درواقع در نگاه رهبری، تولید تعداد کم آثار هنری قوی و غنی از محتوا بسیار ارزشمندتر از تولید انبوه و ضعیف است. همچنین است برگزاری جشنوارهها ، همایشها و کنگرهها که در این روزها بسیار زیاد بوده و به هر بهانهای جشنواره و کنگره برپا میشود. مقام معظم رهبری در دیدار دستاندرکاران برگزاری کنگره شهدای استان فارس به تاریخ ۸ آبان ۱۴۰۳ درباره تأثیرگذاری حرکات فرهنگی و هنری فرمودند: «... یکی از توصیههای مؤکد من که اینجا یادداشت کردهام این است: تأثیر کنگره را رصد کنید. چون شما میخواهید اثر بگذارید دیگر؛ خیلی خب، رصد کنید، ببینید مثلا در رأس یک سال، این کنگرهای که شما باید اینهمه زحمت و تلاش بهوجود آوردید، روی افکارعمومی، روی رفتار جوانان شما چه تأثیری گذاشته؛ ... (ببینید) میل به اینها چقدر پیشرفت کرده. اگر دیدید پیشرفتی حاصل نشده، برگردید به کار خودتان و ببینید که مشکل کجاست؛ چرا نتوانسته اثر بگذارد؟ ...»
کیفیت آثار سینمای انقلاب و دفاع مقدس
از همین روی تولید آثار انقلاب و دفاعمقدس علاوه بر حضور کارشناسانی در زمینههای مربوط که بتوانند به گونهای تخصصی، فرازها و بزنگاههای شخصیتها و مقاطع مهم دوران دفاعمقدس و دفاع از حرم را روشن سازند، کارشناسان و متخصصانی هم در زمینه سینما میطلبند که بهخوبی با این هنر-صنعت پیچیده و تاثیرگذار آشنا بوده و به قول معروف چموخم آن را بدانند و تجربه کرده باشند. متاسفانه در سینمای ایران، اغلب به این حیطههای تخصصی و کارشناسی توجهی نمیشود و فیلمها و تولیدات سینمایی توسط افرادی ساخته شده که بهرغم حضور چندینوچندساله با زبان هنرمندانه بیگانه هستند و از همین روی بیشتر تولیدات و غالب آثار ساختهشده فاقد جذابیتهای هنری شده و اگرچه با موضوعات فاخر و ارزشمند اما بهدلیل عدم برخورداری از عناصر سینما، نمیتوانند آنچنان که شایسته موضوع پرارزش خود بوده، در میدان نمایش هم مخاطب جذب کنند.ازهمین روست که آمار مخاطبان فیلمها و تولیدات این سینما بهخصوص در عرصه انقلاب و دفاع مقدس، بسیار فاجعهبار نشان میدهد، آمارهایی که درواقع از طرفی توهین به سرداران و شهدای عزیز به نظر میرسد که با تولید آثاری غیرهنرمندانه درباره آنها مخاطب را نهفقط از یک فیلم، بلکه از آن یادگارهای ارزشمند یک ملت و انقلابش دور ساخته و میسازند.
رهبرمعظم انقلاب در دیدار اعضای ستاد برگزاری کنگره ملی شهدای امدادگر در۲۴ اردیبهشت۱۴۰۴ با اشاره به گزارش ستاد کنگره درخصوص ابتکاراتی همچون تولید کتاب، فیلم و بازیهای رایانهای، گفتند: «صرف تولید این آثار خوب و شوقآفرین، کافی نیست بلکه باید کاری کنید که این تولیدات حداقل ۲۰میلیون مخاطب پیدا کند.»
بودجههای کلان و دستاورد هیچ!
از طرف دیگر عدم حضور کارشناسان تاریخی و نظامی دقیق و آگاه و مطلع، موجب تحریفات عجیبوغریبی در تاریخ انقلاب و دفاعمقدس شده و میشود که خسارات جبرانناپذیری بر اذهان نسلهای امروز و آینده میگذارد؛ چراکه تجربه نشان داده، هنر و فیلم و سینما بر روایات تاریخی تأثیرات غریبی داشته و بهکرات در بررسی تاریخی، آثار هنری مورد ارجاع قرار گرفتهاند.ازجمله این موارد فیلم «آسمانغرب» بود که در آن ظاهرا به بخشی از زندگی شهید علیاکبر شیرودی پرداخته و سرمایه کلانی هم بابت آن هزینه شد که برخی حتی از بودجه ۱۳۰میلیاردی سخن گفتهاند.
شهید شیرودی که به «مُلا» و «روحانی» خلبانان معروف بود و حتی نقلقولی از رهبر معظم انقلاب وجود دارد که «... اولین نظامیای بود که به او اقتدا کردم و نماز خواندم» اما آنچه در فیلم آسمانغرب از او نشان داده شد، شخصیتی منفعل و ناامید و حتی سکولار بود که حتی در عزای دوستان شهیدش، شهادت آنها را «هیچ» بهحسابآورده و میگفت آنها از بین رفتند و هیچ شدند! این محتوا درحالیبود که فیلم آسمانغرب به لحاظ ساختاری هم آنچنان مغشوش و درهموبرهم بود که اساسا مخاطب متوجه نمیشد، ماجرا چیست و کی به کیست؟!
تعبیر یکی از دوستان شورای پروانه نمایش از فیلم آسمانغرب چنین بود:«... در وسط انفجارات و جلوههای ویژه و نیمویژه، گاهی از شخصی بهنام شیرودی که احتمالا تشابه اسمی با شهید شیرودی دارد هم ذکرخیر میشد؛ جالب اینکه تصادفا او هم خلبان بود! ...»
عدم استقبال تماشاگران از فیلم و شکست در گیشه با حدود ۱۰میلیارد تومان (یعنی حدود ۷درصد سرمایه فیلم!) کلیت هزینه هنگفت آن را به هوا داد. اما همه این ضرر مادی در مقابل ضرر معنوی که فیلم به شخصیت شهید والامقام علیاکبر شیرودی وارد آورد، واقعا هیچ بود.
بیاعتبار کردن اسطورهها و قهرمانان
اگر فیلمهای سخیف و مبتذل، ضررهای آنی برای تماشاگر سینما و بهخصوص نسل جوان دارند، فیلمهای تحریفگر سرداران و تاریخ دفاع مقدس، ضررهای بسیار عمیقی بر روح و روان نسلها باقی خواهند گذارد که بههیچوجه جبرانشدنی نیست.شاید از همین روی فرانسیس فوکویاما (تئوریسین و استراتژیست آمریکایی) حدود ۴۰سال پیش و در آستانه عملیات کربلای ۵،از بیاعتبار کردن اسطورهها و قهرمانهای انقلاب گفت و تاکید داشت که بههرشکل بایستی در سخنرانیها، کتابها، داستانها و فیلمها، از پدیدههای انقلاب اسلامی بهویژه جنگتحمیلی و دفاعمقدس اسطورهزدایی شود و ماهیت دفاعمقدس از طریق زیر سؤال بردن آرمانها و اهداف آن، وارونه جلوه داده شود و بهخصوص ارزشها و اسطورههای آن که همواره این دفاع را بهعنوان پتانسیل عملیاتی انقلاب زنده نگه میدارد، مورد هتک و بیحرمتی قرار گیرد.شاید بههمیندلیل، شهید احمد کاظمی درفیلم «احمد»، ازیک شخصیت قاطع وانقلابی ودرعینحال نرمخو و بااخلاق و مهربان به یک فرد مردد و آمیخته به شک در تصمیمگیریها و با اخلاق خشک و یکبعدی بدل شد.همین اتفاق درباره فیلمهایی مانند «صیاد» و «بازی خونی» و...هم افتاد و متاسفانه عدم استقبال مردمی از این فیلمهایی که هزینههای کلان صرفشان شد، بهدلیل عدم جذابیتهای هنری و برخورداری ازیک ساختار استاندارد (علاوهبر تحریفات تاریخی و آشکار) نکته بسیار منفی و قابلتاملی در صرف بودجه بیتالمال برای امور بیحاصل محسوب شده، آنهم در شرایطی که کشور دچار مشکلات اقتصادی عدیدهای است!
کار به جایی رسید که اعضای شورایی که همواره بر ساخت فیلم درباره سرداران دفاعمقدس تاکید داشتند و برای چنین آثاری کمک و یاری میرساندند، به دبیرخانه شورا تاکید کردند تا به فیلمسازان برساند که اگر چنین است، لطفا دیگر فیلمنامه و فیلمی درباره فرماندهان عزیز و شهید دوران دفاع مقدس، نیاورید!
اینچنین بود که فیلمنامههایی مانند «چریک» درباره شهید ابراهیم هادی (که هشت بار به شورا آمد) و «خدای جنگ» درباره شهید طهرانیمقدم بهدلیل تحریف شخصیت این سرداران گرانقدر تاریخ دفاعمقدس مردود شناخته شدند و با ساخت آنها مخالفت گردید!
راهکارها
در درجه اول باید افراد آگاه، کارشناس و مسلط به موضوعات تاریخی و دفاعمقدس بالای سر آثار و تولیدات سینمایی از ایندست باشند و فیلمنامه و پروسه ساخت، صفحهبهصفحه و روزبهروز از سوی آنها بررسی و تایید شود. بسیار اتفاق افتاده که برای پروژهای ناظر تاریخی، نظامی یا حقوقی یا مذهبی در نظر گرفته شده، کد دستمزد هم درنظرگرفتهاند، ولی ناظر محترم تنها به ثبت نامش در تیتراژ اکتفا کرده یا اکتفایش دادهاند! و درواقع کوچکترین نظارتی بر محتوای فیلم نداشته و یا توصیهها و پیشنهادهای نظارتیاش از سوی عوامل تولید به هیچ گرفته شده و ...!
نویسندگان فیلمنامه باید با تحقیق و پژوهش محققان و پژوهشگران، بسیار عجین بوده و یا خود آن را بلد باشند. متاسفانه یکی از آسیبهای امروز سینمای ایران بهخصوص در زمینه فیلمهای انقلاب و دفاع مقدس، عدم آشنایی فیلمنامهنویسان با مقوله تحقیق و پژوهش است.
دوم؛ حضور افرادی با سواد سینمایی برای هنرمندانه پرداختکردن آن محتوا و فیلمنامه که بتوانند با جذابیتهای سینمایی و فیلمنامه تاییدشده را به گونهای هنرمندانه به تصویر بکشند.بسیاری فیلمها از فیلمنامه خوب و قابلقبولی برخوردار بوده اما بهدلیل نداشتن سواد سینمایی، فیلمساز نتوانسته از آن فیلمنامه، اثر قابلقبولی از کاردر بیاورد وضعف ساختاری حکایت از همین موضوع دارد. در کمال تاسف بهرغم کارنامه ضعیف برخی فیلمسازان وساخت تعدادی فیلم و سریالهای ضعیف اما همچنان برخی نهادها وارگانهابهدلیل عدم شناخت یانزدیکی مشاوران هنری وسینماییشان باآن فیلمسازان ضعیف، همچنان روی همان افراد امتحانپسداده سرمایههای هنگفت گذاشته و پیشاپیش، بیتالمال را به هدر میدهند!سوم؛ حضور یک تهیهکننده حرفهای و با دانش کامل درحوزه سینما،کسی که با ساختارهای تولید، روابط حرفهای و فرآیندهای صنعت آشنا باشد واهمیت فیلمنامه، اقتباس،موسیقی، صحنهآرایی،چهرهپردازی وصدا رادرک کند.وی لازم است حداقل چند اثر قابلقبول وجذاب داشته باشدکه نهفقط درزمینه رزومه وآمارهای پروندهای،بلکه درجذبمخاطب نیزموفق باشد ودرطول فعالیتهایش، آثار فیلمسازانش را ارتقا دهد.برای سینمای انقلاب و دفاع مقدس، تهیهکنندهای مورد نیاز است که دهها برابر دیگر انواع این سینما، دانش و تجربه داشته باشد. شبهتهیهکنندگانی که تازه سر برآورده یا برای تجربه به حیطه سینمای انقلاب و دفاعمقدس میآیند اساسا فاقد کارآیی لازم بوده، مقهور فیلمسازان شده یا توان وجرات مدیریت آنها راندارند و شاید درنهایت برای خود تجاربی بیندوزند که آنهم مورد تردید است. یا تهیهکنندگانی که دورهشان گذشته یااگر سابقه و تجربهای هم دارند در عرصههای دیگر بوده و چندان با سینمای دفاعمقدس و انقلاب جور نبوده و بیشتر برای مسائل مالی گرد آن میآیند!