حساسیت روی نام خیابانها
برخلاف تصور، موضوع تغییر نام خیابانها اتفاقا حساسیتهای بسیاری بههمراه داشته است. اهمیت این موضوع آنقدر بالا بود که از سال ۸۸ کمیتهای متشکل از سه نفر (اعضای کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورا، مدیرکل روابط عمومی شورای شهر و شهرداری و همچنین نماینده فرهنگستان زبان و ادب فارسی در شورای شهر تهران) شکل گرفت که وظیفهاش نامگذاری معابر شهری است. هرچند از همان زمان یکی از انتقادهای طعنهآمیز رسانهها به عملکرد شورای شهر محدود شدن فعالیت این شورا به تغییر نام خیابانها بوده است اما حالا میدانیم این موضوع میتواند حتی به قطع روابط دیپلماتیک دو کشور بینجامد.
نام خیابانها و هویت شهری
انتخاب نامهای جدید برای معابر تازه شهری، شاید چندان چالشبرانگیز نباشد اما تغییر گاهبهگاه نام خیابانها معمولا با استقبال سرد شهروندان روبهرو میشود. واکنش آنها هم بیتوجهی به نام تازه و خواندن آن معابر با نام پیشین است. منشا اختلافها هم همینجا است. عدهای نام خیابانها را بهنوعی گرهخورده با هویت اجتماعی و بافت فرهنگی آن منطقه دانسته و تغییر مداوم آن را بیتوجهی به آن هویت تلقی میکنند و برخی هم معتقدند این موضوع همچون یک رسانه قالب میتواند به فرهنگسازی کمک کند و به همین دلیل، پویایی این تغییرات را لازم میدانند.
مفاخر و وقایعی که خیابان دارند
از سوی دیگر، هرچند حالا نام خیابانها موضوع بحث و چالش است اما تغییرات زندگی شهری و مجتمعسازیهای فراوان در یک دهه گذشته باعث شده نامگذاری برخی از آنها محل اختلاف باشد. بیسلیقگی در انتخاب بعضی نامها، ناهمخوانی نامها در یک بازه جغرافیایی محدود مسکونی و خارج شدن روند انتخاب آنها از دست مدیریت شهری و افتادن آن به دست صاحبان این مجتمعها هم نکتهای است که مورد اشاره بسیاری از کارشناسان قرار گرفته است. دستهبندی و معیار ثابتی برای انتخاب نام وجود ندارد. در کشورهای مختلف هم شیوههای متفاوتی مرسوم است. بهعنوان مثال، خیابانهای نیویورک براساس شماره نامگذاری شدهاند، هرچند سهولت در یافتن نشانی ویژگی این شیوه است اما پیام و محتوایی همسو با بافت خاص یک محله یا منطقه را دراین سبک از نامگذاری نمیتوان دید. در تهران اما زمان وقایع تاریخی و شخصیتهای برجسته سیاسی، حجم قابلتوجهی ازنام خیابانها راتشکیل داده است؛ ازخیابان ۱۷شهریور و سیتیر گرفته تا میدان ۱۵خرداد و البته خیابانهای مطهری، بهشتی و شریعتی. همچنین شخصیتهای ادبی،فرهنگی و مفاخر هنری وادبی هم سهم قابلتوجهی در نامها دارند. از میدانهای فردوسی و رازی بگیرید تا خیابانهای مولوی، سعدی و خیام.
از رهبر ونزوئلا تا ایرانشناس انگلیسی
این نامها محدود به شخصیتهای ایرانی نیست و نام بسیاری از شخصیتهای جهانی هم بر خیابانهای پایتخت قرار داده شده است. انتخاب نام این افراد معمولا همراه با پیام و اندیشه خاصی است. سیمون بولیوار، رهبر ونزوئلایی جنبش استقلالطلبانه آمریکای جنوبی، ادوارد براون ایرانشناس مشهور بریتانیایی و البته گاندی، رهبر انقلاب هند نمونههای مهم این افراد هستند. جالب آنکه برخی از این نامگذاریها حتی باعث شکرابشدن روابط دیپلماتیک میان کشورها هم شده است. معروفترین آن هم تغییر نام خیابان وزرا به خالد اسلامبولی مبارز انقلابی مصر است که در اعتراض به سیاستهای دولت انور سادات، اقدام به ترور او کرد. انتخاب و نشستن نام او بر خیابانی در تهران باعث قطع روابط دیپلماتیک ایران و مصر شد.
یک تناقض عجیب
چندسال پیش نشستی با عنوان «نامگذاری اماکن و خیابانهای تهران؛ سلیقهای، علمی یا مردمی» برگزار شد که از خلال مباحث مطرحشده در آن، اظهارنظرهای جالبتوجهی درباره این موضوع میتوان پیدا کرد.آرش نصراصفهانی، جامعهشناس معتقد است نام خیابان بیش از آنکه اسمی خنثی باشد، یک محتوای ایدئولوژیک را منتقل میکند. درواقع صاحبان قدرت با این اسامی، ایدئولوژی و روایت تاریخی خود رابه خاطره جمعی ارائه میکنند. آنطورکه این جامعهشناس تأکید دارد با تغییر روابط قدرت، ساحت نمادین شهر نیز تغییر میکند و قدرت مسلط آن را به تسخیر خود درمیآورد. در این میان مغلطههای جالبتوجهی هم شکل گرفته است؛ یک ناآگاهی در رابطه با چرایی نامگذاری خیابانها با نام افرادی مشهور. یکی از اهداف تعیین نام خیابانها به اسم مشاهیر در حوزههای مختلف، شناساندن بیشتر زندگی یا دیدگاه آن افراد به مردم است اما حقیقت تلخی وجود دارد مبنی بر اینکه این شیوه کمترین تأثیر را در میزان شناخت این افراد بین توده مردم داشته است. این فقدان شناختها بعضا باعث تعارضهای مضحک و البته تلخی هم میشود. مصداق بارز این تضادها خیابان بابی ساندز تهران است. تا پیش از سال ۱۳۵۷ اهالی پایتخت خیابان منتهی به ساختمان سفارت انگلستان را به نام سیاستمدار کهنهکار انگلیسی یعنی وینستون چرچیل میشناختند. این نام تا سال ۵۹ پابرجا بود اما جو سالهای ابتدایی انقلاب همراه شد با ذوق چند دانشجوی انقلابی و عاصی از سیاستهای انگلیس تا نام این خیابان بهنام بابی ساندز تغییر پیدا کند؛ مبارز معروف ایرلندی که در ۱۸سالگی به ارتش آزادیخواه ایرلند پیوست و در رویای آزادی و استقلال ایرلند شمالی مبارزه کرد و سرانجام در ۲۷سالگی در زندان بلفاست، در شصتوششمین روز از اعتصاب غذایش درگذشت. ماجرای نشناختن پیشینه ساندز از نحوه مرگ او آغاز میشود چراکه تا سالهای سال اغذیهفروشی بزرگی در این خیابان به نام این مبارز فعالیت میکرد! تناقض خندهدار یعنی اینکه نام اغذیهفروشی بهنام فردی باشد که بهواسطه اعتصاب غذا درگذشته است!