درمرحله اول شناسایی این نسخ و در مرحله بعد رایزنی برای دسترسی به آنها باید هدفمند دنبال شود، مثلا سفارت هندوستان در تهران بارها اعلام کرده که مشتاق همکاری در این رابطه بوده و فعالیتهای فرهنگی ایشان در تهران هم مؤید این است.
درمراحل بعدی ما باید موضوع فهرستنویسی شامل کتابشناسی و نسخهشناسی را با کارشناسان حفاظت و یک تیم خیلی حرفهای دنبال کرده و فهرستها را برای حفظ این کتابها منتشر کنیم.
متاسفانه فهرستینویسیها در ایران بهصورت سنتی است، یعنی شامل نام کتاب، نام مؤلف، نام کاتب، تاریخ تألیف، تاریخ کتابت، عنوان، موضوع و یکسری اطلاعات کلی در مورد خود نسخه نظیر جلد و کاغذ و خط و ارائه و... اینها است. اما وقتی فهرستنویسی تفصیلی باشد، دیگر هر چیزی که مربوط به نسخه است اعم از اینکه مثلا از این نسخه یا این رساله، چند نسخه دیگر در دنیا هست؟ در چه کتابخانههایی هست؟ آیا کسی این را تا الان تصحیح کرده یا نکرده؟ چه کسانی روی این رساله یا این نسخه یادداشت گذاشتند؟ حواشی گذاشتند؟ این حواشی چیست؟ آیا مربوط به خود نسخه است یا نیست؟ چه کسانی مُهر مالکیت داشتند؟ و خیلی چیزهای دیگر...در آن ذکر میشود.در این ماجرا،زمان خیلی مهم است، چون با تغییر یک سیاست، کلا همهچیز از بین میرود؛ بهطور مثال سال ۹۵ از طرف مؤسسه روشن در آمریکا و انجمن نسخ خطی اسلامی (تیما)، بهصورت مشترک پروژهای برای ساماندهی آرشیو ملی افغانستان تعریف شده بود و به این منظور دو سه هفتهای به آرشیو ملی افغانستان رفتیم. با وجود یکسری حواشی ناگزیر، نتیجه خیلی عالی بود و تقریبا ۳۰۰ نسخه انتخاب و فهرست شد. در اینترنت هم گزارش آن به زبان انگلیسی منتشر شد و الان موجود هست. یکدفعه وزیر کولتورشان (وزیر فرهنگشان) با ادامه کار با شرایط ما مخالفت و درخواست هزینه کلانی کرد. این شد که کار خوابید و ادامه پیدا نکرد.
ازسوی دیگر در سطح مدیریت پایین، بسیاری از این نسخهها الان قاچاق میشود و به کمک مؤسسه حمایت کتابخانه ملی قطر و ایفلا ـ مؤسسه حمایت در مورد قاچاق نسخههای خطی خاورمیانه ـ فعالیت میکند، تعدادی از اینها ردیابی و شناسایی شد. کارشکنیها هم هست، از ردههای پایین شغلی مثل کتابدار، مخزندار و امین اموال گرفته تا ردههای بالا مثل وزیر فرهنگ.
خوشبختانه در این زمینه ما انسانهای دلسوزی داریم. مرحوم منزوی سالها کار خیلی عظیمی را در شبهقاره انجام داد و کتابش هم چاپ شده ولی ایکاش آن کار ادامه پیدا میکرد. یا مثلا کاری که عارف نوشاهی روی نسخههای خطی پاکستان انجام داد نوعی جهاد فرهنگی است ولی این کار با یک نفر یا چند نفر جواب نمیدهد. از آنجایی که میدانم بسیاری از این نسخهها خیلی مهماند و اصلا میتوانند روند خیلی چیزها را در تاریخ علم عوض کنند؛ علم به معنای طبقهبندی علم قدیم؛ یعنی حتی دین هم در این علم قرار میگیرد، علم ادب هم در این رده قرار میگیرد؛ بنابراین من واقعا فکر میکنم اگر سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی مثلا بتواند چنین کاری بکند، واقعا یک کار جهادی و عاقبتبخیری تا ابد کرده است.
ما آمار ناقصی از نسخه خطی به زبان فارسی داریم. مثلا میدانیم بیشتر در هند و پاکستان است. اما بهتازگی از طریق مؤسسه «ایسام» که درباره نسخ خطی کار میکنند، متوجه شدم فقط چیزی نزدیک به ۱۰هزارنسخه خطی فهرست نشده فارسی در کتابهای وقفی ترکیه وجود دارد.متأسفانه ما با روسیه و کشورهای استقلالیافته کمتر ارتباط داریم. خیلی دوست داریم که این ارتباط برقرار شود، چون آنها هم نسخههای زیادی دارند؛ جاهایی مثل ازبکستان، تاجیکستان، بهخصوص قزاقستان خیلی زیاد نسخ دارند. اگر کسی برود و روی آنها کار بکند اصلا گنج است. اصلا مزار خواجه احمد یسَوی در قزاقستان کتابخانه بوده. خانمی به نام قالیه قنبربکووا که در کتابخانه وموزه ملی ملک سخنرانی داشت،به نقل ازقدیمیهامیگفت که درزمان پاکسازیهای استالین، مزار خواجه احمد یسَوی که کتابخانه بسیار بزرگی داشته، دو روز کامل از صبح تا شب فقط با تراکتور میآمدند کتاب میبردند و امحا میکردند! بعد ظاهرا یک نفر پیدا شده و یواشکی آمده و مقداری از این کتابها را برداشته و نجات داده. اما همین امروز هم شاهد هستیم که هنوز در هند، در سمرقند ازبکستان و حتی در ایران یکسری کتابهای قدیمی را برمیدارند، کاغذش را میشویند که نوشتههایش پاک بشود تا برخی کشورها رویش تاریخ جعلی خودشان را بزنند!