محاکمه مردی که همسرش را با ادعای ارتباط با مرد همسایه کشت

خیانت و جنایت

مرد جوان مدعی است همسرش را به خاطر ارتباط پنهانی با مرد همسایه کشته، البته ارتباطی که مدتی بود از حالت‌پنهانی  خارج شده و دو خانواده را به‌هم ریخته بود. «چندبار از زنم خواستم به این ارتباط پایان دهد اما هربار او جوابی می‌داد که بیشتر مرا عصبانی می‌کرد. آخرین بار هم او را با میله بارفیکس کشتم و جسدش را تکه‌تکه کردم.»
مرد جوان مدعی است همسرش را به خاطر ارتباط پنهانی با مرد همسایه کشته، البته ارتباطی که مدتی بود از حالت‌پنهانی  خارج شده و دو خانواده را به‌هم ریخته بود. «چندبار از زنم خواستم به این ارتباط پایان دهد اما هربار او جوابی می‌داد که بیشتر مرا عصبانی می‌کرد. آخرین بار هم او را با میله بارفیکس کشتم و جسدش را تکه‌تکه کردم.»
کد خبر: ۱۴۸۸۰۶۴
 
بابک با این دفاع دوبار حکم قصاص گرفت اما هر دوبار دیوان‌عالی کشور آن را شکست و مرد جوان برای سومین بار از خود دفاع کرد. جزئیات این جنایت هولناک و جلسه محاکمه را روایت کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.
به گزارش خبرنگار جام‌جم‌، بهمن سال۱۴۰۱ با شکایت مردی در پلیس آگاهی، تحقیقات درباره ناپدید شدن دختر ۳۸ ساله او به نام الهه آغاز شد. پدر الهه که به پلیس آگاهی رفته بود، در شکایتش گفت: چند ماه است از دخترم بی‌خبر هستم. هر بار که سراغش را ‌گرفته‌ام، دامادم مدعی شده الهه به ترکیه رفته است. آنها ۱۰ سال قبل ازدواج کردند و فرزندی هفت‌ساله دارند. امکان ندارد الهه این مدت فرزندش را تنها بگذارد و با من هم تماس نگیرد. به همین خاطر به موضوع مشکوک شده و احتمال می‌دهم بلایی سر او آمده باشد.پس از این شکایت، شوهر الهه به پلیس آگاهی احضار شد که با تکرار ادعای پدرزنش گفت: همسرم در بیمارستان کار می‌کرد. چند ماه قبل متوجه ارتباط او با مرد همسایه به نام مهیار شدم. چند بار به او تذکر دادم و به خاطر علاقه‌ای که به همسرم دارم، او را بخشیدم اما الهه یک روز من و دخترمان را تنها گذاشت و همراه مهیار به ترکیه فرار کردند. این ادعا در حالی مطرح شد که در شاخه دیگری از تحقیقات ماموران متوجه کشف جسد زنی با مشخصات الهه در حوالی پاکدشت شدند. جسد زن جوان مثله‌شده و بخشی از آن توسط حیوانات خورده شده بود. پدر الهه به پزشکی‌قانونی رفت و جسد دخترش را شناسایی کرد .پرونده وارد فاز جنایی شد و شوهر مقتول به عنوان تنها مظنون پرونده تحت بازجویی قرار گرفت. او پس از سه ماه سکوتش را شکست و گفت: الهه را کشتم، جسدش را در حمام خانه تکه‌تکه و بعد در بیابان‌های حاشیه پاکدشت رها کردم. برای صحنه‌سازی وانمود کردم به ترکیه رفته است .با تکمیل تحقیقات پرونده به شعبه ششم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. در این جلسه اولیای دم برای بابک درخواست قصاص کردند. پدر مقتول گفت: اگر دخترم مشکل اخلاقی داشت، بابک او را طلاق می‌داد. الهه مهریه‌اش را هم بخشیده بود. این مرد به جای طلاق دخترم، او را بی‌رحمانه کشت و ما را بازی داد. دخترم همیشه از رفیق‌بازی و بزم‌های مشروب‌خوری شوهرش گلایه داشت. حاضر به بخشش او نیستم و باید قصاص شود.
سپس نوبت به دفاع بابک رسید که با قبول اتهامش گفت: من عاشق الهه بودم اما او با مرد همسایه ارتباط داشت و به من خیانت کرد. همان‌موقع ماجرا را به پدر و مادر الهه گفتم و با وساطت آنها همسرم را بخشیدم‌. یک روز‌ که به خانه آمدم، متوجه شدم زن مهیار هم متوجه این‌ ارتباط شده و با میله بارفیکس شیشه و در خانه‌مان را شکسته است. میله بارفیکس را برداشتم و وارد خانه شدم. از الهه خواستم به این ارتباط پایان دهد اما او بی‌اعتنایی کرد. من هم با همان میله به سرش زدم و او را کشتم. جسدش را حوالی بیابان‌های پاکدشت رها کردم‌. چند شب به محل رها کردن ‌جسد رفتم و به آن سر زدم تا این‌که آخرین بار متوجه شدم اثری از جنازه نیست و دیگر نرفتم.در ادامه مهیار هم به صورت غیرعلنی محاکمه شد و ‌قضات ‌در ‌پایان، ‌بابک را به قصاص و مهیار را به ۹۹ضربه شلاق محکوم کردند. حکم قصاص بابک در دیوان‌عالی کشور‌ مهر تایید نخورد و برای رسیدگی دوباره به دادگاه بازگشت. در این جلسه اولیای دم باز هم درخواست قصاص کردند. بابک هم با تکرار ادعاهای قبلی‌اش گفت: یک بار به بیمارستان رفتم اما الهه سرکارش نبود و با دو ساعت تاخیر به آنجا آمد. همان‌موقع موضوع را به پدرزنم گفتم و او در جواب گفت تو ‌بی‌غیرت هستی. الهه مهدورالدم ‌بود و‌ باید کشته می‌شد. بابک این بار هم به قصاص محکوم شد اما دوباره قضات دیوان‌عالی کشور آن را تایید نکردند و پرونده به شعبه هم‌عرض ارسال شد. بابک برای سومین بار پای میز محاکمه ایستاد. در این جلسه که در شعبه ۱۲ دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد، اولیای دم خواستار قصاص داماد خود شدند. پدر مقتول در این جلسه گفت: بابک، دخترم را مجبور کرده بود که سر کار برود. او به الهه اعتنا نمی‌کرد و چند بار به او گفتم با این رفتار همسرت را از دست می‌دهی. او حق کشتن دخترم را نداشت و برای او قصاص می‌خواهم.
رئیس دادگاه سپس از بابک خواست از خود دفاع کند. مرد جوان دوباره بحث ارتباط همسرش با مرد همسایه را پیش کشید و گفت: چند بار با الهه حرف زده بودم تا رفتارش را تغییر دهد اما گوشش بدهکار نبود. من فوتبالیست هستم و به خاطر پارگی رباط صلیبی خانه‌نشین شده بودم. روز حادثه من را بیدار کرد تا دنبال کار بروم. خودش هم به بیمارستان رفت. زود به خانه برگشتم و متوجه صدای الهه شدم که از خانه مهیار به گوش می‌رسید. منتظر شدم تا به خانه بیاید. وقتی اعتراض کردم، گفت این موضوع به من ارتباطی ندارد. همان زمان زن مهیار با میله بارفیکس به در خانه‌مان حمله کرد. درحال بحث با الهه بودم که گوشی تلفن همراهش زنگ خورد. او بدون اطلاع من یک گوشی خریده بود تا با مهیار ارتباط داشته باشد. برایم تعریف کرد با مرد همسایه در پارکینگ خانه قرار می‌گذارد. یک دفعه به سمتم حمله کرد که هلش دادم و روی زمین افتاد. بعد هم با میله بارفیکس به سرش ضربه زدم.وکیل بابک هم مدعی شد موکلش با تصور مهدورالدمی‌ همسرش، او را کشته است.
پس از دفاعیات متهم و وکیل مدافعش قضات برای تصمیم‌گیری وارد شور شدند.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
مراقب دروغِ راست باشیم

دکتر اکبر نصرالهی، استاد ارتباطات و رسانه با اشاره به پدیده تازه این روزها، از وارونگی افکار عمومی می‌گوید

مراقب دروغِ راست باشیم

نیازمندی ها