زیبایی‌های بی‌نظیر در کلام الهی

قرآن آمده تا بهتر و پسندیده‌تر زندگی کنیم، آرامش‌مان به کمال باشد، روشن باشیم و تاریکی‌های روح‌مان را بزداییم و برازنده وتحسین‌برانگیزگردیم به‌گونه‌ای که به عنوان عامل به قرآنی که ازخاندان وحی گرفته ودریافته‌ایم،زیبنده اهل‌بیت(ع) باشیم و سزاوار آن‌که به ما رهروان راه راستین‌شان افتخار کنند.
قرآن آمده تا بهتر و پسندیده‌تر زندگی کنیم، آرامش‌مان به کمال باشد، روشن باشیم و تاریکی‌های روح‌مان را بزداییم و برازنده وتحسین‌برانگیزگردیم به‌گونه‌ای که به عنوان عامل به قرآنی که ازخاندان وحی گرفته ودریافته‌ایم،زیبنده اهل‌بیت(ع) باشیم و سزاوار آن‌که به ما رهروان راه راستین‌شان افتخار کنند.
کد خبر: ۱۵۰۰۲۹۱
 
 
قرآن برای این‌که مخاطبش راجذب ومتحول کند،دارای جذابیت‌های‌زیادی است.جذابیت‌های قرآن،زیبایی‌های سرنوشت‌سازی که از ادراک و بازشناخت آنها و ارائه و معرفی‌شان غفلت کرده‌ایم و نسل‌ جوان نه‌تنها از دستیابی به حیات طیبه‌ای که قرآن نوید داده اگر به رهنمودهایش عمل کنیم، شامل حال‌مان می‌شود بلکه حتی از حیات طیبه راستین قرآنی و شناخت آن، انگار ذهنیت رسا وموثری ندارد.قرآن راباید درکودکی ونوجوانی به‌روشنی ودرست ادراک کنیم نه باچشم ودل‌بسته فقط روخوانی یا از حفظ کنیم، بی‌هیچ گمانی قرآن وقتی درست ادراک شده باشد و در ذهن و دل‌مان بنشیند، به گواهی پرشمار تجربیات و داده‌های تاریخی با راهنمایی‌ها و روشنایی‌های اعجاب‌آور و شگفت‌انگیزش بیمه خوشبختی هر دو جهان‌مان می‌شود. در این فضا با استاد مفسر، حجت‌الاسلام‌ روح‌الامین مجتبی کلباسی اشتری به گفت‌وگو پرداختیم و از راه‌هایی پرسیدیم که می‌تواند جذابیت‌های قرآن را به روشنی نشان دهد ونسل نو راهرچه بیشتر جذب زیبایی‌های انسان‌ساز و راهگشایش کند.
از جذابیت‌های قرآن آغاز کنیم؛ ویژگی‌هایی که فقط این متن یگانه دارد و این‌که چگونه می‌توان این جذابیت‌ها را معرفی کرد و نشان داد؟
قرآن مجید یک کتاب هنری است و به دیگر سخن، متفاوت با معجزات دیگر پیامبران است که ویژگی اعجازهای الهی‌شان «حسی» بوده است؛ مثلا حضرت موسی عصا را می‌اندازد، اژدها می‌شود. دستش را بیرون می‌آورد، ید بیضا می‌شود. به سنگ که با عصا ضربه می‌زند، چشمه‌سارهایی روان می‌شود یا دریای (سرخ) را می‌شکافد و... تسع آیات بینات. قرآن کریم اما کتابی فهمیدنی و دریافتنی است، یعنی کسی که نتواند با این قرآن ارتباط برقرار کرده و فهمش کند، طبیعتا بهره‌ای نخواهد برد. پس این مساله ارتباط کاملی با میزان فهم و ارتباط‌گیری دارد.قرآن مجید از جهات مختلفی جذابیت‌هایی دارد اما برای این‌که مخاطب به پیام‌های قرآن برسد و به آن پیام‌ها منتقل شود و آنها را فهم کند، دو رکن وجود دارد. رکن نخست: کسی که منتقل‌کننده پیام است و رکن دوم: گیرنده پیام و باید این دو در هر موقعیتی، مشخص و معین با آمادگی لازم باشد نیز فرد انتقال‌دهنده مسلط بر سازوکار و معانی باشد.قرآن کریم سرشار از اعجاز است از آهنگش معجزه است تا ادبیات، معانی، علوم و دانش‌های غیبی‌اش حتی ترکیب جملات و بافت کلامش. منتها وقتی برای مخاطب کم‌سن‌ و سال مانند کودک [سفارش پیامبر] قرار است قرآن بیان شود، بایستی اقتضائات و ظرفیت‌های ویژه کودک رادرنظر بگیرد.کسی که می‌خواهد قرآن را برای کودک بیان بکند، باید به تناسب خود قرآن، به‌خوبی موقعیت را درک کند که از این قرآن برای کودک چه چیزی و چگونه قابل دریافت است. اینجا بحث‌هایی مطرح است، مانند نوا و به تعبیری موسیقی قرآن، وزانت و ترتیب کلمات و... اینها برای یک بچه قابل لمس است (مانند آهنگ القارعه ماالقارعه) زیرا کودک که توانایی انتزاع و تجزیه معانی و تحلیل ندارد اما به آهنگ زیبا می‌گراید و جذبش می‌شود. این مساله باید مدنظر باشد و چنانچه گفته شد، قرآن کتاب هنر است. یعنی هنر در همه اجزای قرآن «مطوی» است (درهم‌پیچیده‌ و همگن) به عبارتی اگر این قرآن هنری را کسی که آگاهی هنری ندارد، بخواهد بیان کند، بی‌شک کار از دستش می‌رود و آسیبش بیش از فایده‌اش خواهد بود و تاثیر موثر و درستی ندارد. اصلا باید شخص هنرشناس باشد تا بتواند هنر این متن آسمانی را بیان بکند.

دهخدا به برخی ترانه‌های قدیمی کودکانه اشاره کرده،وزن عروضی ومعنای ویژه‌ای ندارند، فقط چون آهنگین‌اند مانده‌اند؟
بله، یک قطعه ممکن است وزن و معنای متعارفی نداشته باشد اما بچه که این قطعه را با گونه‌ای آهنگ می‌شنود به وجد می‌آید تا حفظش کند و با آن ارتباط برقرار کند. پس باید ببینیم از قرآن باید کدام داده‌ها را و چه چیزی را برای بچه‌ها گزینش و ارائه کرد و این البته نیاز به تخصص دارد و هرکسی که کودکی در دامنش است یا کتابی درباره پرورش کودک خوانده و امثال ذالک، نمی‌تواند چنان کاری کند و این اصل اساسی را ضایع می‌کنند. به قول سعدی: گر تو قرآن بدین نمط خوانی/ ببری رونق مسلمانی. بنابر این چنین مهمی یک تخصص صددرصد است نه یک تخصص ساده یا نیمه مرتبط. وقتی عرض می‌شود «آهنگ قرآن»؛ همین آهنگ ویژه قرآن ایجاب می‌کند که اهل فن آن را بشناسند و این‌که چگونه برای بچه چنان آهنگی را منتقل کنند، آن را در چه قالبی بایستی بریزند و چگونه بچه بایستی با این داده قرآنی ارتباط برقرار کند با آهنگ قرآن! من با فقط حفظ کردن ساده قرآن از سوی بچه‌ها هیچ موافقتی ندارم برای این که قرآن، آهنگ دارد و باید آهنگین حفظ شود؛ البته این فقط یک جنبه‌اش است. ده‌ها قصه و داستان و جنبه‌های زیادی در قرآن هست. زمانی پیگیر این قضیه بودم، دیدم قرآن برای تمام فصول عمر از آغاز تکوین، رویان (دوره جنینی) و... برای همه دوران‌ها داده و قصه دارد اما همان‌گونه که قرآن، هنرمندانه بیان کرده، باید هنرمندانه بیان شود و در قالب‌های مناسب برای بچه‌ها ریخته شود.ازآن سنین که فراتر برویم،بسیارجای سخن دارد وبیشتر ازعرصه‌های دیگر دراین زمینه نیاز به توجه و سرمایه‌گذاری هست.پس لازم است در این زمینه سرمایه‌گذاری و برنامه‌ریزی شود. بهترینِ هنرمندان، بهترینِ موسیقیدانان، بهترین شاعران، بهترینِ متن‌شناسان و... بهترین‌ها باید به کار مدون و پیوسته بپردازند. چون قرآن، کتاب هنر است و اینها هستند که می‌توانند. عرض شد بهترین مواد را به دست یک فرد ناشی بدهید دستاوردش به کار نمی‌آید ولی استاد ماهر حتی از مواد نارسا چیزی به دست می‌دهد بس جذاب و پذیرفتنی. قرآن که این ماهیت را به‌خودی خود داراست و جذابیتش بسیار است و کسانی که می‌خواهند آن را به مخاطب عرضه کنند، باید مسلح به ابزار و توانمندی لازم باشند.

استاد! پس از سالیانی دقت‌نظر در شاهکارهای یگانه در متن‌های ممتاز بی‌شک هر پژوهشگری درمی‌یابد هیچ کتابی به اندازه قرآن این‌همه به انسان (بما هو انسان) فارغ از دین و آیین بها نداده و ارج نگذاشته؟
اینها همه درست است، یافته‌هایی مانند اینها کم نیست، این‌که هیچ کتابی از قرآن، آموزنده‌تر قهرمان‌پرورتر و ایمنی‌بخش‌تر و ... نیست. اما اینها همه شعار است، آنچه که باید محقق شود، آن سرمایه‌گذاری فکری و انسانی برای تبدیل این هنر [آسمانی و خدایی] به زبان روز صورت بگیرد، این است که نارسا است؛ البته در دریافت‌ها هم نقایصی هست ولی نقص بسیار بزرگ در ارائه و نوع عرضه است. تولید متناسب با روز و متناسب با مخاطب به شکلی متکثر، متنوع و جذاب لازم است اگر بخواهیم صرفا با تلاوت یا تفسیر بزرگان مانند امام راحل، آیت‌الله جوادی، مقام معظم رهبری و علامه طباطبایی ... این که درمان و دوای کار ما نیست. حضرت علامه طباطبایی آنچه که باید بگوید در المیزان گفت اما من بی‌هنر کدام داده این تفسیر را توانسته‌ام به نسل نو، جوانان و خانواده حتی متناسب با شئونات و نیازهای روزآمدشان منتقل کنم، مگر با سخنرانی یا کتاب می‌توان تاثیر لازم را بر مخاطب گذاشت. هرچند کتاب و سخنرانی خوب است اما چیزی که لازم، ظریف و حساس است، تبدیل و سرمایه‌گذاری بر روی این تبدیل است که بسیار حساس و ظریف است.
 
می‌رسیم به بحث قرآنی جوان و دوران جوانی که دوران آرمانخواهی و تلاش و نیرومندی است!
ببینید قرآن مجید در این‌باره چقدر آیه دارد! چقدر می‌تواند در این آرمانسازی و آرمانخواهی پیشتاز باشد و پیش‌قراول؛ چه مسائل شخصی چه جهانی مانند ایده‌های انسانی و نیازهای جوان منتها همان‌گونه که می‌خواهید یک جوان را به ورزش تشویق کنید و او را به فضا و عرصه ناهماهنگ با موضوع نمی‌برید بلکه پیش مربی و به باشگاه می‌برید، در این راستا برای جوانان باید تولیدات مناسب داشت به‌ویژه «تفسیر تصویری»!
امروز زبان همه لایه‌های اجتماع از کودک تا پیر فرق کرده زمانی زبان، گفتاری بوده اما امروز زبان تصویری است که رواج دارد، حتی خواندن، محدود به افراد نادری اهل مطالعه یا دانش‌آموزهایی شده که مجبورند زیرا شرایط تغییر کرده و اغلب هیچ علاقه‌ای به خواندن متن ندارند اما تا هست به تصاویر رویکرد دارند. اینجاست که در پاسخ به چه باید کرد، باز پای هنر به میان می‌آید. 
 
این همه جذابیت‌های اسلام ناب محمدی و قرآن، این همه زیبایی هست اما نوع بیان و معرفی، چگونگی نشان دادن‌شان به مخاطبان جهانی است که مهم‌ترین مساله و واقعا کار پیچیده و گسترده‌ای است!
خدابیامرز فرج‌الله‌ سلحشور باهمه مشکلات ومسائل به‌هرحال فیلم حضرت یوسف(ع)را ساخت اما چندتا از این‌گونه تولیدات داشته‌ایم؟ از یک جوان که بپرسید چند فیلم دیده‌ای، فهرستی بلندبالا از فیلم‌های آمریکایی و شرقی تا غربی نام می‌برد. ما چه‌کار کرده‌ایم؟ کره‌ای‌ها یک افسانه را به خورد مردم عالم می‌دهند و مشتاقانه همه می‌بینند یا اوشین را ژاپنی‌ها الگو می‌کنند ولی ما چه‌کار کرده و می‌کنیم؟ نهایتا تفسیر می‌نویسیم. 
 
البته مساله از نظر چارچوب و فرمولی روشن است!
 اما خیلی‌ها پای عمل نیستند یعنی ضرورت ماجرا را درک نمی‌کنند. یکی از دلایل مشکلاتی که در مسائل اخلاقی و تربیتی داریم، همین است. متاسفانه سرمایه‌گذاری‌ها و جهت‌گیری‌ها در حجم لازم و همگرا با نیازها نیست.از این گذشته در فضای دوران میانسالی و زندگی، می‌دانیم که قرآن مجید در این زمینه، کامل‌ترین الگوها را دارد اما تبیین اینها برای مردم با زبان تصویر و ابزارهای هنر لازم است بله، شک نیست مفسران خیلی عالی‌مقام هستنداما تبیین‌گری اینها صرفابرای متخصصان فن وبه کار آنهامی‌آید،هنرمندان و طراحان و...هستند که بایدبه تبدیل معارف قرآن به زبان‌های گوناگونِ بیان هنری، متناسب با نیازهای مختلف مخاطبان مشغول باشند. اگر این ضرورت درک شود، می‌توانیم کتاب هنر را که «انزله بعلمه» برای مردم تبیین بکنیم وگرنه مسلم بدانید که این رنگ و لعاب‌ها این به یک معنا هجوم بی‌امان پیام‌های مخرب و نابودکننده، ذهن‌ها را پر خواهد کرد و آن وظیفه‌ای که ما برای تبیین قرآن داریم، زمین خواهد ماند.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها