سالمندان ایرانی با چالشهای متنوعی روبهرو هستند. بر اساس گزارش سازمان بهزیستی،۶۰ درصد سالمندان بهتنهایی زندگی میکنند که۷۵ درصد آنها زن هستند. در تهران، ۸۰درصد سالمندان بالای ۶۵ سال حداقل یک بیماری مزمن (مانند دیابت یا فشار خون) دارند و ۵۰ درصد، دو بیماری یا بیشتر. نرخ افسردگی در میان سالمندان تنها، بهویژه پس از همهگیری کووید-۱۹، بهشکل قابل توجهی افزایش یافته و به ۴۰ درصد رسیده است. ازنظر اقتصادی،۳۹ درصد مردان و۶۲درصد زنان سالمند وضعیت معیشتی مناسبی ندارند. دسترسی به خدمات بهداشتی محدود است؛ تنهایک تخت آسایشگاهی به ازای هر ۶۴۰سالمند وجود دارد.استانهای شمالی مانند گیلان (با ۱۵ درصد سالمندی) ومازندران(۱۲.۱درصد) بیشترین نرخ را دارند، درحالی که سیستان و بلوچستان جوانترین استان است (۵درصد).درسال۱۴۰۴، ۶۷ درصد از ۱۰.۲میلیون سالمند (حدود ۶.۸میلیون نفر) بدون همسر زندگی میکنند، که ناشی از فوت همسر، طلاق یا تجرد قطعی است. بیش از ۵۵ درصد زنان سالمند بدون همسر هستند و ۸۰ هزار سالمند هرگز ازدواج نکردهاند.
پیشبینی میشود این رقم تا سالهای آینده به ۲.۷میلیون نفر برسد، وتاسال۱۴۲۱، با دو برابر شدن جمعیت سالمند، موج جدیدی از سالمندان تنها (بهویژه از نسل دهه ۶۰) شکل بگیرد. هرچند سوی دیگر این است که بدانیم سالمندی در ایران، نشانه آشکاری از پیشرفتهای بهداشتی هم محسوب میشود اما بدون برنامهریزی، این موضوع به بحرانی اجتماعی تبدیل میشود.
افزایش سالمندان تنها، از۶.۸میلیون فعلی به میلیونها نفر در آینده، نیازمند اقدام فوری برای تهیه زیرساختهای مراقبتی است. با سرمایهگذاری درموضوع سالمندی سالم وفعال، ایران میتوانداین موج رابه فرصتی برای شکلگیری جامعهای فراگیر تبدیلکند.سیاستگذاران بایدازتجربیات جهانی(مانند ژاپن)الهام بگیرندوبا تمرکز برزنان ومناطق روستایی،آیندهای پایدار بسازند.
