موتیفهای سینمای ایدئولوژیک غرب
یادآوری میشود اوایل ماه سپتامبر ۲۰۲۰، آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا که مراسم اسکار را برگزار میکند، چهار سری استانداردهای جدید برای نامزدهای بهترین فیلم این مراسم اعلام کرد که در سری اول، انتخاب کاراکتر اصلی یا کاراکترهای مکمل از میان زنان، همجنسگراها و تراجنسیتیها، یا تمرکز قصه فیلم روی این اقلیتهای جنسی و جنسیتی، یا اختصاص ۳۰درصد از نقشهای ثانویه به همین اقلیتها را لازم شمرده بود. اما تا صحنههای آخر فیلم مجمع کاردینالها و دقیقا تا ۱۶ ــ ۱۵دقیقه پایانی، هیچ نشانی ازرعایت قوانین فوقالذکربه چشم نمیآید!اینکه فیلم مجمع کاردینالها، کلیسای کاتولیک و واتیکان بهعنوان مرکز آن را درواقع له کرده،موضوع غریبی در سینمای هالیوود بهشمار نمیرود. اساسا یکی از موتیفهای سینمای ایدئولوژیک غرب و بهویژه هالیوود، برخورد با کلیسا و تخریب وجهه آن و شرور و خبیث یا در نهایت بیخاصیت نشاندادن آن بوده و هست.
سینما در برابر مقدسترین عنصر کاتولیسیسم
آثار متعددی درباره قضیه انتخاب پاپ ساخته شده که این مقدسترین عنصر کاتولیسیسم مانند همین فیلم مجمع کاردینالها را به فضاحت کشیدهاند، مانند فرشتگانوشیاطین (ران هاوارد ــ ۲۰۰۹) و دو پاپ (رناندو میرلس ــ ۲۰۱۹) و همچنین در طول سالهای متمادی، آثار سینمایی بسیار زیادی درباره انحرافات و ظلمها و بیعدالتیهای کلیسا ساخته شده، از فیلمهایی مانند جوردانو برونو (جولیانو مونتالدو ــ ۱۹۷۳) و اشباح گویا (میلوش فورمن ــ ۲۰۰۶) تا شک (جان پاتریک شانلی ــ ۲۰۰۸) و فیلومنا (استیون فریرز ــ ۲۰۱۳) و تا همین انیمیشن خاطرات یک حلزون (آدام الیوت) که امسال برنده جایزه اول جشنواره لندن گردید.
پاپهای شکاک و جاهطلب
در فیلم مجمع کاردینالها هم اولا مشخص میشود که پاپ قبلی، حتی نسبت به کلیسا دچار شک و تردید بوده! همچنان که توماس لارنس (رالف فاینس) بهعنوان کاردینال اعظم برگزارکننده مراسم انتخاب پاپ جدید هم اذعان میکند که نسبت به کلیسا دچار شک و تردید است! بهجز این، تقریبا همه نامزدهای مقام پاپ جدید، دچار مشکلات و معضلات اخلاقی و رفتاری و فکری هستند؛از کاردینال تریمبلی (جان لیتگو) گرفته که پاپ فقید او را بهدلیل تقلب و رشوهدادن به کاردینالها برای رأیدادن در مراسم انتخاب پاپ جدید اخراج کرد تا کاردینال ادیمی سیاهپوست آفریقایی که یک رسوایی ۳۰ساله و یک فرزند نامشروع پشت سرش قرار دارد تا کاردینال تدسکو که نژادپرست است و حتی تا کاردینال بلینی (استنلی توچی) که علیرغم خوشنامی اما برخی مواقع رگ جاهطلبیاش بالا زده و برای به قدرت نرسیدن تدسکو، حاضر میشود هرکاری انجام دهد!
اگر کشیش فیلم «خانه سکوت» (گئورک ویلهلم پابست ــ ۱۹۵۳) بهدلیل بیفایدگی اتاقهای ایزوله کلیسا برای بهخودآمدن و بازگشت افراد گناهکار، قصد ترک کلیسا و ردای کشیشی را داشت، در اینجا توماس لارنس بهدلیل دیدن آنهمه پلشتی و شرارت در بالاترین ردههای کلیسای کاتولیک نسبت به همهچیز و همهکس شک کرده!
همه چیز بر اساس قواعد جدید آکادمی در فصل جوایز
حتی برخلاف اغلب آثار اخیر هالیوود که مثلا کاراکتر جیمز باند هم به زن تبدیل شده و پری افسانهای داستان پینوکیو، یک زن سیاهپوست نمایانده شده، در فیلم مجمع کاردینالها، حضور زنان چندان نمایی ندارد و اغلب در حال خدمتکاری و سرویسدادن به کاردینالها دیده میشوند. حتی حضور ایزابلا روسلینی در نقش خواهر اگنس نیز افاقهای نکرده و او تنها در یک صحنه است که در میان کاردینالها حضور پیدا کرده و اظهار عقیده مینماید!اما در این میان یک کاردینال دیگر هم به نام «بنیتیز» وجود دارد که گویا اصلا دعوت نشده و اساسا واتیکان از حضور چنین کاردینالی که مکزیکی است و زمانی در آفریقا بوده و زمانی هم در بغداد و کابل، اطلاعی ندارد! ولی کاردینال بنیتیز از شخص پاپ فقید نامهای دارد و پاپ ازوجود و حضورش کاملا مطلع بوده و خود پاپ اصرار داشته که فعالیتش پنهان باشد!کاردینال بنیتیز اگرچه در دور نخست رأیگیری، فقط یک رأی بهدستآورد اما در دورهای بعدی، آرای او بیشتر و بیشتر شد تا اینکه در آستانه دور نهایی در مقابل نژادپرستی تدسکو ایستاد وسخنرانی جذابی انجام داد که با توجه به رسوا شدن تریمبلی و ادیمی باعث جلب آرای بسیاری به او گشت و از تدسکو هم بالاتر زد و بهعنوان پاپ جدید انتخاب شد!این کل ماجراهایی است که تا دقیقه۱۰۵فیلم اتفاق افتاد که موردی برای نامزدی اسکار(طبق قوانین جدید آکادمی) ندارد، اما دراین زمان،درواقع موضوعی برملا شده که میتواند فیلم را باتوجه به قواعد جدید آکادمی علوم وهنرهای سینمایی آمریکا تا بالاترین ردههای فصل جوایز و اسکار پرتاب کند.
یک اتفاق باورنکردنی در واتیکان
در این زمان گزارشی به کاردینال لارنس میرسد تا سراغ پاپ جدید رفته و از زبان خودش بشنود که درواقع او یک ترنس یا فرد تراجنسیتی است!کاردینال بنیتیز اقرار میکند که رحم و تخمدان دارد و حتی کروموزومهایش زنانه است! و اگرچه میخواسته عمل هیسترکتومی لاپاراسکوپی انجام داده ورحم وتخمدانش رادربیاوردولی ترجیح داده بههمینصورت دوجنسی یا تراجنسیتی باقی بماند! نکته جالب اینکه بنیتیز اظهار میدارد در این حالت دوجنسی، شاید بتواند بهتر مفید واقع شود و به صحبتهای لارنس اشاره کرده که جایی از زیست درعدم قطعیت صحبت نموده وتراجنسیتی بودن خودش رابه همان عدم قطعیت ربط میدهد!حالاتصورکنیدچهره لارنس راپس ازدیدن آنهمه مواردعجیبوغریب از کاردینالهای ناشایستیکه قراربودبه بالاترین جایگاه مسیحیت کاتولیکتکیه بزنندوحالا این یک مورددیگرازتمامی آنها عجیبوغریبتر شده!البته این ترنس جلوهکردن ناگهانی کاردینال بنیتیز، بدون زمینهسازی دراماتیک، بیشتر به یک وصله ناچسب به داستان شبیه است و به احتمال زیاد از دستپختهای سفارشدهندهها محسوب میشود.
پاپ مرد یا پاپ مادر
بههرحال ادوارد برگر که برای فیلم دوسال قبلش یعنی «در جبهه غرب خبری نیست»، جایزه اسکار گرفت، این بار یک گام به عقب برداشته و از یک فیلم بازسازیشده (بهتر از نسخه اصلی) ولی خوشساخت پیشیناش، به اثری سفارشی و جویای اسکار رسیده است!برگر برای تکرار موفقیتش حتی از آهنگساز اسکار گرفته همان فیلم یعنی فولکر برتلمن نیز استفاده کرده که از قضا پرده نخست موسیقیاش، با همان ضربات کشیده تکرارشونده، بازسازی ملایمتر شروع موسیقی فیلم در جبهه غرب خبری نیست به گوش میرسد.بهجز این، برخی شخصیتها و دیالوگهایشان بهخصوص تدسکو، خیلی کلیشهای و شعاری به نظر میآیند، حتی بنیتیز هم بیش ازحد وبه گونهای بیانیهوار،نرم و به شکل توی ذوق زنندهای ملایم است، بهطوریکه تابلووار، هیچکدام از شرارتها و خباثتهای دیگر کاردینالهای طالب مقام پاپی را نداشته و بسیار آزاده و اندیشمند و با ویژگیهای پدرگونهای یک پاپ به نظر میرسد! (اگرچه درواقع یک مادر است!)