سیاستمداران کاخ سفید درتصویرسازی کاذب خود ازدیداراخیر،وانمودمیکننداین دیدارنخستین نقطه پیوند واشنگتن وهیات تحریرالشام و گام آغازین یک «اتحاد راهبردی» بهشمار میآید.بااینحال، در بهترین وضعیت ممکن میتوان این دیدار را «نقطه آشکارساز» پیوستگی تروریسم تکفیری به مصدر اصلی تولید آن در منطقه غربآسیا یعنی واشنگتن تلقی کرد. خروجی این ملاقات ظاهرا کوتاه، لغو جایزه ۱۰میلیون دلاری تعیینشده برای دستگیری ابومحمد جولانی و وعده سریع وزارت خارجه آمریکا مبنی بر لغو تحریمهای مربوط به هیات تحریرالشام بوده است. در این خصوص دو نکته اساسی وجوددارد:
نکته اول اینکه تروریسم بهجای «قبح ذاتی» برای آمریکاییها دارای «ارزش اکتسابی» است! به عبارت بهتر، تروریسم به خودی خود از سوی واشنگتن و متحدانش یک تهدید یاحتی کلیدواژهای مذموم محسوب نمیشودواین کارکرد و دامنه فعالیت تروریستهاست که عیار آنها را در معادلات امنیتی و سیاست خارجی واشنگتن مشخص میسازد. این قاعده در خصوص داعش و هیات تحریرالشام نیز صادق است: داعش در بین سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۸ میلادی، زمانی که مشغول ارتکاب غیرقابلتصورترین جنایات ممکن علیه مردان، زنان و کودکان بیگناه سوری و عراقی بود، تبدیل به تروریسم مطلوب سنتکام، پنتاگون و کاخ سفید شد. همگان به یاد دارند که در آخرین ماههای حیات نحس داعش در عراق و سوریه، نظامیان آمریکایی از هیچگونه اقدامی در راستای نجات مهرههای تروریستی خود از سقوط و تباهی اجتناب نکردند اما در نهایت مقهور و مغلوب قدرت همهجانبه جبهه مقاومتشدند.
رشادت دلیرمردانی مانند شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس، به شکست منظومه مشترک واشنگتن ــ تلآویو منجر شد. صورتمسأله گویاست: اگر اعضای داعش یا هیات تحریرالشام درمحدوده ژئوپلیتیکی تعیینشده از سوی آمریکا و رژیم اشغالگر قدس (مخصوصا جهان اسلام) دست به اعمال تروریستی و خشونتبار بزنند، به مثابه تروریستهای خوب و اگر در محدودههای ممنوعه تعیینشده از سوی غرب (مانند خاک آمریکا و کشورهای اروپایی) چنین اقداماتی صورت دهند، تحت عنوان تروریستهای بد مورد شناسایی قرار میگیرند.
نکته دوم، معطوف به نسبت هیات تحریرالشام و آمریکاست. اساسا نمیتوان میان این دو تفکیک و تمایزی قائل شد. بر همین اساس، هیات تحریرالشام هیچگاه (حداقل تاکنون) برای آمریکاییها مصداق یک تروریسم بد نبوده و از فرمان موسسان آمریکایی خود تخطی نکرده است: هیات تحریرالشام طی یک دهه اخیر (در طول پیدایش خود) حتی یک گلوله به سمت اراضی اشغالی شلیک نکرده و اشغالگران آمریکایی در سوریه را نیز حامی و حافظ منافع خود تلقیمیکند.
ماجرا به این نقطه ختم نمیشود. جولانی و همراهانش در واکنش به اشغال علنی قنیطره ومنطقه جولان توسط نظامیان رژیم اشغالگر قدس مدعی شدهاند که بهتر است سازمان ملل متحدبه این صحنه ورود پیدا کند. قرینهیابی از این گزاره ادعایی چندان دشوار نیست. بر این اساس، صهیونیستهای متوحش در خاک سوریه هرگز کمترین مزاحمتی بابت جنایات و اشغالگریهای خود متحمل نخواهند شد.تلاقی زمانی عملیات هیات تحریرالشام در ادلب و ریف حلب با انعقاد پیمان آتشبس در لبنان، شاهد مثال دیگری دال بر هماهنگی مطلق جولانی و مهرههایش با تلآویواست. در جریان دیدار اخیر مقامات آمریکایی و مهرههای خود در هیات تحریرالشام، حدود و ثغور بازی منطقهای و داخلی جولانی و همراهانش برای آنها معین شده است. بر این اساس، هیات تحریرالشام در مواردی که میان آمریکا و ترکیه اختلافی بر سر نحوه بازی هیات تحریرالشام در دمشق رخ میدهد، صرفا باید تابع واشنگتن باشد و لاغیر! یکی از اصلیترین دلایل سوز و گداز هاکان فیدان، وزیر امور خارجه ترکیه و یکی از اصلیترین طراحان حوادث اخیر سوریه همین مسأله است. زمانی که میان منافع مولد و صاحب اصلی هیات تحریرالشام (آمریکا) و کارگزار منطقهای آن (ترکیه) تضاد یا تعارضی به وجود میآید، هیات تحریرالشام قاعدتا باید منافع واشنگتن را بر آنکارا اولویت بخشد.بنابراین، ملاقات مقامات وزارت امورخارجه آمریکا با اعضای هیات تحریرالشام را میتوان مصداق بارز رایزنی واشنگتن با بخشی از خود تلقی کرد. غیریتسازی میان تروریسم آمریکایی و تروریسم تکفیری، خطای فاحشی است که برخی مدعیان تسلط بر مبانی و مصادیق مناسبات گذشته و جاری در حوزه روابط بینالملل مدعی آن هستند.