رویاپردازی علمی با طعم شعر و موسیقی ایرانی

در دنیای شعر و موسیقی که قرن‌هاست وزن و ریتم در هم تنیده و هماهنگ پیش می‌روند، شیوه نوینی به نام «شعرآهنگ» پدید آمده که عروض سنتی را با اعداد، نرم‌افزار و حتی هوش مصنوعی دگرگون می‌کند – از سنجش وزن اشعار ۱۵ زبان جهان تا تطبیق دقیق گوشه‌های آواز سنتی با هجاهای شعر. به همین خاطر با دکتر محمدحسن ارجمندی، نویسنده و پژوهشگر ادبیات فارسی و طراح این شیوه نوین وزن‌شناسی، گفت‌وگو کردیم.
در دنیای شعر و موسیقی که قرن‌هاست وزن و ریتم در هم تنیده و هماهنگ پیش می‌روند، شیوه نوینی به نام «شعرآهنگ» پدید آمده که عروض سنتی را با اعداد، نرم‌افزار و حتی هوش مصنوعی دگرگون می‌کند – از سنجش وزن اشعار ۱۵ زبان جهان تا تطبیق دقیق گوشه‌های آواز سنتی با هجاهای شعر. به همین خاطر با دکتر محمدحسن ارجمندی، نویسنده و پژوهشگر ادبیات فارسی و طراح این شیوه نوین وزن‌شناسی، گفت‌وگو کردیم.
کد خبر: ۱۵۳۶۱۲۰
نویسنده فتاح غلامی - دبیر گروه فرهنگ و هنر
 
شعرآهنگ چیست و چگونه پدید‌آمد؟
شعرآهنگ، شیوه نوین وزن‌شناسی شعر و موضوع رساله دکترای زبان و ادبیات فارسی من است. البته رساله دکترای من دو بخش داشت: شعرآهنگ و شعرآواز که بخش شعرآهنگ با طراحی نرم‌افزار تحت اکسل سنجش وزن شعر در سال ۱۳۹۶ شروع شد و از آنجایی که من همیشه علاقه‌ خاصی به آسان و ساختارمند‌کردن مفاهیم دشوار داشته‌ام، به فکر طراحی شیوه‌ای کاربردی و آسان افتادم و به لطف خدا این شیوه را طراحی کردم.

و نام شعرآهنگ را بر آن نهادید؟ 
بله. 

مزیت‌های دیگر شیوه شعرآهنگ چیست؟
این شیوه اولین شیوه‌نامه فارسی است که در طبقه‌بندی وزن‌های شعر از معیارهای عددی پیروی و وزن‌ها را بر‌اساس مدت‌زمان ادای هجاهای بلند و کوتاه (کشش وزنی) طبقه‌بندی می‌کند. همان‌طور که گفتم فراگیری آن بسیار آسان است، به‌طوری که در جلسه‌ای، شیوه‌نامه شعرآهنگ را به دو نفر از دوستانم که هیچ شناختی از وزن شعر نداشتند، در مدت زمان ۷۰ دقیقه آموزش دادم و بعد از آن وقتی چند بیت را به آنها دادم، وزن ابیات را به‌درستی تعیین کردند. کاری که تقریبا در‌خصوص شیوه عروض محال است. 

شما در جایی صحبت از ترجمه‌پذیری این شیوه کردید. منظورتان از ترجمه‌پذیری چیست؟
پیش از این شما نمی‌توانستید مقاله‌ای با موضوع عروض را به زبان‌های دیگر ترجمه کنید و در نشریات انگلیسی‌زبان، چاپ یا در همایش‌های ادبی خارج از کشور ارائه کنید چون در همان گام نخست از ترجمه افاعیل عروضی عاجز بودید. اما در شعرآهنگ با ترجمه وزن‌های شعر فارسی به زبان ریتم این مهم به انجام می‌رسد. زیرا اعداد و موسیقی، زبان مشترک تمام مردم دنیا هستند. 
 
چه اقدامی برای نشر این شیوه وزن‌شناسی انجام‌دادید؟
در گام نخست کتاب شعرآهنگ را منتشر کردم ودرگام بعد به معرفی آن در فضاهای دانشگاهی پرداختم. برای مثال نهم دی ماه سال ۱۴۰۴ در جلسه‌ای که در تالار همایش‌های دانشکده زبان‌های خارجی دانشگاه تهران برگزار شد، شیوه شعرآهنگ را محضر استادان و دانشجویان -همراه با اجرای موسیقی- معرفی کردم که خوشبختانه با استقبال خوبی هم روبه‌رو شد. 
 
