حمدرضا مقدسیان که پیش از این اجرای او را در برنامه سینماملت دیده بودیم و چهره آشنایی برای اهالی کاخ رسانه جشنواره فجر است، جای بهروز افخمی نشسته تا با اجرای خود، فضای تازهای به برنامه سینمایی هفت ببخشد. او هنوز هم معتقد است که برای وایرالشدن نباید هرکاری کرد وبه این نکته هم اشاره میکند که برخی برنامههای سینمایی بهدنبال کارهای زرد برای جذب مخاطب هستند. مقدسیان به سینما ونقدآن آشناست ودستی هم در روانشناسی دارد. از همین زاویه هم توانسته مدلی حرفهای برای طرح بحث و نقد را ارائه کند که بهنوعی امضای خود او در این حوزه شده است. وی درباره پیوستنش به این برنامه، به جامجم میگوید: وقتی اجرای برنامه هفت راپذیرفتم، احساس میکردم موقعیت پرچالشی است. به هر حال، برنامه هفت برنامه تمام سینمای ایران است؛ درست است که فراز و فرودهایی در دورههای مختلف داشته اما در مجموع، مالک اصلی این برنامه و صاحب معنوی آن، بعد از تلویزیون، اهالی سینما هستند. آنچه اهمیت دارد این است که این برنامه بتواند طیف وسیع و حداکثری اهالی سینما را نمایندگی کند و صداهای مختلف در آن شنیده شود. وقتی پیشنهاد اجرا در این برنامه مطرح شد، یک ماه روی آن تأمل کردم. یک دلیل خیلی مهم این بود که به هر حال، آقای افخمی جزو کارگردانان سابقهدار و مطرح سینمای ایران است؛ هم خیلی باسواد است و هم اینکه سالهای سال روی صندلی برنامه هفت نشسته بود. از ابتدا هم، مجریهای مختلفی وارد این برنامه شده بودند.به هر حال وارد شدن در میانه یک فصل از برنامه، برای کسی که مایل باشد اصول حرفهای را رعایت کند، چالش مهمی تلقی میشود. اولینچیزی که برای اجرا در این برنامه مسالهساز بود و تلاش کردم تا حد امکان از آن اطمینان حاصل کنم، این بود که از آقای افخمی، بهواسطه قواعد حرفهایگری، رخصت بگیرم؛ زیرا بههرحال این برنامه بیش از۱۰۰قسمت با ایشان پیش رفته بود. در نهایت، جلسهای گذاشتیم و مرا قانع کردند که شرایط برای ورود من فراهم شده است. این، اولین چالش من بود اما در عین حال، برایم مهم بود که برنامه هفت قرار است چه مسئولیتی روی دوش فردی قراردهدکه برنامه را اجرا میکند.
دو کارکرد مهم برنامه هفت
وی تاکید میکند: هفت برنامهای است که باید همه سینمای ایران را نمایندگی کند؛ طیفهای مختلف، تفکرات گوناگون، سلایق متنوع و همه کسانی که به هر حال در طول این سالها، چراغ سینمای ایران را روشن نگه داشتهاند. در واقع باید تا جایی که شرایط و ضوابط اجازه میدهد، این برنامه بهگونهای جلو برود که آن را از آن خود بدانند. برنامه هفت دو کارکرد اصلی دارد: یکی اینکه باید تریبونی باشد تا اهالی سینما بتوانند نظرات، دغدغهها و زاویه دیدشان را بیان کنند. از طرف دیگر، باید مباحث نظری و تئوریک را بهدرستی مطرح کند؛ چه مباحثی که مستقیما به خود سینما مرتبط میشود و چه مواردی که به ارتقای کیفیت فیلمها از نظر بصری و متنی کمک میکند. یک وجه دیگر این است که برنامه هفت باید به تقویت ارتباط میان فیلمها، مخاطبان و مردم کمک کند؛ کسانی که تکلیف ادامه حیات یا عدم حیات سینما را مشخص میکنند اما نه در حد کلمات و جملات زیبا بلکه با تکیه بر تجربیاتی که بدنه سینما نسبت به این مساله دارد. از طرف دیگر، باید موجب ارتقای سطح نگاه ما به فیلمها شود. یعنی فیلم را صرفا ابزاری برای سرگرمی نبینیم. هرچند که فیلمدیدن امری لذتبخش است و همه ما را عاشق سینما کرده اما سادهانگارانه است اگر بخواهیم فیلمها را بهشکلی چندوجهی نبینیم. همه اینها، آنچیزی است که در برنامه هفت میتواند اتفاق بیفتد اما من صرفا یک مجری-کارشناس در این برنامه هستم و طبیعتا در کنار تیم بزرگ برنامه حضور دارم. تلاش میکنم تا آن اندازه که دایره اختیاراتم اجازه میدهد، وظایفی را که بر دوشم است به بهترین نحو انجام دهم. اگر هم مشورتی از من خواسته شود، با خوشحالی در خدمت عوامل خواهم بود.
جایگزینی نقد بهجای نظرهای شخصی
مقدسیان در پاسخ به این پرسش که اهداف مطرح شده برای برنامه هفت تا چه میزان محقق شده، میگوید: آنچه من میدانم این است که هم شبکه و هم تیم تولید برنامه هفت، پیش از اینکه من بهعنوان مجری جدید به آنها ملحق شوم، همواره تلاش کردهاند تا اهداف مد نظر برنامه را محقق کنند؛ یعنی مخاطب حداکثری داشته باشند و صدای طیفهای مختلف سینما را منعکس کنند اما به هر حال، واقعیتها و پتانسیلهای موجود، ممکن است نتیجهای را بهبار آورد که لزوما با نقطه ایدهآل مد نظر دوستان فاصله داشته باشد اما آنچه من بهسهم خودم میتوانم انجام دهم تا شاید رگههای جدیدی به برنامه هفت وارد کنم، در چند کلیدواژه است: یکی اینکه بتوانم از قابلیتها یا تحصیلاتی که در حوزه سینما، روانشناسی و پژوهش در حوزه سینما و فضای دانشگاهی داشتهام، بهره ببرم تا مباحث دقیق سینمایی را - بدون اینکه حوصلهسربر باشد - وارد جریان گفتوگو درباره فیلمها کنم. در حقیقت این امر در نقد فیلمها، گفتوگو درباره فیلمها، واکاوی و جریانشناسی سینمای ایران و جهان، میتواند کمککننده باشد. در این مسیر، آنچه بهنظرم نباید از ذهن مجری محو شود، این است که سینما بدون مخاطب هیچ معنایی ندارد. دومین نکته هم اینکه، نباید فراموش کنم از دغدغه مخاطب و اهمیت وجود تولیدات برای سلایق مختلف بگویم. از این بگویم که باید کاری کرد طیف وسیعتری از مردم در ایران با سینمای ایران آشتی کنند و حاضر باشند به سینما بروند و فیلم ببینند. نکته مهمتر اینکه، جریان نقد فیلم در ایران، بهدلایل مختلف در سالهای اخیر، دچار برخی اشتباهات در برداشت شده که باید تلاش کرد اصلاح شود. باید مفهوم نقد فیلم را از مباحث صرفا سلیقهای یا فردی، دور کنیم و به سمت پیگیری درست نقد برویم. همانطور که میدانید، در مباحث مربوط به مطالعات و نقد فیلم، شاخههای مختلفی برای نقد وجود دارد اما متاسفانه به دلایل گوناگون، غالب منتقدان یا برنامههای سینمایی در ایران، اهمیت چندانی به آن وجوه نمیدهند. در واقع صرفا بهواسطه نظرهای شخصی خود، تبدیل به معیار نقد در سینما شدهاند؛ نظرهایی که ریشه علمی و دقیقی هم ندارد. باید هر روز حواسمان باشد که درگیر این مدل از نگاه و توهم دانایی نشویم؛ همین مدل باید در شکل گفتوگو با اهالی سینما نیز اتفاق بیفتد.
نمیخواهیم با دعوای زرگری وایرال شویم
آنچه از اجرای مقدسیان در خاطر مخاطب مانده، یک اجرای تخصصی و شریف است که از الفاظ عجیب و غریب پرهیز میکند و حاضر نیست به هر قیمتی وایرال شود؛ کاری که شاید برنامههای گفتوگو محور سینمایی در نمایش خانگی به راحتی انجام میدهند. خودش در این خصوص عنوان میکند: من فکر میکنم برنامه هفت، باید جدا از روند مرسوم برخی برنامهها حرکت کند؛ برنامههایی که با سر و صداهای رسانهای و ایجاد دعواهای زرگری میخواهند در فضای مجازی دست به دست بچرخند. برنامه هفت باید تلاش کند کار حرفهای انجام دهد و مقهور جریانات زودگذر نشود. تلاش میکنیم ارتقای کیفیت سینمای ایران را بهعنوان هدف اصلی در ذهن داشته باشیم.وی با اشاره به برنامههایی که برای دیده شدن حاضرند از هر ابزاری استفاده کنند، میگوید: بهنظرم این مدل کارهای زرد که برخی برنامهها انجام میدهند، تلاش غیرحرفهای و نشاندهنده بیسوادی سازندگان آنها در زمینه سینما و مفهوم رسانه و البته بیسوادی نسبت به درک درست از مخاطب است. این توهم طیکردن ره صدساله در یک شب و تحت تاثیر رفتارهای اینفلوئنسری و بلاگری قرارگرفتن، شاید در کوتاهمدت برای بعضی رسانهها و برنامهها، نتایجی مقطعی به همراه داشته باشد اما ماندگار نیست و با ذات کار رسانه یعنی ارتباط با مخاطب و آگاهسازی او فاصله دارد. در نهایت هم تبدیل به چیزی در حوزه سینما میشود که آن را کارهای سطحی و اینستاگرامی میدانیم. رسانه باید کمک کند که سینما بهعنوان یک رسانه جدی باقی بماند. اگر کار رسانه را بلد نیستیم، شهوت شهرت و مطرحشدن سریع را داریم، باید اعتراف کنیم و بدانیم که ممکن است منافع شخصی ما در کوتاهمدت تامین شود اما در اساس به خودمان و ریشه سینما لطمه اساسی میزنیم؛ یعنی خودمان قاتلان سینما میشویم. این چیزی است که بهنظرم برنامه هفت باید از آن پرهیز کند؛ یعنی یک برنامه اینچنینی جایی برای خوشرقصی یا ادا و اطوار یا ایجاد چالشهای بیمزه برای مطرحشدن نباشد. برنامه هفت یک میراث است که بزرگان تلاش کردهاند آن را حفظ کنند و به دست نسل جدید بسپارند تا بتواند دیدهبان شریف، دغدغهمند و بیطرفی باشد که دغدغه اصلیاش ارتقای سینمای ایران بهعنوان یک میراث فرهنگی در کشور است.
دنبال مخاطب فلهای نیستیم
مقدسیان عنوان میکند: باید کار مبنایی انجام دهیم ومقهور جریانات مقطعی،بازیهای رسانهای ودعواهای زرگری نشویم. کار سختی است؛ سخت از این جهت که خودمان با دست خودمان، مخاطب را عادت به مواد تصویری غیراخلاقی، بیش از حد خشن، الکی، دروغین و قلابی دادهایم و ذائقه را خراب کردهایم. من بسیار به مخاطب اعتماد دارم و فکر میکنم هوش بسیار بالایی دارد و میتواند تشخیص دهد که هر برنامه چه تلاشی برای او انجام میدهد. اینکه برنامه هفت بخواهد در این فضا، خلاف جریان زرد و هوسانگیز برنامههای سینمایی رفتار کند، ممکن است در ظاهر بهنظر برسد که این برنامه متفاوت عمل میکند و در کوتاهمدت مخاطب حداکثری پیدا نکند اما هدف ما مخاطب گلهای و فلهای نیست؛ ما دنبال این هستیم که بتوانیم ارتباط دقیقی با مخاطب برقرار کنیم چون همین هم میتواند سینما را نجات دهد. وی اضافه میکند: من خودم از منتقدان جدی برنامه هفت بودم و امروز هم که خودم بر صندلی اجرای این برنامه نشستهام، بیش از پیش، نسبت به انجام کار درست و نقد خودمان حساسیت دارم. اگر پذیرفتم که این مسئولیت را قبول کنم، با این هدف بوده که کاری کنم تا اتفاقات بهتری در برنامه بیفتد. مطمئنا تا زمانی در برنامه هفت حضور خواهم داشت که بدانم حضور من تاثیری در برنامه دارد و زحمات زیادی که تیم برنامه میکشد، به سمت بهتری سوق پیدا میکند. تلاش میکنم تا روزی که بتوانم محل اثر باشم، در این برنامه بمانم و اگرروزی احساس کنم که نمیتوانم آنچه راکه خودم به آن نقد دارم برطرف کنم، طبیعتا ترجیح میدهم کسی که کارش را بهتر از من بلد است،بر آن صندلی بنشیند. تلاش میکنم تا همراه تیم به سمتی پیش برویم که روزهای بهتر و اوج این برنامه را ببینیم.