در ایران، سریالهای تاریخی و مذهبی مانند «مختارنامه» و «امام علی(ع)» با حفظ ارزشهای ملی-مذهبی، به ابزاری برای انتقال پیام تبدیلشدهاند. تحولات سریالسازی پس از انقلاب، نشاندهنده تغییر جهت از الگوهای غربی به سمت تولیدات مبتنی بر هویت ایرانی-اسلامی است. از منظر اقتصادی، این صنعت با جذب مخاطب و تبلیغات، به موتور محرکه اقتصاد فرهنگ تبدیلشده است. درعینحال، کارکرد فرهنگی سریالها در شکلدهی به افکار عمومی و ارائه الگوهای رفتاری، جایگاه آن را به رسانهای تأثیرگذار ارتقا داده است.
اهمیت اقتصادی و فرهنگی سریال سازی
بهزاد زهرایی: در نشستی دیگر با همت هنرجویان مدرسه نقد که به بررسی تخصصی هنر هفتم میپردازد، امروز میخواهیم در مورد اهمیت سریالسازی و کارکردهایی که سریال دارد صحبت کنیم؛ اهمیت سریالسازی در جهان بر کسی پوشیده نیست. سریالها بهطور عمده چندین کارکرد دارند. اولین و مهمترین کارکرد آنها، جنبه اقتصادی است. با تولید مجموعه فیلمهایی تحت عنوان سریال یا داستانهای دنبالهدار، امکان جذب تبلیغات فراهم میشود. در جهان، فلسفه سریالسازی از ابتدا بر این اساس شکل گرفت که مجموعه داستانهای جذابی تحت عنوان سریال روایت شوند، مخاطبان ثابتی پیدا کنند و از آن طریق به واسطه تیزرهای تبلیغاتی درآمدزایی شود.
سریالسازی به شکلی طراحیشده که بتواند مخاطبان را برای ساعتهای طولانی در فضایی کاملاً کنترلشده نگه دارد و اهداف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را دنبال کند. کارشناسان رسانه به این نتیجه رسیدند که سریالها ابزاری قدرتمند هستند که میتوانند تأثیرگذاری فرهنگی بالایی داشته باشند.
کشورهای مختلف از این قابلیت بهره بردهاند. بهعنوانمثال، در نشست قبلی به سریال «ازسرزمین شمالی» که توسط ژاپن ساخته شد، اشاره کردیم. این سریال یکی از ارکان فرهنگی ژاپن در جهت تربیت نسل جدید بود. از نمونههای برجسته دیگر میتوان به سریال «دوستان» اشاره کرد که در آمریکا ساخته شد. این سریال که سالها پخش شد، سبک زندگی آمریکایی را بهطور دقیق در دنیا ترویج و تبلیغ کرد. از نظام اخلاقی و ارزشی گرفته تا روابط بین زن و مرد و دوستان، همه در قالبی جذاب ارائه شدند. یکی از ویژگیهای جالب این سریال که میتوان از آن الگو گرفت و هنوز در کشور ما اجرا نشده، حضور ستارگان سینما بهعنوان مهمان در قسمتهای مختلف است. این امر به جذابیت سریال میافزاید. از همینرو اهمیت اقتصادی و فرهنگسازی سریالها، بسیار مورد توجه دولتهای مختلف است. با جناب احمدی آغاز میکنیم؛ لطفادر مورد این موضوع مهم نظراتتان را بفرمائید.
احمدی: سریالها تأثیرات قابلتوجهی بر جامعه دارند و میتوانند نقش کلیدی در شکلدهی به نگرش و رفتار افراد ایفا کنند. این تأثیرات از طریق نمایش مسائل اجتماعی و فرهنگی، تبلیغ پیامهای غیرمستقیم، تقویت هویت ملی و فرهنگی و حتی ترویج تغییرات اجتماعی محقق میشوند. در ایران، پخش سریالها و برنامههای تلویزیونی تا دهههای ۷۰ و ۸۰ کاملاً دولتی بود و هیچ شبکه خصوصی برای پخش سریال وجود نداشت. با ورود ماهوارهها در دهههای ۷۰ و ۸۰، آمار استفاده از ماهواره بهتدریج افزایش یافت و مخاطبان تلویزیون، بهویژه در حوزه سریالها، به سمت شبکههای ماهوارهای جذب شدند. این شبکهها به رقیبی جدی برای رسانهملی ایران تبدیل شدند. بااینحال، به دلیل ساختار مذهبی جامعه و بستر فرهنگی ایران، شبکههای ماهوارهای نتوانستند بهسرعت رشد کنند و همچنان رسانهملی جایگاه خود را حفظ کرد. با ظهور پلتفرمهای VOD (ویدئو براساس تقاضا)، این روند تغییر کرد.این پلتفرمها بهدلیل دسترسی آسانتر و نداشتن محدودیتهای قانونی، بهسرعت رشد کردند و با استقبال گسترده مردم مواجه شدند. این موضوع باعث شد صداوسیما، سازمان ساترا (سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر) را تأسیس کند تا بر روند فعالیت این پلتفرمها نظارت داشته باشد.
نگار زهرایی: صنعت سریالسازی ایران در تقاطع فرهنگ و اقتصاد قرار دارد. این صنعت با ظرفیت بالای اشتغالزایی و درآمدزایی، میتواند به موتور محرکه اقتصاد فرهنگی تبدیل شود اما چالشهای متعددی پیشروی آن است.
از منظر فرهنگی، بسیاری از تولیدات کنونی در دام تکرار کلیشهها افتادهاند. سریالهای کمدی غالبا فاقد عمق محتوایی هستند و درامهای جنایی با شخصیتپردازیهای سطحی، فرصتهای فرهنگسازی راازدست میدهند.مسأله نگرانکنندهتر، تأثیرپذیری نسل جوان از الگوهای نامتناسب فرهنگی در برخی تولیدات است.
از منظر اقتصادی، افزایش کمی تولیدات بدون توجه به کیفیت، به هدررفت منابع منجر شده است. آمار نشان میدهد بیش از ۶۰درصد سریالهای تولیدی نتوانستهاند حتی هزینههای تولید را جبران کنند. این درحالیاست که نمونههای موفقی مانند «پایتخت» و «شهرزاد» ثابت کردهاند که تلفیق کیفیت هنری و محتوای غنی میتواند به موفقیت تجاری منجر شود.
راهکارهای پیشنهادی:
۱. ایجاد صندوق حمایت از تولیدات باکیفیت
۲. آموزش نیروی انسانی متخصص در حوزه فیلمنامهنویسی
۳. بازنگری در شیوههای توزیع و پخش
۴. توجه به سلایق مخاطبان در عین حفظ ارزشها
صنعت سریالسازی با اصلاح ساختارهای مدیریتی و افزایش سرمایهگذاری در بخش محتوا میتواند هم به ابزار مؤثری برای فرهنگسازی تبدیل شود و هم سهم قابلتوجهی در اقتصاد خلاق کشور ایفا کند. این تحول نیازمند عزم جدی تمام ذینفعان این صنعت است.
صالحی: عوامل متعددی میتوانند به جذابیت یک سریال بیفزایند. نخستین و مهمترین عامل، داستان است؛ طرح داستانی قوی و روایت منسجم، شرط اصلی موفقیت یک سریال محسوب میشود. دومین عامل، شخصیتپردازی است. شخصیتها باید عمیق، چندبعدی و پویا باشند تا در طول داستان رشد کنند و تغییرات معناداری را تجربه نمایند.
سومین عامل کلیدی، دیالوگنویسی است. دیالوگها باید طبیعی، هوشمندانه و متناسب با شخصیتها باشند. دیالوگهای قوی نهتنها ماندگار میشوند، بلکه در جامعه نیز تأثیرگذار خواهند بود. چهارمین عامل، استفاده از طنز است. از آنجا که در زندگی واقعی نیز گفتوگوهای روزمره آمیخته به طنز است، نبود آن در سریالها باعث فاصلهگرفتن از واقعیت و کاهش جذابیت اثر میشود.
علاوهبراین، پرداختن به مسائل اجتماعی و فرهنگی روز نیز اهمیت فراوانی دارد. اگر سریالها به موضوعات روز جامعه نپردازند، بخشی از مخاطبان خود را از دست میدهند. ایدههای نو و خلاقانه نهتنها مخاطبان جدیدی جذب میکنند، بلکه با جلب توجه جوانها، بازار تازهای برای تولیدات تلویزیونی ایجاد میشود.
موضوع دیگر، تولید فصلهای متعدد برای سریالهای موفق است. برای مثال، سریالهایی مانند «پایتخت» (با هفت فصل) یا «نونخ» نشان دادهاند که تداوم یک اثر نیازمند حفظ کیفیت و بهروز بودن داستان است. اگر این مسأله رعایت نشود، مخاطبان در مقایسه با سریالهای مشابه، از آن فاصله میگیرند. در این زمینه، نظرسنجی از مخاطبان میتواند ابزار ارزشمندی برای سازندگان و شبکههای تولیدی باشد تا با شناخت سلیقه، آثار پربازدهتری خلق کنند.
سریالسازی بهعنوان ابزاری برای سیاست، هدایت افکارعمومی و ارائه پیامهای جهانی
بهزاد زهرایی: سریالسازی یکی از قدرتمندترین ابزارهای رسانهای است که میتواند اهداف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی را بهصورت همزمان دنبال کند. این ابزار بهدلیل تواناییاش در ایجاد ارتباط مستمر با مخاطب و جذب طیف گستردهای از افراد، نقش مهمی در شکلدهی به افکارعمومی و ارائه پیامهای راهبردی بهصورت نرم و در درازمدت ایفا میکند. سریالها نهتنها بهعنوان وسیلهای برای سرگرمی، بلکه بهعنوان ابزاری برای درآمدزایی از طریق تبلیغات و جذب حمایتهای مالی مورد استفاده قرار میگیرند. از زمان شکلگیری فلسفه سریالسازی، هدف این بود که داستانهایی جذاب و دنبالهدار طراحی شود که بتوانند مخاطبان را برای مدت طولانی درگیر خود کنند و از این طریق منبع درآمدزایی و تبلیغات باشند. درعینحال، این ابزار قدرتمند بهسرعت در حوزه فرهنگ و سیاست نیز کاربرد یافت و توانست به بستری برای ترویج ارزشها، باورها و سیاستهای مختلف تبدیل شود.
نمونههایی از این استفادهها را میتوان در سریالهای مشهوری همچون «خانه شیشهای» در انگلستان و «خانه پوشالی» در آمریکا مشاهده کرد. این سریالها نه فقط داستانهایی پرکشش و جذاب ارائه میدهند، بلکه از طریق روایتهای پیچیده، ساختارهای سیاسی و اجتماعی رابه تصویرمیکشند وپیامهایی عمیق درباره قدرت، فساد ونقش سیاستمداران را به مخاطبان منتقل میکنند. در عینحال سریالهایی مانند «گمشدگان»تلاش میکنندبه شکلی نمادین و غیرمستقیم به نمایش جامعه جهانی بپردازند و پیامهایی نظیر همکاری،همزیستی و همگرایی جهانی وجهتدهی جهانی را درقالب داستانی پرماجرا و پیچیده ارائه کنند. این سریال با گردهم آوردن شخصیتهایی از ملیتها و فرهنگهای مختلف و درگیر کردن آنها با مشکلات مشترک، مفهوم جهانی شدن و هدایت افکارعمومی را به نمایش میگذارد. سیاست در چنین آثاری بهصورت نمادین و پنهان مطرح میشود، درحالیکه تأثیر آن بر مخاطب بسیار عمیق و ماندگار است.
در سوی دیگر، سریالهایی مانند «لبه تاریکی» به موضوعات حساس و پیچیدهای چون انرژی هستهای میپردازند و با رویکردی افشاگرانه، پیامهایی درباره ابعاد سیاسی و امنیتی این مسائل ارائه میکنند. این سریالها نشان میدهند که چگونه رسانه میتواند موضوعات تخصصی و دشوار را به زبان ساده و قابلفهم برای مخاطب عام تبدیل کند و در عینحال پیامهای مهمی درباره مسئولیتپذیری و آینده جهانی ارائه دهد. همچنین سریالهایی که در آنها شخصیتهای ابرقهرمانی حضور دارند، پیامهایی روانی و اجتماعی به همراه دارند. این آثار نه فقط بهعنوان سرگرمی عمل میکنند، بلکه در جامعهای که ممکن است ازبحرانهای مختلف رنج ببرد، امیدوالگوهایی برای پیروزی وعدالت ارائه میدهند. شخصیتهایی همچون «سوپرمن» یا «بتمن» بهعنوان نمادهای عدالت و امنیت در جامعهای ناآرام و پستمدرن ظاهر میشوند و مخاطبان را به این باور میرسانند که همیشه راهحلی وجود دارد و امید را نباید از دست داد.
سریالسازی به این دلایل فراتر از یک صنعت سرگرمی ساده عمل میکند و تبدیل به ابزاری شده که میتواند بر ذهن و رفتار مخاطبان تأثیر عمیقی بر جای بگذارد. این رسانه قوی توانسته با ترکیب هنر داستانسرایی، سیاستگذاری راهبردی و تأثیرگذاری فرهنگی، ابعاد تازهای از ارتباطات انسانی و اجتماعی رابه نمایش بگذارد. چنین آثاری نه فقط توجه مخاطبان را جلب میکنند، بلکه به شکلی ماهرانه ارزشها، سیاستها و پیامهایی را منتقل میکنند که در قالبهای سنتی کمتر قابل دستیابی هستند. این قابلیت سریالسازی آن را به یکی از مؤثرترین ابزارهای رسانهای عصر حاضر تبدیل کرده است.
نگار زهرایی: در عصر حاضر، سریالها به ابزاری قدرتمند برای سیاستگذاری فرهنگی و هدایت افکار عمومی تبدیل شدهاند. برخلاف گذشته که دیپلماسی محدود به گفتوگوهای رسمی بود، امروزه تولیدات تلویزیونی با نفوذی آرام اما عمیق، ارزشها و ایدئولوژیها را در سراسر جهان ترویج میکنند.
سریالهای موفق جهانی مانند «بازی تاجوتخت» نه فقط مخاطبان را سرگرم میکنند، بلکه با روایتهای جذاب، تصویری خاص از قدرت، عدالت یا فساد ارائه میدهند. این آثار بهصورت غیرمستقیم، ذهنیت بینندگان را درباره نظامهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی شکل میدهند. برای مثال یک سریال تاریخی میتواند روایتی جانبدارانه از یک واقعه ارائه دهد و در بلندمدت، حتی بر تصمیمات سیاسی بینالمللی تأثیر بگذارد.
ایران نیز با تولید آثاری مانند «ستایش» نشان داده که میتوان از این ابزار برای انتقال پیامهای فرهنگی و مذهبی بهخوبی استفاده کرد. با اینحال، چالش اصلی، خلق روایتهایی است که هم از جذابیت جهانی برخوردار باشند و هم ارزشهای بومی را بدون شعارزدگی منتقل کنند.
در دنیایی که رسانهها، جنگ روایتها را هدایت میکنند، سریالسازی دیگر صرفا یک صنعت سرگرمی نیست، بلکه ابزاری استراتژیک برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی و پیشبرد دیپلماسی فرهنگی است. کشورهایی که به این قدرت پی بردهاند، از آن برای شکلدهی به ادراک جهانی و تقویت «قدرتنرم» خود استفاده میکنند. آینده از آن ملتهایی است که هنر داستانگویی را بهعنوان سلاحی در عرصه جهانی به کار بگیرند.
صالحی: سریالها نه فقط ابزاری برای سرگرمی، بلکه ابزاری قدرتمند برای سیاست و هدایت افکار عمومی هستند. آنها میتوانند پیامهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را به شکلی جذاب و تأثیرگذار به مخاطبان انتقال دهند.
برای مثال، سریالهایی مانند «بریکینگبد» با نمایش عواقب منفی کارهای خلاف، پیامهای اخلاقی و اجتماعی مهمی را به بینندگان منتقل میکنند. در ایران نیز سریالهایی مانند «پایتخت» با پرداختن به مسائل اجتماعی و فرهنگی، توانستهاند بهخوبی پیامهای خود را به مخاطبان برسانند. با این حال، برخی سریالها ممکن است بدون داشتن هدف مشخص، صرفا برای سرگرمی ساخته شوند و نتوانند تأثیر مثبتی بر جامعه بگذارند. این موضوع بهویژه در سریالهای کمدی دیده میشود که گاهی اوقات فاقد پیامهای عمیق هستند و صرفا برای خنده ساخته میشوند. بنابراین ساخت سریالها باید با هدف مشخص و پیامرسانی درست انجام شود تا بتواند به هدایت افکار عمومی و ارائه پیامهای جهانی کمک کند.
سریالهای تاریخی ومذهبی مانند«یوسف پیامبر» و در آینده نهچندان دور «موسی کلیمالله» که براساس استانداردهای جهانی تولیدشده است، میتوانند بهعنوان ابزاری قدرتمند برای انتقال پیامهای جهانی عمل کنند. این سریالها با نمایش داستانهای تاریخی و مذهبی، نهتنها مخاطبان ایرانی، بلکه مخاطبان بینالمللی را نیز جذب میکنند. برای مثال «موسیکلیمالله» با روایت داستان تولد حضرت موسی(ع) توانسته بهخوبی ارزشهای دینی و تاریخی را به مخاطبان انتقال دهد که با استفاده از تکنیکهای نوین فیلمسازی و جلوههای ویژه، به یکی از موفقترین سریالهای تاریخی و مذهبی ایران تبدیل شده است.
احمدی: سریالها میتوانند بهعنوان ابزاری قدرتمند برای هدایت افکار عمومی و ارائه پیامهای سیاسی و اجتماعی عمل کنند. برای مثال، در دوران جنگ سرد، سریالهایی مانند «The Man from UNCLE» یا «عملیات غیرممکن» با هدف جلب حمایت افکار عمومی از غرب در مقابل شرق ساخته شدند. این سریالها با نمایش دشمنی بین دو بلوک شرق و غرب، سعی در تقویت هویت ملی و تبلیغ ایدئولوژیهای غربی داشتند. در ایران نیز سریالهایی مانند «نون خ» با پرداختن به مسائل اجتماعی و فرهنگی، توانستهاند بهخوبی پیامهای خود رابه مخاطبان برسانند. بااین حال، برخی سریالهای خارجی مانند «تاج» یا «داستان ندیمه» با بازتعریف یا تحریف تاریخ، سعی درجهتدهی به افکار عمومی دارند. این سریالها با ایجاد دوگانگیهای غیرواقعی، مخاطبان را به سمت پذیرش قوانین و ارزشهای خاصی سوق میدهند. بنابراین، سریالها نهتنها ابزاری برای سرگرمی، بلکه ابزاری قدرتمند برای سیاست و هدایت افکار عمومی هستند.
تحلیل سریالسازی در ایران پیش و پس از انقلاب
بهزاد زهرایی: سریالسازی در ایران از پیش از انقلاب اسلامی تا امروز مسیری پرپیچوخم را طی کرده است. در دوران پیش از انقلاب، سریالها عمدتا بر جنبههای طنز و سرگرمکننده تمرکز داشتند و آثار برجستهای مانند «دایی جان ناپلئون» به چشم میخوردند. این سریال برگرفته از رمانی با همین نام به شکلی طنزآمیز به نقد طبقه اشراف و فساد آنان میپرداخت. هرچند این اثر از نظر تعداد مخاطب موفق بود اما عمدتا به هجو و سرگرمی محدود میشد و فاقد کارکردهای آموزشی یا پیامهای فرهنگی عمیق بود. در کنار آن، آثار کمارزشتر و بیتأثیر مانند «ایتالیا ایتالیا» نیز ساخته شدند که جایگاه خاصی در میان مخاطبان نداشتند.
در سالهای منتهی به انقلاب اسلامی، رویکرد سریالسازی به سمت مفاهیمی عمیقتر و تأثیرگذارتر متمایل شد. یکی از نمونههای بارز این تغییر «دلیران تنگستان» بود. این سریال با بازسازی روایتی تاریخی و قهرمانی، به تقویت غرور ملی و همبستگی مردم پرداخت و نخستین گامهای جدی در سریالسازی هدفمند ایرانی محسوب میشود.
پس از انقلاب اسلامی، سریالسازی وارد مرحلهای تازه شد. آثار متعددی با محوریت فرهنگ، تاریخ و مذهب تولید شدند که همواره تلاش داشتند مفاهیم عمیقتری را منتقل کنند. از جمله نمونههای اولیه موفق، سریال «سربداران» بود. این اثر با بازگویی مقاومت ایرانیان در برابر مغولها و نقش برجسته رهبری مذهبی، توانست بخشی از تاریخ ایران را به زیبایی به تصویر بکشد. همچنین سریال «آیینه» در قالبی خانوادگی و آموزشی به مسائل زندگی روزمره پرداخت و رویکردی مثبت و کاربردی در حل مشکلات از دیدگاهی فرهنگی ارائه داد.
یکی دیگر از آثار شاخص این دوران «هزاردستان» بود که از عناصر اصیل و روایات خیالی بهره برد تا داستانی سرگرمکننده ارائه کند.
هرچند این سریال بسیار موفق عمل کرد اما در ادامه، سریالهای تاریخی دیگری مانند «امیرکبیر» تولید شدند که با تمرکز بر زندگی و دستاوردهای شخصیتهای تاریخی، مفاهیمی آموزنده و ملیگرایانه را رواج دادند.
آثار دیگری نیز مانند «روزی روزگاری» با روایت داستانهای فولکلوریک ساخته شدند. این سریال اگرچه جذابیت بالایی برای مخاطبان داشت امابیشتربه جنبه سرگرمی محدودماند وکمتر به آن عمق فرهنگیکه برای تأثیرگذاری لازم است، دست یافت. علاوهبر این، سریالهای تأثیرگذار مانند «پاییز صحرا» و صرفا سرگرمکننده، مانند «مزد ترس» و «هشت بهشت» نیز در این دوران تولید شدند که بیشتر به روایت داستانهایی عادی و ملودرامگونه پرداختند و فاقد اهداف عمیق فرهنگی یا آموزشی بودند.
بااینحال، در میان آثار مختلف، سریالهایی مانند «وضعیتسفید» توانستند با روایت دقیق و واقعگرایانه زندگی مردم، ارزش فرهنگی بیشتری داشته باشند. این اثر به زیبایی داستانی آموزنده و جذاب را برای مخاطبان به تصویر کشید. همچنین سریال «مدار صفر درجه» با پرداخت به یک داستان عاشقانه و به تصویر کشیدن بخشی از تاریخ، توانست توجه مخاطبان را بهویژه از نظر آموزشی و تاریخی جلب کند.
درمجموع، اگرچه سریالسازی در ایران پیشرفتهای چشمگیری داشته اما ضعف مدیریت فرهنگی و نبود برنامهریزی منسجم، سبب شده آثار ساختهشده گاه از استانداردهای بینالمللی فاصله زیادی داشته باشند. برای رسیدن به جایگاهی مطلوب، نیاز است که تولیدات فرهنگی و سریالی ایران، تحت یک مدیریت منظم و هدفمند قرار گیرند تا بتوانند پیامهای قویتر و تأثیرگذارتر ارائه دهند.
نگار زهرایی: سریالسازی در ایران قبل و بعد از انقلاب تحولات زیادی را تجربه کرده است. قبل از انقلاب، سریالها بیشتر تحتتأثیر فرهنگ غربی بودند وسبکهای زندگی غربی رانمایش میدادند.پس ازانقلاب،سریالها بیشتر به سمت نمایش ارزشهای اسلامی و ایرانی حرکت کردند وبه مسائل اجتماعی، تاریخی ومذهبی پرداختند. سریالهایی مانند «خانه به دوش» و «شبهای برره» درحوزه کمدی وسریالهایی مانند«شهرزاد» و«در چشم باد» در حوزه درام، توانستهاند بهخوبی فرهنگ و جامعه ایرانی را به تصویر بکشند. بااینحال، چالشهایی مانند تکرار کلیشهها، کمبود ایدههای نو و ساخت سریالهای ضعیف همچنان در صنعت سریالسازی ایران وجود دارد. برای مثال، بسیاری از سریالهای ایرانی با داستانهای تکراری درباره خلافکاران، قاچاقچیان و درگیریهای پلیس ساخته میشوند که این باعث میشود مخاطبان از دیدن آنها خسته شوند. علاوهبر این، ساخت فصلهای متعدد از یک سریال موفق، بدون ایجاد تغییرات اساسی در داستان، میتواند به کاهش کیفیت و جذابیت سریال منجر شود. برای مثال،برخی سریالهای خارجی پس ازچند فصل، دیگر ایدههای جدیدی ارائه نمیدهند و فقط به تکرار اتفاقات گذشته میپردازند. در ایران نیز سریالهایی مانند «پایتخت» توانستهاند با ایجاد جذابیتهای جدید در هر فصل، از این مشکل دوری کنند؛ بنابراین، برای بهبود کیفیت سریالسازی در ایران، لازم است به ایدههای نو و داستانهای جدید توجه بیشتری شود و ساخت سریالها با هدف فرهنگسازی و انتقال ارزشهای مثبت انجام شود.
صالحی: سریالسازی در ایران مسیری پرتحول را از دوران پیش از انقلاب تاکنون پیموده است. در دوره پیش از انقلاب، تولیدات تلویزیونی عمدتا تحتتأثیر فرهنگ غربی قرار داشت و به نمایش سبک زندگی غربی میپرداخت. پس از انقلاب اسلامی، این صنعت به سمت ارزشهای اسلامی و ایرانی گرایش یافت و به موضوعات اجتماعی، تاریخی و مذهبی توجه ویژهای نشان داد.
در حوزه کمدی، آثاری مانند «خانه به دوش» و «شبهای برره» و در حوزه درام، تولیداتی مانند «شهرزاد» و «در چشم باد» توانستهاند تصویری اصیل از فرهنگ و جامعه ایرانی ارائه دهند. بااینحال، این صنعت همچنان با چالشهایی مانند تکرار کلیشهها، کمبود ایدههای نو و تولید برخی آثار ضعیف مواجه است.
یکی از مهمترین ژانرهای سریالسازی در ایران، پرداختن به موضوع دفاعمقدس است. در سالهای اخیر، سریالهای موفقی در این زمینه تولیدشدهاند که از جمله میتوان به «زیرخاکی» به عنوان یک کمدی اجتماعی درباره اوایل انقلاب، «مختارنامه» روایتگر قیام تاریخی مختار ثقفی، «کیمیا» داستان زندگی خانوادهای از انقلاب تاکنون و «شوق پرواز» روایت زندگی شهید بابایی اشاره کرد.
این پرسش مطرح است که چرا باید هزینههای قابلتوجهی صرف تولید آثار دفاعمقدس شود؟ پاسخ این است که در سطح جهانی، کشورها پس از دههها همچنان به ساخت آثار درباره جنگهای جهانی اول و دوم ادامه میدهند. با توجه به تأثیرات ماندگار جنگ تحمیلی بر جامعه ایران و اینکه بسیاری از هموطنان هنوز با پیامدهای آن دستبهگریبانند، پرداختن به این موضوع نهتنها ضروری است، بلکه مسئولیتی فرهنگی محسوب میشود.
سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران بهعنوان نهاد متولی، مسئولیت ویژهای در تولید آثاری دارد که بتواند هم جنبههای تاریخی دفاعمقدس را به نسل جوان منتقل کند و هم از استانداردهای هنری و فنی برخوردار باشد. این مهم نیازمند برنامهریزی دقیق، سرمایهگذاری هدفمند و بهرهگیری از نیروهای خلاق و متعهد است.
درمجموع، صنعت سریالسازی ایران باوجود تمام چالشها، ظرفیت بالایی برای تولید آثاری دارد که هم جنبه سرگرمی داشته باشد و هم حامل پیامهای فرهنگی و ارزشی باشد. تحقق این هدف مستلزم همکاری همهجانبه نهادهای فرهنگی و بهرهگیری از تجربیات موفق داخلی و بینالمللی است.
احمدی: سریالسازی در ایران طی پنج دهه اخیر تحولات عمیقی را تجربه کرده که بازتابی از تحولات اجتماعی و فرهنگی کشور است. در دوران پیشازانقلاب، تولیدات تلویزیونی عمدتا ماهیتی سرگرمیمحورداشتندوتحتتأثیر فرهنگ غربی قرار گرفته بودند؛ هرچند که این سریالها از محبوبیت بالایی برخوردار بودند اما عمدتا در سطح هجو و سرگرمی باقی ماندند.
در آستانه انقلاب اسلامی، نخستین نشانههای تحول در سریالسازی ایرانی، همانطور که حضرتعالی فرمودید، با تولید آثاری مانند «دلیران تنگستان» درسال۱۳۵۶ظهور کرد. این سریال تاریخی که مقاومت مردم جنوب ایران در برابر استعمار انگلیس را روایت میکرد، گامی مهم در مسیر هویتبخشی ملی به تولیدات تلویزیونی بود و نشان داد که رسانه تصویری میتواند نقشی فراتر از سرگرمی صرف ایفا کند. دهه ۶۰ و ۷۰ شمسی شاهد تولد سریالهایی با مضامین عمیقتر بود.
صنعت سریالسازی ایران اگرچه از حیث فنی پیشرفتهای قابلتوجهی داشته اما نیازمند برنامهریزی منسجمتر و مدیریت فرهنگی هوشمندانهتری است. تمرکز بر تولید آثاری با مضامین هویتساز (تاریخی، دفاعمقدس و فرهنگی) همراه با جذابیتهای بصری و داستانی، میتواند جایگاه ایران را در صنعت سریالسازی منطقه ارتقا بخشد. این مهم مستلزم بهرهگیری از نیروهای خلاق، استفاده از تجربیات موفق بینالمللی و توجه به سلیقه مخاطبان در عین حفظ ارزشهای اصیل فرهنگی است. آینده سریالسازی ایران در گرو ایجاد تعادل میان جنبههای سرگرمکننده و محتوای غنی فرهنگی است تا بتواند هم مخاطب داخلی را جذب کند، هم در عرصه بینالمللی حرفی برای گفتن داشته باشد.
بهزاد زهرایی: امروز بحثی داریم درباره «ویاودی»؛ آنچه مد نظر ماست این است که سریالها باید فرهنگسازی کنند، مشکلات را حل کنند، خطدهی داشته باشند و کارهای خوب و فرهنگی انجام دهند و سرگرمی نیز حاصل کنند اما این وظایف ارتباطی به ویاودیها ندارند. ویاودیها شرکتهایی خصوصی هستند که باید در چارچوب قوانین، خطقرمزها و عرف جاری کشور فعالیت کنند تا بتوانند اقتصاد خود را مدیریت کنند. این وظیفه برعهده رسانهملی است که فرهنگسازی کند. ویاودیها اصلا نمیدانند نیازهای سیاسی و اجتماعی کشور در ده سال آینده چه خواهد بود. این کار نیازمند یک گروه کارشناسی و تیمی متخصص است. تمام این مسئولیتها برعهده رسانهملی است. از رسانهملی انتظار میرود که با داشتن یک تیم کارشناسی، آینده را پیشبینی کند، به افکار عمومی خطدهی کند، نیازهای آموزشی را شناسایی کند و موضوعات مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اعتقادی را مطرح کند. همچنین، باید کارگروههای بالادستی و کلان تشکیل دهد و از حضور کارشناسان خبره بهره ببرد. سپس این موضوعات را به برنامههای مدون و درازمدت تبدیل کرده و آنها را در قالب سریال ارائه دهد. این دقیقا همان اتفاقی است که در غرب رخ میدهد. بهاینترتیب، میتوان گفت سریالسازی بهصورت حرفهای، اصولی و هدفمند انجام خواهد شد و دربستر اصلی خودقرارخواهد گرفت. طبیعتا در این میان، سریالهای وارداتی از کشورهای مختلف، مانند کره جنوبی، نیز وجود خواهند داشت و تنوع ایجاد خواهند کرد اما آنچه در داخل کشور ساخته میشود، باید رسالت سریالسازی را در خود داشته باشد تا جامعه بتواند بهره بیشتر و بهتری از این هنر و فن ببرد.
جذابیتهای سریالهای تاریخی و مذهبی ایرانی
بهزاد زهرایی
یکی از بخشهایی که سریالسازی ایران در آن عملکرد قابلقبولی داشته، حوزه سریالهای تاریخی و مذهبی است. از جمله آثار برجسته در این زمینه میتوان به سریال «امام علی(ع)» اشاره کرد که یکی از بهترین نمونههای سریالسازی مذهبی در ایران است. این سریال با پرداختن به شخصیت و زندگی امام علی(ع) توانست مفاهیم عمیق مذهبی و اخلاقی را به شکلی قابلدرک برای مخاطبان به تصویر بکشد.
همچنین سریال «مختارنامه»، با روایت دقیق و جذاب از تاریخ اسلام، توانست جایگاه ویژهای در میان مخاطبان پیدا کند. این اثر بهطور ویژه قیام مختار ثقفی و مبارزات او برای خونخواهی شهدای کربلا را روایت میکند که ضمن داشتن ارزشهای دینی و تاریخی، از نظر داستانسرایی نیز بسیار قدرتمند عمل کرده است. در حال حاضر نیز سریال «سلمان فارسی» در حال تولید است که امید میرود به اثری بینالمللی و درجه یک تبدیل شود. این اثر به زندگی یکی از برجستهترین شخصیتهای تاریخ اسلام میپردازد و با تلاشهای ویژهای در زمینه طراحی صحنه و داستانپردازی، انتظارات بالایی از آن وجود دارد.
علاوه بر این، فیلم سینمایی «موسی کلیمالله» که نسخهای از آن منتشرشده، نوید یک اثر فاخر و قابل قبول را میدهد. این فیلم به زندگی حضرت موسی(ع) و پیامبری او میپردازد و با بهرهگیری از داستانهای تاریخی و مذهبی، تلاش کرده اثری برجسته در سینمای ایران ارائه دهد. سریالهایی مانند «یوسف پیامبر» و «مردان آنجلس» نیز نمونههایی از موفقیت سریالسازی مذهبی در ایران هستند که با الهام از متون دینی و تاریخی، توانستهاند تأثیر عمیقی بر مخاطبان بگذارند.
صالحی
سریالهای تاریخی و مذهبی در ایران جایگاه ویژهای دارند و توانستهاند بهخوبی فرهنگ و تاریخ ایرانی-اسلامی را به نمایش بگذارند. سریالهایی مانند «مختارنامه» و «یوسف پیامبر» با روایت داستانهای تاریخی و مذهبی، نهتنها مخاطبان ایرانی، بلکه مخاطبان بینالمللی را نیز جذب کردهاند. این سریالها با نمایش ارزشها و باورهای دینی و تاریخی، به تقویت هویت ملی و مذهبی کمک میکنند. با اینحال، ساخت این نوع سریالها نیاز به دقت و تحقیق فراوان دارد تا بتوانند به درستی تاریخ و فرهنگ را به تصویر بکشند و تأثیر مثبتی بر مخاطبان بگذارند. برای مثال، سریال «مختارنامه» با نمایش قیام مختار ثقفی، توانست بهخوبی فرهنگ مقاومت و عدالتخواهی را به مخاطبان انتقال دهد. این نوع سریالها نهتنها به تقویت فرهنگ ملی کمک میکنند، بلکه میتوانند بهعنوان ابزاری برای معرفی فرهنگ ایرانی-اسلامی به جهان نیز عمل کنند.سریالهای مرتبط با دفاعمقدس نیز نقش مهمی در تقویت فرهنگ مقاومت و ایثار در جامعه دارند. این سریالها با نمایش داستانهای واقعی از رشادتهای رزمندگان در دوران جنگ تحمیلی، توانستهاند بهخوبی ارزشهای دفاعمقدس را به نسلهای جدید انتقال دهند. برای مثال، سریالهایی مانند «کیمیا» یا «شوق پرواز» با پرداختن به مسائل اجتماعی و فرهنگی در دوران دفاع مقدس، توانستهاند بهخوبی پیامهای خود را به مخاطبان برسانند. این سریالها نهتنها به تقویت فرهنگ ملی کمک میکنند، بلکه میتوانند بهعنوان ابزاری برای معرفی فرهنگ ایرانی-اسلامی به جهان نیز عمل کنند.
احمدی
سریالهای تاریخی و مذهبی در ایران جایگاه ویژهای دارند و توانستهاند بهخوبی فرهنگ و تاریخ ایرانی-اسلامی را به نمایش بگذارند. سریالهایی مانند «امام رضا (ع)» و «تنهاترین سردار» که به زندگی امام حسن (ع) میپردازد با روایت داستانهای تاریخی و مذهبی، نهتنها مخاطبان ایرانی، بلکه مخاطبان بینالمللی را نیز جذب کردهاند. این سریالها با نمایش ارزشها و باورهای دینی و تاریخی، به تقویت هویت ملی و مذهبی کمک میکنند. بااینحال، ساخت این نوع سریالها نیاز به دقت و تحقیق فراوان دارد تا بتوانند به درستی تاریخ و فرهنگ را به تصویر بکشند و تأثیر مثبتی بر مخاطبان بگذارند.
نگار زهرایی
سریالهای تاریخی و مذهبی در ایران بایدنمایانگر هویت ملی ومذهبی باشند وبتوانند به بازنمایی دقیق وقایع و شخصیتهای تاریخی بپردازند. در مواردی، سریالهای تاریخی به دلیل ضعف در نگارش و پژوهشهای تاریخی ناکافی، نتوانستهاند بهخوبی رسالت خود را انجام دهند. اهمیت داستانپردازی قوی و لایههای معنایی در سریالهای مذهبی و تاریخی برای جذب مخاطبان و انتقال پیامهای فرهنگی و آموزشی بسیار حیاتی است. برخی سریالهای موفق توانستهاند با استفاده از این ویژگیها، اثرگذاری مناسبی داشته باشند و فرهنگسازی هدفمند را بهدرستی انجام دهند.