دو یا چند گروه در این عرصه با هم در رقابت و جدال هستند و هر یک از این گروهها دارای طرفدارانی هستند و در نهایت، یکی از گروهها به پیروزی میرسد و گروههای دیگر بازنده خواهند شد؛ بنابراین در هر انتخاباتی همچون یک رقابت ورزشی، نهایتا طرفداران گروه پیروز، خوشحال و شادمان هستند و طرفداران گروه بازنده، ناراحت و غمگین.
این تشبیه تا حدود زیادی صحیح است. عرصه رقابت انتخاباتی همچون یک بازی و رقابت ورزشی است، برندگانی دارد و بازندگانی.
این از قوانین بازی است؛ اما در اینجا یک نکته را نباید فراموش کرد: هرچند انتخابات همچون یک بازی ورزشی، یک بازی است که دارای قوانینی است و بر مبنای این قوانین، برندگان و بازندگان این رقابت مشخص میشوند، اما باید به یاد داشته باشیم انتخابات صرفا یک بازی نیست که برای سرگرمی افراد طراحی شده باشد.
نتایج انتخابات در هر زمینه تبعات واقعی برای یک جامعه یا گروه دارد و برای مثال در مورد انتخابات ریاست جمهوری، تعیینکننده سیاستهای چهارسال آینده اعضای جامعه است.
وقتی در یک رقابت ورزشی، یک گروه به پیروزی نهایی میرسد، تیم پیروز جایزه نهایی را از آن خود میکند و حامیان آن به شادی میپردازند؛ ولی قرار نیست تیمهای بازنده اختیار امور خود را برای مدت معینی به تیم پیروز بسپارند و گروه پیروز بر حامیان گروه بازنده حکمرانی و تصمیمهایی اخذ کند که در زندگی گروه بازنده تاثیرگذار باشد، بلکه گروه بازنده با اختیار در مورد امور مربوط به خود، به برنامهریزی برای پیروزی در رقابتهای بعدی میپردازد.
اما درباره انتخابات در عرصه سیاسی چنین مطلبی صادق نیست. در عرصه رقابتهای مجلس، وقتی نمایندهای از یک شهر به مجلس راه مییابد، نماینده تمام مردم شهر، بلکه تمام مردم کشور است و وقتی فردی به عنوان نامزد پیروز انتخابات ریاست جمهوری معرفی میشود، او رئیسجمهور همه افراد کشور خود حتی کسانی که به او رای ندادهاند، است و تصمیمهای او در سرنوشت همه هموطنانش، حتی افرادی که اصلا در انتخابات مخالف او هستند، تاثیرگذار است.
مسئولیت اخلاقی پیروز انتخابات
بر این اساس، پیروز رقابتهای انتخاباتی، محدود به حدود اخلاقیای است، نه صرفا در نسبت با حامیان خود، بلکه در نسبت با همه افراد جامعهاش.
کرسی نمایندگی مجلس یا صندلی ریاستجمهوری، یک جام قهرمانی ورزشی نیست که تیم برنده آن را بدون قید و شرط متعلق به خود بداند؛ بلکه این مسئولیتها، امانتی است که از سوی بخش اعظمی از جامعه به فرد پیروز سپرده شده است.1
مسئولیت فرد پیروز در انتخابات در قبال حامیان او، مشخص است. او باید به وعدههای انتخاباتی ای که داده، عمل کند؛ اما فرد پیروز در رقابتهای انتخاباتی، چه مسئولیتهای اخلاقیای را نسبت به افرادی که از حامیان او نیستند، دارد؟ برای پاسخ به این پرسش باید به این نکته بیشتر توجه داشته باشیم که تصمیمهای فرد پیروز در اداره کشور ـ در باب ریاستجمهوری ـ یا قانونگذاری ـ مثلا در باب انتخابات مجلس ـ بر سرنوشت همه افراد جامعه تاثیرگذار است.
فرد پیروز باید تصمیمهای خود را بر مبنای منطق، عقل و علوم روز و همچنین حدود اخلاقی و هنجارهای مورد قبول جامعه اتخاذ کند، به گونهای که بتواند از تصمیمهای خود در برابر پرسشهای مردم و رسانهها به نحو معقول دفاع کند.
از سوی دیگر، افرادی که در انتخابات به عنوان نامزد شرکت کردند، ولی به پیروزی نرسیدند، خود نمایانگر افکار طیفهای مختلف جامعه هستند. فرض کنیم در یک انتخابات، 55 درصد جامعه به فرد «الف» و 30 درصد به فرد «ب» و 15 در صد به فرد «ج» رای دادند.
فرد «الف» پیروز این انتخابات است و احتمالا قوانین انتخاباتی، فرد پیروز را ملزم نمیکند به آرای بازندهها توجهی داشته باشد و اختیار تام مسئولیت مورد رقابت را به فرد «الف» میسپارد؛ اما اخلاق انتخاباتی ایجاب میکند فرد پیروز به آرای نامزدهای شکستخورده توجه داشته باشد و درباره خواستههای حامیان آنها پژوهش کند و ببیند مطالبات این حامیان در رایدادن به نامزدهای شکست خورده چه بوده و آن مطالبات را در حد توان و در چارچوب قانون پاسخ گوید.
او باید از خود بپرسد تقاضاهای مشروع و قانونی 30 درصد جامعه که به فرد «ب» رای دادند و 15 درصد جامعه که به فرد «ج» رای دادهاند، چه بوده است و این تقاضاها را در حد توان و در چارچوب قانون پاسخ گوید.
اخلاق مسئولان و اخلاق عمومی
رعایت اخلاق در جامعه از سوی مسئولان عالیرتبه، به نحو ناخودآگاه به رعایت اخلاق در سطح عمومی جامعه یاری میکند. اگر طیفهای مختلف جامعه احساس کنند مسئولانی که از طریق انتخابات معین شدند، حتی خود را ملزم به رعایت حقوق و پاسخ به خواستههای نامزدهای بازنده انتخابات میدانند، احساس احترام موجب میشود در اوج رقابتهای انتخاباتی الزام به احترام به رقبا از سوی بدنه پایین جامعه به نامزدها سرایت کند؛ چرا که در عرصه رقابتهای انتخاباتی، خواستهها و مطالبات، معمولا کنشهای نامزدها را مدیریت میکند و حال آنکه بعد از انتخابات، کنشهای نامزدهای پیروز انتخابات که اکنون مسئولان جامعه هستند، رفتار جامعه را سمت و سو میدهد.
بدینسان درونی شدن اخلاق در جامعه فرآیندی دوسویه است که از سوی مردم به سمت نامزدها و از سوی مسئولان به سمت مردم هدایت میشود. به عبارت دیگر، قدرت، اثری تعیینکننده در درونیکردن اخلاق در دیگران دارد، همانگونه که در یک خانواده، قدرت پدر و مادر مرجعیتی برای آنها ایجاد میکند که به آنها توان میدهد، اصول اخلاقی را به نسل بعدی منتقل یا آنها را نسبت به مسائل اخلاقی بیبندوبار کنند؛ البته تردیدی در این نیست که هر فرد در تعیین اصول اخلاقی خود مختار است، اما افرادی که نسبت به زندگی او دارای قدرت هستند، در تصمیمهای او نیز تاثیرگذارند.
در جامعه نیز افرادی که دارای وجاهت و قدرت نسبت به یکدیگر هستند، میتوانند الگوهای اصول اخلاقی را به دیگران منتقل کنند.
بدینسان مردم که در جریان رقباتهای انتخاباتی قدرت تعیین سرنوشت خود و نیز تعیین نامزد پیروز را دارند، میتوانند با رفتار خود، معیارهای مطلوب اخلاقی خود را به نامزدها معرفی کنند و نامزد پیروز که مسئولیت را اخذ میکند، میتواند با رعایت اصول اخلاقی در رفتار خود، همچون الگویی برای جامعه ظاهر شده و این اصول را به اقشار جامعه منتقل کند.
پانوشت:
1ـ در نظام جمهوری اسلامی، چنین مطلبی از سوی شخصیتهای مهم و تاثیرگذار نظام، بویژه امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب هم به رسمیت شناخته شده و هم مورد تاکید قرار گرفته است. مسئولیتهایی که از سوی مردم به افراد مختلف سپرده میشود، همچون امانتی است اخلاقی و الهی که فرد پیروز در انتخابات، باید آن را پاس بدارد و با انجام وظایفش، امانتداری خود را به اثبات رساند.
حسین آشتیانی - جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
«جامجم» در گفتوگو با عضو هیات علمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی به بررسی اثرات منفی حفر چاههای عمیق میپردازد
سخنگوی صنعت آب در گفتوگو با جامجم: