درحال گذراندن روز سوم جشنواره هستیم. اگر بخواهیم مروری کوتاه بر روزهای گذشته داشته باشیم و به یک جمعبندی کلی از روند جشنواره تاکنون برسیم، وضعیت کیفی فیلمها در روز سوم نسبت به روزهای قبل چگونه ارزیابی میشود؟
زهرایی: تا این مرحله از جشنواره، چند نکته مثبت قابل توجه بوده است. نخست، ایجاد همدلی و همکاری بین هنرمندان و مخاطبان که امیدواریم در روزهای آینده تقویت شود؛ بهویژه پس از سالهای دشوار اخیر، این گرمی دوباره اتفاقی امیدبخش است اما بهطور کلی باید بگویم سینمای ما درگیر نوعی «میانمایگی» شده است. فیلمها از استانداردی قابل قبول برخوردارند اما در همین سطح متوسط متوقف شدهاند. در شرایط کنونی که پلتفرمهای جهانی دسترسی به سینمای جهان را آسان کردهاند، مخاطب امروز -در هر سنی- نیاز به آثاری فراتر از تولیدات فعلی دارد. متاسفانه سینمای کنونی پاسخگوی این نیاز نیست.تاکنون در جشنواره دو فیلم درخشان دیدم: نخست «سونسوز» که با ترکیب تراژدی و کمدی، روایتی منحصربهفرد و فرمی نوآورانه ارائه میدهد، و دوم «بچهمردم» که بهنظر من بهترین فیلم جشنواره تا اینجاست. این اثر در بخش اول یک کمدی مدرن است و در بخش پایانی با نزدیک شدن به فضای دفاع مقدس، به فرم کلاسیک سینما وفادار میماند. هر دو بخش بهخوبی اجرا شدهاند. علاوه بر اینها، فیلم «رها» نیز قابل توجه بود. متاسفانه اثر آقای جلیلی انتظارات را برآورده نکرد. با احترام به سینمای شریف و مستقل ایشان، بهنظر میرسد این شیوه فیلمسازی دیگر پاسخگوی نیازهای نسل جوان نیست.
صالحی: جشنواره تاکنون روندی قابل قبول داشته است. جذابیت اصلی در فیلمهای مرتبط با دفاعمقدس دیده میشود؛ از جمله سه اثر که دو مورد مستقیم و یکی غیرمستقیم (مانند «بازی خونی» با الهام از واقعه ششم بهمن آمل) به این موضوع پرداختهاند. هرچند فیلمهای دفاعمقدس اخیر -بهجز «اسفند» که امروز اکران شد - عموما در سطحی متوسط قرار دارند. با گذشت چهار دهه از ساخت این ژانر، انتظار بلوغ بیشتری در روایت و اجرا میرود. دفاعمقدس اکنون به ژانری با قواعد مشخص تبدیل شده و نوآوری در آن باید حسابشده باشد، نه آنکه با ایدههای نامتعارف مخاطب را دچار سردرگمی کند.در حوزه کمدی، همانطور که آقای زهرایی اشاره کردند، سونسوز نمونهای موفق بود؛ کمدیای تمیز و خانوادگی که بدون تکیه بر شوخیهای مبتذل، مخاطب را میخنداند. در مقابل، برخی کمدیهای دیگر جشنواره حتی قابل نمایش در جمع خانواده نیستند. در کل، سطح آثار جشنواره -مانند بسیاری از رویدادهای هنری- عمدتا متوسط است تا تعادلی بین آثار قوی و ضعیف ایجاد شود.
اگر بخواهیم بهطور دقیقتر به روز سوم جشنواره بپردازیم و فیلمها را به ترتیب بررسی کنیم، ابتدا باید به «رها» ساخته حسام فرهمند اشاره کنیم. نظرات درباره این فیلم متناقض است؛ برخی آن را بازتولید «ژانر فلاکت» میدانند و برخی دیگر از آن تمجید کردهاند. نظر شما در این مورد چیست؟
زهرایی: «رها» یک ملودرام اجتماعی است. در این ژانر، نمایش مشکلات و سختیهای زندگی امری طبیعی است، زیرا ذات ملودرام بدون این عناصر به سمت ژانرهای دیگر متمایل میشود. درمورد بحث «فلاکت» و سیاهنمایی باید تفکیک قائل شویم: بیان حقیقت یک مساله است اما نحوه برخورد با آن مهم است. میتوان حقیقت را با آسیبشناسی و امید به آینده ترکیب کرد، یا صرفا ناامیدی را به مخاطب تزریق نمود. این دو رویکرد کاملا متفاوتند.
برخی معتقدند این فیلم تلخ است اما سیاهنمایی نمیکند. آیا این گزاره را برای «رها» صحیح میدانید؟
زهرایی: به نظر من نیز«رها» سیاهنمایی نمیکند. فیلم موقعیت تلخ یک خانواده رانشان میدهداما بهجای القای ناامیدی، بر گرههای پیچیده زندگی و انتخابهای دشوار شخصیتها تمرکز دارد. پسر، پدر و فردشاکی هرکدام درمواجهه با شرایط، تصمیماتی میگیرند که لزوما درست نیستند. این همان نقطه اوج درام است: قراردادن شخصیتها در موقعیتهای چالش برانگیز و بررسی پیامدهای انتخابهایشان.
صالحی: «رها» از جهاتی اغراقآمیز به نظر میرسد اما از سوی دیگر بازتابدهنده واقعیتی اجتماعی است؛ مثلا مشکل بیکاری و تلاش برای تامین معاش که در جامعه ما بهوضوح وجود دارد. خانواده فیلم، پدری را نشان میدهد که به دلیل از دستدادن شغلش به وضعیت دشواری دچار شده است. با این حال، برخی صحنهها - مانند نحوه ورود پلیس یا طراحی سکانسهای خاص -با واقعیت همخوانی نداشتند. در کل، «رها» فیلمی متوسط است که شاید برای مخاطب عام جذابیت چندانی نداشته باشد اما از جنبه پرداخت به مسائل اجتماعی قابل توجه است.
بهنظر من فیلمنامه «رها» -برخلاف بسیاری از آثار داخلی و حتی خارج از جشنواره- از ساختار منسجمی برخوردار است و ضعفهای منطقی چشمگیری ندارد. اگر نکتهای فنی در این زمینه به نظرتان میرسد، خوشحال میشم بشنوم.
زهرایی: از منظر فیلمسازی، حداقل استانداردها رعایت شده است اما برخی جزئیات نیاز به بازبینی داشتند؛ مثلا در سکانسی که در پلیس آگاهی بود، پس از طی شدن روند کار، پلیس اجازه میدهد اطلاعات روی فلش کپی شود، درحالی که در واقعیت چنین فرآیندی بهسرعت پایان نمییابد. چنین مواردی اگرچه کوچک اما روی باورپذیری اثر تاثیر میگذارند.
فیلم دوم با عنوان «بچهمردم» پس از اکران، بهطور یکپارچه بهعنوان بهترین اثر جشنواره تا این مرحله شناخته شد. نظر شما درباره این فیلم چیست؟
زهرایی: به گمانم «بچهمردم» همانطور که اشاره کردید، بهترین فیلم جشنواره تاکنون و اثری مثالزدنی است. فیلمنامه آن بسیار قوی و منسجم طراحی شده و در مقایسه با دیگر آثار حاضر در جشنواره، برتری محسوسی دارد. روایتی چنددههای را دربر میگیرد؛ از دهه ۴۰ تا دهه ۶۰، که بیست سال از تاریخ معاصر را با خط سیر روشن و بدون پراکندگی روایت میکند. موضوع جذاب توجه به کودکان بیسرپرست و پیگیری سرنوشت آنها پس از ترک پرورشگاه، بهخوبی پرداخته شده است. این اثر نشان میدهد مسئولان پرورشگاه و بهزیستی، این کودکان را رها نکردهاند و همراهیشان ادامه دارد. از نظر فنی نیز درخشان است؛ طراحی صحنه، نورپردازی و حرکت دوربین هماهنگی چشمگیری با محتوا دارند.
برخی سکانسها یادآور فیلمهای مطرحی مانند «گرند هتل بوداپست» بودند…
زهرایی: قطعا! این سبک سینمایی پیشتر در فیلمی مانند «مسخرهباز» در سینمای ایران تجربه شده بود که الهامگرفته از کمدی مدرن فرانسوی است. «بچهمردم» نیز در دو سوم ابتدایی، یک کمدی مدرن با طنزی هوشمندانه - و گاه نزدیک به طنز سیاه - ارائه میدهد اما زمانی که وارد فضای دفاعمقدس میشود، فرم فیلمسازی به شکلی حسابشده تغییر میکند: از بیان تصویری و حرکات دوربین مدرن به سمت سینمای کلاسیک گرایش مییابد. اینگذار بهویژه در صحنههای پایانی مرتبط با شهادت یکی از شخصیتها، به زیبایی اجرا شده است. نقطه قوت این فیلم، همراهی با زبان روز و جذب مخاطب جوان، بدون تکیه بر کلیشههای کهنه است. طنز آن سخیف نیست، از شوخیهای زننده یا عبارات جنسی پرهیز کرده و در عین حال، هویت ملی را تحقیر نمیکند. همچنین پیام اصلی فیلم- که حول محور ایثار و عشق به میهن است- بدون شعارزدگی انتقال مییابد. برای مثال، دیالوگ طلایی فیلم وقتی است که همسر فرمانده جنگ درخواست طلاق میدهد و او پاسخ میدهد: «من چون دوستشان دارم، اینجا هستم.» این هماهنگی بین فرم و محتوا «بچهمردم» را به اثری قابل قبول تبدیل کرده است. شخصا از تماشای آن لذت بردم.