هرچند بسیاری از دانشآموزان با انگیزه و استعداد ذاتی خود مسیر پیشرفت را پشت سر میگذارند؛ اما گروهی نیزهستند که علیرغم برخورداری از تمام این پتانسیلها، در مواجهه با فرآیندهای یادگیری با چالشهای ناخواستهای روبهرو میشوند. اختلالات یادگیری، پدیدهای است که این دسته از دانشآموزان را تحتتأثیر قرار داده و میتواند مسیر تحصیلی و حتی آینده آنها را دگرگون کند اما شناخت این اختلالات، شناسایی بهموقع علائم آن و درک اهمیت مداخله زودهنگام، گامهای اساسی در جهت توانمندسازی این افراد و هدایت آنها به سمت دستیابی به موفقیتهای شایسته است.
شایعترین شکل اختلال یادگیری
در میان طیف گستردهای از موانع پردازشی که دانشآموزان دارای اختلالات یادگیری با آن مواجه هستند، مهارت خواندن، از اهمیت بالایی برخوردار است که تأثیر آن بر تمام فرآیند آموزش مدرن محسوس است؛ چنانچه یکی از رایجترین انواع اختلال یادگیری کژخوانی، یعنی مشکلات مربوط به خواندن است. محمدعلی فلاحزاده، روانپزشک در تشریح کژخوانی میگوید: «شایعترین نوع اختلال یادگیری است که فرد را در فرآیند خواندن دچار مشکل میکند. مشخصه اصلی آن، ناتوانی در پردازش صحیح کلمات و حروف است؛ به گونهای که فرد ممکن است کلمات را به صورت وارونه بخواند، حروف را جابهجا کند، یا حتی یک کلمه واحد را در دفعات مختلف خواندن، به شکلهای متفاوتی تلفظ یا درک کند.» برای مثال، کلمه مدرسه ممکن است سه بار به سه شکل کاملا متفاوت خوانده شود و طبیعتا این دشواری در رمزگشایی کلمات، سرعت و دقت خواندن را بهشدت کاهش میدهد.
چالشهای نوشتن و بیان مکتوب
یکی دیگر از مهارتهای اساسی برای موفقیت تحصیلی، نوشتن است؛ مهارتی که به گفته فلاحزاده، اگر دچار اختلال باشد، بر توانایی نوشتن تأثیر میگذارد و خود را به اشکال گوناگونی نشان میدهد: «مشکلات رایج شامل دشواری در هماهنگی حرکتی دست برای نوشتن، ناخوانا بودن دستخط، نامنظم بودن فاصله بین حروف و کلمات، نوشتن حروف یا بخشهایی از کلمات به صورت نامرتبط از جمله اختلالات در نوشتن است.» مثلا به این صورت که بخشی از کلمه زیر بخش دیگر قرار گیرد یا حتی تغییر شکل و جهت حروف هنگام نوشتن رخ بدهد. کارشناسان معتقدند بیان افکار به صورت نوشتاری و سازماندهی مطالب مکتوب نیز برای این افراد چالشبرانگیز است.
اختلال در درک و محاسبات ریاضی
در بین همه اختلالات یادگیری، برخی از دانشآموزان هستند که در زمینه یادگیری ریاضیات دچار مشکل میشوند؛ فلاحزاده با اشاره به اختلال دیسکالکولیا توضیح میدهد: «این شکل از اختلال یادگیری، توانایی فرد در درک مفاهیم پایهای ریاضی و انجام محاسبات را تحتتأثیر قرار میدهد. مشکلاتی نظیر ناتوانی در به خاطر سپردن و درک روابط عددی مانند مفهوم دهگان، صدگان و ارزش مکانی اعداد، دشواری در انجام عملیات حسابی جمع، تفریق، ضرب، تقسیم یا درک مفاهیم انتزاعی ریاضی و... از علائم این اختلال است.» این روانشناس ریشه عصبی این اختلال را عمدتا در ناهماهنگی در ارتباطات الکتروشیمیایی بین دو نیمکره مغز میداند و بر این نکته حیاتی تأکید میکند که تشخیص و مداخله درمانی به موقع، نقشی تعیینکننده در سرنوشت تحصیلی و زندگی فرد ایفا میکند: «بیتوجهی به این اختلال میتواند پیامدهای بلندمدتی چون افت تحصیلی مزمن، کاهش اعتمادبهنفس، احساس ناکارآمدی، اضطراب و حتی انزوای اجتماعی را به دنبال داشته باشد و مسیر آینده شغلی و شخصی کودک را بهشدت مختل کند.»
تاثیر مشکلات زبانی بر تحصیل
علاوهبر تأخیر در گفتار، عوامل دیگری هم میتواند نشاندهنده مشکل اختلالات یادگیری باشد؛ موضوعی که سعیده احمدی، کارشناس ارشد گفتاردرمانی هم آن را تایید میکند و معتقد است که گاهی تأخیر در گفتار به دلیل ژنتیک یا اتفاقات حین تولد مانند کمبود اکسیژن است که میتواند منجر به اختلال در اکتساب زبان شود: «اکتساب زبان در حوزههای مختلف خود را نشان میدهد؛ مثلا برخی کودکان با وجود شروع به صحبت، در تلفظ کلمات مشکل دارند. این میتواند به پردازش شنیداری برگردد؛ یعنی کودک خوب میشنود اما بخشی از مغز مسئول پردازش اطلاعات شنیداری، ارزیابی ویژگیهای صداها و کلمات است، وظیفهاش را بهخوبی انجام نمیدهد. در این موارد، با کمک گفتاردرمانگر و شنواییسنج، میتوان مشکل را حل کرد.» اما آنچه لازم است به آن توجه شود، این که این مشکلات زبانی بر مهارتهای تحصیلی در مدرسه نیز تأثیر میگذارد؛ احمدی در توضیحات بیشتر این مشکل، ادامه میدهد: «بدیهی است که مشکلات زبانی میتواند بر مهارتهای تحصیلی در مدرسه تأثیرگذار باشد. به عنوان مثال، انتظار میرود گفتار کودک در چهار سالگی برای افراد غریبه نیز قابل فهم باشد. کودکی که گفتارش قابل فهم نیست و مشکل تلفظی دارد، هنگام ورود به مدرسه ممکن است در تشخیص صداهای کلمات یا تفکیک آنها دچار مشکل شود که این خود میتواند منجر به مشکلات نوشتن شود. برعکس، هنگام خواندن نیز، ممکن است حرفی را ببیند اما نتواند صدای آن را پیدا کند؛ همه اینها در مشکلات زبانی ریشه دارد.» البته که در این میان، برخی کودکان مشکل تلفظی ندارند اما قادر به جملهبندی کامل نیز نیستند، حروف اضافه را درست استفاده نمیکنند، دایره واژگان محدودی دارند، نمیتوانند شعر حفظ کنند یا اتفاقی را به طور کامل توصیف کنند. به گفته این گفتار درمان، همه چنین ضعفهایی میتواند در زمان مدرسه رفتن، برای کودک دردسرساز شود: «اینها هم نشانههایی از مشکلات زبانی است که ریشه در حافظه شنیداری ضعیف یا پردازش ناکافی اطلاعات دارد. وقتی معلم دیکته میگوید، این کودکان ممکن است حروف اضافه را جا بیندازند، کلمات را فراموش کنند یا نتوانند از ساختارهای زبانی پیچیدهتر استفاده کنند. توانایی نداشتن در توصیف، نوشتن انشا یا پاسخهای کتبی و شفاهی را دشوار میکند.» در نهایت، این مشکلات زبانی میتواند منجر به درک مطلب ضعیف شود؛ زیرا کودک نمیتواند توضیحات معلم را بهدرستی درک کند. در نتیجه، این مشکلات زبانی بر مهارتهای مختلف در حوزههای گوناگون تحصیلی تأثیر منفی میگذارد.
به دنبال درمان اصولی
با وجود تمام چالشها، مهم است بدانیم که راهکارهایی برای غلبه بر اختلالات یادگیری وجود دارد؛ چنانچه فلاحزاده، روانپزشک از آن به عنوان خبری خوب در حوزه درمان اختلالات یادگیری یاد میکند و به ما میگوید: «خبر خوب این است که با رویکرد درمانی صحیح که بر شناسایی و بهرهگیری از نقاط قوت و استعدادهای ذاتی و سالم کودک تمرکز داشته و همزمان به طور سیستماتیک به تقویت نقاط ضعف او میپردازد، این دانشآموزان قادر خواهند بود بر چالشهای خود غلبه کرده، مسیر تحصیلی عادی خود را با موفقیت طی کنند و به استعدادهای بالقوه خود جامه عمل بپوشانند.» قدم اول در مسیر کمک به دانشآموزانی که با چالشهای یادگیری روبهرو هستند، شناخت و درک صحیح چالشهای این دسته از دانشآموزان است؛ موضوعی که این روانپزشک هم ضمن تایید آن، ادامه میدهد: «اختلال یادگیری حالتی است که فرد، علیرغم برخورداری از هوش طبیعی، سلامت کامل بینایی و شنوایی، نبود علائم بیشفعالی و حتی تمایل و انگیزه به تحصیل، در یکی از چند حیطه کلیدی تحصیلی با عملکردی ضعیف مواجه میشود.» او از جمعیت ۵ تا ۱۰ درصدی کودکان در سنین مدرسه تحتتأثیر این اختلال میگوید و بر اهمیت توجه و مداخله بهموقع تاکید میکند اما آنچه مشخص است، این که با توجه به گستردگی و اهمیت اختلالات یادگیری، شناخت رویکرد درمانی بسیار مؤثر بوده و نقشی حیاتی در سرنوشت دانشآموز ایفا میکند. فلاحزاده درباره راهکار اصلی موفقیت در این مسیرعنوان میکند: «رویکرد موثر، یک درمان تیمی است؛ درمانی متشکل از تخصصهای روانپزشکی، گفتاردرمانی و روانشناسی که بتوانند به طور موازی با همدیگر، بر دانشآموز تاثیرگذار باشند.»
مراقب نشانهها باشید
در مواجهه با چالشهای دانشآموزان مبتلا به اختلالات یادگیری، اغلب جستوجو برای یافتن علل و راههای مداخله مؤثر آغاز میشود. سعیده احمدی، گفتاردرمان درباره اینکه اختلال یادگیری معمولا زمینه ژنتیکی دارد، میگوید: «اگر در خانواده جستوجو کنیم، سابقهای در حوزههای مختلف زبان، ریاضیات، خواندن و نوشتن میبینیم. این اختلالات میتوانند یکی از چندین حوزه از این مهارتها را تحتتأثیر قرار دهند.» اما بخشی که مستقیما به حوزه تخصصی گفتاردرمانگران مربوط میشود، کودکانی هستند که پیش از ورود به مدرسه، در یادگیری زبان دچار مشکل هستند: «این کودکان احتمال دارد بعدها، با ورود به مدرسه، اختلال در یادگیری خواندن، نوشتن و ریاضی را نیز تجربه کنند. بنابراین، اگر والدین متوجه شوند کودکشان قبل از سن مدرسه دچار اختلال در گفتار یا زبان است، باید بدانند که مشکل ممکن است فراتر از صرفا گفتار باشد و احتمال بروز مشکلات یادگیری در آینده نیز وجود دارد.» اما بهترین اقدام در مواجهه با مشاهده اولین نشانهها و علائم چه است؟ سوالی که احمدی به آن پاسخ میدهد: «با مشاهده هرکدام از این علائم، پیش از ورود کودک به مدرسه، حتما به یک گفتاردرمانگر مراجعه شود. یکی از این علائم، دیرتر از زمان طبیعی صحبت کردن کودک است. به طور طبیعی، کودکان در حدود یک سالگی اولین واژهها را به زبان میآورند، در ۱۸ ماهگی به طور متوسط ۲۰ واژه و در دو سالگی حدود ۵۰ واژه را بهکار میبرند. البته این روند میتواند بسته به عواملی مانند دو زبانه بودن یا محیط کمگفتوگو با کودک، کمی دیرتر اتفاق بیفتد.»