اینگونه روایتگریهای افراطی از جریان مذاکره، شاید سرخوشیهای کوتاهمدت ناشی از ترشح دوپامین هیجان مذاکره در برخی ایجاد کند اما حقیقتا مذاکره آن هم با آمریکا، خشونت کنترلشده است که ریشههای این خشم تاریخی برای آنان که تاریخ ۱۵۰ ساله اخیر را خوانده باشند، قابل فهم منطقی است.
۲- رهبر معظم انقلاب با اشاره به مذاکرات عمان، تصریح کردند که سیاست خارجی عرصه واقعگرایی است و در این میان باید از خوشبینی یا بدبینی افراطی درباره مذاکرات پرهیز کرد. وزارت خارجه ایران باید متوجه باشد که ایران در مذاکره به دنبال پیروز از جنسی که در فرهنگ غربی (Pyrrhic Victory) خوانده میشود، نیست که در این مورد یعنی توافقی با هزینه بالا و امتیازدهیهای غیرمنطقی به طرف مقابل که تفاوت چندانی با شکست ندارد. از سویی انعکاس و شرح مذاکرات در فضای داخلی نباید به تورم توقع و فربهشدن انتظارات غیرقابل تحقق اجتماعی منجر میشود. آمریکاییها در گذشته نشان دادهاند که همانند جادوگر سرزمین اُز (Oz) عمل میکنند و بسیاری از کشورها که مانند مترسک فاقد مغز بودهاند یا مانند شیر بزدل، ترسو بودند، بعدها که ملتهایشان آسیب خوردند، متوجه شدند با صدایی کلفت و فریبندهای بیش مواجه نبودهاند. پس عقلانیت و شجاعت ضامن مذاکرات موفق و مورد انتظار اکثر ملت ایران است.
۳- دولت آمریکا باید بداند مذاکره برنده ــ برنده در دستور کار ایران است و درغیر این صورت بنبست در مذاکرات قطعی است. آنطور که آنها میگویند در مسائل ژئواکونومیک که اگر دو کشور رستوران مکدونالد داشته باشند، هیچگاه با هم نمیجنگند، ما نیز معتقدیم دو کشوری که رستوران غذای ایرانی داشته باشند، در صلح هستند. هرچند خیانتهای مکرر آمریکاییها در کودتای ۲۸ مرداد و در واقعه جنگ تحمیلی و... مذاکرات برجامی، به توافق رسیدن را «امکان ناممکنی» و دور مینماید. از این نظر در چنین شرایطی میز مذاکره میتواند به دادگاهی برای پرسشهای تاریخی تبدیل شود.
۴- سرخپوستان آمریکا که در طول تاریخ ایالات متحده بهشدت مورد ظلم، تبعیض و راندهشدن قرار گرفتهاند، در قالب قانون کوچاجباری سرخپوستان درسال۱۸۳۰، وقتی درمسیر اجباری کوچ که به نام «مسیر اشکها» نامگذاری کرده بودند، مجبور به حرکت میشدند و زمانی که از خستگی بر زمین میافتادند و چپقشان را روشن میکردند، سر چپق را به سمت خورشید میچرخاندند و میگفتند به احترام جهان اولین پک را خورشید باید بزند. آیا زمان آن نرسیده که آمریکاییها سر چپقشان را به سمت جهان برگردانند در حالی که از الگوی رویای آرمانشهری آمریکایی، عملا ویرانشهرهای متعددی در اقصینقاط جهان بهجا مانده است و آمریکا بدل به ایدهای علیه زندگی شده است. آنسان که در قتل کودکان بیگناه و زنان و مردان در فلسطین، یمن، لبنان و سوریه شاهدیم.