رضایی از سال ۱۳۷۴ که تولید برنامه «کتاب شب» در رادیو تهران شروع شد، نویسنده این برنامه بوده و اکنون حدود دهسالی است که سردبیری کتاب شب را هم برعهده دارد. با او بهمناسبت ورود این برنامه به ۳۰ سالگی، گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
۳۰ سال پیش که برنامه «کتاب شب» را شروع کردید، حال و هوای جامعه و میزان علاقه مردم به کتاب با مردم امروزی متفاوت بوده است؛ برنامه شما متناسب با این تغییرات چقدر بهروز شده است؟
طبیعتا آنزمان شنوندههای رادیو به رمانهای کلاسیک علاقه بیشتری داشتند، ولی امروز جز رمان و داستان، آثار دیگری هم میطلبند. کتابهای روانشناسی خاص مانند «انسان در جستوجوی معنا» اثر دکتر ویکتور فرانکل، که ما آن را یک هفته برای شنوندگان رادیو خواندیم؛ یا کتابهای زندگینامهای مانند «زندگینامه دکتر شفیعیکدکنی» که آن را هم در عرض یک هفته خواندیم. همچنین آثار سیاسی، دینی، اجتماعی، خاطرهای و دفاع مقدس. الان ما این نوع کتابها را هم در برنامهمان میخوانیم و تا به حال بازخوانی حدود یکهزار و پانصد کتاب اینچنینی در کارنامه کتاب شب ثبت شده است.
در سالهای اخیر طبق آمارهای رسمی، سرانه مطالعه و کتابخوانی پایین آمده، میزان استقبال از برنامه شما با توجه به این موضوع چه تغییراتی داشته است؟
طبیعی است که روی همرفته مطالعه مردم نسبت به گذشته کم شده، ولی ما همچنان شنوندههای ثابتی داریم که به کتاب صوتی علاقه دارند و دوست دارند آن را از رادیو بشنوند. بازتاب خبرهای برنامه ما در رسانههای گوناگون میتواند تاحدی نشاندهنده استقبال از این برنامه باشد. اغلب رسانهایها و مقامات و شخصیتهای امروز گهگاه اعتراف میکنند که یک زمان شنونده برنامه کتاب شب بودهاند و رمانهای معروف جهان را از طریق این برنامه شنیدهاند.
روی آنتن بردن یک برنامه رادیویی به مدت ۳۰سال کارراحت وآسانی نیست؛چگونه توانستیدباعث دوام۳۰ساله برنامه شوید؟
این برنامه از آغاز، یعنی از سال ۷۴ به کوشش دکتر هادی سعیدی کیاسری و سردبیری آقای حسین قلعهقوند شروع شد. من از نویسندگان اولیه آن بودم. بعد ازچند سال،آقای حکیممعانی سردبیرشدوبعدازمدتی بنده سردبیرشدم،ولی همچنان آثارمعروف جهان و ایران را برای برنامه تلخیص و تنظیم رادیویی میکنم. این وضعیت الان نزدیک به دهسال است که ادامه دارد و من همچنان در خدمت برنامهام. بنابراین درتداوم این برنامه، افراد زیادی نقش داشتند که من بدون فروتنی کوچکترین آنها بودهام و هستم.
در این ۳۰سال قطعا سلیقه مخاطب و مردم درانتخاب کتاب عوض شده؛شاید قبلا کتابهای کلاسیک وقطوررابیشتر میخواندند ولی درحال حاضر بهسمت ادبیات مینیمال رفتهاند. چقدر این موضوع را در برنامهتان و انتخاب کتابها لحاظ کردهاید؟
بله، طبیعی است که باید این مساله را لحاظ کنیم. اساسا ذات برنامه کتاب شب از ابتدا برهمین مبنا بوده است. این برنامه با توجه به رویکرد مینیمالیستی زمانه شکل گرفت تاکسانی که وقت وحوصله خواندن کتابهای قطورراندارند، با شنیدن کتابهای مشهور و معروف جهان از طریق این برنامه، کمبود مطالعاتی خود راجبران کنند.ما با حذف توصیفهای خستهکننده کتابها و شستهورفتهکردن آنها،متن شنیدنی وجذابی از کتابها روایت میکنیم.البته ذات رسانه هم این شکل از روایت را توصیه میکند.
چه در رادیو و چه در تلویزیون، برنامههای کتابمحور زیادی تولید شده است؛ نقطه تمایز و تفاوت برنامه کتاب شب با این برنامهها در چیست؟
در تلویزیون و رادیو هر برنامه کتابمحور که عوامل عاشق، متخصص و حرفهای داشته باشد، دوام میآورد. هیچ مدیری در این صورت، دوست ندارد برنامه کتابمحور شبکهاش تعطیل شود.
خودتان چقدر به حوزه ادبیات و بهخصوص ادبیات داستانی علاقه دارید؟
گرچه زیاد به اینگونه آماردادنها علاقهای ندارم، ولی خدا عنایت کرده و توانستهام تابهحال ۱۶ کتاب شامل رمان، مجموعه داستان کوتاه و نقد و بررسی ادبیات داستانی منتشر کنم. آخرین کتابهایم رمان «قفسی» و مجموعهداستان «گلدان جلوی در» در انتشارات آبارون به چاپ رسیدهاند.
اهل نوشتن هستید و چند کتاب هم منتشر کردهاید؛ تابهحال شده کتابهای خودتان را هم در برنامه معرفی کنید و بخوانید؟
بله، یکی از رمانهایم که در جشنواره کتاب سال دفاعمقدس تقدیر شده بود، دوسه سال قبل بهمدت یک هفته با صدای استاد بهروز رضوی روایت شد. نام آن رمان «می» است و با نام مستعارم (باقر رجبعلی) منتشر شده. دوبار هم در جشنوارههای دفاع مقدس جایزه گرفته است.
چگونه شد که برنامه کتاب شب شکل گرفت؟
برنامه کتاب شب همانطور که گفتم در سال ۷۴ با کوشش آقای هادی سعیدی کیاسری که آنموقع مدیر گروه ادبوهنر رادیو تهران بود شکل گرفت و روی آنتن رفت. در واقع، به یک معنی اولین کتابهای صوتی با این برنامه در ایران تولید شد. برنامه ما بعد از پخش، در جاهای مختلف تکثیر میشد و خیلی معروف شده بود. البته صدای گویندگان برنامه، در این تکثیرشدنها نقش مهمی داشت. مردم دوست داشتند رمانهای مشهور را با صدای دوبلور معروف هوشنگ معمارزاده، خانم ژالاک (ژاله کیایینژاد) و بهروز رضوی بشنوند. آنزمان بیرون از رادیو کتاب صوتی تولیدنمیشد.بنابراین، برنامه کتاب شب خیلی طرفدار داشت. الان هم با اینکه بیرون از رادیو، کتابهای معروف با صدای هنرمندان مشهور صوتی میشود، برنامه ما جایگاه خودش را حفظ کرده است. چون برخی از آن کتابها واقعا بهصورت حرفهای تولید نمیشوند و فقط یک نام مشهور را یدک میکشند.
اگر بخواهید سه رمان مورد علاقه خودتان را نام ببرید، چه کتابهایی هستند؟
من رمانهای زیادی خواندهام که تکاندهنده و فراموشنشدنی بودهاند. واقعا چگونه میشود سهتاشان را نام برد! کاش میگفتید ۱۰۰ تا از آنها را نام ببرم. ولی حالا که محدود به نام بردن از سه رمان موردعلاقهام شدهام،این رمانها را نام میبرم که هرگز فراموششان نمیکنم: رمان «خانه ارواح» اثر ایزابل آلنده با ترجمه حشمتالله کامرانی،رمان«پِدرو پارامو»اثر خوان رولفو با ترجمه احمد گلشیری و رمان «زندگی در گور» اثر استراتیس میریویلیس،با ترجمه سروژ استپانیان.البته اینها بعد از رمانهای «صد سال تنهایی» اثر گابریل گارسیا مارکز با ترجمه بهمن فرزانه و «انفجار در کلیسای جامع» اثر آلخوکارپانتیه با ترجمه سروش حبیبی، بهترین رمانهایی بودهاندکه خواندهام.البته همانطورکه گفتم، این لیست میتواند تا صد رمان را هم در بربگیرد.
آینده رادیو را چگونه میبینید و پیشبینی میکنید؟
رادیو در آیندهای نزدیک به شیوههای جدیدی شنیده خواهد شد.