استاد درعوامل تولید خود بهروزافخمی رابهعنوان تهیهکننده ومحمدحسین مهدویان رابهعنوان مشاور کارگردان درکنارخود دارد.همچنین حسن معجونی با قبول نقش اول این فیلم توانسته نگاههارابه آن جلب کند.درکنار این افراد موضوع حساسیتبرانگیز فیلم هم عاملی است تا بتواند این اثر رابه مقصدی برای مخاطبان سینما تبدیل کند.اما وقتی به میزان فروش فیلم نگاهی میاندازیم رقمی کمتر از یک میلیارد تومان در۳۰روز واقعیت چیزدیگری میگوید وبا توجه به میزان فروش فیلم،این سؤال پیش میآید که چه عواملی باعث شده تا با فیلم ضعیفی روبهرو باشیم؟
دمل چرکین سر باز
موضوع تجاوز وتعرض یکی ازمسائل حساس در سینما بهحساب میآید که هرکارگردانی به خود نمیبیند سراغ چنین موضوعی برود. حساسیت این موضوع در سینمای ایران بهمراتب بیشتر از دیگر کشورهای دنیاست امابااینحال تا به امروز کارگردانهای مختلفی به وجوه مختلف تجاوز در سینما پرداختهاند. فیلمهایی مثل خانه دختر، علفزار و...که معمولا آثاری بودند که اطرافشان حواشی مختلفی شکل گرفته بود.حالا بعد ازچند سال دوباره فیلمی با موضوع تعرض ساخته شده؛ فیلمی که با توجه به سال ساخت و دیگر عناصر درون فیلم، بهنظر میآید که برآمده از فضای متشنج سینمای ایران بعد ازجنبش من هم...(Me Too) در هالیوود است.واضح است که سیدعماد حسینی بهعنوان یک کارگردان فیلماولی موضوع حساسی را انتخاب کرده؛ موضوعی که ظرفیت دارد تا به فیلمی تبدیل شود که بحث درباره آن زیاد باشد. اما وقتی به فروش و واکنشها به فیلم را بررسی کنیم ظاهرا نتوانسته به فیلمی پربحث تبدیل شود؛ اینکه چرا استاد نتوانسته واکنشها را نسبت به خود برانگیزد که علاوه بر انتقال پیام بتواند راهی برای فروش در سینمای کمدیزده امروز پیدا کند دلایل زیادی میتوان آورد که در ادامه برخی از آنها بررسی خواهد شد.
دور باطل در حاشیهها
سیدعماد حسینی که علاوه بر کارگردانی به همراه پیام لاریان، نویسندگی این اثر را برعهده داشته، برای نگارش این فیلم علاوه بر اقتباس آزادی که از نمایشنامه اولئانا به نویسندگی دیوید ممت به گفته خود تحقیقات میدانی هم درباره این موضوع انجام داده است. بنابراین با توجه به فضایی که فیلم برآمده از آن است، میتوان گفت داستان آن صرفا زاییده تخیل نویسندگان آن نیست و یک پای آن درزمین حقیقت زندگی غربی قراردارد.بهعنوان مثال یکی از پروندههایی که اخیراحکم آن در دیوانعالی کشور نیز تایید شده مربوط به کارگردانی است که درسال۱۴۰۱متهم به آزار واذیت دختران شده بود.پروندههایی از این دست نشان میدهند که چنین موضوعی باهمه قدمتی که دارداماهمچنان مانند زخمی قدیمی است که هرچند مدت خراشیده وخون ازآن جاری میشود.فیلم استاد غیر از موضوعش در شیوه ارائه خودش هم بهگونهای عمل کرده که آن دسته از مخاطبانی که جذب مضمون این اثر شدهاند نیز نمیتوانند راضی از سالن سینما خارج شوند. گرچه حسینی، پیرنگ تعرض یک استاد دانشگاه به یک دانشجوی دختر را برای فیلم خود برگزیده اما باید گفت که این پیرنگ به تنهایی ظرفیت یک فیلم بلند سینمایی را ندارد. اگر این فیلم در قالبی غیر از فیلم بلند تولید میشد بیشک با اثری بهمراتب درخشانتر از چیزی که الان شاهد هستیم، روبهرو بودیم. در واقع فیلم استاد یک خط داستانی بیشتر ندارد و به همین دلیل است که فیلم در میانه دیگر چیزی برای ارائه به مخاطب خود ندارد و در این اثر شاهد یک دور باطل از ناسزا گفتن، کتککاری و سیگار کشیدن هستیم.
خمیازههای فیلم یا تئاتر؟!
علاوه بر این، عامل دیگری که باعث شده تا این فیلم بیشتر از نگاههای خیره حاکی از کنجکاوی خمیازههایی از روی کسلی را از مخاطب دریافت کند، لوکیشن محدودی است که فیلم در آن روایت میشود. فیلم استاد که یکی از فیلمهای کمبودجه سینمای ایران شناخته میشود، تنها یک لوکیشن دارد و از این جهت با یک فیلم آپارتمانی طرف هستیم.این تکلوکیشن بودن باعث شده تا فیلم استاد بیشتر از آنکه به یک فیلم سینمایی نزدیک باشد به مدیوم تئاتر نزدیک شود؛ مدیومی که شاید امروزه سلیقه طیف وسیعی از مخاطب عام سینما نباشد. اما این نکته به معنای بد بودن لوکیشنی که حسینی انتخاب کرده، نیست بلکه لوکیشن فیلم که یک خانه تاریخی بازسازی شده توسط کاراکتر استاد است، کاملا در جهت شخصیتپردازی شخصیت ادریس (حسن معجونی) عمل میکند. در واقع همانطور که پیش از این گفته شد چون خردهروایتی در داستان نیست و داستان در فضایی یکسان اتفاق میافتد، تکراری که در فیلم وجود دارد را بیش از پیش نشان میدهد.
شخصیتپردازی حلقه گمشده
شخصیتپردازی را میتوان مهمترین نقطهقوت این اثر دانست؛ شخصیتپردازی یکی از بخشهای مهم هر اثری است که بدون آن فیلم جذابیت ندارد. با اینحال فیلم استاد با اینکه سه کاراکتر بیشتر ندارد اما در امر کاراکترپردازی تنها به شخصیت نیما ادریس با بازی حسن معجونی توجه شده و در این کار هم موفق ظاهر شده است. مخاطب تا پیش از اینکه وارد داستان فیلم بشود با زیر و زبر شخصیت ادریس آشنا میشود. در مقابل برای دیگر کاراکترهای داستان تلاشی در جهت شخصیتپردازی و عمق دادن به آنها نشده که جای تعجب دارد.دیگر شخصیت فیلم که بعد از ادریس بیشترین حضور را در فیلم دارد نامزد گلنوش است که سجاد بابایی نقش آنرا برعهده دارد،حسینی سعی کرده ازاین کاراکتر شخصیتی رابه تصویربکشد که نه مردی متعصب با افکار سنتی است و نه مردی است که جهانیبینیاش مبتنی بر روابط آزاد مرسوم درغرب است. اما چیزی که بابایی به نمایش میگذارد هیچکدام ازاین تصاویرنیست وتنها تصویری که ازنامزد گلنوش در فیلم میبینیم چیزی جز کتککاری، فحاشی و سیگار کشیدن نیست.سومین شخصیت فیلم که داستان هم حول محورآن روایت میشود،گلنوش است که هدیه حسینینژاد ایفاگر نقش اوست. حسینینژاد با این که نسبت به دو بازیگر دیگر فیلم حضورکمتری دارد اما نشان دادکه توانایی بالایی در اجرای چنین نقشی دارد.کاراکتر گلنوش اماهمچنان درشخصیتپردازی دچار اشکالاتی است که جلوی ارتباط تماشاگر با این کاراکتر را میگیرد. تماشاگر وقتی با این شخصیت روبهرو میشود حتی بعد از اتمام فیلم که کارگردان همه اطلاعات را در اختیارش گذاشته همچنان در شناخت آن سردرگم میشود؛ بهعبارت دیگر حسینی با طرح مسألهای که مانند سکه دو رو دارد یک طرف ماجرا را کاملا به مخاطب خود معرفی میکند (ادریس). طرف مقابل طبق آنچه که فیلم به نظر میرسد میخواهد بگوید حق با اوست را در هالهای از ابهام قرار میدهد، بهگونهای که مخاطب حتی بعد از اتمام فیلم سؤالات زیادی دارد که از گلنوش بپرسد تا بتواند او را بپذیرد. البته که پایان باز فیلم که حسینی درنظر گرفته در سردرگمی مخاطب بیتأثیر نیست.
محکمهای روی پرده نقرهای
وقتی به فیلم استاد و نحوه روایت آن دقت کنیم، نکتهای که روشن میشود این است که هدف سیدعماد حسینی، کارگردان این اثر صرفا به نمایش گذاشتن یک آسیب اجتماعی نبوده. حسینی در این فیلم سعی میکند تا مخاطب را در جایگاه قضاوت قرار دهد و از او میخواهد تا درباره فیلمش صحبت کند و نظرش را بدهد که حق با چه کسی است. درست زمانی که سجاد بابایی وارد فیلم میشود استاد تبدیل به محکمهای شده که هرطرف دفاعیات خود را در محضر تماشاگر میگوید، حتی پایان باز فیلم که برای اثر درنظر گرفته در همین راستاست تا فیلم مجبور به هیچ اظهارنظری نشود. اماموضوعی که وجود دارد این است که حسینی نتوانسته صحبتهای هر دو طرف این محکمه را بهدرستی به مخاطب خود برساند. همین ناتوانی باعث شده تا مخاطب وقتی با پایان باز فیلم روبهرو میشود این پایان را نپذیرد و همچنان منتظر ادامه فیلم باشد.
در حد هشتگها
فیلم استاد؛ جنبش«من هم»(MeToo#) را که در اکتبر۲۰۱۷درآمریکا بهطور گستردهای دررسانههای اجتماعی منتشرو به یک پدیده جهانی تبدیل شد به عنوان موضوع خود انتخاب کرده است.سه سال بعد ازاین ماجرادرسال ۱۳۹۹ شمسی، برساختهای از این جنبش در ایران در شبکه اجتماعی پررنگ شد. در این اتفاق شخصیتهای هنری، فرهنگی و ورزشی با اتهامات متعددی روبهرو شدند که قریب به اتفاق آنها صرفا جنجالهایی بیشتر با نیات سیاسی وحذفی در شبکههای اجتماعی بهدنبال داشتند. با وجود آنکه این موضوع بهصورت گسترده در فضای رسانهای کشور منتشرشد وتحلیلهای مختلفی رادر پی داشت اما فیلم استاد نتوانسته فراتر از این تحلیلهای رسانهای برود و حتی گامی از آنها نیز عقبتر است.