به گزارش خبرنگار جامجم، تحقیقات جنایی در این پرونده از عصر ۲۸ فروردین امسال و با گزارش قتل مردی در یک برج لوکس در محله کوهک تهران آغاز شد. ماموران با حضور در طبقه پانزدهم برج ۲۰طبقه با جسد مرد جوانی بهنام کامران غرق در خون روی زمین روبهرو شدند. او براثر اصابت ۳۷ضربه چاقو به قتل رسیده بود.یکی از دوستان کامران به تیم جنایی گفت: مقتول، مدیر یکی از شرکتهای بزرگ لوازم بهداشتی ــ آرایشی بود و بهتنهایی در این برج زندگی میکرد و همیشه رأس ساعت ۹ به شرکت میآمد. وقتی امروز به شرکت نیامد و تلفنش را جواب نداد، نگران شدم و همراه سرایدار که کلید خانهاش را داشت، راهی آنجا شدیم. پس از ورود به خانه، با جسد غرق در خون کامران مواجه شدیم و با پلیس تماس گرفتیم.
یکی دیگر ازشاهدان گفت: چند وقتی بود که کامران با یکی از دوستانش بر سر مبلغی پول اختلاف داشتند، اما این موضوع که در این جنایت نقشی داشتهاند یا خیر را نمیدانم.
در شاخه دیگری از تحقیقات با مشاهده دوربین محل جنایت متوجه حضور یک موتورسوار روبهروی در اصلی برج شدند که بعد از چند دقیقه وارد ساختمان شده و پس از نیم ساعت با فرد دیگری از برج خارج و با موتور متواری میشوند.راکب موتور شناسایی و توسط ماموران پلیس بازداشت شد. متهم در همان لحظات اولیه بازجویی، به معاونت در قتل مدیرعامل شرکت اعتراف کرد.
متهم به بازپرس گفت: مقتول و قاتل فراری از دوستان قدیمی بودند و بر سر یکمیلیارد تومان با هم اختلاف داشتند. قاتل به نام شهریار مدتی با من زندگی میکرد و هر بار بعد از اینکه از دفتر مقتول به خانه برمیگشت با عصبانیت فریاد میزد مقتول قصد دادن پولش را ندارد و من آخر یا او را میکشم یا خودم را. روز جنایت هم از من خواست تا او را به در خانه مقتول برسانم تا دوباره با او صحبت کند.
با موتور به محل زندگی مقتول رفتیم و دوستم پیاده شد وبعد از نیم ساعت ازمن خواست به طبقه پانزدهم بروم. وقتی وارد خانه شدم جسد مقتول خونآلود روی زمین افتاده و چاقو دست دوستم بود. وقتی از او پرسیدم چرا او را کشتی؟ گفت که قصد برگرداندن پولم را نداشت ومن هم اوراکشتم. باشناسایی هویت قاتل،تحقیقات واردمرحله تازهای شدوکارآگاهان او را دریکی ازشهرهای شمالی کشور دستگیر کردند.
بااعتراف شهریار وسامان وبازسازی صحنه قتل،پرونده باصدورکیفرخواست به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد.
در ابتدای این جلسه مادر کامران بهعنوان تنها ولی دم برای قاتل پسرش درخواست قصاص کرد.سپس شهریار در جایگاه ایستاد و با قبول اتهام قتل عمدی گفت:کامران برجساز بود و وضع مالی خوبی داشت.من برای او کارمیکردمو۷۰۰میلیون تومان اختلافحساب داشتیم. چند بار از او خواستم این پول را بدهد اما قبول نمیکرد. آخرین بارکه به دفتر اورفتم، برسر این اختلافحساب درگیر شدیم و او را با ضربههای چاقو کشتم.
سامان هم در جریان درگیری بود و من از او خواستم مقابل برج منتظر باشد تا با موتورش فرار کنیم.سپس سامان در جایگاه ایستاد و با رد اتهام معاونت در قتل گفت: من و شهریار همخانه بودیم. در جریان اختلاف او و کامران بودم اما از قصد او برای قتل خبر نداشتم. روز حادثه او را با موتور مقابل برج رساندم. بعد از نیم ساعت با من تماس گرفت تا به طبقه ۱۵ بروم و در آنجا متوجه قتل کامران شدم. در این ماجرا نقشی نداشتم و از ترس فرار کردم.پس از دفاعیات دو متهم، قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.