سلاخی حقیقت

قبل از آن که مسیر اینچنین اکلیل‌پاش و پر زرق و برق شود سرم سودای آن داشت که صفحه‌ای داشته باشم، برای دیدن درست. 
قبل از آن که مسیر اینچنین اکلیل‌پاش و پر زرق و برق شود سرم سودای آن داشت که صفحه‌ای داشته باشم، برای دیدن درست. 
کد خبر: ۱۵۲۶۵۰۰
نویسنده پریا محمدنیا-تهران
 
برای آن‌که بتوانم نقد کنم، نه از سر نفرت، بلکه از عشق. 
از عشق به حقیقت، به دانستن، به انسان، به درمان. 
همان‌طور که فروید (نابغه بزرگ روان‌شناسی) سال‌ها پیش گفته بود: (روان درمانی معالجه به وسیله‌ «عشق» است.‌)
و اکنون میان طوفان واژه‌های طلایی و نقل‌قول‌های پاستیلی، جماعتی بر صندلی دانایی نشسته‌اند و روان خسته مردم را با لبخندهای فتوشاپی معامله می‌کنند. 
اینجا، سرزمینی‌ است که «آگاهی» را در شیشه‌های براق می‌فروشند و «خودشناسی» را با تخفیف‌های فصلی عرضه می‌کنند. 
هرچند که به زعم من «خیال» سپر دفاعی خوبی‌ است و بی‌رویا زندگی تحمل‌ناپذیر. اما زیستن مدام در ذهن، پای انسان را از زمین جدا ‌می‌کند و این گسیختگی از واقعیات بدیهی زندگی رفته‌رفته خود باعث بروز اختلال می‌شود. 
کاش فرشته نجاتی بود و در فضایی که سقوط را در جعبه تجریبات معنوی پنهان می‌کنند، حقیقت را فریاد می‌زد و این زردی دروغ را از تن زندگی می‌تکاند. 
کاش دستی از غیب برون می‌آمد و به داد ما و رشته مظلوم‌مان می‌رسید. 
فروید می‌گفت: (شفا از فراموشی حاصل نمی‌شود
بلکه از یادآوری بدون احساس درد حاصل می‌شود.‌) 
و من دلم می‌خواست برای یکبار هم که شده رنج آدم‌ها شکلات پیچ نشود و نسخه‌های عمومی و جملات بوتیکی برای همیشه از جریان زندگی ما حذف شود. 
مدام در خیال خام خود می‌بینم که لیست روان‌شناس‌های بی‌مدرک و پیج‌های میلیونی‌شان افشا می‌شود و به جای نورهای نئون و کلمات شکرپاشی‌شده، صدای واقعیت در فضای مجازی می‌پیچد. 
در واقع: حقیقت‌آید و مجاز گریزد /  چو آفتاب‌آید چراغ گریزد
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها