او که نامی پرآوازه در تاریخ موسیقی ایران دارد، از سال ۱۳۴۶ فعالیت حرفهایاش را در قالب آهنگسازی آغاز کرد و نقطه پایان این عمر هنری پربار را در ۲۲ دی امسال گذاشت و برای همیشه جهان را بهسوی ابدیت ترک کرد. این هنرمند هم در وزن دادن به آلبومهای موسیقی خوانندگان برتر کشور سهم پررنگی داشته و هم در سینما و تلویزیون از خود آثار ستودنی را به یادگار گذاشته است. به یاد شهبازیان که هفته گذشته او را از دست دادیم، نگاهی به آثارش داشتیم که در قاب تلویزیون رنگ تصویر گرفتند.
گذر پرخاطره در باغ گیلاس
دهه۷۰بود که سریالی خیابانخلوتکن در تلویزیون به پخش رسید؛«باغ گیلاس» این سریال محبوب و پرستاره، روایتی از چالشهای خانوادگی و اختلافنظرهای دو برادر داشت.یکی هواخواه ساختوساز و تغییر و به نوعی نماینده افرادی بود که در آن دهه تمایل شدیدی به مظاهر مدرنیته داشتند. دیگری اما دوست داشت باغ خانوادگی حفظ شود و افرادی از جامعه را نمایندگی میکرد که پایبند اصول و سنن هستند.در بطن این قصه، نوای خوشآهنگی که زندهیاد فریدون شهبازیان خلق کرده بود، شنیده میشد. موسیقیای ملایم در حال و هوای کلاسیک که گویی صدای زندگی است.کافی است دوباره به قطعات خلق شده برای موسیقی متن و تیتراژ این سریال گوش دهیم تا اوج و فرودهای روزگار و حتی احساسات در روابط انسانی را از تکتک نتهای آن بشنویم.این همان خاصیتی است که آثار شهبازیان دارد، ملموس است و در ذهن ماندگار میشود.
یاری یاور
رمضان سال ۱۴۰۰مخاطبان شبکه سه سیما با سریال یاور با کارگردانی مشترک سعید سلطانی و اصغر نعیمی به قلم سعید مطلبی همراه شدند. ساخت موسیقی این سریال را شهبازیان کلید زد اما در حین کار اتفاقی برای او افتاد که نشان از تعهد کاری دارد.روایت است که در فروردین سال ۱۴۰۰، وی در حین ضبط موسیقی این مجموعه تلویزیونی بود که از دو ناحیه دست راست و لگن دچار شکستگی استخوان شد. زندهیاد شهبازیان پس ازانتقال به بیمارستان، با وجود نیاز به عمل فوری بهدلیل ضرورت آمادهسازی موسیقی سریال برای پخش، با وجود اصرار عوامل سریال یاور از بستری شدن و عمل جراحی امتناع کرد و پس از آماده کردن موسیقی پنج قسمت از سریال عمل جراحی روی وی انجام شد.این آهنگساز در این سریال نیز موسیقیای با حال و هوای ایرانی متناسب با جهان قصه خلق کرد.
آوای فاخته زیر باران عشق
شهبازیان برای تلویزیون و قصههایی که در این قاب روایت شدند، بیش از این آهنگسازی کرده است. بازگشت به خانه، آوای فاخته، خانواده دکتر ماهان، باران عشق، بخش چهار جراحی و... عناوین تعدادی دیگر از این آثار هستند.
موسیقی ایرانی با پیوند تاریخی
این روزها که سریال کلاه پهلوی به کارگردانی زندهیاد ضیاءالدین دری بار دیگر از دریچه شبکه افق رنگ آنتن گرفته، مقارن شد با وداع ابدی آهنگساز آن. زندهیاد شهبازیان موسیقی متن سریال کلاه پهلوی را به زیبایی تمام شنیدنی کرد. این موسیقیدان در ساخت برخی قطعات موسیقایی برای این سریال تلویزیونی، فضای ایرانی را با بهره بردن سازهایی نظیر تار، سهتار، کمانچه و سنتور ایجاد کرد. قصه سریال که روایتگر بخشی از تاریخ ایران است گاهی با حال و هوای موسیقی کلاسیک پیوند میخورد و گویی نشانی از ماجراهای طی شده در ایران در بحبوحه تجددخواهی رضاخانی و دوران کشف حجاب دارد. شاید این سریال نتوانست موفقیت قبلی دری یعنی سریال کیف انگلیسی را تکرار کند اما همچنان موسیقی آن یکی از ویژگیهای ارزنده آن است.
باور کن غربت را، غصه را
یکی از خاطرهانگیزترین موسیقیهایی که از ذهن پرتوان شهبازیان خلق شده، مربوط به سریال معصومیت ازدست رفته است؛ سریالی که روایتگر عشقی نافرجام در دنیا و اما رسیدن به عشقی والا در عالم معنا بود. عمده قصه در کوفه میگذشت و سرنوشت پرفراز و نشیب خزانهدار این شهر را در مواجهه با خیر و شر به تصویر میکشید. زندهیاد شهبازیان موسیقی ماندگار این سریال را برگرفته از موسیقی عربی ساخت و در فضای ارکستر به آن روح داد. علاوه بر موسیقی متن که دلهرههای فراز و فرود روایت را بهخوبی منتقل میکند، این سریال تیتراژ شنیدنی دارد که همچنان مورد توجه مخاطبان است. ترانه این قطعه را محمد اصفهانی خوانده است. در بخشی از این قطعه تأثیرگذار چنین میشنویم: باور کن، باور کن تنها ماندی دلا/ دردا من، دردا تو، دردا از عشق ما/ باور کن، باور کن غربت را، غصه را...
هیوا در پاییزان
بخش مهمی از سینمای ایران هم مدیون آهنگسازی فریدون شهبازی است. آثار سینمایی که با قطعات او جان گرفتند، در اغلب موارد از قاب تلویزیون نیز روی آنتن رفتند. یکی از این فیلمها که با صدای زندهیاد شهبازیان نیز بهعنوان خواننده تیتراژ همراه است، پاییزان محصول ۱۳۶۳ نام دارد. موسیقی این فیلم به کارگردانی رسول صدرعاملی برای بینندگان آن همچنان در ذهن مانده است. فیلم دیگر اخراجیهاست. قطعا ویژگی قابل ستایش اخراجیها۱همین موسیقی متن است که بهقدری تأثیرگذاری داشت که هنوز هم فضای لطیف آن در ذهن مخاطبان باقی مانده است. میرزا کوچکخان(۱۳۶۲)به کارگردانی امیر قویدل، لیلا (۱۳۷۵) به کارگردانی داریوش مهرجویی، شام آخر (۱۳۸۰) به کارگردانی فریدون جیرانی و شیر سنگی (۱۳۶۵) به کارگردانی مسعود جعفریجوزانی تنها عناوین چند اثر ماندگار دیگر در کارنامه این هنرمند تازه درگذشته است. اما در میان همه این نامها نمیتوان به هیوا (۱۳۷۷) ساخته رسول ملاقلیپور اشاره نکرد که موسیقیاش تلفیقی از عشق و حماسه است.