موسیقی سنتی رو به زوال است

در روزهای آغازین آذرماه، تالار رودکی میزبان کنسرت گروه «همنوازان وداد» با عنوان «ننشیند خموش» شد. در روزهایی که کمتر گروه‌های موسیقی سنتی ایران تن به اجرای صحنه‌ای می‌دهند، کیارش داودی به‌همراه گروه خود و با خوانندگی پوریا اخواص، شب‌هایی خاطره‌انگیز برای مخاطبان موسیقی رقم زد.
در روزهای آغازین آذرماه، تالار رودکی میزبان کنسرت گروه «همنوازان وداد» با عنوان «ننشیند خموش» شد. در روزهایی که کمتر گروه‌های موسیقی سنتی ایران تن به اجرای صحنه‌ای می‌دهند، کیارش داودی به‌همراه گروه خود و با خوانندگی پوریا اخواص، شب‌هایی خاطره‌انگیز برای مخاطبان موسیقی رقم زد.
کد خبر: ۱۴۸۳۰۲۳
نویسنده آزاده صالحی - گروه فرهنگ و هنر
 
در این اجرا فردین میرزاحسینی، کیارش بکتاشیان، محمدرضا حسن‌خانی، زهرا کریمی، یاسمن کوزه‌گر و امیر خیری به‌عنوان نوازنده این گروه را همراهی می‌کردند. به همین‌بهانه با کیارش داودی، سرپرست گروه همنوازان وداد، آهنگساز و نوازنده سنتور در این کنسرت، درباره جایگاه موسیقی اصیل ایرانی به گفت‌وگو نشسته‌ایم.
موسیقی سنتی رو به زوال است

با توجه به این‌که تازه‌ترین کنسرت گروه«همنوازان وداد» به سرپرستی شماروی صحنه رفت،به‌نظرشما برگزاری کنسرت‌هایی از این‌دست چقدر می‌تواند نسبت به ارتقای سلیقه مخاطب موسیقی کمک‌دهنده باشد؟
امروز ما با یک ابرقدرت و مافیا در موسیقی مواجهیم که رسانه و تبلیغات را به‌نفع موسیقی پاپ در اختیار دارد و در مقابل، هنرمندان موسیقی اصیل ایرانی به‌وقت برگزاری کنسرت، تنها به‌مدد صفحات ۱۰۰۰نفری اینستاگرامی خودباید به اطلاع‌رسانی بپردازند؛ اما در سال‌های اخیر به‌دلیل حجم انبوه مطالب متنوع در فضای اینستاگرام، آدم‌ها فرصت ندارند تا به کنسرت‌های موسیقی جدی از این دست بیاندیشند. هرچند هنوز هم با وجود چنین مشکلاتی، هنرمندان عاشقی دراین فضا فعالیت دارند که بدون چشم‌داشت مالی به تولید اثر می‌پردازند و آثارشان از خلوت موسیقی کلاسیک و جریانات فرهیخته‌ای برآمده و تفکری را دنبال می‌کند. بنابراین، می‌توان گفت، حضور ما صرفا برای همکاران‌‎مان اثربخش است وگرنه برگزاری چنین کنسرت‌هایی هیچ تاثیری در جامعه ندارد. انگیزه شخصی خود من این است که هنرجویانم که علاقه‌مند به موسیقی ایرانی هستند، با دیدن این کنسرت‌ها، رؤیایی را برای خود بسازند که آنها هم می‌توانند روزی آهنگی را ساخته و روی صحنه اجرا کنند. 

بخش دوم این کنسرت به هنرمندان بزرگ نسل گذشته موسیقی ایرانی تقدیم شده است؛ می‌خواستید با این کار دین خود را به این بزرگان ادا کنید؟
درسال ۱۳۹۵مجموعه‌ای به نام «یادمان» ساختم که مشتمل بر قطعاتی بود که با زیبایی‌شناسی و نوع نگاه و طریقه بیان این استادان تکرارنشدنی ارائه شده بود. من موسیقی را با آثار این بزرگان شناختم‌‌، نه رپرتوار کلاس استادانم. زمانی که به ساخت این مجموعه پرداختم، قصد داشتم کنسرتی نیز در این ارتباط برگزار کنم اما به‌دلیل همه‌گیری کرونا، این برنامه برای چندسال به تعویق افتاد. از طرف دیگر، درتمام این سال‌ها زمانی که می‌خواستم ابوعطا و دشتی بزنم و ردیف را مرور کنم، دائم به آثار نوازندگان پیشکسوت مانند استاد لطفی، استاد جلیل شهناز، پرویز مشکاتیان و...گوش می‌دادم و می‌دیدم موسیقی معاصر ما چقدر وامدار چنین شخصیت‌هایی است. این بود که هرقطعه‌ای که خلق کردم و ساختم را به این هنرمندان تقدیم کردم تا ادای دینی به آنها باشد. بخش زیادی ازاین مسأله، احساس تعلق‌خاطر به این گروه ازهنرمندان نسل‌های گذشته است که با درگذشت آنها، موسیقی امروز دچار حس غربت شده است. 

طی ماه‌های اخیر بنیاد رودکی به راه‌اندازی طرحی باعنوان «طرز تازه» پرداخته که هدف از این طرح تقویت موسیقی نواحی، کلاسیک و ردیف‌ دستگاهی بوده است؛ به نظر شما این طرح در درازمدت چه دستاوردی می‌تواند در‌پی داشته باشد؟
مدیریت این پروژه، امیرعباس ستایشگر، از هنرمندان مطرح موسیقی ایرانی است که لطف ایشان همیشه شامل حال اهالی موسیقی بوده است. او سال‌ها به تولید آثار متنوعی در حوزه موسیقی پرداخته و ازاین نظر هنرمندی مولف به شمار می‌رود. من افتخار داشتم تا در چند مجموعه ایشان را به‌عنوان نوازنده همراهی کنم. او هم‌چنین در سمت معاون آفرینش‌های هنری بنیاد رودکی نیز به‌خوبی حمایت تمام‌عیاری از هنرمندان این عرصه به عمل آورده است. مسلما وقتی چنین شخصی دراین سمت قرار می‌گیرد، روش، منش و تصمیمات او به طرحی مثل طرز تازه ختم می‌شود. حمایت‌های ایشان باعث شده که برای برگزاری این کنسرت، ما اصلا متوجه نشویم که طولانی‌بودن پروسه مجوز کنسرت یعنی چه، یا مساله تخصیص سالن که به دست ایشان برای ما میسر شد. از این‌نظر، کنسرت پیش‌رو، ساده‌ترین پروژه‌ای بوده که تا امروز تجربه کرده‌ایم. همه این‌ها نتیجه زحمات و تلاش‌های بنیاد رودکی بوده و جا دارد از حمایت‌های دکتر ستایشگر تشکر کنم. 

اگر ممکن است درباره وجه تسمیه کنسرت هم توضیح دهید. 
نام‌گذاری این کنسرت برگرفته از غزلی از سعدی است که من سال‌ها پپش براساس این غزل یک تصنیف ساختم و خوانندگی آن را مهدی امامی به عهده داشت. 
بوی گل آورد نسیم صبا 
بلبل بیدل ننشیند خموش 
حیف بود مردن بی‌عاشقی 
تا نفسی داری و نفسی بکوش 
این بیت برای من تکان‌دهنده و درعین حال الهام‌بخش بوده است.به‌خصوص این که دراین بیت ایهام ودوگانگی هم وجود دارد. به‌همین‌خاطر برای این کنسرت چنین‌عنوانی را انتخاب کردم.ضمن اینکه موسیقی ایرانی درحال‌حاضربه خاطر جریانات رایج شنیداری‌ومسائلی که‌درابتدای گفت‌وگو به آن اشاره کردم،تقریباروبه اضمحلال است و«ننشیند خموش»می‌تواندتعبیری از تفکرات خودمن باشدکه دوست ندارم شاهدمرگ موسیقی ایرانی باشم وبرخودم لازم‌می‌دانم دراین‌زمینه قدمی‌بردارم.البته مسلما حرکت‌های فردی هنرمندانی چون من نمی‌تواند تأثیر چندانی دراحیای موسیقی ایرانی داشته باشداما بااین‌حال، خیالم راحت است که کاری که از دستم برآمده رادراین حیطه انجام داده‌ام. امیدوارم موسیقی ملی ماکه پیشینه درخشان وپرقدمتی دارد، از وضعیتی که امروز به آن دچار شده نجات پیدا کند و ارگان‌ها وصنوفی که مدیریت این جریان را به‌عهده دارند بیش از پیش از آن حمایت کنند. 

باوجود آنکه هنرمند جوانی هستید، دلبستگی شما به موسیقی ایرانی از کجا نشات می‌گیرد؟ 
من متولد اهواز و یک بختیاری هستم؛ از دوران کودکی به یمن حضور پدرومادرم با تعابیری چون سنت و اصالت آشنا بودم. در دوران نوجوانی برای اولین‌بار با آلبوم «آستان جانان» یکی از آثار درخشان پرویز‌ مشکاتیان با آواز استاد شجریان آشنا شدم. می‌توانم بگویم، این اثر در۱۱سالگی چنان‌تاثیری روی من گذاشت که به شنیدن این کاست در روزی پانزده‌دور، از صبح تا شب، منجر شد. درهمان زمان بود که احساس کردم می‌خواهم این‌طوری‌ ساز بزنم و رؤیای من این است که موزیسین شوم. باوجود آن‌که فوتبال را به‌شکل جدی دنبال و حتی برای تیم فولاد خوزستان بازی می‌کردم، علاقه به موسیقی و ترس از این‌که نکند دستم بشکند و دیگر نتوانم سنتور بزنم، فوتبال را کنار گذاشتم. ازنظر خودم، چنین علاقه‌ای طبیعی نیست، بلکه از جنس عاشق‌شدن و بالاتر از آن، مجنون‌شدن است. بعداز آن آلبوم، دیگر قطعات استادان نامدارمانند پرویز مشکاتیان، فرامرز پایور، اردوان کامکار و... را گوش دادم. در پانزده سالگی به تهران آمدم وموسیقی را نزد استادم سیامک آقایی که بسیار مرهون ایشان هستم ادامه دادم. بعد از آن هم این رشته را تا مقطع فوق‌لیسانس پیش رفتم. باوجود آن‌که المپیاد فیزیکی بودم، اما در ذهنم حرفه دیگری جز این‌که موزیسین شوم نداشتم. فقط می‌خواستم این مسیر را ادامه دهم. کسانی که مرا می‌شناسند می‌دانند هربار که به من تلفن می‌کنند یا مشغول ساخت چهارمضراب جدیدی هستم و یا دارم روی تصنیف تازه‌ای کار می‌کنم. 

آلبوم «جان حزین» در راه است
در سال‌های اخیر، آلبومی باعنوان «فریاد هجران» را منتشر کردم و به‌تازگی آلبوم دیگرم یعنی «یادمان» هم آماده انتشار شده است. هم‌چنین کار دیگری با نام «جان حزین» در دست دارم که دونوازی تمبک و سنتور با همراهی پدرام خاورزمین است و کتابی به این نام که بعد از برگزاری کنسرت اخیر منتشر خواهد شد. 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها