چشم‌هایی در حسرت وطن

زندگی تا زمانی که روال عادی و معمول خود را طی می‌کند، شاید فراز و فرودهایی را که یک آوارگی می‌تواند به آن تحمیل کند، نشان ندهد اما زمانی که فردی از خانه و کاشانه خود آواره می‌شود، حتی اگر در همان نزدیکی‌ها هم باشد، انگار از هویت خود جدا شده و به سرزمینی پرتاب شده که هیچ‌گاه در آن احساس آرامش و راحتی ندارد، به‌خصوص اگر این آوارگی دهه‌های متوالی ادامه داشته و با سختی‌هایی مانند بیکاری، خشونت، بمباران و آوارگی‌های متعدد و مستمر همراه باشد.
زندگی تا زمانی که روال عادی و معمول خود را طی می‌کند، شاید فراز و فرودهایی را که یک آوارگی می‌تواند به آن تحمیل کند، نشان ندهد اما زمانی که فردی از خانه و کاشانه خود آواره می‌شود، حتی اگر در همان نزدیکی‌ها هم باشد، انگار از هویت خود جدا شده و به سرزمینی پرتاب شده که هیچ‌گاه در آن احساس آرامش و راحتی ندارد، به‌خصوص اگر این آوارگی دهه‌های متوالی ادامه داشته و با سختی‌هایی مانند بیکاری، خشونت، بمباران و آوارگی‌های متعدد و مستمر همراه باشد.
کد خبر: ۱۴۸۸۶۴۸
نویسنده حبیب یوسف‌زاده - نویسنده
 
متاسفانه این داستان قصه‌ای است که برای آوارگان فلسطین، غزه و آن سامان اصلا ناآشنا نیست. قصه‌ای که گاه تبدیل به روایت‌هایی در قالب کتاب شده و کتاب «یازده‌زندگی» یکی از این کتاب‌هاست. درحقیت کتاب «یازده زندگی؛روایت‌هایی از بود و باش آوارگان فلسطینی در لبنان» است که به کوشش محمدعلی خالدی،با مقدمه‌ای ازپرلا عیسی وترجمه‌ای که انجام آن نصیب من شده درانتشارات سوره‌مهربه چاپ رسیده است. ۱۱روایت اززندگی ۱۱آواره فلسطینی در لبنان که هرکدام زندگی، داستان وعقیده‌ای متفاوت را بازگو می‌کنند و از زندگی، عشق‌، حسرت‌ و ناکامی خود گفته‌اند. برخی روایت‌ها اعتراف‌گونه، برخی رسمی، برخی روایی و برخی دیگر خیال‌انگیزند که در کنار هم چشم مخاطب را به ابعاد مختلف «زندگی در تبعید فلسطینی‌ها» باز می‌کنند.کتاب یازده زندگی،با مقدمه پرلا عیسی باعنوان «روایت زندگی در آوارگی» آغاز می‌شود و با عناوین «دیوارنگاره‌هایی از روزگار سپری‌شده» از سالم یاسین، «هنوز نمرده‌ام» از میرا صیداوی، «غرغرهای یک آواره» از طه یونس،«ازوقتی مادر شدم از زمستان متنفرم» از نادیه فهد، «گورستان دعوق» از یوسف نعنع،«طلسم چله‌ی زمستان»ازیافا طلال المصری، «حنین یعنی اشتیاق» از حنین محمد رشید، «قلبم از درخت توت آویزان است» از وداد طه، «خدیجه، مادرِ مادرم» از انتصار حجاج، «رویا ادامه دارد» از ربا رحمه و «یک مهاجرت و دو تبعید» از محمود محمد زیدان ادامه پیدا می‌کند.درحقیت داستان کتاب این‌گونه است که این ۱۱ نویسنده از طریق فراخوان آزاد برای شرکت در کارگاه نویسندگی خلاق، زیرنظر نویسنده شهیر لبنانی،حسن داود، انتخاب شدند. یک کارگاه نویسندگی خلاق با عنوان «فلسطینی‌های در تبعید» که در مؤسسه مطالعات فلسطین وباحمایت بنیاد قطان فلسطین و مشارکت صندوق پرنس کلاوس هلند برگزار شد وحاصل آن کتابی شد وخواندن آن می‌تواند ما رادرزمانه‌ای که ظلم‌های مضاعفی علیه فلسطین و مردم مظلوم آن صورت می‌گیرد، خواندنی باشد. در این کارگاه ۱۲جلسه‌ای که سال۲۰۱۶برگزارشد،پناهندگان فلسطینی درلبنان، با راهنمایی یک مربی مجرب، بخش‌هایی از زندگی خود را به زبان عربی روایت کردند تا در نهایت یازده زندگی شکل بگیرد.متن‌ها همه به زبان عربی نوشته شده بود که با کوشش محمدعلی خالدی به زبان انگلیسی برگردانده، ویرایش، تنظیم و درسال۲۰۱۲ میلادی منتشر شد. نهایتا با ترجمه‌ای که توفیق آن نصیب نگارنده این یاداشت شد، به فارسی برگردانده و در نهایت کتاب فعلی متولد شد.
     
آوارگی و حسرت بی وطنی 
باید اضافه کنم که اگرچه نویسنده‌ها بعضا آماتور هستند اما چون زیر نظر یک استاد پیش رفته‌اند، مجموعه روایت‌ها، به یک روایت جذاب و خواندنی تبدیل شده است و هرکدام از راویان مصائب و مشکلات خودشان را از زاویه نگاه خود بر زبان قلم جاری کرده‌اند. یکی به طور مثال به دیوار نوشته‌های اردوگاه‌ها پرداخته و نوشته‌اش به نثر ادبی نزدیک شده است. دیگری به خاطرات بمباران اردوگاه‌ها توسط اسرائیل پرداخته است. دیگری به سختی‌های زندگی در اردوگاه‌های آوارگان پرداخته است و از مرارت‌ها و مشقت‌های بی‌پایان در زندگی خود و دیگر آوارگان گفته است. دیگری از مادربزرگ خود گفته است که باید برای نگهداری از او ابتدا زندگی و محل اسکان خودشان را از انبوه سوسک‌هایی که در گوشه‌گوشه زندگی‌شان لانه کرده بودند، تمیز کرده تا بتواند از مادربزرگش حفاظت کند و در حقیقت از مشکلات و مرارت‌هایی که به صورت روزانه با آن دست به‌گریبان هستند، سخن گفته است. بعضی روایت‌ها هم از بمباران‌ها و هجمه نظامی دشمن است که انگار پایانی نداشته و موضوع این روایت‌ها قرار گرفته است؛ به گونه‌ای که در یکی از روایت‌ها راوی از خاطره‌ای می‌گوید که یک اتوبان نزدیک اردوگاه بمباران می‌شود و آنها وقتی صبح از خواب بیدار می‌شوند، جهت خود را گم می‌کنند زیرا همه نشانه‌هایی که برای پیدا کردن مسیرهای روزانه خود داشته‌اند، در اثر این بمباران از بین رفته یا دیگری می‌نویسد که چون خانه‌های مقابل محل اقامت آنها بمباران شده بود، به یکباره چشم‌انداز ساحلی که تا آن روز در منظر نگاه‌شان نبود، هویدا شده و آنها دریا را تا آبی بی‌انتهای آن می‌دیدند و برای‌شان تازگی داشت.اما آنچه پایه ثابت این ۱۱ خاطره است، حسرت وطن است به گونه‌ای که اشخاص دور از سرزمین خود، این حسرت را دارند که روزی به وطن خود بازگردند و حتی پیرترها تقاضای مشترک‌شان این است که اگر دنیا را ترک کردند، حتما در خاکی که متعلق به آن است، دفن شوند و این واقعا حسرتی است که در دل همه اینها موج می‌زند و واقعا خواننده کتاب را به‌شدت متاثر می‌کند و شاید یک تلنگری برای همه ما باشد که قدر وطن را بدانیم.
در پایان این یاداشت کوتاه بریده‌ای از کتاب یازده زندگی را تقدیم خوانندگان عزیز می‌کنم؛ «حکایت یک فلسطینی واقعا مضحک است. اگر فلسطینی هستید، نمی‌توانید در فلسطین زندگی کنید اما اگر تابعیت غربی بگیرید، می‌توانید ولی همیشه این سؤال باقی است که می‌خواهید همچنان فلسطینی بمانید یا نه؟ البته چنین چیزی در اسناد هویت شما قید نمی‌شود اما آخرین عامل، جنون من است. آیا اوراق شناسایی خارجی می‌تواند مرا از آرمانم دور کند؟»


newsQrCode
برچسب ها: وطن کاشان فرهنگ
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها