با سیدمحمدامین آل‌یس، نویسنده داستان «قالی خونین، کاشی فیروزه‌ای» گفت‌وگو کردیم

از غربت شهید اردهال تا عرفان سهراب سپهری

سیدمحمدامین آل‌یس متولد ۲۶ بهمن سال ۱۳۶۶ در شیراز. تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را در مجتمع آموزشی دانشگاه شیراز سپری کرد؛ دوران کارشناسی و کارشناسی‌ارشد در رشته زمین‌شناسی با گرایش اقتصادی را در دانشگاه آزاد اسلامی شیراز گذراند و در سال ۱۳۹۲ به پایان رساند. از سال ۱۳۸۵ کار نوشتن را در فضای شعر آغاز کرد و در سال‌های بعد به نمایشنامه‌نویسی، رمان و سایر گرایش‌های ادبی پرداخت.
سیدمحمدامین آل‌یس متولد ۲۶ بهمن سال ۱۳۶۶ در شیراز. تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را در مجتمع آموزشی دانشگاه شیراز سپری کرد؛ دوران کارشناسی و کارشناسی‌ارشد در رشته زمین‌شناسی با گرایش اقتصادی را در دانشگاه آزاد اسلامی شیراز گذراند و در سال ۱۳۹۲ به پایان رساند. از سال ۱۳۸۵ کار نوشتن را در فضای شعر آغاز کرد و در سال‌های بعد به نمایشنامه‌نویسی، رمان و سایر گرایش‌های ادبی پرداخت.
کد خبر: ۱۵۲۳۸۹۶
نویسنده میثم رشیدی مهرآبادی - دبیر قفسه کتاب
 
از او هشت اثر در حوزه نمایشنامه و شعر منتشر شده و جدیدترین کتابش در قالب داستان، اثری است که در این گفت‌وگو درباره‌اش صحبت کردیم.آل‌یس همچنین دستی هم بر هنر نقاشی دارد و چند نمایشگاه از آثارش برپا شده است. در حاشیه یک نشست ادبی با این نویسنده آشنا شدم. نسخه‌ای از کتاب «قالی خونین، کاشی فیروزه‌ای» را در اختیارم گذاشت تا مطالعه کنم. تعطیلات آخر هفته به خواندن این کتاب گذشت و هفته بعد، قراری تنظیم کردیم برای گفت‌وگو درباره این داستان جذاب و خواندنی. آنچه در ادامه می‌خوانید، ‌حاصل یک گپ و گفت چندساعته با سیدمحمدامین آل‌یس است.
من در شیراز متولد شدم، تحصیلاتم را آنجا گذراندم و زندگی‌ام همیشه در این شهر بوده است. هیچ‌گاه قصد ترک شیراز را نداشتم. این ایام مصادف با بزرگداشت حافظ است و خوب است یادی از لسان‌الغیب کنیم. روحیاتم به حافظ نزدیک‌تر است تا سعدی. اما یک اتفاق، باعث شد به سمت نگارش این کتاب بروم. در مقدمه کتاب نوشتم: «پیش از آن‌که او را بشناسم، مرا در سفره کرامتش نشاند.» واقعا حضرت علی بن باقر‌(ع) به من محبت کردند. برایم مایه خجالت بود که به‌عنوان یک شیعه، تا این سن، چنین شخصیتی را نمی‌شناختم. می‌دانستم ایشان فرزند امام باقر(ع) هستند، در مشهد اردهال مدفن دارند و مراسمی به نام قالیشویان برگزار می‌شود اما فکر می‌کردم این مراسم به ماه محرم مربوط است.
     
جرقه نگارش کتاب

ماجرا از گفت‌وگویی اتفاقی با دوستم شروع شد. در حال بررسی تقویم بودیم که متوجه شدیم هفته بعد مراسم قالیشویان است. گفتم: «محرم که نیست، پس این چیست؟» این سؤال نقطه آغاز بود. فهمیدم قالیشویان شاید تنها مراسم مذهبی غیرقمری باشد. این موضوع باید در جلسه‌ای بحث شود و خوشبختانه شد. یکی از اشکالات بزرگ در منابع تاریخی این است که برخی نوشته‌اند شهادت حضرت علی بن باقر(ع) در سال ۱۱۶ هجری قمری، مصادف با دومین جمعه مهر یا هفدهم مهر بوده است. اما اگر تاریخ ۲۷ جمادی‌الثانی سال ۱۱۶ هجری را به شمسی تبدیل کنیم، به نیمه مرداد، یعنی وسط تابستان می‌رسیم. این اشتباه در برخی کتاب‌ها چاپ شده و ناشی از محدودیت‌های محاسبات تاریخی در گذشته است. این موضوع روی اصل ماجرا تأثیری ندارد اما برای فهم ماهیت مراسم قالیشویان بسیار مهم است.
     
ریشه‌های مراسم قالیشویان

مرحوم بلوک‌باشی در کتابی به نام قالیشویان، ۱۳ مورد شباهت میان این مراسم و ماجرای شهادت امام ‌حسین‌(ع) را توضیح داده است. اما ریشه قالیشویان صرفا به تاریخ شهادت حضرت علی بن باقر‌(ع) برنمی‌گردد. با این‌حال اصل ماجرا این است که حضرت علی بن باقر‌(ع) در این منطقه به شهادت رسیدند و مدفن ایشان در مشهد اردهال است. اولین مراسم قالیشویان زمانی شکل گرفت که مردم فین و چهل‌حصاران از نبرد ایشان خبردار شدند اما وقتی به محل رسیدند، کار تمام شده بود. آنها برای حمل پیکر شهدا که مورد جسارت قرار گرفته و قطعه‌قطعه شده بود، از زیلو یا حصیرهایی که در خانه‌های‌شان بود، استفاده کردند. این زیلوها در گذر زمان به قالی‌های امروزی تبدیل شدند و به نمادی از هنر ایرانی بدل گشتند، اگر چه بیشتر حصیر یا قالی‌های ساده به‌کار می‌رفت. چوب‌هایی که امروز در مراسم استفاده می‌شوند هم نمادی از سلاح‌ مردم آن زمان در حمایت از حضرت است که در آن زمان مرسوم نبود.
     
جزئیات تاریخی شهادت

نبردی که در آن حضرت علی بن باقر‌(ع) به شهادت رسیدند، در منطقه‌ای بین مشهد اردهال و خاوه، در دره‌ای به نام قتلگاه رخ داد. این مکان برایم از نظر احساسی بسیار تأثیرگذار است و هربار که به آنجا می‌روم، حتما سری به قتلگاه می‌زنم. منابع درباره مدت این نبرد اختلاف دارند؛ برخی می‌گویند یک روز، برخی سه‌روز و برخی می‌گویند ۱۰ روز طول کشیده است. به نظرم یک روز برای این وقایع کم است و ۱۰ روز هم بعید به نظر می‌رسد، چون جنگ نابرابری بوده و بعید است این‌قدر طولانی شده باشد. نقل سه روز معتبرتر است. مردم منطقه، احتمالا در روز سوم، به محل نبرد رسیدند و با ابزارهای ساده‌ای مثل بیل و کلنگ به مبارزه پرداختند، چون نیروی نظامی نبودند. نکته جالب این‌که حاکم ضدشیعی نراق، یعنی زبیر نراقی، در این ماجرا نقش داشته است.
     
کمبود منابع تاریخی

به‌عنوان نویسنده، نمی‌توانم این حقیقت را کتمان کنم که در منابع رجالی شیعه، هیچ روایت مستقیمی از نحوه شهادت حضرت علی بن باقر‌(ع) وجود ندارد.هر آنچه درباره شهادت ایشان می‌دانیم، به تذکره‌ای از قرن دهم هجری، در دوره صفویه بازمی‌گردد. تا پیش از آن، هیچ شرح حال مشخصی وجود ندارد. این فاصله زمانی زیاد، کار پژوهش را دشوار می‌کند. حتی با جست‌وجو هم نمی‌توان ردپای بیشتری پیدا کرد. این موضوع شبیه ماجرای تخریب مدفن امام‌ حسین‌(ع) توسط هارون‌الرشید است که زمین را شخم زدند تا محل دفن مشخص نشود. احتمالا مدفن حضرت علی بن باقر‌(ع) نیز به همین شکل، سینه‌به‌سینه منتقل شده تا به قرن دهم رسیده و توسط فردی به نام محمد مکتوب شده است. سپس ملا عبدالرسول مدنی‌کاشانی در قرن دوازدهم آن را بازنویسی کرد که امروز در کتاب‌فروشی‌ها موجود است.
     
پیوند با آستان حضرت و خادمی

پیوند من با این موضوع از یک جلسه در اوایل مهر شروع شد. قرار بود برای مراسم قالیشویان به کاشان بروم اما به‌دلیل کاری نتوانستم. دوستم رفت و گفت مراسم بسیار شلوغ بود و با حضور حدود ۵۰ هزار نفر برگزار شد. در کتابم توضیح دادم که قالیشویان در سه جمعه مهرماه برگزار می‌شود: جمعه اول‌(جمعه جار): مردم در بازار فین و کاشان خبر مراسم را اعلام می‌کنند. جمعه دوم: مراسم اصلی قالیشویان با آداب خاص برگزار می‌شود. جمعه سوم: مردم نشلج برای عزاداری می‌آیند. چون معتقدند در زمان شهادت، دیر به محل نبرد رسیدند.این مناطق شیعه‌نشین چنان تعصب داشتند که برای انتخاب پیشوا تا مدینه می‌رفتند تا امام باقر(ع) فردی را برای امور دینی این مردم ‌اعزام کنند اما تفاوت‌ها بیشتر به حاکمان برمی‌گشت، نه مردم. در کتاب سعی کردم به شیطنت‌هایی که اختلافات قومی را پررنگ می‌کردند اشاره کنم؛ مثل خرافه‌ای که می‌گفتند مردم روستای کرجار خیانتکار بودند و نفرین شده‌اند اما واقعیت این است که بدنه اجتماعی منطقه یکدست بود. حکام محلی_ مثل حاکمی که یک سال و یک ماه خلیفه بود_ باعث این اختلافات می‌شدند. او والی مدینه را که با علویان مدارا می‌کرد برکنار کرد و یکی از نوادگان خلیفه دوم را به‌جای او گذاشت تا با شیعیان سختگیری کند. این نشان می‌دهد یک حاکم می‌تواند کل ماجرا را تغییر دهد. 
     
وضعیت کنونی مراسم و مشکلات 

مراسم قالیشویان در هفته سوم هم باشکوه برگزار می‌شود و بیشتر با سینه‌زنی و عزاداری همراه است اما نه به شلوغی هفته دوم. این مراسم هنوز آن‌طور که باید شناخته نشده ولی طرفداران خاص خود را دارد. یکی از مشکلات بزرگ، کمبود محل اقامت برای زائران است. بسیاری چادر می‌زنند. چون امکانات کافی نیست. در سایر ایام سال مشهد اردهال تقریبا خلوت است. این در حالی است که امامزاده‌هایی با ارتباط اندک به ائمه، زائران زیادی دارند اما اینجا با وجود اهمیتش به‌عنوان مدفن فرزند بلافصل امام باقر(ع)‌ در غربت مانده است. 
     
انگیزه نگارش و تأثیر خادمی 

انگیزه نوشتن کتاب از مراسم عزاداری و تعزیه‌خوانی در مشهد اردهال شکل گرفت. وقتی برای عکاسی و فیلمبرداری به آنجا رفتیم، معاون فرهنگی حرم به ما اجازه داد. حتی به ما پیشنهاد خادمی افتخاری دادند. بدون نیت قبلی پذیرفتم و از هفته بعد، از شیراز به کلاس‌های خادمی می‌رفتم. هرچه بیشتر در این فضا بودم، جذابیتش برایم بیشتر شد. در جلسه آخر، در مدرسه‌ای به نام سهراب سپهری، استاد اکبر قاسمی با بغض گفتند‌ ‌حضرت خیلی غریبند. هر کاری بلدی برای‌شان بکن‌. این جمله جرقه نوشتن کتاب را زد. حس کردم باید کاری کنم و چون نویسندگی بلد بودم، تصمیم گرفتم کتابی بنویسم. 
     
پیوند حضرت علی بن باقر(ع) و سهراب سپهری 

از ابتدا می‌خواستم حضرت علی بن باقر(ع) و سهراب سپهری را کنار هم بیاورم. سهراب در صحن فینی‌های حرم دفن شده و بسیاری نمی‌دانند او در این امامزاده آرمیده است. متأسفانه عده‌ای تلاش کردند قبر سهراب را نبش کنند. چون او را به‌عنوان چهره‌ای غیرمذهبی می‌شناختند و حتی به او اتهام بودایی بودن زدند‌ اما شواهد، مثل خاطرات دکتر محمود فیلسوفی‌ دوست صمیمی سهراب‌ نشان می‌دهد او قرآنی کوچک در ماشینش داشت. وقتی دکتر فیلسوفی از دنیا رفت، با پسرش دکتر علی فیلسوفی‌ صحبت کردم که خاطرات ارزشمندی از سهراب نقل کردند. مثل ماجرای شکارچی که سهراب مانع شکار خرگوش شد.دفن سهراب در حرم، به پیشنهاد همسر دکتر فیلسوفی بود. چون باغ گلستان که سهراب دوست داشت آنجا دفن شود، در معرض سیل بود. این تصمیم، هم به وصیت سهراب نزدیک بود و هم از تخریب قبرش جلوگیری کرد. این پیوند میان سهراب و حضرت علی بن باقر‌(ع) برایم بسیار معنادار بود. چون هر دو در غربت بودند. 
     
عرفان سهراب و برداشت‌های نادرست 

عرفان سهراب سپهری شبیه عرفان حافظ بود و به همین دلیل، برچسب‌هایی به او زده شد. مثل حافظ که برخی به ‌اشتباه می‌گفتند شراب می‌خورد، درباره سهراب هم وقتی از قبله گل‌سرخ یا وضو با نور سخن می‌گفت، برخی برداشت کردند که او مسلمان نیست. درحالی‌که اینها استعاره‌های شاعرانه برای بیان عقیده‌اش بود. 
     
ماجرای سرداب و شهدا 

درباره سرداب حرم‌ نقل ‌قول‌های متفاوتی وجود دارد. دو یا سه بار سرداب شکافته شده‌. یک‌بار در سال ۱۳۳۰ و بار دیگر در زمان آیت‌الله العظمی مرعشی. نقل اخیر معتبرتر است. پس از نماز عشا، سقف سرداب را سوراخ کردند و چند نفر‌ از جمله مرحوم مصیب همدانی و حاج حبیب‌الله‌ پایین رفتند. حاج حبیب‌الله‌ که هیزم حمام حرم را تأمین می‌کرد، با دقت مشاهداتش را شرح داد. او تابوت‌ها را شمرد و در مورد جزئیاتی که دیده بود هم مطالبی را گفت که در کتاب به آن اشاره کرده‌ام. این جزئیات‌ که در روزنامه‌های دهه ۴۰ هم چاپ شده سندیت دارد. 
     
تأثیر نمایشنامه‌نویسی بر نگارش 

تجربه نمایشنامه‌نویسی‌ام خیلی به نوشتن این کتاب کمک کرد.درنمایشنامه‌نویسی‌ بایدشخصیت‌پردازی،صحنه‌سازی و دیالوگ‌های قوی داشت. این مهارت‌ها باعث شد ناخودآگاه در داستان‌نویسی، فضاسازی و توصیفات را غنی‌تر کنم. مثلا توصیف طلوع و غروب آفتاب را به داستان اضافه کردم تا حس وحال فضا منتقل شود.بعضی دوستان گفتند چرا اسم کتاب را داستان گذاشتید، درحالی‌که مستندنگاری است؟ گفتم می‌خواستم رمانی به شیوه جدید بنویسم. خانم لیلا مهدوی (نویسنده) لطف کردند و گفتند این سبک جدیدی از رمان تاریخی_مذهبی است. در مستندنگاری‌ حق تخیل نداریم‌ اما اینجا بخش‌هایی تخیل شده‌اند. مثل نفوذ یهود در کاشان یا سیستم البرید در زمان امویان. اینها بر‌اساس شواهد تاریخی است‌ اماچون شرح حال واضحی وجودندارد، فضاسازی داستانی اضافه کرده‌ام. تاریخ شفاهی در ایران تازه ۳۰سال است که رواج یافته و جزئیات را ملموس‌تر می‌کند. در مستندنگاری نمی‌توان چیزی را تغییر داد اما در روایت‌نویسی می‌توان با حفظ هسته مرکزی (نریتیو)، شیوه بیان (نریشن) را متفاوت کرد. 
     
زبان و سبک نگارش 

قلمم به متون کلاسیک نزدیک است‌ اما طوری نوشته‌ام که برای مخاطب امروزی قابل ‌فهم باشد. لغات سخت را در پانویس توضیح داده‌ام تا نیازی به جست‌وجو نباشد. برخی معتقدند باید ساده نوشت تا مخاطب جذب شود‌ اما باور دارم ادبیات باید سطح فرهنگی مخاطب را ارتقا دهد، نه این‌که صرفا دنبال جذب او باشد. 
     
عنوان کتاب و طرح جلد 

اسم کتاب‌ انتخاب خودم بود. «قالی خونین، کاشی فیروزه‌ای» به تضاد رنگی قرمز و فیروزه‌ای اشاره دارد که از جذاب‌ترین کنتراست‌های نقاشی است. برخی گفته‌اند عنوان طولانی است و شاید در ذهن نماند اما این تعمدی بود تا دو خط سیر داستانی (ماجرای حضرت علی بن باقر(ع) وسهراب سپهری)را نشان دهد. طرح جلد، کار خانم عباس‌زاده بود که زحمت زیادی کشیدند. فرصت کم بود و نتوانستیم از تصویر قالی واقعی استفاده کنیم‌ اما طرح فعلی هم زیباست. 

چه خوب مکانی است اردهال
آستان مقدس امامزاده علی بن محمد(ع) (۱۱۶-۸۴ ق) در مشهد اردهال در فاصله ۳۵ کیلومترى غرب کاشان قرار دارد. حضرت سلطان علی فرزند امام محمدباقر(ع) است که در سال ۱۱۳ هجری به درخواست مردم نواحی کاشان به این منطقه آمد و به مدت سه سال به ارشاد مردم پرداخت. حکومت وقت که از نفوذ و افزایش پیروان سلطان علی هراسان شد، سرانجام او و برخی از یارانش را به شهادت رساند. در خصوص مقام والای آن حضرت روایت‌های متعددی نقل شده است که از جمله آن می‌توان به حدیث امام صادق(ع) اشاره کرد که می‌فرماید: هر کس برادرم علی ابن باقر را در اردهال زیارت کند، مانند کسی است که قبر جدم حسین(ع) را در کربلا زیارت کرده باشد.  همچنین از امام رضا(ع) روایت شده: «نِعمَ الموضع الاردهال فلزم و تمسّک به»، چه خوب مکانی است اردهال، پس به آن التزام و تمسک پیدا کنید.از ویژگی‌های بارز این امامزاده عظیم‌الشأن می‌توان به فرزند بلافصل بودن امام محمدباقر(ع) و نیابت پدر و نیز برادرش امام جعفرصادق(ع) اشاره کرد.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
تحول در ورزش

گفت‌وگو با غلامحسین زمان‌آبادی و طرحی که مورد توجه رئیس جمهور قرار گرفت

تحول در ورزش

نیازمندی ها