حالا چرا دانشکده زبان‌های خارجی؟
برای پاسخ به این سوال کمی باید به عقب برگردم. من بلافاصله بعد از دفاع از رساله دکتری، طرح پسادکتری خود را با عنوان «موسیقی کلام» به «بنیاد ملی علم ایران» تقدیم کردم، با این فرض که شعرآهنگ توانمندی سنجش وزن اشعار غیرفارسی را داراست. این طرح در بنیاد ملی علم ایران تصویب شد و کار پژوهش سنجش وزن اشعار غیرفارسی را از اردیبهشت سال ۱۴۰۴ آغاز کردم. مهم‌ترین مرجع و مکان برای به ثمررساندن این طرح پژوهشی، دانشکده زبان‌های خارجی دانشگاه تهران بود که استادان این دانشکده با مهربانی و سعه صدر از این پژوهش استقبال کردند و خانم‌دکتر یحیی‌پور، استاد زبان روسی پیشنهاد دادند تا در جلسه‌ای، پروژه شعرآهنگ را برای استادان و دانشجویان این دانشکده معرفی کنم که چنین شد. 

به چه نتایجی رسیدید؟
تا امروز که در خدمت شما هستم، از ۱۵ زبان خارجی که در برنامه پژوهشی موسیقی کلام در‌نظر گرفته بودم، وزن اشعار ۱۱ زبان را با ترازوی شعرآهنگ بررسی کردم که به لطف خدا نتایج پژوهش مثبت بوده و گواه توانمندی شعرآهنگ در سنجش وزن اشعار زبان‌های دیگر است. 

درصورت مثبت بودن نتیجه نهایی این پژوهش، آیا می‌توان شعرآهنگ رابه عنوان شیوه‌نامه بین‌المللی سنجش وزن شعر معرفی کرد؟
بله. البته این امر نیازمند حمایت دولت است تا مقدمات معرفی جهانی این شیوه‌نامه را فراهم کند تا شعرآهنگ را در دانشکده‌های ادبیات سایر کشورها معرفی کنیم و کارایی آن را به زبان‌شناسان و ادیبان زبان‌های دیگر در کشورهایی که به این زبان‌ها سخن و شعر می‌گویند، نشان دهیم و ثابت کنیم. در نگاهی گسترده‌تر، معتقدم - فارغ از نوع زبان و قالب آن - کلام، دارای موسیقی است و بخش دوم پژوهش پسادکتری من ناظر بر این هدف است.
 
بخش دوم؟
بله ما در بخش دوم این پژوهش قرار است با همکاری آقای دکتر‌محمد رنجبرپور، نرم‌افزاری در حوزه هوش مصنوعی طراحی و ارائه کنیم که در گام نخست وزن اشعار فارسی را تعیین ‌کند. 
 
کارایی این نرم‌افزار چیست؟
ما تمام داده‌های بخش پژوهشی شعرآهنگ را به هوش‌مصنوعی که دکتر رنجبرپور برنامه‌نویسی آن را برعهده دارند، می‌دهیم و مخاطب هر شعری را برای اپلیکیشن بخواند، اپلیکیشن علاوه‌بر تبدیل کلام او به موسیقی(ریتم)، وزن آن را تعیین می‌کند. البته قابلیت‌های دیگری هم دارد که در آینده به آن خواهیم افزود. این فعلا نسخه اولیه نرم‌افزار است.
 
آیا در نسخه‌های بعد قصد جهانی‌سازی کارایی این نرم‌افزار را دارید؟
بله. در نسخه‌های بعد با داده‌هایی که از زبان‌های دیگر بر آن خواهیم افزود، امکان سنجش وزن اشعار زبان‌های دیگر را نیز فعال خواهیم کرد و در نسخه نهایی، شما وقتی برای نرم‌افزار متنی را می‌خوانید یا سخنی می‌گویید، موسیقی کلام شما را به صورت خروجی ریتم به شما خواهد داد.
 
این‌که خیلی رویایی است؟
همین طور است تمام پیشرفت‌های علمی با همین رویاپردازی‌ها شکل گرفته است.
 
اما بپردازیم به بخش دوم رساله شما یعنی شعرآواز؟
این پژوهش را با این فرضیه آغاز کردیم که «تناسبی میان وزن شعر با گوشه‌های آواز سنتی ایران وجود دارد. برای این منظور آلبوم‌های آموزش آواز پنج استاد برجسته آواز ایران یعنی استادان عبدالله دوامی، اسماعیل مهرتاش، محمدرضا شجریان، محمود کریمی و نورالدین رضوی‌سروستانی را در قالب ۶۶۹ تراک جمع‌آوری کرده و وزن شعری را که این استادان در آموزش هر گوشه به کار برده بودند، تعیین و سپس وزن‌های عروضی را به الگوی شعرآهنگ ترجمه کردم. چون معتقدم اگر گوشه‌های آواز سنتی را قامت انسان و وزن شعری که بر آن خوانده می‌شود، پیراهن بپنداریم، اندازه این پیراهن با آن قامت باید متناسب باشد، مثل سایزهای پیراهن مردانه که از سایز کوچک (Small) تا سایز خیلی بزرگ (۳Xlarge) وجود دارد. اگر اندازه وزن شعر باقامت گوشه آوازی تناسب نداشته باشد در اصطلاح باید آن را «بخورانیم» که این کار، سنجیده و هنرمندانه نیست. درنهایت فرضیه ما در این پژوهش به اثبات رسید که گوشه‌های ریتمیک آواز سنتی صرفا در وزن‌های شعری خاص خود باید خوانده شوند و گوشه‌های مُدال در وزن‌های ۱۵ تا ۱۷‌هجایی خواندنی هستند. نتایج این پژوهش همراه با جدول گوشه‌ها و وزن‌های شعرمتناسب در کتاب «شعرآواز» منتشر شده است. 
 
انگیزه شما برای انجام‌ پژوهش شعرآواز چه‌بود؟
ما همیشه از استادان آواز شنیده‌ایم که انتخاب شعر یکی از مراحل زمانبر در کار آنها بوده است. درواقع این زمان طولانی صرف پیداکردن شعری در دیوان‌های شعر می‌شد، درست مانند این‌که کسی شماره پای خود را نداند و به کفش‌فروشی برود و همه کفش‌ها را پا بزند تا ببیند کدام‌یک اندازه است. با یافته‌های این پژوهش، کار برای آوازخوان بسیار آسان شده است، به‌طوری‌که دستگاه و گوشه‌هایی را که می‌خواهد در برنامه آوازی خود بگنجاند، در جدول یافته‌های شعرآواز پیدا می‌کنند و وزن شعر مناسب برای آن گوشه‌ها را درمی‌یابند و فقط سراغ اشعاری می‌روند که در آن وزن باشد و یک نکته کنکوری عرض کنم؛ به غیر از گوشه‌های ریتمیک دستگاه‌ها، تمام گوشه‌های آواز سنتی ما در وزن «مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن» خوانده می‌شود. درخصوص گوشه‌های ریتمیک هم در شعرآواز وزن شعری را که مناسب این گوشه‌هاست را، آورده‌ایم. برای مثال برای گوشه کرشمه فقط باید به‌دنبال شعری با وزن «مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن» بود یا برای گوشه چهارباغ صرفا باید شعری با وزن «متفاعلن متفاعلن متفاعلن متفاعلن» را جست‌وجو کرد. مثل این بیت: «به حریم خلوت خود شبی، چه شود نهفته بخوانی‌ام/ به کنار من بنشینی و به کنار خود بنشانی‌ام.»
 
درواقع شما امری ذوقی و تجربی را به امری علمی بدل ساختید و برای آن قاعده تعریف کردید.
بله، همین‌طور است. درواقع قاعده پنهانی‌ای وجود داشته و اکنون از پس پرده برون آمده و نمایان شده است. بسیاری از امور هنری، ابتدا از ذوق و تجربه هنرمند نشأت گرفته و چنین پژوهش‌هایی، چیستی آن را کشف و به قاعده‌ بدل کرده است. بنابراین شعرآواز، کار را برای انتخاب شعر آواز و تصنیف، برای خوانندگان و آهنگسازان، خیلی آسان و مسیر رسیدن را خیلی کوتاه کرده و چشم‌انداز من آن است که این پژوهش در پایان دوره‌های آواز و آهنگ‌سازی به‌صورت واحد درسی به هنرجویان آموزش داده شود.
 
و اما سخن پایانی؟
در پایان ضمن تشکر از شما و همکاران‌تان در روزنامه جام‌جم که فرصت معرفی این شیوه‌نامه را دادید و مایلم نام آن را «شیوه‌نامه ملی شعرآهنگ» بگذارم. 
در ادامه لازم است از افرادی که هرکدام سهمی در حمایت و راهنمایی من برای گام‌نهادن در این مسیر و به ثمر رساندن آن داشتند، تشکر کنم: از همسر عزیزم خانم فاطمه مرادی و دخترم ریحانه، از استادان راهنما و مشاور رساله دکتری، دکتر بیژن ظهیری‌ناو و دکتر بابک خضرائی، از استاد راهنمای پسادکتری، دکتر محمود فضیلت، از استادان و رئیس دانشکده زبان‌های خارجی دانشگاه تهران و بالاخره از دوستان و سرورانم محمد خاکپاش، صدیف کارگر، احمد جهانگرد و علیرضا وکیلی‌منش که هریک به‌گونه‌ای مشوق و راهنما و مرشد من در این مسیر بودند، تشکر می‌کنم.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها