برای همین بود که جبلی در آغاز سخن گفت: «اگر اهل قلم نباشند،رسانه وجود ندارد». جملهای که در ساختار فلسفه رسانه گزارهای بنیادین است؛ زیرا هر پیام پیشاز آنکه تصویر شود، باید اندیشه شود و اندیشه را قلم متجسد میکند، تجسدی که در روح زمان میپاید و خودش را در جامه واژه مینمایاند. این جمله بهدرستی نقطه بازگشت رسانهملی از هیاهوی فنی به عمق فرهنگیاش بود. اعترافی صریح به اینکه تصویر اگر از متن جدا شود، تبدیل به سطح بدون معنا خواهد شد.
رئیس رسانهملی، در ادامه از کمکاری تاریخی در حوزه کتاب سخن گفت و اذعان کرد که صداوسیما باید بخش بزرگی از خلأ میان کتاب و آنتن را جبران کند. اشاره او به تأسیس مرکز فیلمنامه دقیقا در همین راستا بود: تبدیل متن به روایت و روایت به تصویر. این مرکز قرار است جایی باشد برای پیوند نویسنده و کارگردان، برای آنکه تخیل ادبی به زبان تصویر ترجمه شود. جبلی تأکید کرد که «ما برای روایت درست از قهرمانان و مفاخر، نیازمند قلمهای زنده و ذهنهای خلاقیم» و از سریالهایی چون «ذهن زیبا» یاد کرد که هم مبتنی بر کتاب تولید شده، هم مشوق جامعه مخاطبانش به کتابخوانی است، نمونهای بارز از پیوند مؤمنانه میان متن و تصویر.
در میان حاضران، چهرههایی بودند که هرکدام بخشی از حافظه فرهنگی این سرزمیناند: حمید حسام که دفاعمقدس را نه با گلوله، بلکه با واژه ادامه داده است، رسانه را «پیشانی نبرد فرهنگی» نامید؛ تعبیر دقیقی که جوهر کار رسانه را در عصر نبرد روایتها توضیح میدهد.
مریم عرفانیان از انجمن ادبی نورا گفت و از کمبود حمایت نهادی برای زنان نویسندهای سخن به میان آورد که در میدان مقاومت قلم میزنند.
راضیه تجار در توصیفی شاعرانه، رسانه را «ققنوسی» خواند که پس از حمله دشمن از خاکستر برخاست و دوباره آنتن را روشن کرد. تعبیر او دقیقا تصویری از آن روزها و لحظات سخت و سنگین موشکباران ساختمان شیشهای بود، روزهایی که تجاوز دشمن نتوانست چراغ روایت را خاموش کند.
جبلی بالبخندی آرام ازروزهایی گفت که رسانهملی همدوش راویان صادق آن اقتداروحس غرورفراموشنشدنی،راوی حقیقت مانای تمدنی بزرگ و اسطورهای معاصر به نام «ایران»شدواینکه آنچه آنتن را زنده نگه داشت، همان روح قلم بود و این جمله، نه پاسخی احساسی، بلکه اشارهای بود به بنیان فکری رسانهملی: قلم، آغاز رسانه است و نویسنده، قلبِ روایت.
نویسندگان هم دغدغههایشان را مطرح کردند؛ از نبود نظام منسجم برای معرفی کتابهای برگزیده تا فاصله روزافزون مخاطبان جوان از کتاب. سعید وزیری ازضرورت بازخوانی شاهنامه برای نسل امروزگفت وهشدار داد که اگر دستگاههای فرهنگی و بهویژه آموزشوپرورش نتوانند اسطورههای فرهنگی را بازآفرینی و در ذهن مخاطب ایرانی نهادینه کند، هویت ملی بهتدریج در شبکههای سطحی اجتماعی گم خواهد شد.
هشدار اوبیاغراق، خلاصه وضع کنونی فضای مجازی است؛ جهانی از گزیدهخوانی و هیجان بدون عمق، که فقط باتکیهبر قلمهای پرجوش، خیالپرور، اندیشهورز و عمیق میتوان در برابر آن ایستاد. محمدعلی جعفری روایت اول و روایتگری حرفهای را دغدغه جامعه نویسندگان کشور خواند و از ظرفیتهای نویسندهها گفت که باید بازوی رسانهملی در روایتگری باشند. زهره یزدانپناه هم ازجمله نویسندگان حاضر در این نشست بود که از یکریشگی تلاش دشمن برای ضربه زدن به جبهه مقاومت وعناصر واجزا ورهبرانش روایت کرد. ازروزی که بر سرمزارنصرالله شهید در دل ازعظمت سید وبزرگی هراس دشمن از او گفته که دهها تن بمب صرف خاموش کردن صدای او کرده ودر جنگ۱۲روزه هم آن تعداد موشک رابرای درهم شکستن مقاومت یک ساختمان شیشهای. جایی که بهگفته او باید «قرارگاه مقاومت»ش نامید.
او گفت که امثال او که از مقاومت مینویسند، کف میداناند و جانشان را بر سر دست گرفتهاند، تجربههای زیسته گوناگونی دارند که صرفا در کولهپشتیشان وجود دارد و این صداوسیماست که باید بدانها صدا و تصویر ببخشد.
جواد کلاته، صادق کرمیار، مهدی فیروزجایی،رحیم مخدومی،گلعلی بابایی، سیدهخدیجه حسینی، سمانه خاکبازان، محمدعلی گودینی، سعید علامیان، محسن ذوالفقاری، محمدرضا شرفیخبوشان، بهزاد دانشگر، نصرتالله محمودزاده، رضا کاشانی اسدی، مسعود امیرخانی، رضا رسولی، حسین فتاحی، محبوبه معظمی و مازیار حاتمی هم در این دیدار صمیمی حاضر بودند که بیشترشان درباره پیوند رسانه و کتاب صحبت کردند. آغاز شیرین جلسه را عباس حسیننژاد با «خدایانامه»اش رقم زد که دعاهای پرمغز را در لفاف نغز طنز پیچیده و پایان را فاطمه دولتی که با زینب کوچولویش از کاشان آمده بود و از کار خوب شبکه پویا گفت که با معرفی کتاب برای ردههای سنی مختلف مخاطبش، سهم و نقشی مهم در ترغیب نسل کودکونوجوان به کتابخوانی دارد.
جمعبندی جلسه نیز به تأکید جبلی بر دو محور کلان رسید: نخست، اینکه نویسندگان باید در دل فرآیند تولید رسانهای قرار گیرند، نه در حاشیه آن؛ دوم، رسانه باید خود را به کتاب و متن متعهد بداند. او ازکتاب گفت که روح رسانه است و رادیو و تلویزیون که باید این روح را به تصویر بکشند. جملهای که باید نقشه راه فرهنگی همواره سازمان باشد، با اقتباسهای فاخر و راهاندازی پویش کتابخوانی ملی و... وهرآنچه که در این مسیر به توانافزایی نویسندگان و اهالی نشر منجر شود.
گوشه دفترم نوشتم: «وقتی قلمها دوباره درجغرافیای آنتن جمع میشوند،رسانه از هیاهوی تکنیک عبورمیکندو به روشنایی معنا میرسد. مثل آن روز که آنتن بوی مرکب گرفت و ققنوس حقیقت دوباره از دل آبگینه آتشین جان گرفت و با بال واژهها تا قله حیات نامیرای یک ملت پرواز کرد.»
دیدار جبلی با نویسندگان، بیش از آنکه یک جلسه کاری باشد، یادآوری یک حقیقت نیازمند یادآوری مکرر بود: رسانه بدون ادبیات، بیمار است و ادبیات بدون رسانه، خاموش. آن عصر آبان، رسانهملی به زبان کتاب سخن گفت.