گزارشی از حال و هوای یک روضه خانگی در پایتخت شور و شعور حسینی؛ ‌زنجان

وقتی زندگی به نام امام حسین (ع) ‌ گره می‌خورد

به واسطه تهیه گزارشاتی از خیرین، به یکی از همشهریان زنجانی رسیدیم که فردی مومن و به قول ترک‌ها حسینچی، خداترس، ساده، سالم و صادق بود. می‌دانستم در منزلش روضه برپا می‌کند. آن روز، گزارشم در مورد کار خیرش را گرفتم و خداحافظی کردم.
به واسطه تهیه گزارشاتی از خیرین، به یکی از همشهریان زنجانی رسیدیم که فردی مومن و به قول ترک‌ها حسینچی، خداترس، ساده، سالم و صادق بود. می‌دانستم در منزلش روضه برپا می‌کند. آن روز، گزارشم در مورد کار خیرش را گرفتم و خداحافظی کردم.
کد خبر: ۱۵۲۴۹۴۶

وقتی خواستم از روضه‌ای خانگی گزارش بنویسم، اولین جایی که به ذهنم آمد همان فرد و خانه و کاشانه حسین بود. با هماهنگی به خیمه و خانه او رفتم. ساعت پنج عصر به آدرس رسیدم. دم در حیاط چادری کشیده بودند تا خانم‌ها از بیرون دیده نشوند. با راهنمایی و اجازه خادم وارد منزل شدم. پرده را که کنار زدم نگاهم به حیاط خانه افتاد که با پرچم‌های کوچک و بزرگِ روی دیوار و سقف، تبدیل به خیمه عزا شده بود. گوشه چپ ورودی، عکس بزرگی از شمایل حضرت عباس (ع) با دو شمعدانی قرمزرنگ روی یک میز کوچک گذاشته شده بود و یک عکس شهید مدافع حرم هم کنار تابلو قرار داشت. مادربزرگی روی یک صندلی صورتی رنگ نشسته بود. چانه مقنعه‌‌اش تا زیر چشمش بالا رفته بود و دو عصا به دست مظلومانه عزاداری می‌کرد. پایین پایش خانم‌های یک دست مشکی‌پوش تا ته حیاط کیپ تا کیپ، روبه‌رو و پشت به پشت هم نشسته بودند. حتی در راه پله‌ها و بالکن خانه هم خانم‌هایی بودند همگی مشغول نوحه و مرثیه برای حضرت اباعبدالله.
   

روضه‌ای در دل خانه‌ای عزادار
وسط حیاط بانویی مشغول سخنرانی به زبان ترکی و محاوره‌ای بود. برای عکاسی از خانم‌هایی که مشغول آماده‌سازی بساط پذیرایی از مهمانان امام حسین بودند، به زیرزمین رفتم؛ مادربزرگی شبیه خانمی که در حیاط روی صندلی نشسته بود، کنار سماور پایش را دراز کرده بود و با کلی استکان آماده، داشت چای را یک رنگ می‌کرد. چند بانوی جوان دیگر هم وسط اتاق نان و سبزی و پنیر بسته‌بندی می‌کردند و تعدادی هم لیوان می‌شستند.
   

خادمان پُرتلاشِ زیرزمین
کمی بعد، آقای مداح جوانی وارد مراسم شد و بر منبر مشغول خواندن روضه شد. از همان زیرزمین می‌شنیدم که داشت از حضرت رقیه (س) روضه سنگین می‌خواند. نزدیک پایان مراسم بساط پذیرایی با چای و نان و بامیه نذری انجام شد. من رفتم و کنار میزبان در حیاط، روی پله نشستم. مهمانان بعد پذیرایی یک به یک می‌آمدند و از میزبان بابت روضه و زحماتی که کشیده شده بود تشکر می‌کردند و ادب مهمانی را به جا می‌آوردند. تا خانه خلوت شود و میزبان آماده گفت‌وگو شود یک ساعتی طول کشید. در دل سیاهی شب و سیاهی خیمه شروع به صحبت کردیم. حرف‌هایمان دوساعت طول کشید و ده شب از خانه روضه خداحافظی کردم.
   

گره کور زندگی من با امام حسین (ع)
خانم زهرا ندرلو، بانوی خانه‌دار، سخنران و مداح، متولد سال ۵۱ زنجان در ۱۷سالگی با آقای مالکی ازدواج کرده و حاصل آن، دو فرزند پسر است. همیشه در گفت و شنودهای متداول زنانه، زمانی که از چگونگی آشنایی با همسر بحث به میان می‌آید، ذوق و اشتیاقی در چشم خانم‌ها دیده می‌شود، انگار همه خاطرات خوب و شیرین و لذت اولین دیدار و کلام‌های عاشقانه دوباره برایشان زنده می‌شود. برای خانم ندرلو ماجرا کمی مشتاقانه تر و ذوقش فراتر از معمول بود.
   

همسایگی تا ازدواج؛ شروع عشق با یک نذر عاشورایی
شروع داستان زندگی‌اش برمی‌گشت به اولین درخواستی که از امام حسین کرده بود. گفت: زندگی من عجیب با امام حسین گره خورده است. در نوجوانی خواستگار زیاد داشتم ولی چون هیچ کدام را نمی‌خواستم و به دلم نمی‌نشستند. خانواده و خودم هم خسته و نگران بودیم. یکسال روز عاشورا منزل یکی از آشنایان پخت حلیم دعوت بودیم، سر دیگ نذری با تمام وجود و از اعماق قلبم از امام حسین همسری موردپسند دل و روحم طلب کردم و برای اجابت دعایم نذر کردم. هرگز نمی‌دانستم تقدیر یک خانه فاصله داشته باشد. ما سالها با همسرم همسایه بودیم بدون آن‌که همدیگر را دیده باشیم. این شروع عشق و دلدادگی و تپش قلب دختری برای رسیدن به مهم‌ترین خواست زندگی‌اش و سرآغاز عرض ارادت من به آستانه ملکوتی امام حسین بود. بسیار اتفاقی با هم آشنا شدیم و مقدمات ازدواج شکل گرفت. با ترک درس و دبیرستان و همزمان ازدواج و ورود به زندگی مشترک‌مان و به دنیا آمدن فرزند اول و دوم، طی اتفاقاتی به شدت بیمار شدم و به کُما رفتم. مادرم درکنار دعاها و استغاثه فراوان در مسجد محل هم نذر کرد.
   

شفای بیماری؛ اتمام حجت برای نوکری
بعد از بهبودی برای ادای دین و به ظاهر شستن استکان‌ها‌ی چای نذری، پا به دنیای معشوق هردو جهان خود گذاشتم. در واقع رخداد‌ها و رویدادهای زندگی که دست به دست هم شدند، من هم از نظر مادی و هم از نظر معنوی، شدیدتر از قبل، دست به دامان حضرات اهل بیت شدم.
خانم ندرلو ادامه داد: من بعد از ازدواج به طورمستمر به کلاس‌های قرآنی و تربیتی در مساجد می‌رفتم. در این راه همسرم مرا درک می‌کرد و برای پرداختن به معنویات تشویقم می‌کرد طوری که با وجود فرزندانم کلاس‌های قرآن و تفسیر می‌رفتم. بعد جریان بیماری و نذر مادرم و گرفتن حاجتش از امام حسین، اشتیاقم به روضه و ابراز علاقه برای برپایی جلسات دائمی سخنرانی و تفسیر و مداحی و برپایی مجلس برای امام حسین (ع) دوچندان شد.

آغاز یک روضه پربرکت: از کلاس‌های قرآن تا برپایی خیمه عزا
از سال ۸۱ علاوه بر رفتن به کلاس‌های آموزشی قرآن، تفسیر و روضه خودم هم توانستم در قرائت و تفسیر و حتی مداحی و سخنرانی حرفه‌ای شوم. در این میان، ادای نذرها و دین پخت غذا درطول سال و ایام شهادت اهل بیت و اعیاد و برگزاری جشن عیدغدیر و نیمه‌شعبان به راه بود تا این‌که آرزوی دیرینه نوجوانی و جوانی‌ام که نوکری و داشتن حسینیه و خیمه عزا برای امام حسین (ع) بود، سبب شد نذر روضه عاشورا تا اربعین را در منزل خودمان آغاز کنم. با ارباب عهد کردم که مرا دائما پذیرا باشند، هرگز مرا از خود دور نکنند و در این دستگاه و بارگاه همه کاره آن خودشان باشند؛ همین‌طور هم شد.
   

روضه‌ای مستمر، خودجوش و با برکت؛ تنها در زنجان
محرم سال ۹۸ بود که اولین بار روضه‌خانگی خود را با ده نفر از دوستانم با خواندن زیارت عاشورا و مداحی و پذیرایی صبحانه آغاز کردم و شکرخدا تا امروز در خدمت امام حسین و مهمانان ایشان هستیم و سال به سال پر برکت‌تر و پررونق‌تر در حال برگزاری است. توفیق دارم که با افتخار بگویم تنها روضه خانگی در زنجان هستیم که در محرم و صفر، دو ماه مداوم روضه برقرار می‌کنیم و سخنران آن هم خودم هستم. این موضوع از نظر دیگران جالب است و دلیل برجسته بودن مراسم ما می‌دانند؛ افزون بر این، این مراسم را با هزینه شخصی خودمان بدون حمایت کسی یا ارگان خاصی برای حضرت اباعبدالله برگزار می‌کنیم. روضه‌های چندروز یا چندهفته‌ای در سطوح مختلف شهر برگزار می‌شود ولی معمولا همگی با حمایت و مشارکت مردمی یا همراهی نهادها برگزار می‌شود ولی ما به هیچ وجه، ریالی از کسی دریافت نمی‌کنیم. در مجلس ما که اکثریت خانم‌ها و جوانان هستند نذوراتی جمع‌آوری می‌شود که همه آنها و هرآنچه را که در گهواره حضرت علی اصغر (ع) ریخته می‌شود برای خرید لیوان یک‌بار مصرف و دستمال کاغذی هزینه می‌کنیم. همچنین کار بسیار خوبی که از سال پیش شروع کردیم این است که مجموعه‌ای از نذورات مردمی را به صورت قرض‌الحسنه در اختیار افراد و نیازمندان قرار می‌دهیم. ما برای حدود 30 نفر خانم خادم خانه‌مان با ناهار و بعضا شام یا عصرانه پذیرایی می‌کنیم. سالی یک بار هیأتی از آقایان در همین حیاط خانه ما پذیرایی شام می‌شوند. شنیدن بعضی حرف‌های عده‌ای، آزار دهنده است ولی برای ما که بدون هیچ حمایتی با نیت خالص و بدون ریا در آستان امام حسین نوکری می‌کنیم، تحمل طعنه‌ها آسان می‌شود. افزون براین، بیشتر افرادی که در خیمه و سخنرانی‌های بنده حضور دارند قشرجوان هستند و خوشحالم که در جذب جوانان موفق بوده‌ایم.
   

برکات بی‌شمار روضه خانگی
خدا را شاکریم برای این خیمه و حسینیه‌ای که به ما عطا کرده است. بسیار دیده و شنیده‌ایم کسانی که در این مراسم ما شرکت می‌کنند، وقتی حاجت روا می‌شوند؛ معمولا برای تشکر می‌آیند که این لحظه برایم شیرین‌ترین حس دنیاست. عده زیادی از عزاداران خیمه ما که در آرزوی فرزند بودند، به لطف خدا فرزنددار شدند. خانمی سال پیش در آستانه طلاق بود اما امسال با خبرخوش بارداری و تداوم زندگی‌اش نزد من آمد. شفای چند بیمار خاص‌ترین و دلنشین‌ترین خبری است که می‌شنوم و قوت قلبی برای ماست.
   

معامله‌ای درونی و عزم راسخ در برابر طعنه‌ها
در نجواهای درونی خودم با امام حسین بارها خواسته بودم که مقبولیت این احسان را برایم نشان دهد. در داستان زندگی پس از زندگی که برایم اتفاق افتاد و قبل از عمل جراحی احساس کردم روح از بدنم جدا شده است. در عالمی خارج از این دنیا در طبقه چهارم آسمان، نجوای دلنشین قرآن و تلاوت آیه ۸۰ سوره اسراء برایم خوانده شد. چندین ماه بعد با مطالعه در تفسیر سوره به نظرم آمد که خواسته و معامله درونی‌ام با حضرت ایشان به اجابت رسیده است. عده‌ای تلاش کردند با بدترین توهین‌ها از نظر مالی و معنوی که متوجه من و خانواده‌ام می‌کنند و حتی من را منتسب به گروهی خاص می‌دانند، این مراسم را زمین بزنند ولی من با عزمی راسخ، گام‌هایم را در این راه محکم‌تر می‌کنم.
   

همدلی همسران و راز تربیت آسان فرزندان
از ویژگی‌های بارز این مجلس، همدلی و همراهی همسران نسبت به هم، فرزندان و همسایه‌هاست. این‌که دو ماه از ساعت ۲ ظهر درِ خانه برای میزبانی روی مهمانان گشوده می‌شود، پشت پرده‌‌اش انسجام خانه و خانواده و محله است. نبود انسجام و پراکندگی افعال در یک خانواده معضلی اساسی در جامعه امروز است؛ این‌که زن و مرد بدون همراهی و دلبستگی به اهداف مشترک هرکدام پی حرف و کار خود باشند و در این میان، فرزندان هم ساز مخالف و ناکوک بزنند، بسیار آسیب‌رسان و تنش‌زاست. ما هیچ سختی در تربیت فرزندان‌مان نکشیدیم؛ هر چه هست از کرم امام حسین و نگاه محبت ایشان به زندگی من و آقای مالکی است. همسرم انسان فوق‌العاده‌ایست و من بسیاری از آموزه‌ها را از او یاد گرفته‌ام. منش، کرامت و بزرگی اندیشه و روح بزرگ همسرم زبانزد است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها