آلمان و ژاپن، دو کشور صنعتی که در دسته توسعهیافتهها قراردارند وکیفیت محصولاتشان هم مورد استقبال اغلب کشورهای جهان است اما چندسالی است با بحرانی بهنام کاهش رشد جمعیت مواجه شدهاند. آمارها نشان میدهد شاخص تولید مؤثر آنها در برخی ماهها روند نزولی داشته و مسئولان و مدیران این کشورها بارها اعلام کردند که ادامه این روند بحرانهایی را برای کشورشان بهوجود میآورد. به این صورت که این کشورها صاحب فناوری هستند اما بهدلیل بالابودن هزینه نیروی کار وهمچنین کاهش نیروی کار متخصص با بحران تولید مواجه خواهند شد. از آنجا که رقابت در بازارهای جهانی بسیار پیچیده است، کاهش سرعت میتواند جایگاه این کشورها را نیزدر رتبه اقتصادی به خطر بیندازد.همچنین میتوان به این نکته اشاره کرد که رشد جمعیت درامنیت کشورها نیز تأثیرمستقیم دارد.بررسی چهار کشور چین، هند، بنگلادش وبرزیل بهخوبی نشان داده که چگونه رشدجمعیت میتواند بررشد اقتصاد تأثیرمستقیم داشته باشد. اکنون این کشورها با بهای پایین تمامشده کالا در اغلب رستهها توانستهاند بخش زیادی ازبازارهای جهانی رابه خود اختصاص دهند.درواقع در این شرایط رقابت بین کشورهای پرجمعیتتر و با فناوری بالاتر قرار میگیرد.رهبرمعظم انقلاب اسلامی ازابتدای دهه۹۰ بررشد جمعیت تاکید داشتند. درسال۹۳ سیاستهای کلی جمعیت و خانواده ابلاغ شد ودوسال پس ازآن نیز دوباره تغییراتی دراین ابلاغیه به وجود آمد.
تأثیر اقتصاد خصوصی در رشد جمعیت
برخی کارشناسان معتقدند وضعیت موجود حاصل مدیریت دولتی در اقتصاد است، موضوعی که رهبرمعظمانقلاب اسلامی بارها نسبت به آن انتقاد کردند. ایشان در سال ۸۴ سیاستهای اصل ۴۴ قانون اساسی را ابلاغ کردند، سیاستهایی که تاکید داشت دولت اختیارات خود را در اقتصاد به بخش خصوصی بسپارد و سهم تعاونیها دراقتصاد به ۲۵ درصد برسد. بررسیها نشان میدهد در طول سالهای گذشته اقتصاد دولتی مانع رشد و توسعه کافی شده و اگر بخش خصوصی در این مدت فعالیت میکرد اکنون نرخ سرمایهگذاری، رشد تولید، رشد اشتغال و همچنین رشد جمعیت در وضعیت مطلوبتری قرار داشت.برخی عنوان میکنند رشد جمعیت بهتنهایی نمیتواند منجربه رشد اقتصادی شود. قطعا اینطور است اما باید توجه داشت برای دستیابی به رشد اقتصاد و تولید فناورانه ابتدا نیروی کار ماهر نیاز است. به بیان بهتر پیری جمعیت نهتنها توان دفاعی کشورها را با چالش همراه میکند بلکه نیروی خلاق و ماهری نیست که بتواند در اقتصاد و تولید هم اقدامی انجام دهد.اگر روند رشد جمعیت در سال های آینده اصلاح نشود بهنظر میرسد در بعد اقتصادی بخش عظیمی از درآمدها و سرمایههای کشور در سالهای آینده باید به بازنشستهها و مستمریبگیران تعلق یابد، این درحالی است که جمعیت مولد که اصولا جمعیت فعال و جوان کشور هستند، رو به کاهش رفته است. در مقابل، کشورهای منطقه بهخصوص کشورهای عربی در نرخ رشد جمعیت گوی سبقت را از ما ربودهاند.
تأثیر جمعیت بر اقتصاد از نگاه نخبگان اقتصاد
ساموئلسون، برنده نوبل اقتصاد درسال۱۹۷۰ دیدگاه خود را درباره تأثیرجمعیت بر اقتصادعنوان کردوگفت بهترین عامل تحرک و تکامل اقتصاد، نرخ باروری انسانی است. همچنین هارود، اقتصاددان انگلیسی در این زمینه گفته رشد جمعیت عامل رشد طبیعی اقتصاد است. سولو، برنده نوبل اقتصاد در سال۱۹۸۷ نیز تاکید کرده که وجود یک نرخ رشد مثبت جمعیت برای فرآیند رشد اقتصادی ضروری است. فلپس، برنده نوبل اقتصاد در سال۲۰۰۶ در این باره تصریح کرده کارایی نهایی سرمایه با نرخ رشد جمعیت برابر است. کوزنتس، برنده نوبل اقتصاد در سال ۱۹۷۱ گفته همبستگی معناداری بین جمعیت بالاتر و درآمد سرانه پایینتر وجود ندارد. آرو، برنده نوبل اقتصاد در سال ۱۹۷۲ هم اظهار کرده با کنترل جمعیت رشد اقتصادی کنترل ومحدود میشود.بکر، برنده نوبل اقتصاد درسال۱۹۹۲هم گفته اینکه با گسترش درآمد و قدرت خرید خانوار(افزایش امکانات انتخاب) تعداد بیشتری فرزند مورد تقاضای خانوادهها قرار بگیرد درست نیست.