نکاتی، چون مطرح بودن نام مرحوم فرجالله سلحشور و جمال شروجه به عنوان کارگردانان احتمالی و در نهایت سپردن کار به ابراهیم حاتمی کیا و البته در هیجانانگیزترین شکل، استفاده از فناوریهای روز فیلمسازی کافی است تا مخاطب را نسبت به سرنوشت این اثر کنجکاو کند. حضور این اثر در قالب فیلم بر پرده سینمای چهلوسومین جشنواره فیلم فجر بالاخره بر این انتظار مهر پایان زد و مخاطبان توانستند با بخشی از مسیر این سریال تلویزیونی در قالب فیلم روبهرو شوند.
تصویرسازی جذاب از تولد موسی
«به وقت طلوع» گوشهای از روایت سریال «موسی کلیمالله» است که شرایط زمان تولد موسی را به تصویر کشیده. از آنجا که قصه این اتفاق از قصههایی است که قریب به اتفاق از کودکی شنیدهایم به لحاظ کنجکاوی خط داستانی این فیلم نکته چشمگیری ارائه نداده و آنچه که مخاطب را پایبند دیدن میکند تصویرسازیهای موسی کلیمالله است. البته برای مخاطبانی که پیش از این خاطراتی از آثار سینمای تاریخی ایران دارند استفاده از تکنیکهای روز فیلمسازی در شروع این اثر و با خواب فرعون در نگاه اول درگیر کننده است و آنها را مقهور تکنولوژی و البته مسرور از این دستاورد در فیلمسازی ایران خواهد کرد.
نگاهی تازه به تاریخ با فناوریهای نوین
از آنجا که موسی کلیم الله را بر خلاف ساخت فیلمهای تاریخی پیشین این بار با کمک از فناوریهای روز در فضای بسته سیلو ساختهاند و لوکیشنها را اغلب با تصویرسازیهای کامپیوتری طراحی کردهاند، در این اثر با اغماض و البته در قیاس با آثار پیشین داخلی، شاهد خانهها، خیابانها و کوهستان و چشمهای هستیم که توانستهاند تصویر دقیقتری از واقعه برای مخاطب بازنمایی کنند. بعد از تصویرسازی خواب موسی و شره کردن مواد مذاب از کوه که از سکانسهای برتر این اثر است، از دیگر سکانسها میتوان به خلق قطراتی از ریشه درخت اشاره کرد. درخشندگی و جانداری حرکت در این سکانس و البته همچنان تاکید میکنم با توجه به جدیدالورود بودن فناوریهای نوین در فیلمسازی، مخاطب را به آینده استفاده از این تکنولوژی در فیلمسازی ایران امیدوار خواهد کرد.
هنرنمایی دوگانه فرهاد آئیش
از نکات قابل توجه در بازی این اثر استفاده از فرهاد آئیش بازیگر توانمند سینما و تلویزیون در دو نقش متمایز است. آئیش در موسی کلیمالله در دو نقش خیر و شر چنان هنرنمایی میکند که تنها ممکن است با ریزبینی آرزو کنیدای کاش در کنار توجه به گریم و بازی، دستاندرکاران به خلق دو صدای متفاوت در این دو نقش نیز توجه میکردند. آنجا که خوابگذار اعظم به حضور فرعون شرفیاب میشود آیئش را خواهید دید که شخصیتی تازه و ماندگار را در سینما و تلویزیون برای شما خلق کرده است. با وجود بازی چشمگیر در نقش خوابگذار، اما آئیشی که بزرگ قوم عمران است نتوانسته شخصیتی متفاوت از بزرگان قوم در آثار تاریخی پیشین ارائه دهد. همچنان تاکید دارم بازی جذاب این بازیگر میتوانست با صدایی متفاوت در تداعی متفاوت خیر و شر اثرگذاری بیشتری داشته باشد.
تکرار مکررات در روایت
از آنجا که روایت این اثر برای سریال مهیا شده بود تهیه فیلمی در قالب شرایط تولد موسی باعث شده فیلم در بخشهایی مخاطب را از تکرار آنچه که میبیند، خسته کند. به طور مثال در جایی که فیلم قصد دارد شرایط خطرناک و احتمال تشخیص بارداری یوکابد را به تصویر بکشد یا آنجا که شرایط وضع حمل در خفا را روایت میکند نمونهها بسیار متعدد و روایت طولانی است. مثل این میماند که این طور وظیفه شده است که همه کسانی را که بارداریشان تشخیص داده شده در دو وضعیت «وضع حمل در خفا» و «کشتن فرزند» هم به تصویر بکشند. در حالی که میشد با صرف نظر از تعدادی از این مثالها، زمان را به دیگر بخشهای روایت اختصاص داد. مثلا امکان وحی به موسی، یا حس مادرانه یوکابد به فرزند در شکم یا حتی در ایدئالترین حالت ممکن ورود و معرفی افرادی که در پیشبرد قسمتهای دیگر سریال موثرند.
فراوانی تیپ بر شخصیت
شخصیتپردازی از جمله نکاتی است که توجه به آن میتوانست موسی کلیمالله را به اثری فاخر ورای استفاده از تکنولوژی تبدیل کند. در این اثر به پیشینه یا وجوه مختلف شخصیتها به جز در مورد فرعون، کمتر پرداخته شده. مخاطب نمیداند چرا باید از میان آن همه زن عمرانی، یوکابد مادر منجی باشد. مگر آنجا که عمران در محراب عبادت به یوکابد میگوید که تو بیش از من در این محراب دیده شدهای. از آنجا که یوکابد مادر موسی در این بخش از فیلم (سریال) بار اصلی روایت را بر عهده دارد شاید اگر به ابعاد مختلف شخصیت یوکابد پرداخته میشد مخاطب درک بهتری از چرایی انتخاب او میداشت؛ و یا حتی اگر زمانی را به معرفی قوم گوشن و پیشینه بردگی آنها یا آسیه و امکان قبطی نبودنش اختصاص داده میشد فیلم از عمق بیشتری بهره میبرد. همانطور که اشاره شد فرعون تنها شخصیتی است که به دلیل پرداخت درست در ضعف، قدرت، تمایلات و مهربانی، امکان همذاتپنداری بیشتری خواهد داشت.
کمبود خلاقیت موسیقی متن در قیاس با آثار موفق
برای رسیدن به قله هر امری لازم است آن مورد با نمونههای موفق حوزه خودش قیاس شود و تلاش کرد به استانداردهای لازم آنها رسید. در نمونهای، جهت درک موسیقی متن موسی کلیمالله به موسیقی تلماسه توجه کنید. هانس زیمر آهنگساز چندگانه تلماسه برای ساخت موسیقی تلاش کرد متناسب با جنس اثر که اثری آخرالزمانی، روحانی و ناجی محور است (موسی کلیمالله نیز به لحاظ تم روایت اثری در همین سطح است) دست به خلق آلات موسیقی بزند و زبانی جدید در موسیقی بیافریند. در تلماسه شاهد تصاویری خیرهکنندهایم که موسیقی متن به آنها جلوهای صدچندان و پیشبرنده میدهد. حال آنکه در موسی کلیمالله با وجود آهنگساز مطرحی، چون کارن همایونفر آنچه که میشنوید موسیقیایست که نه تنها پیشبرنده نیست بلکه برای شما یادآور فیلمهای پیشین است. ریتم موسیقی موسی کلیمالله یکنواخت پیش میرود و در جاهایی نبودش به روایت کمک بیشتری خواهد کرد. با توجه به آثار خلاقانهای که از همایونفر شنیدهایم امیدواریم در تدوینهای بعدی توجه بیشتری به این نکته شود.
تلاش برای واقعگرایی در طراحی لباس
طراحی لباس در فیلمهای تاریخی نه تنها به زیبایی بصری کمک میکند، بلکه نقش مهمی در ایجاد حسی واقعی و انتقال احساسات و داستان فیلم ایفا میکند. طراحی لباس در موسی کلیمالله نیز سعی کرده به این مهم دست یاید. هر چند لباسها تقریبا شبیه به لباسهای سریال یوسف پیامبر است، اما باید دقت داشت که به دلیل تاریخ و جغرافیای روایت چندان نمیتوان در کلیت طراحی لباس خلاقیت به خرج داد. تنها نکته ریزبینانه دقت در اندازه لباسها، بالاخص لباس شخصیتهای اصلی است. در سکانسهایی آنجا که آسیه روی صندلی نشسته، لباس به تن آسیه چسبیده است و فرم مناسبی بر تن ملکه مصر ندارد. توجه به این نکته در کنار امکان استفاده از افکتهای تصویری برای جلابخشی لباسها از جملات نکاتی است که میتواند به غنای اثر بیفزاید.
پایانبندی «موسی کلیمالله» نیازمند تدوین
نکته دیگر مربوط به دکوپاژ پایانبندی برای انتقال دقیقتر القای حس خطر در پیشبرد داستان است. در سکانسهای پایانی فیلم آنجا که آسیه موسی را به سمت نیل میبرد و راموس آنها را دنبال میکند، شاهد آنیم که بعد از رها کردن سبد موسی در نیل، راموس سر میرسد و برای دستیابی به سبد موسی وارد نیل میشود. در این بخش قبل از ورود راموس به نیل، تصویر تمساح دیده میشود و داستان برای مخاطب لو میرود. در حالی که با توجه به تذکری که عمران پیش از این به یوکابد در خصوص خطر وجود تمساح در نیل داده بهتر میبود برای ایجاد حس ترس بیشتر نسبت به سرنوشت موسی، قبل از ورود آسیه به نیل تصاویر تمساحها دیده میشد. به این شکل خطر نه تنها برای راموس که برای موسی نیز حس میشد و مخاطب میتوانست با موقعیت همراهی بیشتری داشته باشد. اینکه تمساح دقیقا با ورود راموس به آب دیده شود داستان را لو داده و کمرنگ خواهد کرد. در این مورد نیز امیدواریم عوامل سریال موسی کلیمالله دقت کرده و در نسخه سریالی شاهد روایتی دراماتیزهتر باشیم.
در نهایت باید گفت موسی کلیمالله با وجود جلوههای تصویری چشمگیر هر چند اغراقآمیز، کارکترهایی بیشتر تیپ و کمتر شخصیت، موسیقی یکنواخت و تکراری، بازیهایی قابل قبول و داستانی که نیاز به طراحی بهتر دارد بیش از آنکه فیلم باشد سریالی است که امیدواریم بتواند شروعی باشد برای استفاده از تکنولوژیهای جدید فیلمسازی در ایران و قطعا موسی کلیمالله به همین دلیل در تاریخ فیلمسازی ایران ماندگار خواهد شد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی جامجم با دکتر موسی حقانی بررسی شد:
گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین علی ذوعلم