شریعتگریزی و پیروی از تجربه شخصی
«جاگی واسادو» (معروف به سادگورو) در کتاب خود با عنوان کارما اشاره میکند: «سادگورو به معنای معلم بیسواد است؛ کسی که نه براساس اطلاعات متون مقدس، بلکه براساس علم درونی لحظهبهلحظه خود سخن میگوید. بنابراین من از روی تجربه حرف میزنم نه با تاکید بر دانشی کهنه.» (کارما، سادگورو، ص۱۷)
ولی در عرفان اسلامی، رعایت و عمل دقیق به شریعت، شرط اصلی برای دستیابی به حقیقت دانسته شده است. در این دیدگاه، هرگونه تخلف یا چشمپوشی از فرمانهای شریعت، شخص را از حقیقت الهی محروم میسازد اما در اندیشه سادگورو پیروی از متون مقدس و شریعت نفی میشود.
در جای دیگر سادگورو علت اشتیاق جوانان به اندیشههایش را عدم نقلقول از کتابهای آسمانی و متون مقدس میداند. «جوانان زیادی نزد من میآیند و با من مثل همعصران خود یا حتی دوست صمیمیشان رفتار میکنند. من را سادگورو صدا میزنند اما نه از سر احترام غیرصمیمی بلکه از سر انس و علاقه. اگر صحبتهای من نقلقولهایی از کتاب مقدس بودند، چنین دوستی و محبتی غیرممکن میشد.» (سادگورو، کارما، ص۸۸)
جاگی واسادو نسبت به متون مقدس ادیان که تعالیم وحیانی را ارائه میدهند، بیاعتناست و از اطلاعات برگرفته از آنها فاصله میگیرد، (فارغ از تحریفات و کاستیهایی که ممکن است در متون یهودیت و مسیحیت وجود داشته باشد). در این نگرش، بهجای شریعت مبتنی بر آموزههای وحیانی، تأکید بر ندای درونی و تجربیات لحظهای صورت میگیرد؛ تجربیاتی که از بنیاد ایمانی و وحیانی بیبهرهاند. این رویکرد انسانمحورانه و فردگرایانه، انسان را از سرچشمه حقیقت دور کرده و بهسوی انحطاط سوق میدهد.
روایت مشرکانه سادگورو از آفرینش
روایت خلقت آفریش در نظر سادگورو به انکار توحید و تحریف خلقت آفرینش انجامیده است .سادگورو در عین انکار یگانگی خدا و مقام قدسی پروردگار، بیان میکند: «شیوا، پروردگار خلقت، عاری از هر نوع کارمایی، در شرف تکوین خویش بود. سپس یک نیروی دینامیکی وارد این پوچی شد. او شاکتی بود، بعد فعال پوچی. او به شیوا نزدیک شد و شروع به بازی با او کرد. در تصورات انسان، اولین کارما عملی جنسی است. بنابراین وقتی شاکتی شیوا را تحریک کرد، شیوا با غرشی عظیم از جا برخاست. بعد، حالت لینگا، فرم بیضیشکل، به خود گرفت. افسانه یوگا میگوید که این اولین فرم خلقت بود. و تمام آفرینش با همان عمل جنسی آغاز شد. اولین عمل جنسی میان شاکتی و شیوا، فضای خالی را با پویایی خلقت نگهداری و روشن کرد.» (سادگورو، کارما، ص۹۷)
تناسخ در کلام سادگورو
تناسخ در اصطلاح که از آن به تقمص نیز تعبیر میشود (Metempscose)، عبارت است از انتقال نفس ناطقه از بدنی به بدنی دیگر در دنیا برای تحمل کیفر یا برخورداری از پاداش اعمال پیشین و رسیدن به کمال. (ملاصدرا، المظاهر الالهیه، ص۹۰، قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۷۷ش.) این انتقال روح از جسمی به جسمی دیگر ممکن است انسان یا حیوان باشد.
سادگورو در رابطه با نتوانستن تقدیس دهیانالینگا اشاره میکند به مسأله تناسخ. «وقتی سادگورو سری برهما بودم و شرایط زندگی باعث شده بود نتوانم ماموریتم را برای تقدیس دهیانالینگا ادامه دهم، در بدن یک کودک یوگی قرار گرفتم که بدنش را قبلا ترک کرده بودم. مدتی هر دو بدن را با هم مدیریت و بیهوده تلاش میکردم دهیانالیگا را مدیریت کنم. این کار را به این دلیل انجام میدادم که میدانستم حالت فیزیکی برای بدن سادگورو سری برهما در چند ماه بعدی به پایان خواهد رسید.» (سادگورو، کارما، ص۲۱۴) براساس اصول اعتقادی اسلام، انسان تنها یک بار در این دنیا زندگی میکند و پس از مرگ وارد مرحلهای بهنام برزخ میشود تا روز قیامت. آموزههای اسلامی تأکید دارند که مرگ پایان دوران دنیوی بوده و هر انسانی در روز حساب براساس اعمال خود پاداش یا مجازات خواهد شد. تناسخ از نظر اسلام غیرقابل پذیرش است، زیرا این عقیده با مفهوم عدالت الهی و آموزههای معاد در تضاد است. همچنین پذیرش تناسخ باعث میشود چرخه تکلیفپذیری انسانها بیپایان شود و هدف آفرینش زیر سؤال برود.