دشواری‌های بازی در هور

فیلمسازی درباره وقایع ناگفته و شخصیت‌های کمتر شناخته‌شده جنگ، گامی مهم برای حفظ تاریخ و انتقال واقعیت‌های فراموش‌شده است. این دست روایت‌ها که اغلب در دل حوادث بزرگ پنهان مانده‌ است، داستان‌های واقعی انسان‌ها را زنده می‌کند و ابعاد تازه‌ای از مقاومت و ایثار را نشان می‌دهد.
فیلمسازی درباره وقایع ناگفته و شخصیت‌های کمتر شناخته‌شده جنگ، گامی مهم برای حفظ تاریخ و انتقال واقعیت‌های فراموش‌شده است. این دست روایت‌ها که اغلب در دل حوادث بزرگ پنهان مانده‌ است، داستان‌های واقعی انسان‌ها را زنده می‌کند و ابعاد تازه‌ای از مقاومت و ایثار را نشان می‌دهد.
کد خبر: ۱۵۲۲۳۱۰
نویسنده زهرا عباسی - گروه رسانه
 
سریال «پسران هور»به نویسندگی و کارگردانی مهدی جعفری و تهیه‌کنندگی مجتبی فرآورده، اثری ارزنده است که به زمینه‌های شکل‌گیری قرارگاه سری نصرت و حوادث مرتبط با آن می‌پردازد. این سریال همچنین زندگی و نقش شهید علی هاشمی، فرمانده قرارگاه نصرت و یکی از شخصیت‌های کمتر دیده‌شده در جنگ تحمیلی را به تصویر می‌کشد و جزئیات مهمی از فعالیت‌های این قرارگاه پنهان را روایت می‌کند. این سریال با دقت و پشتوانه تحقیق، بخشی از تاریخ دفاع‌مقدس را به تصویر کشیده که پیشتر کمتر دیده شده بود.از این رو، جام‌جم با رضا ثامری، بازیگر نقش شهید علی هاشمی در پسران هور، گفت‌وگو کرده تا او که برای نخستین بار در چنین پروژه بزرگی حضور دارد، درباره چالش‌ها و اهمیت این اثر پرمخاطب سخن بگوید.

تفاوت نسخه سینمایی و سریالی
رضا ثامری درباره تفاوت نسخه سینمایی و سریالی اثری که بازی کرده، گفت: در شروع کار، یک فیلمنامه کلی برای سریال پسران هور داشتیم که قرار بود علاوه‌بر سریال، یک فیلم سینمایی هم از آن ساخته شود اما نکته این بود که ساختار و روند فیلم سینمایی با سریال کاملا متفاوت است. سریال درباره قرارگاه سری نصرت است، در حالی که نسخه سینمایی آن، روی انتظار مادری تمرکز دارد که با وجود پایان جنگ و گذشت سال‌ها، هنوز خبری از پسرش ندارد. این تفاوت ماهوی، باعث می‌شود تا داستان و سبک روایت هرکدام شکل کاملا جداگانه‌ای داشته باشد. 
ثامری پیرامون چگونگی انتخابش برای نقش شهید هاشمی ادامه داد: از کودکی علاقه زیادی به تئاتر داشتم و هر وقت جایی آگهی جذب بازیگر می‌دیدم، حتما شانس خودم را امتحان می‌کردم. قبلا هم برای یک نقش کوتاه در همین پروژه تست داده بودم اما چند وقت بعد رضا نوری که در انتخاب بازیگران نقش داشت، با من تماس گرفت و خواست دوباره برای تست به دفتر بروم. وقتی به دفتر پروژه رفتم، روی دیوار عکس شخصیت‌های اصلی را زده بودند و زیر هر عکس اسم بازیگر مربوط به آن نقش نوشته شده بود. من بدون این‌که بدانم چه اتفاقی در انتظارم است، به عکس شهید هاشمی نگاه می‌کردم. اسمی زیر عکس نوشته نبود و من هم اصلا فکر نمی‌کردم روزی اسم خودم آنجا نوشته شود. اسمم را که صدا زدند، رضا نوری با تکان دادن انگشت اشاره به نشانه تاکید، گفت که من را برای تست نقش اصلی آورده‌اند؛ آن لحظه واقعا شوکه شدم. همین‌جا از رضای عزیز بابت این فرصت ممنونم.
بازیگر نقش شهید هاشمی در ادامه اضافه کرد: بحث تنها این نبود که من توانایی بازی در این نقش را دارم یا نه بلکه موضوع فراتر از این بود؛ داستان درباره ایران و یک قهرمان ملی بود که پس از ۲۲ سال چشم‌انتظاری، سرنوشتی نامعلوم و زندگی در گمنامی پیدا شده بود. زمانی که در موقعیتی قرار گرفتم که ممکن بود نقش اصلی چنین پروژه مهمی را بر عهده بگیرم، باید تمام تلاش خود را می‌کردم تا این فرصت ارزشمند را از دست ندهم. بنابراین لازم بود تمرکز کامل بر زندگی و کارم داشته باشم تا بتوانم در بازیگری و ایفای این نقش قهرمانانه موفق باشم.
وی افزود:‌ با آن تستی که گفتم، پذیرشم قطعی نشد و تقریبا یک ماه در مراحل مختلف محک خوردم. یک بار متن را روخوانی می‌کردیم، باردیگر تست گریم داده می‌شد و در لباس و آرایش خاصی از من عکاسی می‌کردند تا بازی‌ها مورد بررسی قرار گیرد. البته بعدها شنیدم که آقای جعفری از همان ابتدا، به خاطر شباهتم به شهید هاشمی گفته بودند که این همان کسی است که می‌خواهم. یکی از دلایلی که باعث شد با آرامش بیشتری این نقش بزرگ را بپذیرم، برخورد محترمانه و بزرگ‌منشانه آقای جعفری بود. روز اول حضورم در دفتر پروژه، خیلی استرس داشتم و فکر می‌کردم آیا انتخاب خواهم شد یا نه. در همین اوضاع، ایشان وارد اتاق شدند. وقتی از سر احترام ایستادم، دست‌شان را روی شانه‌ام گذاشتند و با لبخند گفتند: «بشین پسرم.» در همان صحبت کوتاه احساس امنیت کردم و به ایشان گفتم که بازیگری تمام زندگی من است و اگر این نقش به من واگذار شود، همه تلاشم را خواهم کرد.
 
خیلی شبیه پدرم هستی
ثامری درباره تجربه‌اش از بازی در نقش شهید هاشمی و دیدار با خانواده او توضیح داد: وقتی برای اولین بار خودم را با گریم دیدم، هنوز نمی‌توانستم احساساتم را کنترل کنم و واقعا  کمی گیج بودم. می‌دانستم که کار سختی را قبول کرده‌ام، هرچند ظاهرا شبیه شهید بودم اما این فقط شروع راه بود و باید جنبه‌های مختلف شخصیت قهرمان را در بازی نشان می‌دادم. یکی دو روز اول فیلمبرداری بود که خبر آمد دختر و پسر شهید می‌آیند. اگرچه آن روز آفیش نبودم اما رفتم. بعد از گریم وارد اتاقی شدم که همه قرار بود دورهم جمع شویم؛دختر وپسر شهید، آقای فرآورده وجعفری هم بودند.دورمیزنشستیم وچون وقت ناهار بود،غذا آوردند. دختر شهید هنگام غذا نیم‌نگاهی به من می‌انداخت و متوجه شدم بغض کرده‌ است. البته من هم نتوانستم آن لحظه غذا بخورم. 
بازیگر پسران هور ادامه داد: ناگهان دختر شهید گریه کرد و از اتاق بیرون رفت. بعد از این‌که حالش بهتر شد، اولین جمله‌ای که به من گفت، این بود: «خیلی شبیه پدرم هستی.» این حرف به من اعتماد به‌نفس داد. با توجه به شباهتی که همه از آن صحبت می‌کردند، با این‌که کار سخت بود، ‌احساس کردم که باید با تلاش فراوان ادامه بدهم. خیلی برایم جالب بود که فردی مثل شهید علی هاشمی - فرمانده قرارگاه سری نصرت- در تاریخ ما وجود داشته و حالا بعد از سال‌ها من که شبیه او بودم، نقش او را بازی می‌کردم. این نقش مرا وارد دنیای حرفه‌ای بازیگری کرد و واقعا خود را مدیون و ممنون شهید می‌دانم. گاهی احساس می‌کنم خود ایشان هم برای قبول این نقش کمک کرده‌اند.
وی درباره اولویت‌هایش در بازی این سریال گفت:‌ همان‌طور که در خود سریال می‌بینیم، در آن برهه شک و شبهاتی درباره لو دادن اطلاعات مطرح شد؛ به همین دلیل برای من خیلی مهم بود که در پسران هور، ایثار واقعی عرب‌های خوزستان مثل علی هاشمی و بچه‌های سوسنگرد را نشان دهیم. 
هرچند همان‌طور که گفتم شخصیت علی هاشمی تک‌بعدی نبود.یکی از ابعاد شخصیتی این شهید بزرگوار این بود که می‌خواست پلی بسازد که می‌توانست سرنوشت جنگ را تغییر دهد اما در پسران هور، او را پسر، همسر،‌ پدر و حتی رفیق هم می‌بینیم. رسیدن به چنین شخصیت پیچیده‌ای برای من در بازیگری سخت بود. تلاش کردم بتوانم آنچنان که باید و شاید از پس این نقش بربیایم. امیدوارم مخاطبان هم آن را بپسندند.
 
یک نقش پرتحرک
ثامری در توضیح فرصتی که برای بازی با بازیگران بنام مثل خانم رویا افشار در این سریال داشت، اظهار کرد: در اولین برخوردم با خانم افشار، ایشان آن‌قدر مهربان و دلسوزانه رفتار کردند که بیشتر وجهه مادرانه‌شان برایم روشن شد. وقتی خودم را معرفی کردم و گفتم قرار است نقش شهید هاشمی را بازی کنم، رفتارشان چنان بود که انگار من پسر خودشان هستم. پیش از آن، استرس زیادی داشتم و نمی‌دانستم چگونه باید با ایشان برخورد کنم. یک پلان داخل بیمارستان فیلمبرداری می‌شد که در آن، مادر شهید هاشمی و همسرشان اخبار تلویزیون را تماشا می‌کردند. آنجا برای اولین بار خانم افشار را دیدم، سلام کردم و گفتم نقش شهید هاشمی را بازی می‌کنم. برخوردشان شبیه همان رفتاری بود که دختر شهید با من داشت و همین باعث شد تمام استرسم از بین برود. کنار ایشان بازی کردن برایم افتخار بود.
این بازیگر ادامه داد: وقتی خانم افشار سر فیلمبرداری بودند و من آفیش نداشتم، باز هم می‌رفتم تا از نزدیک ببینم چطور کار می‌کنند. چون باید بازی خودم را با سبک بازی‌شان هماهنگ می‌کردم. البته فروتنی یکی از ویژگی‌های بازیگران بزرگ است؛ وقتی روبه‌روی یک بازیگر حرفه‌ای و با اعتماد به‌نفس قرار می‌گیری، او به جای این‌که فقط به نقش خودش فکر کند، به تو هم کمک می‌کند تا بازی‌ات را بهتر انجام دهی.
وی درباره چالش‌های بازی اضافه کرد: باتوجه به شرایط سریال که بیشتر در قرارگاه سری نصرت تصویربرداری شده بود، بخش عمده کار روی آب انجام می‌گرفت. شهید هاشمی نیز مرتبا از جایی به جای دیگر می‌رفت و پرجنب‌وجوش بود، بنابراین حفظ همزمان هیبت قاطع و فروتنی در چنین شرایط پرتحرکی دشوار بود. یکی از عوامل مهم در نزدیک شدن به زبان بدن ایشان، فیلم‌ها و مستنداتی بود که در اختیارم گذاشتند. با بررسی این منابع، توانستم به نوع راه رفتن، خندیدن، تأمل در چهره و حرکات سر و به طور کلی زبان بدن ایشان نزدیک شوم.
 
دشواری بازی روی آب
وی بازی روی آب را سخت توصیف کرد و توضیح داد: دو لوکیشن اصلی سریال، شهرک دفاع‌مقدس در تهران و منطقه هورالعظیم در جنوب کشور بودند. از روزهای اول، حدود یک هفته تمرین قایق‌سواری و مردی‌زنی داشتیم تا بتوانیم روی قایق بایستیم و آن را حرکت دهیم که کار خیلی سختی بود. بازی در شرایط روی آب و گفتن دیالوگ به‌قدری دشوار بود که گاهی تمرکز را از دست می‌دادیم. در بازیگری روی آب باید طوری مهارت پیدا می‌کردیم که هم چرخش دوربین را کنترل کرده، هم حرکت قایق و عبور قایق‌های دیگر را مدیریت کنیم. 
ثامری درباره سخت‌ترین سکانسی که بازی کرده، گفت: سکانس‌های سخت کم نبود اما بازی در صحنه‌های مربوط به سپاه ششم برایم از نظر بار‌روانی، دشوارتر بود؛ جایی که شهید علی هاشمی برای آخرین بار مقر را ترک می‌کند و به نیروهایش دستور عقب‌نشینی از جزیره را می‌دهد. ترک آنجا برای من هم سخت بود. چون نزدیک به یک سال با این شخصیت همذات‌پنداری کرده بودم. هرچه به پایان ضبط نزدیک‌تر می‌شدیم، بیشتر به سختی‌ها و بی‌خوابی‌های شهید فکر می‌کردم و همین باعث می‌شد خودم هم خوب نخوابم و آن حس سنگینی را درک کنم. سخت‌ترین قسمت اما صحنه شهادت شهید هاشمی بود؛ آن لحظه که حس می‌کردم پروژه تمام شده و باید با این شخصیت عزیز خداحافظی کنم.سرمای آب هم فشاررابیشتر می‌کرد؛ وقتی پا به آب گذاشتم، سرما باعث شد به آقای جعفری نگاه کنم و او فقط گفت «زود تمام می‌شود» اما برای من آن لحظه انگار هیچ‌وقت تمام نمی‌شد.
این بازیگر جوان سریال پسران هور تکمیل کرد: من عرب هستم اما به زبان عربی کاملا مسلط نیستم. میزان عربی‌ای که بلدم، بیشتر از دوران مدرسه یاد گرفته‌ام و حرفه‌ای نیستم. چون در همه قومیت‌ها به تلفظ درست و لهجه حساسیت دارند، بسیار تمرین کردم تا هنگام صحبت کردن مشکلی پیش نیاید. وقتی سریال پخش شد، دوستان زیادی پیام دادند و از زبان عربی‌ام تشکر کردند. از آنجا که کیفیت بیان برایم مهم بود از کسانی که به عربی تسلط دارند، خودم هم این امر را جویا شدم و همه گفتند «بیان خوبی داشتی.» این بازخوردها کمک کرد آرامش بیشتری پیدا کنم. از آقای جعفری و گروه تولید بابت این فرصت سپاسگزارم و امیدوارم خانواده و خود شهید هاشمی از من راضی باشند.
 
بازخوردهای بازی در نقش شهید هاشمی

ثامری با اشاره به بازخوردهایی که از بازی خود گرفته، افزود: سردار حسینی، از دوستان قدیمی پدرم و از همرزمان شهید، پس از دیدن فیلم و سریال تأیید کرد که در جزئیات به شخصیت شهید نزدیک شده بودم. حتی در قسمت اول سریال که در اهواز پخش شد، کسی آمد و گفت نقش شهید هاشمی را با دقت فراوان بررسی کرده و حرکاتم کاملا شبیه به خود شهید بوده است. این بازخوردها برایم بسیار دلگرم‌کننده بود. هرچند می‌دانم که در بازیگری تازه راه را آغاز کرده‌ام و ایفای نقش شخصیتی مانند علی هاشمی که قهرمان ملی است، کار بسیار دشواری است.
بازیگر نقش شهید هاشمی توضیح داد:‌ خوشبختانه بسیاری از نزدیکان، دوستان و همرزمان شهید علی هاشمی هنوز در قید حیات هستند. هرچند بهتر است خود آقای جعفری درباره روند کار توضیح دهند اما براساس شنیده‌ها می‌دانم که ایشان برای نوشتن فیلمنامه از منابع متنوعی استفاده کرده‌اند؛ هم تحقیقات میدانی و هم اسناد مکتوب. حتی گفته شده که با مادر شهید نیز گفت‌وگو شده است. علاوه‌ بر این، روایت‌ها، فیلم‌ها، کتاب‌ها و خاطراتی مثل خاطرات سردار محسن رضایی در کتاب گمشده من به عنوان منابع مهم در نگارش فیلمنامه مورد بهره‌برداری قرار گرفته‌اند. این همراهی و منابع معتبر، به نگارش دقیق و درست فیلمنامه کمک بسیاری کرده است.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرصت تاریخی عبور از تحریم

دکتر مرندی، تحلیلگر مسائل بین‌الملل در گفت‌وگو با «جام‌جم» به تشریح ظرفیت‌های دوران ‌گذار جهانی برای کشورمان پرداخت

فرصت تاریخی عبور از تحریم

نیازمندی ها