سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
شیخ شبیر از روحانیون بومی و دارای درجه اجتهاد بود که به دلیل نفوذ معنوی، برخی عشایر عرب زبان منطقه از او حمایت میکردند.
هر چند وی در ابتدای سال 1357 تمایل گروهش به جدایی طلبی را رد کرد، اما عناصر افراطی این سازمان با تاکید تحریکآمیز بر هویت و نمادهای عربی به گونهای رفتار کردند که تمایلشان به تقابل و درگیری میان عرب و فارس را نشان دادند.
در همین زمان و در نتیجه فعالیت عناصر افراطی و برخی روشنفکران عرب چپگرا، مرکزی به نام «کانون فرهنگی خلق عرب» در خرمشهر اعلام موجودیت کرد.
مدتی کوتاه از تاسیس این مرکز نگذشته بود که نهتنها ردپای حمایت مالی و تسلیحاتی دولت عراق در این سازمان نمایان شد، بلکه اعضای آن نیز صدای خود مختاری خوزستان را سر دادند.
برخی فعالیتهای سازمان سیاسی خلق عرب که با تحریک گرایشهای قومی در خرمشهر همراه بود، از این قبیلاند: اجتماع برخی عربهای ایرانی در مسجد امام صادق(ع) خرمشهر در حمایت از به رسمیت شناخته شدن زبان عربی به عنوان زبان اول عربهای ایران، درخواست آزادی چاپ نشریه به زبان عربی، مشارکت در مجلس مؤسسان، تشکیل مجلس عربی در خوزستان، تشکیل دادگاههای عربی، تولید و پخش برنامههای عربی در صدا و سیما، تعیین وزیر از میان عرب زبانان و... .
بعد از مدتی، کانون فرهنگی خلق عرب که مرکز آن در ساختمان سازمان زنان سابق خرمشهر قرار داشت، شعبی در شهرهای اهواز، آبادان، دشت آزادگان و سوسنگرد تاسیس کرد تا برنامههای آشوبطلبانه و متکی بر قومیگرایی خود را گسترش دهد. حزب خلق مسلمان به رهبری آیتالله شریعتمداری نیز از حامیان این سازمان محسوب میشد.
با تمام این تحرکات، پشتوانه مردمی چندان قدرتمندی در پس پرده سازمان سیاسی خلق عرب وجود نداشت و حتی با بالا گرفتن تنشها، عربهای ایرانی طرفدار انقلاب با تهیه و انتشار طوماری 40 متری، هرگونه تجزیهطلبی و ضدیت با نظام و انقلاب را رد کردند.
سرانجام با گسترش شعارها و میتینگهای نژادپرستانه، سازمان خلق عرب وارد فاز نظامی و در اولین اقدامات با حمله به مقرهای سپاه و کمیته و خانههای افراد سرشناس باعث رعب و وحشت در منطقه شد.
با ادامه درگیریها، بحران به حدی رسید که امام خمینی(ره) در پیامی از ارتش و سپاه خواستند هماهنگ باشند و در سرکوبی اشرار و پاکسازی مناطق بخصوص کردستان و خوزستان همکاری کنند.
حمایت عراق از این گروه در طول درگیری به حدی گسترده بود که به گفته یکی از مسئولان سپاه خرمشهر، طی دو سه روز درگیری، بین 20 تا 30 هزار اسلحه از سوی بعثیها به دست ضدانقلابیون رسید.
سرانجام خرداد 1358 با ورود تعدادی از افراد سپاه پاسداران برای کمک به سپاهیان خرمشهر و آبادان و با فرماندهی شهید جهان آرا، ضد انقلاب مسلح تسلیم و پایگاههای آنها سقوط کرد و شیخ شبیر به دستور امام(ره) به قم منتقل شد.
گر چه این جریان مسلح و ضد انقلاب در آن زمان سقوط کرد و در ظاهر آثار اجتماعی خود را نیز از دست داد، اما با وجود فروپاشی، زمینه ساز تشکیل چند سازمان جداییطلب تروریستی در این مناطق شد.
این گروهها بعد از شروع جنگ تحمیلی تحت عناوین مختلف با ایجاد ستون پنجم نقش مهمی در هدفگذاریهای ارتش عراق در حمله به مواضع ایران به عهده داشتند.
غیر از این، برخی نیروهای خلق عرب در صفوف نیروهای عراقی قرار میگرفتند و شاخهای نظامی نیز تاسیس شد که در جبهه علیه نیروهای ایران میجنگید.
پس از سقوط صدام، این گروه مجبور شد رأس پایگاه خود را از عراق به کشورهای اروپایی از قبیل هلند و انگلستان تغییر دهد.
داخل ایران نیز دوره اصلاحات فرصتی برای این گروهها ایجاد کرد تا فعالیتی گستردهتر داشته باشند. تشکیل «لجنه الوفاق الاسلامی» که همان شاخه عربی جبهه مشارکت ایران اسلامی بود، از این قبیل است که به دنبال آن اقدامات تحریکآمیز و مشکوکی همچون نصب تابلو به زبان عربی توسط شهردار و شورای شهر، تبریک اعیاد مختلف به زبان عربی که پیش از آن مرسوم نبود و عکس یادگاری یکی از نمایندگان اهواز در مجلس شورای اسلامی با پادشاه وهابی عربستان صورت گرفت.
روند ابراز وجود این جریانات در منطقه خوزستان که یادآور همان موضعگیریها و تحرکات سال 1358 علیه انقلاب اسلامی بود تا به آنجا پیش رفت که دگربار به مرحله اقدامات تروریستی و بمبگذاری رسید (بمبگذاری سال 1384 اهواز که 22 کشته و 350 مجروح بر جای گذاشت).
به دنبال آن، برخوردهای امنیتی و قضایی جدیتر دنبال شد تا اینکه با کشف خانههای تیمی و ابزار بمبگذاری، آرامش دوباره به استان خوزستان بازگشت.
لجنه الوفاق الاسلامی یا همان شاخه عربی جبهه منحله مشارکت نیز دی 81 طی بیانیهای که سایتهای ضدایرانی و جداییطلب خوزستان نیز آن را منتشر کردند، اعلام کرد که نام خود را از کمیته به حزب وفاق تغییر داده است.
اما سال 85 و پس از گسترش تحرکات قوم گرایانه این گروه، دادسرای انقلاب اهواز فعالیت آنها را ممنوع اعلام کرد. در اطلاعیه دادسرای اهواز آمده است: «نظر به اینکه حزب لجنه الوفاق فاقد مجوز و غیرقانونی بوده و فعالیتهای این حزب در راستای مقابله با نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و ایجاد اغتشاش و تنش میان مردم بالاخص اقوام عرب و عجم است، لذا متذکر میگردد عضویت و هرگونه رابطه با حزب فوق جرم محسوب و در صورت مشاهده با این افراد شدیدا برخورد قانونی به عمل خواهد آمد».
برخوردهای قضایی و امنیتی با این گروهها نیز پایان فعالیت خلق عرب نبود و حمایتهای مادی و معنوی کشورهای مرتجع منطقه و استعمارگران غربی همچنان پشتوانهای برای وجود این گروههای تروریستی محسوب میشد.
طی سالهای اخیر و پس از آرامشی که بر استان خوزستان حاکم بود، برخی عناصر تروریست و خشونتگرای تجزیهطلب، به تأسیس چند گروه آشوبطلب با نامهای مختلف و با حمایت برخی کشورهای عرب منطقه و دولتهای غربی اقدام کردند و با بمبگذاریها و هدف قرار دادن عابران، اقدام به اخلال در امنیت ملی کشور کردند و هدف خود را جدایی استان خوزستان یا به قول خودشان عربستان(!) اعلام کردند.
امروزه رهبران همه این گروهها در کشورهای غربی به سر میبرند و نام و نشان همه آنها نیز روشن نیست. از سوی دیگر، اغلب این گروهها دارای تشابه اسمی هستند و همانگونه که گفته شد، بیشتر آنها نام اعضا و رهبران خود را اعلام نمیکنند و همین مسأله باعث ایجاد تردید در واقعی بودن بیشتر این عناوین و گروهها میشود.
این گروهها عبارتند از:
1. حرکه النضال العربی لتحریر الأحواز (جنبش ـ مبارزه ـ عربی آزادیبخش اهواز)
2. الجبهه الدیمقراطیه الشعبیه للشعب العربی الاحوازی (جبهه دموکراتیک ملی خلق عرب اهواز)
3. المنظمه الوطنیه لتحریر الاحواز (حزم) (سازمان ملی آزادیبخش اهواز)
4. المنظمه الإسلامیه السنیه الأحوازیه (سازمان اسلامی سنی اهواز)
5. الجبهه العربیه لتحریر الاحواز (جبهه عربی آزادیبخش اهواز)
6. حرکه التحریر الوطنی الاحوازی (جنبش آزادیبخش ملی اهواز)
7. المنظمه العربیه لتحریر الاحواز (سازمان عربی آزادیبخش اهواز)
اگر به نامها دقت شود، بسیار شبیه هم هستند و بجز دوگروه نخست که تعداد انگشت شماری نیرو در اختیار دارند و دارای تارنما و تشکیلاتی نسبتا سازمان یافته هستند، نام و نشانی ثبت شده از گروههای دیگر وجود ندارد و اگر هم وجود خارجی داشته باشند، احتمالاً افراد انگشت شمار آن دارای گرایش به یکی از دو گروه نخست است.
متاسفانه این گروهها همچنان اقدامات مسلحانه انجام داده یا اقدامات تروریستی علیه نظام جمهوری اسلامی را تایید میکنند.
وجود چنین گروههایی در خوزستان، بزرگترین عامل از هم گسستن پیوند و اتحاد مردم عرب و غیر عرب در خوزستان است.
به عبارت دیگر، گروههای نژادپرست عرب با تحرکات خشونتطلبانه سعی میکنند آن خاطره مشترک ایستادگی مردم خوزستان کمرنگ شود.
این گروهها همچنین قصد دارند سابقه زندگی مشترک و مسالمتآمیز چند صد ساله اعراب خوزستان با مردم بومی منطقه را از ذهنها بزدایند و کینه، نفرت و دشمی را جایگزین آن کنند.(جام جم - ضمیمه ایام)
سید علی قاسمی
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد