صفحات کاغذی روی پرده نقره‌ای

اقتباس در سینما، فرآیندی است که طی آن‌ یک اثر ادبی، نمایشی، تاریخی یا اسطوره‌ای به یک اثر سینمایی تبدیل می‌شود. این فرآیند نه‌تنها به غنای سینما کمک می‌کند بلکه امکان بازتعریف مفاهیم قدیمی در قالب‌های جدید را فراهم می‌سازد. اقتباس می‌تواند از رمان‌ها، داستان‌های کوتاه، نمایشنامه‌ها، اساطیر یا حتی وقایع تاریخی الهام بگیرد و با ایجاد گفت‌وگوی بینامتنی، به حفظ و انتقال میراث فرهنگی کمک کند.
اقتباس در سینما، فرآیندی است که طی آن‌ یک اثر ادبی، نمایشی، تاریخی یا اسطوره‌ای به یک اثر سینمایی تبدیل می‌شود. این فرآیند نه‌تنها به غنای سینما کمک می‌کند بلکه امکان بازتعریف مفاهیم قدیمی در قالب‌های جدید را فراهم می‌سازد. اقتباس می‌تواند از رمان‌ها، داستان‌های کوتاه، نمایشنامه‌ها، اساطیر یا حتی وقایع تاریخی الهام بگیرد و با ایجاد گفت‌وگوی بینامتنی، به حفظ و انتقال میراث فرهنگی کمک کند.
کد خبر: ۱۴۹۹۰۷۴
 
بااین‌حال، اقتباس چالش‌هایی نیز به همراه دارد، ازجمله عدم وفاداری به اثر اصلی، مسائل حقوقی و اخلاقی و دشواری‌های تبدیل محتوای ذهنی به تصویر. نمونه‌های موفق اقتباس، مانند «ارباب حلقه‌ها» یا «کینگ‌کنگ»، نشان می‌دهد که چگونه می‌توان با خلاقیت و احترام به منبع اصلی، آثاری ماندگار خلق کرد. در یازدهمین نشست بررسی سینمای ایران و جهان با حضور بهزاد زهرایی (مدرس و منتقد سینما)سیدعلی ماه، محمدامین احمدی و مهدی صالحی ازهنرجویان مدرسه نقد که در ساختمان روزنامه جام‌جم برگزار شد، به تعریف اقتباس، اهمیت آن در سینما، جذابیت‌ها، چالش‌ها و پیشنهاد‌هایی برای بهبود این فرآیند پرداخته شد.

زهرایی: نشست یازدهم ازمدرسه نقد باعنوان «بررسی مقوله اقتباس درسینما» و به‌نوعی عارضه‌یابی وآسیب‌شناسی اقتباس در سینمای ایران را برگزار می‌کنیم؛ یک توضیح را باید درابتدای بحث عرض کنم: این مجموعه نشست‌های نقد سینمایی که در روزنامه جام‌جم توسط مدرسه نقد برگزار می‌شود، به‌هیچ‌وجه نشست‌های عادی و پیش‌پا افتاده‌ای نیستند. این‌ نشست‌ها تخصصی‌اند و آنها را با حضور هنرجویان برگزار می‌کنیم ولی تلاش و تاکید ما بر این اصل استوار است که بیان‌مان ساده و شیوا باشد؛ یعنی ترجیح می‌دهیم مباحث تخصصی و روز را بررسی کنیم؛ موضوعاتی که احساس می‌کنیم هنرمندان، مدیران، مسئولان یا مردم عادی نیاز به بازنگری یا بازتعریف درست یا توجه بیشتر به آنها دارند. ما دیدگاه خودمان را ارائه می‌کنیم و سعی داریم سهم‌مان را ادا کنیم تا ابه امید خدا درنهایت اتفاقات خوبی در فرهنگ مملکت رخ دهد.
 
تعریف اقتباس و نمونه‌های موفق آن
دراین جلسه به اقتباس می‌پردازیم. ناچارم اینجا چند توضیح درباره مقوله اقتباس بدهم، به دلیل این‌که بحث اقتباس در کشور ما بسیار مهجور و مبهم است و غالبا برداشت نادرستی از اقتباس می‌شود. به‌طور استاندارد، مقوله اقتباس برگردان سینمایی ازیک رمان یاداستان کوتاه یا بلند است،فیلم‌ساز فیلمنامه‌ای تهیه می‌کند وفیلمی می‌سازدکه می‌شودفیلم اقتباسی. معروف‌ترین، بزرگ‌ترین و موفق‌ترین نمونه اقتباسی در تاریخ سینما می‌توان از فیلم «بربادرفته» نام برد.طبیعتا درکنار این،از کتاب‌های زیادی درخارج ازایران و درکشور اقتباس سینمایی صورت گرفته‌. ازنمونه‌های موفق درایران، کتاب «عزاداران بیل» آقای ساعدی و فیلم «گاو» است که برپایه آن، توسط آقای مهرجویی ساخته شد و باز چندین رمان دیگر از آقای ساعدی مثل «داش‌آکل»، «آشغالدونی» «شازده احتجاب» که تبدیل به فیلم سینمایی شدند.

احمدی: اقتباس در سینما به فرآیند تبدیل یک اثر ادبی، نمایشی، تاریخی یاحتی اسطوره‌ای به یک اثر سینمایی گفته می‌شود. این فرآیند می‌تواند شامل بازسازی دقیق داستان اصلی یا برداشتی آزاد از آن باشد. اقتباس به فیلم‌سازان این امکان را می‌دهد که از منابع غنی فرهنگی، ادبی و تاریخی برای خلق آثار جدید استفاده کنند. نمونه‌های موفق اقتباس در سینما بسیارند و برخی از آنها به دلیل وفاداری به اثر اصلی یا خلاقیت در بازسازی، به‌عنوان آثار ماندگار شناخته ‌شده‌اند. به‌عنوان مثال، فیلم «ارباب حلقه‌ها» که براساس رمان‌های جی.آر.آر تالکین ساخته شد، توانست دنیای فانتزی تالکین را به شکلی باشکوه و دقیق به تصویر بکشد.همچنین فیلم «کینگ‌کنگ» (۱۹۳۳) که از اسطوره‌های زیبایی و هیولا الهام گرفته، توانست مفاهیم عمیق‌تری مانند ترس‌ها و آرزوهای جامعه مدرن را بازتاب دهد. در سینمای ایران نیز نمونه‌های موفقی از اقتباس وجود دارد، مانند فیلم «پله آخر» ساخته علی مصفا که اقتباسی از داستان کوتاه «مردگان» اثر جیمزجویس است. این فیلم باوجود این‌که یک اقتباس آزاد محسوب می‌شد، توانست روح داستان جویس را به‌خوبی منتقل کند. همچنین فیلم‌هایی مانند «بیگانه» و «اینجا بدون من» ساخته بهرام توکلی که به ترتیب از نمایشنامه‌های «اتوبوسی به نام هوس» و «باغ‌وحش شیشه‌ای» اثر تنسی ویلیامز اقتباس‌شده‌، نمونه‌های دیگری از اقتباس‌های موفق در سینمای ایران هستند.

صالحی:
 اگر نگاهی به سینمای ایران در دو سال گذشته بیندازیم، می‌بینیم که فیلم‌های اقتباسی در جشنواره‌های اخیر بسیار درخشیده‌اند؛ یعنی در جشنواره‌های قبلی و در این جشنواره، فیلم‌هایی که اقتباسی هستند، از آثار ادبی یا موضوعات تاریخی اقتباس‌شده‌ و تقریبا ۵۰ درصد فیلم‌های جشنواره را تشکیل می‌دهند. همین‌طور در سراسر دنیا نیز این موضوع وجود دارد. بسیاری از آثار سینمایی که جایزه می‌گیرند، اقتباسی هستند. اقبال عمومی نسبت به این آثار بیشتر است، زیرا به ذهن ما نزدیک‌تر هستند. داستان‌هایی که قبلا وجود داشته و حالا به‌صورت تصویری مشاهده می‌کنیم.فیلم‌سازان تمایل دارند که فیلم‌های اقتباسی بسازند، زیرا اگر بتوانند فیلم را به‌خوبی بسازند و مورد پسند مردم باشد، درآمد بسیار خوبی برای‌شان به ارمغان می‌آورد و سرمایه‌گذاری‌شان چندین برابر بازگشت خواهد داشت؛ اما اگر فیلمی افتضاح بسازند، نه‌تنها موفق نخواهند شد بلکه نام‌شان در تاریخ به‌عنوان کسی که حتی نتوانسته یک اقتباس درست کند، باقی می‌ماند.در مورد اقتباس، همیشه این‌طور نیست که چیزی وجود داشته باشد و ما آن را به همان شکل درست کنیم. مثلا آلفرد هیچکاک در مورد فیلم «پرندگان» گفت: «من داستان کتاب را گرفتم و آن را به شکلی کاملا متفاوت تبدیل کردم.» بنابراین، فیلم‌های اقتباسی همیشه پایبند به اصل مطلب نیستند و می‌توانند یک جهان جدید و زاویه‌ دیگری را به ما بدهند.البته فیلم‌هایی مثل «برباد رفته» هم وجود دارد که به کتاب پایبند هستند و از صفحه اول تا آخر کتاب را روایت می‌کنند ولی در همین آثار هم شاهد حذف، کمرنگ کردن یا حتی تغییر شخصیت داستان در راستای کارکرد فیلم هستیم. در مجموع، فیلم‌های اقتباسی جذابیت خاص خود را دارند و مردم هم این نوع فیلم‌ها را دوست دارند؛ بنابراین، اگر فیلم‌سازان دقت کنند و به‌درستی اقتباس کنند، می‌توانند آثار خوبی ارائه دهند.به‌طورکلی، اقتباس سینمایی یک فرآیند خلاقانه است که نیاز به‌دقت و توجه دارد و می‌تواند آثار بسیار جذاب و ماندگاری به وجود بیاورد.

سید‌علی ماه: 
اقتباس سینمایی نوعی برگردان کردن متن نوشتاری به تصویر است که فیلم‌ساز سعی می‌کند با معادلات تصویری، نشانه‌های زبانی را ایجاد کند. کوتاه‌ترین تعریف اقتباس، اخذ کردن یا برگرفتن از مبدأ به مقصد است؛ یعنی تولید کالاهای فرهنگی جدیدی به زبان دیگر که دارای نشانه‌هایی از همان مبدأ یا اثر ادبی است. این شامل تولید کالاهای فرهنگی و فیلم‌های سینمایی است.در دهه‌های اخیر، نخستین فیلم‌های سینمایی در ایران اقتباس از آثار کهن و منظومه‌های فارسی مثل «شیرین و فرهاد» و «لیلی و مجنون» بوده‌اند. هدف این آثار، سرگرم کردن و ترویج ملی‌گرایی و میهن‌پرستی بوده است. هنرمندانی همچون کیارستمی و امیر نادری توانستند معنای اقتباس از آثار ادبی را به کنار بگذارند و از اندیشه‌هایی که در آن فضا وجود داشته، در مدیوم سینما و زبان سینما استفاده کنند.
 
اهمیت اقتباس در سینما

زهرایی: 
ما به طور کلی درمورد اقتباس صحبت کردیم اما سؤال این است که چرا درکشور ما اقتباس که یک زمانی موفق بوده، امروزه کمترموردتوجه واقع می‌شود؟به‌نظر من چندمسأله وجوددارد.اول این که مارمان‌های‌خوبی داریم که نویسندگان توانایی آنها را نوشته‌اند. مثلا چند کار از آقای مصطفی مستور یا کارهای آقای نادر ابراهیمی مثل آتش بدون دود که توسط خود ایشان تبدیل به سریال هم شد یا نوشته‌های آقای دولت‌آبادی و دیگران که آثارشان کاملا قابلیت اقتباس سینمایی دارند.

احمدی: 
اقتباس در سینما از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا به فیلم‌سازان امکان می‌دهد تا از پیشینه‌های فرهنگی و ادبی غنی برای خلق آثار جدید استفاده کنند. این فرآیند نه‌تنها به غنای سینما کمک می‌کند، بلکه باعث ایجاد گفت‌وگوی بینامتنی بین آثار قدیمی و جدید می‌شود. اقتباس می‌تواند مفاهیم قدیمی را در قالب‌های جدید بازتعریف کند و آنها را برای نسل‌های جدید قابل‌درک و جذاب سازد. به‌عنوان مثال، فیلم کینگ‌کنگ نه‌تنها یک اثر سرگرم‌کننده است بلکه بازتابی از ترس‌ها و آرزوهای جامعه مدرن نیز محسوب می‌شود. اقتباس همچنین می‌تواند به حفظ میراث فرهنگی و ادبی کمک کند. بسیاری از داستان‌ها، اساطیر و وقایع تاریخی که ممکن است به‌مرور زمان فراموش شوند، از طریق اقتباس سینمایی دوباره زنده و به نسل‌های بعدی منتقل می‌شوند. این فرآیند نه‌تنها به زنده نگه‌داشتن آثار قدیمی کمک می‌کند بلکه می‌تواند آنها را در بافت‌های جدید و متناسب با زمان حال بازتعریف کند. به‌عنوان مثال، اقتباس از رمان‌های کلاسیک مانند «غرور و تعصب» یا «بینوایان» باعث شده است که این آثار بارها و بارها در قالب‌های مختلف به مخاطبان جدید معرفی شوند.

صالحی: فیلم‌سازان تمایل دارند فیلم‌های اقتباسی بسازند، زیرا اگر بتوانند فیلم را به‌خوبی بسازند و فیلمی مورد پسند مردم باشد، درآمد بسیار خوبی برای‌شان به ارمغان می‌آورد و سرمایه‌گذاری‌شان چند برابر بازگشت خواهد داشت. اقتباس از داستان‌های شناخته‌شده مثل افسانه‌های شکسپیر یا رمان‌های کلاسیک، امکان ارتباط سریع‌تر با مخاطب را برای فیلم‌ساز فراهم می‌کند.همچنین اقتباس از آثار ادبی، اساطیر یا تاریخ، هم می‌تواند آنها را به شکلی جدید بازتعریف کند و هم می‌تواند نقش مهمی در زنده نگه‌داشتن آنها ایفا کند. این امر نه‌تنها به جذابیت بصری فیلم‌ها می‌افزاید، بلکه به انتقال بهتر مفاهیم و داستان‌های اقتباس‌شده نیز کمک می‌کند.

سید‌علی ماه:
 اقتباس در سینما اهمیت بسیاری دارد، زیرا می‌تواند فرهنگ و ادبیات یک جامعه را به تصویر کشیده و به مخاطبان ارائه دهد. با اقتباس از آثار ادبی و فرهنگی، فیلم‌ها می‌توانند ارزش‌های تاریخی، اجتماعی و فرهنگی یک جامعه را بازتاب دهند و نسل‌های جدید را با این ارزش‌ها آشنا کنند. اقتباس به فیلم‌سازان اجازه می‌دهد تا ایده‌ها و مفاهیم جدیدی را به داستان‌های شناخته‌شده اضافه کنند و به‌این‌ترتیب به غنای فرهنگی و هنری کمک کنند. همچنین، اقتباس می‌تواند بازار فیلم‌ها را گسترش دهد و باعث جذب مخاطبان جدید و افزایش فروش شود.
 
جذابیت‌ها و نقش اقتباس در حفظ میراث فرهنگی جوامع.

زهرایی: 
اقتباس از داستان‌های شناخته‌شده مثل افسانه‌های شکسپیر یا رمان‌های کلاسیک یا حوادث تاریخی آشنا بومی امکان ارتباط سریع‌تر با مخاطب را برای فیلم‌ساز فراهم می‌کند. همچنین، اقتباس از ادبیات، اساطیر یا تاریخ، به نوعی می‌تواند آنها رابازتعریف کندبه شکلی جدید وهم می‌تواندنقش مهمی درزنده نگه‌داشتن آنها ایفاکند.برای مثال، فیلم‌هایی مانند «آواتار» یا  ارباب حلقه‌ها از جلوه‌های ویژه پیشرفته برای ایجاد دنیاهای فانتزی و شخصیت‌های خیالی استفاده کرده‌اند، بگیریم تا سریال مختارنامه. این فناوری‌ها به فیلم‌سازان کمک می‌کنند تا صحنه‌های تاریخی و دوره‌های تاریخی را با دقت و جزئیات بیشتری بازسازی کنند. مثلا فیلم «گلادیاتور» از فناوری برای بازسازی رم باستان استفاده کرد و توانست فضای تاریخی را به شکلی واقع‌گرایانه به تصویر بکشد و مادوباره استفاده از این فناوری را درسریال«موسی» حاتمی‌کیا نیز شاهد هستیم.

احمدی: اقتباس از داستان‌های شناخته‌شده مانند افسانه‌های شکسپیر یا رمان‌های کلاسیک، امکان ارتباط سریع‌تر با مخاطب رافراهم می‌کند.این امربه دلیل آشنایی قبلی مخاطب با داستان وشخصیت‌هاست.زمانی که مخاطب باداستان اصلی آشنا باشد، راحت‌تر می‌تواند با فیلم ارتباط برقرار کند و این امربه جذابیت اثر می‌افزاید.همچنین،اقتباس می‌تواندبه حفظ میراث فرهنگی و ادبی کمک کند و آنها را در قالب‌های جدید به نسل‌های بعدی منتقل کند.این فرآیند نه‌تنها به زنده نگه‌داشتن آثار قدیمی کمک می‌کند، بلکه می‌تواند آنها رادربافت‌های جدیدومتناسب با زمان حال بازتعریف کند.به‌عنوان‌مثال،اقتباس از داستان‌های شکسپیر مانند «هملت» یا «مکبث» بارها و بارها در سینما انجام‌شده و هر بار با نگاهی جدید به این داستان‌ها پرداخته‌شده است. این امر نه‌تنها به غنای سینما کمک می‌کند بلکه باعث می‌شود که این داستان‌ها برای نسل‌های جدید نیز جذاب و قابل‌درک باشند. علاوه بر این، اقتباس می‌تواند به ایجاد همزادپنداری بین مخاطب و اثر کمک کند. زمانی که مخاطب با داستان یا شخصیت‌های یک اثر آشنا باشد، راحت‌تر می‌تواند با آنها همذات‌پنداری کند و این امر به جذابیت اثر می‌افزاید.

سید‌علی ماه:
 بعضی از آثار مستقیما از رمان‌ها و آثار ادبی برگرفته شده‌اند، درحالی‌که برخی دیگر به‌صورت داستان‌های جدید درآمده و فضای کلی آثار را به نمایش درمی‌آورند. به همین دلیل، اقتباس‌های سینمایی جذابیت خاص خود رادارندو مردم این نوع فیلم‌ها را دوست دارند این جذابیت به دلیل ارتباط مستقیمی است که بین اثرادبی اصلی وفیلم وجود دارد. وقتی مخاطبان می‌بینند که داستان‌ها و شخصیت‌های موردعلاقه‌شان به تصویر کشیده شده‌اند، ارتباط عاطفی و احساسی قوی‌تری با فیلم برقرار می‌کنند. اقتباس‌ها می‌توانند به حفظ میراث فرهنگی کمک کنند، زیرا آثار ادبی مهم و ارزشمند را به نسل‌های جدید معرفی می‌کنند و به‌این‌ترتیب به بقای این آثار کمک می‌کنند. همچنین، اقتباس‌های سینمایی می‌توانند به ترویج و شناساندن فرهنگ و ادبیات یک جامعه در سطح بین‌المللی کمک کنند و نقش موثری در ارتقای شناخت و درک متقابل بین فرهنگ‌ها ایفا کنند.
 
چالش‌ها و آسیب‌های اقتباس

زهرایی:
 چیزی که اطلاع دارم این است که رمان‌هایی که خوب و پرفروش هستند و قابلیت تبدیل‌شدن به مدیوم سینما را دارند، نویسندگان‌شان حق تألیف بسیار بالایی می‌خواهند؛ یعنی تهیه‌کننده می‌آید، حالا صنعت سینما می‌آید وسط، می‌گوید من باید دستمزد نویسنده فیلمنامه را بپردازم که از ۳۵۰میلیون تومان به بالا شروع می‌شود. تهیه‌کننده می‌گوید من باید یک قیمت پایه برای فیلمنامه در نظر بگیرم و سپس افزون بر آن‌یک پولی هم برای اصل داستان پرداخت کنم. این پول کم نیست،چون نویسنده می‌گوید کل داستان ازمن است و جهان داستانی رامن خلق کرده‌ام.تهیه‌کننده‌ها دوست دارند روی رمان‌های پرفروش سرمایه‌گذاری کنند، اما هزینه‌های بالا این امکان را محدود می‌کند. مسأله دیگر این است که برخی تهیه‌کننده‌ها می‌گویند چرا باید دو برابر پول بدهند، وقتی می‌توانند تنها یک هزینه را پرداخت کنند. آنها تمایل دارند فیلم‌های اقتباسی را از نویسندگانی خریداری کنند که خودشان نیز در مقام کارگردان فیلم‌ها را بسازند، زیرا از این طریق می‌توانند صرفه جویی قابل توجهی کنند و هزینه‌ها را کاهش دهند، مخصوصا در فیلم‌های اولی‌ها که حتی ممکن است نصف قیمت دستمزد فیلمنامه را هم ندهند و در برخی موارد اصلا برای آن مبلغی در نظر نمی‌گیرند و این وسط فیلمنامه‌نویس که کارگردان اثر هم است، همین که فیلمش ساخته شده بسیار خوشحال و راضی نیز هست.
یک حالت سومی هم وجود دارد که تهیه‌کننده حاضر است وجه را به نویسنده رمان یا داستان بپردازد، ولی متأسفانه، برخی نویسندگان حاضر به پذیرش این شرایط نیستند و به دلایل مختلفی مانند ترس از خراب شدن اعتبارشان، از این همکاری خودداری می‌کنند. درصورتی‌که وقتی فیلمی ساخته شود، چه خوب چه بد، برمی‌گردد به کارگردان و نویسنده فیلمنامه و ارتباطی با نویسنده رمان ندارد. نمونه‌های بسیار زیادی در دنیا از نمونه‌های خوب و بد از یک داستان وجود دارد، مثل «پیرمرد و دریا» که تاکنون چندین بار ساخته‌شده و در برخی موفق و در برخی دیگر ناموفق بوده است.
حالت بعدی این است که نویسندگان به مدیوم سینما علاقه چندانی ندارند. این مسأله را در انتهای بحث به‌طور کامل توضیح خواهیم داد. برخی از نویسندگان معتقدند که نباید به داستان‌شان دست زده شود؛ نباید کم یا زیاد شود. آنها واقعا فکر می‌کنند که داستان‌شان مثل بچه‌شان است و نمی‌خواهند به آن دست زده شود؛ اما ماهیت مدیوم سینما این‌گونه نیست. در واقع آنها سینما را نمی‌شناسند و طبیعتا با آن نامهربان هستند.
این مسائل باعث شده است که مقوله اقتباس در کشور ما با مشکلاتی مواجه شود. تهیه‌کننده‌ها با هزینه‌های بالا و فشار اقتصادی روبه‌رو هستند و ترجیح می‌دهند دنبال فیلم‌های دیگری بروند که هزینه کمتری دارند. به همین دلیل مقوله اقتباس در کشور ما کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد و در نهایت تهیه‌کننده به این نتیجه می‌رسد که‌: نه دیدار عرب، نه شیر شتر.
احمدی: باوجود مزایای فراوان، اقتباس در سینما با چالش‌ها و آسیب‌هایی نیز همراه است. یکی از مهم‌ترین چالش‌ها، عدم درک درست فیلمنامه‌نویس از محتوای اصلی اثر است. برخی از داستان‌ها به دلیل ماهیت ذهنی یا ساختار پیچیده‌شان، قابلیت تبدیل به تصویر را ندارند. به‌عنوان مثال، برخی از داستان‌ها دارای بخش‌های طولانی از توصیفات ذهنی هستند که به سختی می‌توان آنها را به تصویر کشید. در چنین مواردی، فیلم‌سازان ممکن است مجبور شوند بخش‌هایی از داستان را حذف یا تغییر دهند که این امر می‌تواند به از دست رفتن بخش‌هایی از روح داستان اصلی منجر شود.همچنین،اقتباس‌های آزاد یا برداشت‌های شخصی از آثار ممکن است باعث ایجاد تنش بین منتقدان، نویسندگان و فیلمنامه‌نویسان شود. برخی از نویسندگان ممکن است با تغییراتی که در اثرشان ایجاد می‌شود، مخالف باشند و این امر می‌تواند به درگیری‌های حقوقی و اخلاقی منجر شود. به‌عنوان مثال فیلم «مردم معمولی» (Ordinary People) به‌دلیل شباهت‌های ساختاری به یک رمان ناشناس، با اتهام سرقت ادبی مواجه شد. علاوه بر این، اقتباس از فرهنگ‌های اقلیت بدون مشارکت یا احترام به خالقان اصلی اثر ممکن است باعث به‌وجود آمدن چالش‌هایی شود. به‌عنوان مثال، اقتباس از داستان‌های مربوط به فرهنگ‌های بومی یا اقلیت‌ها بدون درنظر گرفتن دیدگاه‌های آنها می‌تواند به تحریف یا ساده‌سازی فرهنگ آنها منجر شود.

صالحی: 
همان‌طور که آقای احمدی و جناب زهرایی بزرگوار اشاره کردند، چالش‌های زیادی بین نویسنده اثر، فیلم‌ساز و کسی که کتاب را به یک اثر سینمایی تبدیل می‌کند، وجود دارد. گاهی هم عکس این موضوع اتفاق می‌افتد؛ یعنی یک کتاب نوشته ‌شده که هیچ جا شناخته ‌شده نیست و ارزش خواندن ندارد اما یک نویسنده جدید می‌آید و آن کتاب را به یک فیلمنامه خوب تبدیل می‌کند. وقتی کتاب را می‌خوانیم، ممکن است احساس کنیم وقت خود را تلف کرده‌ایم و فیلم آن بهتر از کتاب است. این دقیقا همان چالشی است که آلفرد هیچکاک با آن مواجه شد. او گفت: من کتاب را خواندم و آن را به گوشه‌ای پرت کردم و آن چیزی را که دوست داشتم، ساختم.اگر نویسنده فیلمنامه خیلی به کتاب پایبند باشد، اثری که تولید می‌شود، خیلی خشک و غیرقابل‌قبول خواهد بود. درام موجود در کتاب بیشتر حالت ذهنی دارد ولی در فیلمنامه باید حالت عینی داشته باشد. این تفاوت نمی‌تواند به‌خوبی از پس خود برآید و اگر هم که خیلی آن را تغییر دهد، طرفداران نویسنده اولیه معترض خواهند شد. در اینجا باید تعادل وجود داشته باشد تا بتواند انتظارات مخاطب را برآورده کند.
یکی دیگر از چالش‌ها این است که کتاب‌های رمان معمولا بیشتر از ۳۰۰ صفحه هستند. به‌طور متوسط شاید کمتر هم باشند، ولی بیشتر هم قطعا داریم که تا ۶۰۰ صفحه می‌رسند اما ما باید آن را در یک ظرف زمانی بین یک ساعت و نیم تا دو ساعت نشان دهیم. در این بازه زمانی قطعا باید یک جرحی صورت بگیرد و اضافات دور ریخته شود. اگر این کار به‌درستی انجام نشود، اثر تولیدی نمی‌تواند جالب باشد.
یکی دیگر از چالش‌های اقتباس، سوءاستفاده از آثار فرهنگی سایر کشورهاست بدون این‌که به کشور یا نویسنده اصلی اشاره شود و بیشتر در آثار کهن دیده می‌شود. مثلا ژاپن سندبادی ساخته که کاملا براساس المان‌های خودش تولید شده و هیچ نامی از داستان هزار‌و‌یک‌شب نیست.
اگر سوءاستفاده منجر به تضاد فرهنگی و نمایش نادرست شود، انتقادات زیادی به همراه خواهد داشت. برای مثال، فیلم «شاهزاده ایران: شن‌های زمان» که براساس مجموعه بازی شاهزاده ایرانی ساخته‌شده و نمایش نادرستی از خاورمیانه و ایران، انتقادهای زیادی را به همراه داشت و دلیل این اختلاف این بود که نویسنده خارجی نمی‌تواند فضای درست را درک کند و آن را با محل زندگی خودش تطبیق می‌دهد.در ایران برخی از فیلم‌های جشنواره فجر که اقتباسی بودند، خیلی موفق نبودند. این نمونه‌ها نشان می‌دهد که هنوز مشکلات زیادی در این زمینه وجود دارد و باید به آنها توجه کنیم.
مثلا از کتاب «قرارگاه سری نصرت» دو تا فیلم ساخته شد که در این جشنواره هم حضور داشتند؛ یکی «اسفند» و دیگری «اشک هور». هر دو از روی یک کتاب نوشته‌شده بود اما تفاوت زیادی میان آنها وجود داشت. اسفند فیلمی بود که حداقل قابل‌قبول به نظر می‌رسید و می‌شد گفت در برخی جاها یک فیلم نسبتا خوبی داشتیم اما اشک هور نه بیشتر شبیه یک مستند بود که یک ‌زبان سینمایی داشت ولی خیلی آثار سینمایی به آن نمی‌شد گفت؛ اصلا آثار سینمایی نبود.
یا مثلا فیلم «صیاد»، خب از چندین کتاب مختلف استفاده کرده بود ولی روایت‌هایش تکه‌تکه بود و روایت منسجمی نداشت. حالا درست است که بعضی از اینها یکسری تندیس‌ها و جوایزی گرفتند ولی باز هم خیلی قوی نبودند.
اما برعکس این موارد هم وجود داشت؛ مثلا فیلم سینمایی «زیبا صدایم کن» که از رمانی به همین نام نوشته فرهاد حسن‌زاده اقتباس شده بود، فیلم جالبی بود. درست است که فقط در زمینه بهترین فیلم جایزه گرفت ولی خب فیلمی بود که یک موضوع را مطرح کرد و به نتیجه رساند. تقریبا شبیه  به همان کتابی که ایشان نوشته بود.
یا فیلم «بازی خونی» که باز اقتباسی بود از کتاب «جبهه سوم» و چند کتاب دیگر که در همین زمینه نوشته‌ شده بودند اما وقتی به آن نگاه می‌کردیم، می‌دیدیم که خیلی اثر چشمگیری نبود؛ یعنی منابع وجود دارند اما ما در نوشتن و تبدیل این منابع به اثر سینمایی جدید ضعف داریم و نمی‌توانیم از این کتاب‌ها فیلمنامه‌های خوبی استخراج ‌کنیم. این هم یکی از بزرگ‌ترین ضعف‌های اساسی است که ما در ایران داریم و باید کمی بیشتر روی آن تلاش کنیم.

سید‌علی ماه: چالش‌های متعددی در بحث سینمای اقتباسی وجود دارد:

۱ـ عدم تسلط نویسندگان و کارگردانان سینمایی بر فضا و جهان ادبیات. صرف خواندن یک کتاب ادبی و تبدیل آن به یک فیلمنامه برای ساخت فیلم اقتباسی کفایت نمی‌کند. کارگردان و فیلمنامه‌نویس باید بتوانند زبان و ادبیات را در راستای فهم مردم زمان خود به تصویر بکشند.

۲ـ استفاده نادرست از آثار ادبی به ضرر فرهنگ و جامعه. هنرمندان ممکن است برداشت‌های شخصی خود را به‌عنوان تصویر یا فهم خود از آن اقتباس به تصویر بکشند که می‌تواند به آسیب‌هایی منجر شود.

۳ـ رشد کاریکاتوری سینمای اقتباسی. صرف پرداختن به یک جریان سینمایی، مانند دفاع مقدس، کافی نیست تا سینمای ایران را سینمای اقتباسی نامید. تولیدات سینمایی باید در تمامی عرصه‌ها و آثار ادبی، فرهنگی و تاریخی باشد.
 
پیشنهاد‌هایی برای بهبود وضعیت اقتباس

زهرایی: 
لازم است به یک نکته دیگر هم که دوستان اشاره کردند، بیشتر بپردازیم؛ نقش فیلمنامه‌نویس و این‌که با چه تکنیک، چه میزان از مهارت و چه زاویه‌ای می‌خواهد به یک اثر هنری که قطعا اثر هنری مهم، فاخر، تأثیرگذار و پرمخاطبی بوده است، نزدیک شود. این مسأله بسیار مهم است و متأسفانه همه ما قبول داریم که در کشورمان ضعف فیلمنامه‌نویسی وجود دارد. این ضعفی که در کلیت فیلم‌های سینمایی مشاهده می‌شود، حالا اگر وارد مقوله اقتباس هم بشویم، نمی‌توان انتظار داشت اتفاق متفاوتی رقم بخورد.به‌جز موارد نادر، مانند کارهای افرادی خاص و متبحر که اگر فرصتی پیدا کنند و از داستان خوبی برخوردار شوند و مسائل قانونی آن نیز حل شود، می‌توانند آن را به یک اثر هنری تبدیل کنند، در بقیه موارد این اتفاق نمی‌افتد.حالا من یک پیشنهاد می‌خواهم بدهم که باید برای رفع این مسأله، حداقل مسائل مادی را حل کنیم، زیرا عمده مشکلی که می‌بینیم، مشکلات مالی است. با این سینمایی که فروش ندارد و به سمت کمدی‌های سطحی رفته‌، هر دو طرف (نویسندگان و سینماگران) باید به یک تعامل قابل قبول دوطرفه برسند. مثلا می‌شود از نویسندگان که قطعا افراد زبده و قوی هستند، درخواست کرد که دیگر درخواست یک وجه ثابت یا بالا برای حق فروش رمان‌شان را نداشته باشند؛ بلکه قراردادی مبتنی بر درصدی از فروش فیلم ببندند. این‌طور هم نام و اعتبار نویسنده پشت فیلم خواهد بود و هم به‌قول ‌معروف، درصدی از فروش به او تعلق می‌گیرد. این راهکار می‌تواند در راستای حرکتی فرهنگی به اقتباس در سینما کمک کند وگرنه اگر بگوییم من فلانی هستم، اسمم این قیمت است و اثرم این قیمت، دیگر هیچ معامله و توافقی انجام نمی‌شود و هیچ‌وقت این کار به سینما وارد نخواهد شد که تاکنون هم همین‌طور بوده.
اما اگر ما تمرکز بر حرکت فرهنگی داشته باشیم، شاید این پیشنهاد درصدی از فروش یا مقداری نقد و درصدی از فروش، به‌عنوان یک راهگشای مادی بتواند برای هر دو طرف راهگشا باشد. حتی شاید بتوان این پیشنهاد را گسترش داد و در ابتدای فیلم، عکس کتاب را نیز نشان داد تا مقداری از فروش دوباره به سمت خود رمان برگردد تا اتفاقات خوبی رقم بخورد. راهکارهای زیادی می‌تواند وجود داشته باشد، به‌خصوص با استفاده از فضای مجازی.اما می‌گویم آن‌قدر موانع در این راه وجود دارد که تهیه‌کننده ترجیح می‌دهد اقتباس را کنار بگذارد و بگوید من می‌روم و با چانه‌زنی فیلمنامه‌ای می‌خرم و فیلمم را می‌سازم بدون حواشی و دردسرهای احتمالی بعدی.به‌هرحال، به نظر من باید بین نویسندگان و جامعه ادبی کشور با جامعه سینمایی، به‌خصوص تهیه‌کنندگان و فیلمنامه‌نویسان، یک آشتی صورت بگیرد. این آشتی می‌تواند با ایجاد تعاملات مالی و فرهنگی معقول و منطقی، راه‌حلی برای ارتقای وضعیت اقتباس در ایران باشد.

احمدی: برای بهبود فرآیند اقتباس در سینما، پیشنهاد‌های متعددی وجود دارد. یکی از این پیشنهاد‌ها، ایجاد بخش‌های جداگانه برای بررسی فیلمنامه‌های اقتباسی و اصلی در جشنواره‌های فیلم است، مشابه آنچه در جوایز اسکار انجام می‌شود. این امر می‌تواند به شناسایی و تقدیر از آثار اقتباسی موفق کمک کند. همچنین، فیلمنامه‌نویسان باید آثاری را انتخاب کنند که از نظر ساختاری محکم و قابلیت تبدیل به تصویر را داشته باشند. علاوه‌براین، توجه به پتانسیل‌های بصری و تم‌عمومی داستان‌ها، می‌تواند به ایجاد اقتباس‌های موفق و جذاب کمک کند. به‌عنوان مثال، انتخاب داستان‌هایی که دارای شخصیت‌پردازی قوی و ساختار محکم هستند، می‌تواند به ایجاد اقتباس‌های موفق کمک کند. همچنین، فیلم‌سازان باید به تفاوت‌های بین زبان ادبی و سینمایی توجه کرده و سعی کنند داستان را به شکلی تصویری و جذاب به مخاطب ارائه دهند. علاوه‌بر‌این، مشارکت نویسندگان اصلی در فرآیند اقتباس می‌تواند به بهبود کیفیت اثر کمک کند. این امر نه‌تنها به وفاداری به اثر اصلی کمک می‌کند، بلکه می‌تواند به توازن بین دیدگاه نویسنده و فیلم‌ساز نیز منجر شود. درنهایت، توجه به مسائل حقوقی و اخلاقی در فرآیند اقتباس نیز بسیار مهم است. فیلم‌سازان باید اطمینان حاصل کنند که حقوق نویسندگان و خالقان اصلی اثر رعایت شده است و از هرگونه تحریف یا ساده‌سازی فرهنگ‌های اقلیت اجتناب کنند.

صالحی: یکی از عواملی که به فیلم‌سازان کمک می‌کند تا فیلم‌های اقتباسی بهتری تولید کنند، استفاده از فناوری‌های جدید و جلوه‌های ویژه پیشرفته است. این فناوری‌ها آمده‌اند تا دنیای خیالی، موجودات خیالی و صحنه‌های پیچیده را به شکلی باورپذیر و جذاب به تصویر بکشند. برای مثال، در فیلم «موسی کلیم‌الله» می‌توانیم بخش‌هایی را ببینیم که دنیای خیالی و موجودات خیالی را به‌راحتی برای ما خلق می‌کند. همچنین، می‌توانیم به فیلم‌هایی مانند «آواتار» یا «ارباب‌حلقه‌ها» اشاره‌کنیم که از جلوه‌های ویژه پیشرفته برای ایجاد دنیاهای فانتزی و شخصیت‌های خیالی استفاده کرده‌اند.
همچنین، فناوری‌هایی مانند موشن‌کپچر و انیمیشن‌های رایانه‌ای به فیلم‌سازان کمک می‌کنند تا شخصیت‌های غیرانسانی یا خیالی را به شکلی واقع‌گرایانه خلق کنند. برای مثال، شخصیت «گالوم» در فیلم ارباب‌حلقه‌ها با استفاده از موشن‌کپچر و جلوه‌های ویژه رایانه‌ای ایجاد شد و به یکی از شخصیت‌های ماندگار سینما تبدیل گردید.علاوه‌براین، فناوری‌های جدید در زمینه تصویربرداری، صداگذاری و تدوین نیز به بهبود کیفیت فیلم‌های اقتباسی کمک می‌کنند. این فناوری‌ها به فیلم‌سازان امکان می‌دهند تا صحنه‌های پیچیده و اکشن‌های بزرگ را به شکلی جذاب و باورپذیر به تصویر بکشند.
درنهایت، استفاده از این فناوری‌ها به فیلم‌سازان کمک می‌کند تا اقتباس‌ها را با دقت و کیفیت بیشتری انجام دهند و دنیاهای خیالی یا تاریخی را به شکلی جذاب و واقع‌گرایانه به مخاطبان عرضه کنند. این امر نه‌تنها به جذابیت بصری فیلم‌ها می‌افزاید، بلکه به انتقال بهتر مفاهیم و داستان‌های اقتباس‌شده نیز کمک می‌کند.

سیدعلی ماه: برای بهبود فرآیند اقتباس سینمایی، نیاز به ایجاد یک جریان علمی و دانشگاهی وجود دارد که بتواند آثار ادبی را به‌درستی تحلیل، استخراج و به فیلمنامه‌های مناسب تبدیل کند. این جریان باید توسط تیمی از کارشناسان ادبیات و سینما با تجربه و دانش کافی شکل گیرد تا بتوانند از منابع ادبی داخلی و خارجی بهره‌برداری کنند.
این جریان علمی دانشگاهی می‌تواند بابرگزاری برنامه‌های آموزشی و کارگاه‌های تخصصی به نویسندگان و فیلمنامه‌نویسان کمک کند تا با تکنیک‌ها و روش‌های جدید اقتباس آشنا شوند و مهارت‌های خود را ارتقا دهند. همچنین، همکاری و تعامل بین نویسندگان، فیلمنامه‌نویسان و کارگردانان می‌تواند باعث بهبود فرآیند اقتباس شود و به تولید آثار سینمایی باکیفیت منجر گردد.با ایجاد بستری علمی و تخصصی برای بررسی و تحلیل آثار ادبی و تبدیل آنها به فیلمنامه‌های مناسب، می‌توان فهم و ارتباط مردم با آثار سینمایی را بهتر و آسان‌تر کرد و سطح سینمای اقتباسی را ارتقا داد.
زهرایی: اجازه دهید در پایان بحث، مطلبی را برای مخاطبین، به‌ویژه عموم مردم و منتقدین، باز کنم. به‌عنوان یک مدرس سینما، باید تأکید کنم جمله‌هایی مانند «فیلمش بهتر از کتابش بود» یا «کتابش بهتر از فیلمش بود»، اساسا غلط است. این جمله‌ها مانند این است که بگوییم «آهنگش قشنگ‌تر از نقاشی‌اش بود» یا «نقاشی‌اش بهتر از مجسمه‌اش بود». اینها هنرهای مجزایی هستند با رسانه‌ها و بیان‌هایی متفاوت.
ایراد اینجاست که ما از سینما بیشتر داستانش را می‌فهمیم و آن را نقد می‌کنیم، به‌طور خودکار آن را با رمان مقایسه می‌نماییم. این همان مشکلی است که سال‌هاست در نقد فیلم به منتقدین وجود دارد: «شما که فقط به موضوع می‌پردازید و نقد انجام می‌دهید، چرا کتاب نقد نمی‌کنید؟»
از نظر فیلمنامه‌نویسی، یک فیلمنامه‌نویس باید اثری را انتخاب کند که قابلیت بصری‌شدن و تبدیل به تصویر را داشته باشد؛ یعنی داستانی که صحنه‌های بصری قوی دارد و وقتی بر پرده سینما می‌آید، جذاب باشد. این اولین مرحله از اقتباس است.
حتی اگر یک رمان مورد تأیید فیلمنامه‌نویس قرار گیرد، الزامی نیست که نعل‌به‌نعل به فیلم تبدیل شود. نمونه‌های موفق و نادری مانند فیلم «زن در ریگ روان» وجود دارند که نعل‌به‌نعل ساخته شدند، اما اساسا کار اقتباس این نیست که رمان را عینا به فیلم تبدیل کند. فیلمنامه‌نویس بر اساس نیازهای دراماتیک، بخش‌هایی را کم یا اضافه می‌کند، شخصیت‌هایی را حذف یا اضافه می‌کند تا به یک فیلمنامه جذاب برسد.بنابراین، وقتی بدون دانش کافی می‌گوییم «فیلمش بهتر از کتاب بود» یا برعکس، نشان می‌دهد که به مقوله فیلمنامه‌نویسی و تفاوت‌های رسانه‌ای توجهی نداریم. این مقایسه‌ها نادرست است و باید به‌جای آن، هر اثر را در چارچوب رسانه خودش بررسی کنیم.
مسأله دیگر،استفاده از وقایع و شخصیت‌های تاریخی است،مانند زندگی فروغ فرخزاد، صادق هدایت، یا حتی شخصیت‌هایی مانند مختار یا امام‌علی(ع). اینها منابع معتبری هستند، اما داده‌های خام تاریخی همیشه قابلیت تبدیل مستقیم به فیلم را ندارند. فیلمنامه‌نویس مجبور است تغییراتی ایجاد کند، بخش‌هایی را کم یا اضافه کند تا جذابیت بصری اثر افزایش یابد.
مخاطبان گاهی می‌پرسند: «چرا این‌جوری شد؟» اما باید بدانیم که حتی در داستان‌های تاریخی، الزاما همه جزئیات واقعی جذاب نیستند و اساسا بیشتر جزئیات، واقعی نیستند وزاییده ذهن نویسنده‌اند.مثلا درسریال«مختارنامه»،بسیاری از صحنه‌های خانوادگی مختار ساخته ذهن نویسنده است، زیرا هیچ منبع تاریخی وجود ندارد که این لحظات خصوصی مختار و همسرش را ثبت کرده باشد. این تغییرات برای افزایش جذابیت دراماتیک انجام می‌شوند.
مخاطب امروزی باید بداند که حتی اگر شخصیتی مانند امیرکبیر یا مصدق هر روز خاطراتش را نوشته باشد، باز هم نمی‌توان تمام آنها را عینا به فیلم تبدیل کرد. فیلمنامه‌نویس باید حدود ۷۰ درصد به واقعیت پایبند باشد، اما گاهی‌اوقات برای جذابیت بیشتر، تخیل را وارد داستان می‌کند. مثلا فیلم‌هایی مانند «خدای جنگ» یا «۱۹۶۸» که در جشنواره‌ فجر امسال حضور داشتند، از حوادث واقعی الهام گرفته‌اند اما با تخیل نویسنده ترکیب شده‌اند. این اختلاط با درصدهای خیلی کم تا خیلی زیاد می‌تواند وجود داشته باشد و ایرادی هم ندارد.
نکته مهم این است که فیلم‌سازان باید به مخاطب خود توضیح دهند که اثرشان «برداشتی آزاد» ازیک کتاب یا حادثه است. این شفافیت از ایجاد شبهه جلوگیری می‌کند.درغیر این صورت،مخاطب ممکن است از فیلم استقبال نکندوبه آن خرده بگیرد.
در پایان، از همه مخاطبان و بینندگان سینما درخواست می‌کنم که به تفاوت‌های بین رمان و سینما توجه کنند. رمان و سینما دو رسانه متفاوت با زبان و ویژگی‌های هنری خاص خود هستند و مقایسه مستقیم آنها نادرست است. هرکدام ارزش‌های خود را دارند و باید در چارچوب رسانه خودشان بررسی شوند.

زهرایی:
باید تأکید کنم جمله‌هایی مانند «فیلمش بهتر از کتابش بود» یا «کتابش بهتر از فیلمش بود»، اساسا غلط است. ایراد اینجاست که ما از سینما بیشتر داستانش را می‌فهمیم و آن را نقد می‌کنیم

احمدی:
 اقتباس از داستان‌های شناخته‌شده مانند افسانه‌هاکلاسیک، امکان ارتباط سریع‌تر با مخاطب را فراهم می‌کند. این امر به دلیل آشنایی قبلی مخاطب با داستان و شخصیت‌هاست. زمانی که مخاطب با داستان اصلی آشنا باشد، راحت‌تر می‌تواند با فیلم ارتباط برقرار کند

سیدعلی ماه:
ب
رای بهبود فرآیند اقتباس سینمایی، نیاز به ایجاد یک جریان علمی و دانشگاهی وجود دارد که بتواند آثار ادبی را به‌درستی تحلیل، استخراج و به فیلمنامه‌های مناسب تبدیل کند

صالحی:
وقتی کتاب را می‌خوانیم، ممکن است احساس کنیم وقت خود را تلف کرده‌ایم و فیلم آن بهتر از کتاب است. این دقیقا همان چالشی است که آلفرد هیچکاک با آن مواجه شد. او گفت: من کتاب را خواندم و آن را به گوشه‌ای پرت کردم و آن چیزی را که دوست داشتم، ساختم
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها