کیهان: «داستان برف و آفتاب تموز!»
«داستان برف و آفتاب تموز!» عنوان یادداشت روز کیهان به قلم حسام الدین برومند است که در آن می خوانید:
در فاصله کمتر از یک ماه به انتخابات ریاستجمهوری، سوالات مهم و کلیدی وجود دارد که واکاوی پاسخها به بهتر روشن شدن صحنه انتخابات کمک میکند.
یادداشت پیش روی میکوشد از میان سوالات احتمالی مهم و قابل تفحص به واکاوی این پرسش بپردازد که در شرایط کنونی پروژه دشمن برای اثرگذاری بر انتخابات 24خرداد چیست؟ این پروژه با چه سناریوها و تاکتیکهایی در صحنه خطیر انتخابات پیگیری میشود؟ و پیوست رسانهای شبکه بزرگ فریبکاری و دروغپردازیهای غربی- صهیونیستی در انتخابات چگونه خواهد بود؟
در این باره نکاتی قابل اعتناست که شواهد و قرائن پیرامونی به وضوح نشان میدهد تحرکات و کارشکنیهای دشمن برای انتخابات 24 خرداد که از مدتها قبل تدارک و ساماندهی شده است داستان برف و آفتاب تموز است، چرا؟
1- نکته اول این است که رصد هوشمند و واقعگرایانه رفتار و گفتار دشمن در دو سال گذشته حاکی از آن است که راهبردها و تاکتیکهای او برای اثرگذاری بر انتخابات 24 خرداد بصورت مداوم دچار «تغییر» شده و با نوسانات زیادی همراه بوده است.
راهبرد دشمن بعد از فتنه سال 88 و ناکامی بزرگ در انتخابات قبلی ریاستجمهوری، او را به سوی «چالش در مشارکت» سوق داد.
این تصمیم راهبردی از آنجا گرفته شد که برای دشمن محرز گشت «چالش در مشروعیت انتخابات» - که در فتنه سال 88 به دنبال آن بودند- شدنی نیست و مکانیسم قانونی و قدرتمند انتخابات در ایران چنین اجازهای را نمیدهد.
گفتنی است؛ چالش در مشروعیت انتخابات و ادعای بزرگ تقلب پلی برای براندازی نرم بود که البته بعدها و پس از فتنه سال 88، مراکز مطالعاتی و رسانهای غربی اذعان کردند در ارزیابی این برآورد دچار خطای تحلیل شده بودند.
در این خصوص و از میان حجم انبوه نمونهها و کدهای مستند غربی، گزارش مرکز مطالعات خاورمیانه سابان که در سایت اندیشکده بروکینگز منتشر شد خواندنی است که به صراحت اذعان میکند؛ «براندازی نرم در ایران غیرممکن است».
بنابراین مشاهده میشود که دشمن در اولین انتخابات پس از فتنه سال 88- انتخابات مجلس نهم در اسفند سال 90- راهبرد چالش در مشارکت را برمیگزیند.
نتیجه انتخابات و حضور پرشور و 65 درصدی مردم در انتخابات مجلس، بار دیگر مواجهه دشمن در برابر ایران را به هم ریخت.
رویترز همان ایام درگزارشی علیرغم راهبرد دشمن برای چالش در مشارکت و ناامید کردن مردم برای حضور در پای صندوقهای رای نوشت؛ «مردم ایران پیروز انتخابات هستند».
2- بدیهی است که وظیفه دشمن، دشمنی است و هر بار که شکست میخورد در ساحت دیگری تدارک میکند و به میدان میآید. برای انتخابات خرداد 92، دشمن کانون تحرکات و دسیسههایش را در سال 91 یعنی سال منتهی به انتخابات ریاستجمهوری به پیش کشید. اکنون به اذعان مقامات ذینفوذ و رسانههای تصمیمساز غربی به راحتی میتوان از راهبرد دشمن در سال گذشته برای اثرگذاری بر انتخابات امسال سخن گفت.
راهبرد دشمن یکم- «تغییر محاسبات مسئولان ارشد نظام» و دوم - «خط جدایی مردم از نظام» بود.
جالب اینجاست که بهمن 91، موسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک در مقالهای تحلیلی به قلم جیمز جفری اعتراف میکند؛ «فشارهای اقتصادی - بخوانید تحریمها - برای واداشتن مردم ایران به رویارویی با نظام شکست خورده است.»
واشنگتنپست نیز اسفند 91 به صراحت مینویسد؛ «تحریمها نتوانست ناآرامیهای اجتماعی ایجاد کند و رهبران ایران را مجبور به تغییر محاسباتشان کند.»
3- بنابراین در ادامه تغییر راهبردها و استیصال در مواجهه با ایران اسلامی، در شرایطی که چالش در مشروعیت انتخابات شدنی نیست و طرح چالش در مشارکت هم تجربه تلخی به همراه داشته است؛ چه راهبردی از سوی دشمن انتخاب خواهد شد؟ ضمن آنکه همواره مردم در انتخابات ریاستجمهوری به گواهی تمام ادوار گذشته حضوری پرشورتر و مشارکتی بالاتر از سایر انتخاباتها مانند مجلس و یا شوراها داشتهاند.
نکته دیگر در این میان این است که «چالش در رقابت» برای انتخابات در پیش روی جواب نمیدهد چرا که ثبتنام نامزدهای انتخابات یازدهم ریاستجمهوری نشان داد از تمامی سلایق سیاسی حضور دارند. همچنانکه شواهد و قرائن حاکی از آن است که بازار رقابتها میان نامزدها البته پس از احراز صلاحیتها از سوی شورای نگهبان داغ خواهد بود.
با این حساب آنچه به عنوان گمانهای قابل اعتنا وجود دارد این است که دشمن «چالش در کاندیداها» را نشانه رفته است و البته با توجه به شرایط کنونی این پروژه اصلی دشمن نخواهد بود.
از طریق «چالش در کاندیداها» خط تنش و ناآرامی انتخابات دنبال خواهد شد.
اینکه جماعتی یا جریانی بخواهند پس از اعلام نهایی احراز صلاحیت نامزدها از سوی شورای محترم نگهبان، به جای تمکین در برابر قانون دست به ماجراجویی بزنند جای کمترین تردیدی وجود ندارد که جدول دشمن را پر کردهاند.
به عبارت ساده دشمن خط تنش را دنبال کرده و ماجراجویان خط خیانت را رهگیری کردهاند؛ انشاءالله که چنین مباد.
4- اما به نقطه راهبردی و پروژه اصلی دشمن در فاصله بیست و چند روز مانده به انتخابات میرسیم.
خاطرنشان میشود برای رسیدن به پروژه اصلی، باید این گمانه را مدنظر داشت که پروژه فرعی یعنی چالش در کاندیداها و خط تنش بخاطر تحمیل کاندیدای خاص، مقدم خواهد بود و به لحاظ منطق و سناریوی دشمن زودتر بروز و ظهور مینماید.
این پروژه هرچند فرعی است اما در بستر پروژه اصلی امکان مدیریت دارد.
پروژه اصلی القای انفعال و منزوی شدن گفتمان اصولگرایی است چرا؟ چند دلیل روشن و غیرقابل انکار وجود دارد؟
یکم - دشمن میخواهد از شکستهای پیدرپی در مواجهه با ایران در انتخاباتهای اخیر که با اقبال گسترده مردم به مبانی و آموزههای اسلامی و انقلابی بوده است انتقام بگیرد.
دشمن میخواسته صحنه انتخابات را چه به لحاظ مشروعیت یا مشارکت به چالش بکشاند اما نتوانست چون گفتمان اصولگرایی حضور گسترده و با مسئولیت و با بصیرت آحاد مردم را در پی داشته و بالطبع سناریوسازان بیرونی طرفی نبستند.
دوم- شاخصههای اصلی گفتمان اصولگرایی، «خدمت»، «مقاومت» و «پیشرفت» بوده است.
آیا این شاخصهها را دشمنان نشاندار جمهوری اسلامی برمیتابند؟
بدون تردید پاسخ منفی است چون خروجی خدمت بدون منت به مردم، مقاومت در برابر باجخواهی و افزونطلبی قدرتهای غربی و تمرکز بر پیشرفت کشور، آحاد جامعه را مصممتر میکند تا در تمامی بزنگاههای حساس و سرنوشتساز نقشی بیبدیل ایفا کنند.
سوم- هر سناریو و راهبردی هم که دشمن بخواهد برای تاثیرگذاری بر انتخابات ایران به پیش بکشاند با زنده بودن گفتمان اسلام انقلابی که جوهره آن اقبال مردمی را در پی دارد پیشاپیش محکوم به شکست است.
بنابراین واضح است که این گفتمان مانع بزرگی بر سر راه سناریوها و دسیسهها و توطئههای دشمن است.
چهارم- القای انفعال و منزوی شدن اصولگرایی- به مفهوم یک گفتمان و نه این یا آن جریان سیاسی- این روزها در دستور کار رسانههای ضدانقلاب و اپوزیسیون خارجنشین است.
این تلاشها و تحرکات رسانهای بیرونی و بعضا داخلی برای آن است که نقطه مقابل «مقاومت و پیشرفت» یعنی خط «تنش و سازش» دنبال شود.
ماموریت «انحراف» و «فتنه» در زمره خط یاد شده - تنش و سازش - دنبال میشود.
5- و بالاخره باید گفت؛ گفتمان اصولگرایی که مبتنی بر خدمت به مردم است و در برابر دشمن سازشناپذیر است و متمرکز بر پیشرفت کشور بوده، دارای اقبال مردمی است و تودههای مردم بصیر ایران با این شاخصهها همخوانی و سازگاری دارند اما در این میان دلسوزان و نامزدهای اصولگرایان با توجه به شرایط حساس کنونی رسالت تاریخی مهمی برعهده دارند.
چرا که دو خط «انحراف» و «فتنه» در مقابل صلابت و بصیرت تودههای اصولگرا و وفادار به آموزههای اسلامی و انقلابی تاب مقاومت ندارند و به برفی شبیهاند که «آفتاب تموز» به آن فرصت بقاء نمیدهد.
قانون: «الزامات حماسه سیاسی»
«الزامات حماسه سیاسی» یادداشت روز قانون به قلم مجید نصیرپور نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی است که در آن می خوانید:
اصول کشورداری را هرکسی با توجه به دانش و تجربیات خود ترجمه میکند ، خصوصا افراد و جریانات سیاسی بر این مهم وقوف بیشتری دارند و اصولا به همین دلیل است که سعی دارند در رقابتهای انتخاباتی به قدرت برسند تا آنچه به عنوان آرمان ، برنامه و اهداف داشتهاند، محقق کنند. در ایران هم این قاعده جاری است.
اصولی که تمام جریانات اصیل و دارای شناسنامه و هویت و افراد منتسب به آنها دارند، بسیار شفاف و روشن است و بیتردید برنامههای این دسته از گروهها مبتنی بر زیرساختهای مهمی مانند قانون اساسی است که دوبار به تایید مردم رسیده و دارای اصول مترقی و متعددی در حوزههای متنوعی مانند حقوق ملت است که بدون تردید حق انتخاب کردن و انتخاب شدن یکی از مهمترین حقوقی است که مردم از آن برخوردارند.
همانگونه که گفته شد با توجه به وجود حق انتخابشدن و انتخابکردن راه ورود نخبگان سیاسی، مذهبی و احزاب به جریان قدرت و ساختارهای مدیریتی در تمام سطوح هموار شده و هرآنکه خود را در چارچوب آن دانسته و از توانایی پذیرش و انجام مسئولیتها برخوردار باشد، میتواند به این عرصه ورود کند. البته در این مسیر دستگاههای نظارتی، وظایف و مسئولیتهای خود را دارند که آن نیز ریشه در قانون اساسی و قوانین عادی دارد که مشکلات را تا حدودی مرتفع میکند، البته در سالهای اخیر موارد متعددی دیده شده که بعضی افراد یا جریانات پایبندی کامل به تمام اصول قانون اساسی را از خود نشان ندادهاند و منجر به بروز مشکلات متعددی شده اند.
در زمان امام راحل نیز بعضا مشکلاتی از سوی دولت یا مجلس و ... بوجود می آمد. خصوصا میتوان به مواردی اشاره کرد مانند تصمیماتی که امام راحل در مقاطع مختلف مانند پذیرش قطعنامه، تغییر قانون اساسی در حوزههای مختلف در سالهای اخیر هم وقایع تلخ سال 88 و مواجهه با رفتارهای دولت مستقر که هر کدام آن نشان از ظرفیت بالا و تاثیرگذاری این نهاد بر جریانات مختلف دارد.
اما موضوع اصلی که موجب نگارش این سطور شد این است که رهبر معظم انقلاب در روزهای آغازین سال 92 در سخنرانی بسیار مهم خود در حرم رضوی به موضوعات مهمی اشاره داشتند مانند راه تعامل ایران با جهان غرب بهخصوص آمریکا و انتخابات ریاست جمهوری و با تبیین ابعاد حماسه سیاسی تلاش کردند که مسئولیت تمام گروهها و افراد را روشن کنند.
اینجانب صرفنظر از آنچه نیت معظمله بوده، معتقدم به دلیل شرایط سیاسی، بینالمللی و مدیریتی داخل کشور و نگرانیهای پیرامون این موضوعات رهبر معظم انقلاب یاری و کمک همه جریانات سیاسی و افراد را تاکیدا مطالبه کردهاند و قطعا فرد یا جریانی که قابلیتهای لازم بهخصوص موقعیت اجتماعی و پایگاه مردمی را داشته باشد در صورت پیروزی در انتخابات می تواند به تحقق این منویات کمک شایانی کند. جنس مشکلات امروز آنچنان سخت و دشوار است که افراد با شاخصهای متوسط حتما در کوتاهمدت توان حل آنها را نخواهند داشت.
البته در این مسیر مشکلات متعددی وجود خواهد داشت از جمله صاحبان قدرت و ثروت که همواره در تقابل با عدالت واقعی نه عدالت خودخوانده بودهاند و چنانچه این مقاومتها نبود و کار کشورداری سهل و آسان بود بسیاری از افراد علاقهمند بودند و هستند که این مسئولیت را قبول کنند اما باید توجه داشت که حماسه سیاسی الزاماتی دارد از جمله می توان به میزان مشارکتکنندگان، کیفیت انتخابات و پیامی که انتخاب فرد منتخب به جامعه جهانی ارسال میکند اشاره کرد، لذا همانگونه که رهبری فرمودند هر کسی که خود را در این اندازه میداند بهخصوص افراد باسابقه و توانمند مسئولیت سنگینتری دارند و قطعا نباید به فشارهای سیاسی رقبا توجه کنند.
در نهایت بهعنوان یک شهروند علاقهمند به نظام اسلامی آرزو دارم انتخاباتی پرشور و معنادار در خرداد 92 شکل گرفته و موجبات افزایش عزت ایران اسلامی و ایرانیان غیور را فراهم آورد.
رسالت:«هشدار به اصولگرایان»
«هشدار به اصولگرایان» عنوان سرمقاله امروز روزنامه رسالت به قلم صالح اسکندری است که در آن می خوانید:
این هشدار شاید به ظاهر بدبینانه و ناشی از نوعی «توهم توطئه» باشد، اما حتما راجع به اتفاقات سریعی که در کشور در حال رخ دادن است.
نمی توان حسن ظن داشت و خوشبین بود. سال 88 نیز برخی همین خوش بینی ها و ساده اندیشی ها را داشتند اما به یکباره از دل این خوشبینی ها فتنه ای متولد شد که اگر هدایت های حکیمانه رهبر معظم انقلاب و حماسه آفرینی مردم در 9 دی و 22 بهمن سال 88 نبود غبار فتنه به این سادگی ها فرو نمی نشست.
1- نیروهای پراکنده فتنه سبز در حال مجتمع شدن هستند و آتش زیر خاکستر فتنه دوباره در حال سربرآوردن است.
2- تجربیات فتنه 88 فتنه گران را به مراتب کارآزموده تر از گذشته کرده و فتنه جدید به مراتب پیچیده تر است.
3- تجمعات و اردوکشی های خیابانی از پیش از انتخابات شروع شده و نمی توان حضور جماعتی در برابر وزارت کشور در روز ثبت نام را بدون سازماندهی و صرفا بر اثر محبت و علاقه به یک نامزد تلقی کرد.
4- فتنه گران با پیگیری گفتمان «سازش و همزیستی با جهان» پیوند مستقیمی بین توزیع ارزشهای سیاسی بین المللی و بازخوردهای داخلی انتخابات به وجود آورده اند.
اصولگرایان دارای یک نامزد گفتمانی که بتواند گفتمان «مقاومت و تدبیر برای پیشرفت» را نمایندگی کند نیستند. عده ای از نامزدهای مطرح آنها به لحاظ تیپولوژی، برنامه ها و شعارها امکان رقابت با آقای هاشمی را ندارند. آنهایی هم که این توانایی را دارند تا کنون نتوانسته اند پایگاه اجتماعی، کادر و برنامه های جاذب خود را به عرصه افکار عمومی برسانند.
5- برخی مشغول اثاث کشی به خیمه رقیب هستند .
6- خط تنش و ایجاد التهابی که جریان انحرافی دنبال می کند به طور مستقیم به تضعیف جایگاه اصولگرایان و تقویت جریان فتنه منجر شده است.
7- بی تدبیری ها و غفلت های اقتصادی که باعث فشارهای تورمی شده است به پای اصولگرایان نوشته شده است و افکار عمومی قدرت تفکیک بین جریان حامی دولت و اصولگرا را ندارد و یا به سختی می تواند این تفکیک را ایجاد نماید.
8- رقیب در انتخابات اخیر قصد دارد از چند تریبون همزمان استفاده کند. مثلا به جای 10 ساعت برنامه تلویزیونی چرا از 20 و یا 30 ساعت برنامه استفاده نکنند و حرفهای نا آشنای خود را به گوش مردم برسانند که اینجا ضرورت هوشیاری شورای نگهبان را بیشتر می کند.
9- تعدد نامزدهای اصولگرا و فضاسازی که روی اظهارات برخی در چند ماه گذشته صورت گرفته موجب نوعی گنگی و بلاتکلیفی در بدنه اصولگرایی شده است و هدف نهایی این است که موتور سازمان رأی اصولگرایان در انتخابات از تحرک بیفتد.
10- با توجه به احتمال زیاد کشیده شدن انتخابات به دور دوم این امکان به طور جدی مطرح است که حامیان دولت اگر نتوانند به دور دوم برسند تمام امکانات و منابع خود را در اختیار ستاد رقیب قرار دهند.
11- عدم جمع بندی اصولگرایان روی یک نامزد نهایی برای رقابت با گفتمان رقیب در برابر فشارها آنها را به مراتب ضربه پذیر می کند. بخصوص که برخی مستقل ها نیز چشم به سبد رای اصولگرایان دوخته اند.
12- از آنجا که منتخب ریاست جمهوری تاثیر مستقیمی روی شورا ها دارد این خطر برای اصولگرایان متصور است که هم در جبهه ریاست جمهوری و هم شوراها هزیمت شوند.
13- طرح شعار انتخابات آزاد و حضور مبدع آن در انتخابات با حمایت ، تشویق و تشجیع طراحان اصلی این شعار در خارج از مرزها در راستای تحقق شعار برقراری رابطه و سازش شکی باقی نمی گذارد که برنامه ویژه ای برای انتخابات آینده تدارک دیده شده است.
مآلا به نظر می رسد امروز نوبت ائتلاف حداکثری مجموعه نیروهای معتقد به انقلاب است.قاطبه مردم انقلابی به گفتمان انقلاب رای می دهند اما باید برای مردم تبیین شود که گفتمان انقلاب در دهه چهارم گفتمان «مقاومت وتدبیر برای پیشرفت» است و هر مسیری که می خواهد شعار زیبای پیشرفت و رفاه را از طریق سازش و همزیستی با جهان مطرح کند، کژراهه ای بیش نیست.
کسانی که می خواهند این کژراهه را مقابل کشور باز کنند خیرخواه ملت نیستند. مردم نمی خواهند روند قهقرایی طی کنند. دهه 90 دهه رویش های انقلاب است. آنهایی که فکر می کنند تاریخ در آنها متوقف شده است می خواهند تاریخ را مثل خود پیر کنند این در حالی است که انقلاب و نظام اسلامی هنوز جوان است اما با این جوانی آنقدر تجربه دارد که آزمودن آن با تئوری های تکراری محکوم به شکست است.
سیاست روز:«سفر اردوغان به آمریکا»
«سفر اردوغان به آمریکا» عنوان یادداشت روز سیاست روز به قلم قاسم غفوری است که در آن می خوانید:
رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه برای دیداری رسمی راهی آمریکا شده است. کارنامه روابط دو کشور نشان میدهد که طرفین طرحهای متعددی را برای توسعه مناسبات در نظر گرفته اند. از تعاملات سیاسی و اقتصادی و نظامی گرفته تا حضور در ناتو و بازیگری واحد در معادلات جهانی از جمله زمینههای این روابط است. اردوغان در شرایطی راهی آمریکا شده است که دو چالش عمده پیش روی اردوغان قرار دارد که میتواند هزینههای بسیاری برای وی به همراه داشته باشد.
نخست مسئله مصالحه با گروهگ پ.ک.ک است. پس از ۳۰ سال درگیری سرانجام مقامات طرفین ادعای مصالحه را مطرح کردهاند. این در شرایطی است که مردم و جریان های سیاسی ابهاماتی را در باب صداقت اردوغان از مذاکره با این گروهک مطرح میکنند. آنها بر این عقیدهاند که اردوغان از یک سو به دنبال آرای اکراد برای تغییر قانون اساسی برای تبدیل نظام کشور به جمهوری و استمرار حضور در قدرت در قالب ریاست جمهوری است. از سوی دیگر ترکیه تلاش دارد تا از این گروه برای دخالت در عراق و سوریه استفاده کند چنانکه منابع خبری از ورود بخشی از این گروهها به عراق خبر دادهاند.
جلب حمایت آمریکا از همگرایی به سوی این گروه از اهداف مهم سفر اردوغان به آمریکا میباشد.
دوم چالشهای گسترده ترکیه در منطقه است. ترکیه در دو سال گذشته تلاش های گستردهای برای نفوذ در منطقه از جمله علیه عراق و سوریه صورت داده است. به رغم تمام این تحرکات امروز جهانیان تاکید دارند که ترکیه اولین بازنده این تحولات میباشد. زمانی ترکیه به این امید بود که با رویکرد به طرح های آمریکا بتواند امپراتوری عثمانی را از خاورمیانه تا آفریقا ایجاد نماید اما نه تنها این امر محقق نشده بلکه ترکیه هر روز با ابهامات و چالشهای بیشتری مواجه شده است. شرایط به گونهای شده که حتی آمریکا نیز با احتیاط بیشتری در قبال تحولات منطقه رفتار میکند که عملا مغایر با خواستههای ترکیه است.
اکنون اردوغان در آمریکا تلاش دارد تا این کشور را به ادامه دخالت در سوریه متقاعد سازد تا شاید در ادامه راه بتواند امتیازاتی را کسب کند.
سوق دادن ترکیه به پذیرش تجزیه سوریه و عدم رویکرد به مصالحه با اسد از جمله خواستههای ترکیه میباشد.
در جمع بندی کلی از آنچه ذکر شد می توان گفت که سفر اردوغان به آمریکا بیش از هرچیز برگرفته از چالشهای داخلی و خارجی اردوغان است که می رود تا پایه های قدرت وی را متزلزل سازد بگونه ای که این روزها صدای برکناری اردوغان نه تنها از سوی احزاب مخالف بلکه از طرف مردم ترکیه نیز شنیده میشود که می تواند بر باد دهند رویاهای وی برای ادامه حضور در راس قدرت در قالب رئیس جمهور آینده ترکیه باشد.
مردم سالاری:««مشایی یعنی احمدینژاد» تبلیغ یا ضد تبلیغ؟!»
««مشایی یعنی احمدینژاد» تبلیغ یا ضد تبلیغ؟!» سرمقاله امروز روزنامه مردم سالاری به قلم مهدی مالمیر است که در آن می خوانید:
یکی از ضعفهای بنیادینی که دولت نهم و دهم را از میان تمامی دولتهای بر سر کارآمده پس از پیروزی انقلاب اسلامی جدا میکند، ارزیابیهای نادرست و تفاسیر شتابزده از اوضاع و احوال زمانه بود که شوربختانه دستمایه اصلی تصمیمسازیهای کلان دستاندرکاران دولت در این هشت سال اخیر به شمار میرفت. به عبارت دیگر، بخش بزرگ مشکلات بغرنج کنونی نتیجه منطقی برداشتهای فانتزی و بیمبنای اولیای دولت کنونی است که بیهیچ اغراقی صدمات و لطمات فراوانی را به روحیه عمومی وارد کرده است.
صدماتی که ترمیم تمامی آنها برای دولت آینده کار آسانی نخواهد بود! برای درستی این مدعا شواهد بسیاری را میتوان ردیف کرد! از ارزیابیهای غلط در حوزه اقتصاد که سبب ساز بالا رفتن هول انگیز آمار بیکاری، بالا رفتن قیمت اجناس ضروری مردم، بیثباتی نرخ ارز و هزاران مشکل ریز و درشت دیگر از این دست شد تا ارزیابیهای شتاب زده در حوزه روابط بینالملل که گهگاه سبب مسافرتهای نابههنگام و پر هزینهای میشد که در تحلیل نهایی جز هزینهتراشی و نزول شأن کشور، نتیجه قابل ذکر دیگری در بر نداشت، به عنوان نمونه میتوان به سفر چند روزه رئیس قوه مجریه و تیم همراهشان به مصر در پاسخ به سفر چند دقیقهای محمد مرسی و مذاکرات بی نتیجه ایشان با اصحاب دانشگاه الازهر که بیتوجه به ارزیابیها و مشاورههای مرسوم اصحاب فن انجام گرفت، اشاره کرد.
از این رو، و با بذل توجه به کارنامه مملو از ارزیابیهای به دور از واقع دستاندرکاران دولت کنونی به ویژه شخص رئیس دولت، هیچ دلیل محکمی در دست نیست که گروه مرسوم به دولتیها در آستانه انتخابات یازدهم به یکباره شیوه مألوف خود را به کناری نهاده و در روزهای منتهی به انتخابات ریاست جمهوری با تفسیری دقیق و به دور از خیالپردازی از روحیه مردم به ویژه ساکنان شهرهای بزرگ، پا به عرصه انتخابات نهاده باشند!
در حالی که تمامی نامزدهای حال حاضر تصدی ریاست جمهوری، با تمامی تفاوتهای آشکار و نهانی که بر سر موضوعات گوناگون با یکدیگر دارند، در این نکته همداستانند که ادامه شرایط کنونی به سود هیچ یک از گروههای فعال در عرصه سیاست نیست، رئیس کنونی قوه مجریه بدون ذرهای توجه به روحیه حاکم بر فضای انتخابات، با بیان این جمله که: «مشایی یعنی احمدینژاد و احمدینژاد یعنی مشایی» به نیکی نشان داد که حتی در روزها و هفتههای پایانی دوران مسئولیتش به الگوی تصمیمگیری خود در این هشتساله سخت پایبند است و پیش از آنکه تصمیمسازیهایش ریشه در زمین واقعیات داشته باشد، سر در آسمان خیال و آرزومندی میساید! توضیح آنکه یکی از معانی ناگزیر جمله بالا چیزی جز ادامه زنجیره ضعفها و چالشهای بزرگ اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی این هشت ساله نمیتواند باشد! مصائبی که امروز به درجهای از آشکارگی رسیدهاند که حتی ردپای آنها را میتوان به آسانی در سکوهای خالی ورزشگاه آزادی در جریان جشن تجلیل از زحمتکشان مسافرتهای نوروزی، ترکیب شرکتکنندگان و نوع رفتار برخی از آنها و همچنین کاهش چشمگیر استقبال مردمی از رئیس دولت در دور جدید سفرهای استانی به ویژه در سفرهای اخیر ایشان به استان مازندران و آذربایجان، پیدا کرد!
شاید اگر رئیس قوه مجریه در جریان سخنرانی تبلیغاتی و پر حاشیه روز نامنویسی در وزارت کشور، اصراری به شبیهسازی تمام و کمال کاندیدای موردنظر دولت به شخص خویش نداشتند ودر طول این چند ماهه اخیر در سفرهای استانی اندکی از فشار انگشتان مهرورزشان بر مچ دست نامزد محبوب دولت میکاستند و به یک معنا مجال بیشتری به ظهور فردیت و استقلال ایشان میدادند، کاندیدای اصلی دولتیها (با فرض احراز صلاحیتش از سوی شورای نگهبان) از اقبال بیشتری در میان برخی گروههای اجتماعی برخوردار میشد! چه، امروز ادامه شرایط بغرنج و حساس کشور که نقش دولتهای نهم و دهم در داس گسترده شدن آن انکارناپذیر مینماید، با هر معیار و سنجهای نمیتواند نقطه قوت و فضیلت بزرگی برای هیچ فعال سیاسی، نامزد انتخاباتی و گروه سیاسی تلقی گردد! به راستی شعار «احمدینژاد یعنی مشایی »در شرایطی که میلیونها بیکار تحصیلکرده، هزاران واحد تولیدی به تعطیلی کشیده شده و پول ملی از ارزش افتاده و هزاران مشکل دیگر از این دست در صدر نامه اعمال دولت خودنمایی میکنند، تبلیغ سیاسی برای این عزیزان به حساب میآمد یا ضد تبلیغ؟!!
جمهوری اسلامی: «تحلیل سیاسی هفته»
«تحلیل سیاسی هفته» سرمقاله امروز روزنامه جمهوری اسلامی به موضوع یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری کشورمان می پردازد.
بسمالله الرحمن الرحیم
رحمت الهی در این هفته استمرار داشت و باران با همه لطافت طبعش، این مرز و بوم را شستشو داد. نزول ماه پرخیر و برکت رجب، ماه خدا و ماه میلاد ولی حق، حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام نیز مناسبتی شد تا جانها و دلهای مستعد هم برای تطهیر، در زیر این آبشار مغفرت قرار گیرند و برای ورود به ماه شعبان و رمضان آماده شوند. این ماه، بستر مناسبی برای خودسازی و آمادگی برای ورود به ماه ضیافت الهی است. امروز نیز در نخستین شب جمعه ماه رجب که لیلة الرغائب یا شب آرزوها نامیده شده، درهای رحمت الهی گشوده است و ملائک با ندای این الرجبیون و این المستغفرون، توبه کنندگان را به غفران بیمنتهای پروردگار بشارت میدهند.
میلاد خجسته گنجینه علوم آل الله، حضرت باقرالعلوم علیه السلام در طلیعه هفته و در نخستین روز از ماه رجب، از مناسبتهای فرخنده این هفته بود. سالروز شهادت دهمین ستاره تابناک آسمان امامت و پرچمدار هدایت، حضرت امام هادی علیه السلام نیز از مناسبتهای حزن انگیز هفته بود. این امام همام در زمان حیات خود، درعین معاصرت با چند خلیفه ستمکار عباسی و مقابله با خلفای جور، در چند سنگر دیگر نیز مبارزه و تلاش بیامان داشتند. از جمله ویژگیهای برجسته امام هادی(ع)، مقابله با گروههای انحرافی فکری و عقیدتی بود که در آن زمان از حمایت بنی عباس برخوردار بودند. ایشان با قدرت در مقابل این گروهها و مبانی انحرافی آنها که قصد منحرف کردن اسلام را داشتند، ایستاده و ابطال فرقههای انحرافی صوفیه، واقفیه و غالیه را با مباحثات علمی و معرفتی ثابت کردند.
این هفته برغم اینکه سایه ماه رجب بر آن گسترده بود ولی به دلیل همزمانی با یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری، با نوعی سیاست پیشگی و بداخلاقی همراه بود که هرگز در شأن نظام جمهوری اسلامی و شئون این ماه خدا نبوده و نیست. زمان ثبت نام کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری روز شنبه به پایان رسید و پرونده 686 داوطلب برای بررسی صلاحیت به شورای نگهبان رفت تا از میان تعداد بیسابقه ثبت نام کنندگان، اسامی افرادی که واجد صلاحیت لازم و قانونی هستند در این هفته به وزارت کشور منعکس شود.
بیشک یکی از ویژگیهای این دوره از انتخابات ریاست جمهوری، حضور حداکثری داوطلبان است که علاوه بر افراد معمولی که در هر انتخاباتی صدها نفر از آنها ثبت نام میکنند و طبعاً در همان مراحل اولیه رد صلاحیت میشوند، دهها نفر از افراد سرشناس و بعضاً مدیران میانی هم ثبت نام کردهاند که موضوع انتخابات را حساس تر، پرشورتر و پررقابتتر از همیشه خواهد کرد و طبعاً همین امر، مسئولیت شورای نگهبان را در زمینه بررسی دقیق و قانونی صلاحیتها و همچنین نظارت بر همه مراحل آن را سنگینتر مینماید.
نکته دیگر اینکه متأسفانه از همین هفته، بنای ناصحیح برخی سخنان و برخوردهای غیراخلاقی انتخاباتی در رقابت کاندیداها و طرفدارانشان کلید خورد که درصورت تعمیم آن میتواند وجهه نظام اسلامی را که قاعدتاً باید مظهر و سرآمد اخلاق و قانون باشد را زیر سؤال ببرد.
به همین مناسبت دیروز رهبر معظم انقلاب در دیدار قشرهای مختلف مردم، انتخابات 24 خرداد را آزمون افتخارآمیز دیگری برای ملت ایران دانستند و با تبیین اهداف متضاد ملت و دشمنان ملت در این انتخابات تأکید کردند: مردم برای تحقق اهداف خود و ناکام ماندن دشمن، با حضور پرشور و گرم در انتخابات، از میان نامزدهایی که شورای نگهبان براساس معیارهای قانون معرفی میکند، انسانی شایسته، وارسته، مؤمن، انقلابی، اهل استقامت و عزم و ایستادگی و برخوردار از همت جهادی را انتخاب کنند که بتواند بهتر از دیگر نامزدها، بار سنگین عزت و پیشرفت کشور را به دوش بکشد و به جلو ببرد.
ایشان در تبیین اهمیت مضاعف انتخابات این دوره افزودند: با وجودی که حدود یک ماه تا انتخابات فاصله داریم این موضوع به یک مسئله مهم بینالمللی تبدیل شده، و اتاقهای فکر جهانی و دشمنان ایران، حتی مقدمات آن را با دقت رصد میکنند. حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه دشمنان در قبال این انتخابات اهدافی کاملاً مغایر با اهداف ملت ایران را دنبال میکنند افزودند: مردم ایران به دنبال فرد اصلحی هستند که کشور را با سرعت بیشتری در عرصههای مادی و معنوی به پیش ببرد و ضمن حل مشکلات موجود و ایجاد زندگی بهتر و مرفه تر، عزت و استقلال ایران را در پرتو شور و شوق و امید مردم ارتقاء بخشد.
در این هفته همچنین بررسی لایحه بودجه سال 92 که بر اثر سوء مدیریت و بیقانونیهای دولت باید در اوایل زمستان سال گذشته برای تصویب به مجلس ارائه میشد، در جلسات صبح و عصر مجلس ادامه یافت و این ارزیابی را بیش از همیشه به واقعیت تبدیل کرد که عملکرد دولت دهم در حوزه اقتصادی و جنبههای کارشناسی، بسیار ناموفق، نابسامان و حتی شکست خورده است و لطمات سنگینی را به کشور وارد آورده که جبران آن توسط دولت بعدی، بسیار دشوار و پرهزینه خواهد بود.
در موضوعات خبری خارجی، جدیدترین تحولات در بحران سوریه، انتخابات پاکستان و سفر قرضاوی به غزه را به عنوان اهم رویدادهای خارجی مورد بررسی قرار میدهیم.
این هفته همزمان با پیشرویهای ارتش سوریه در اکثر مناطق درگیری، جان کری وزیر خارجه آمریکا به مسکو رفت تا درباره آخرین تحولات بحران سوریه با مقامات روس مذاکره کند. دیدار مقامات آمریکایی با دولتمردان روسیه بیارتباط با پیشرویهای ارتش سوریه نمیباشد.
آمریکاییها که از تحقق اهداف خود در سوریه از طریق تغذیه مالی و تسلیحاتی گروههای شورشی به نتیجه نرسیدهاند و هر روز که میگذرد خود را در سوریه بازنده میبینند، با سراسیمگی به دیدار مقامات روسیه شتافتهاند تا بلکه بتوانند به کمک روسها، بحران سوریه را به نحوی به پایان برسانند و از شکست نهایی شورشیان و ناکامی کامل خود جلوگیری نمایند.
در این باره اعلام شده است توافقی نیز بین مسکو و واشنگتن حاصل شده است. آنچنانکه از خبرها بر میآید روسها همچنان بر مواضع خود درباره سوریه باقی هستند و قاعدتاً این آمریکاییها هستند که مجبور شدهاند از خواستههای خود کوتاه بیایند. سوریه به توافق واشنگتن و مسکو واکنش محتاطانهای نشان داده و گفته است اگر طرح جدید، استقلال و حاکمیت آنها را تهدید نکند آنرا مورد بررسی قرار خواهند داد.
انتشار اخبار مربوط به اقدامات ضدانسانی و وحشیانه شورشیان افراطی سوریه، ضربه دیگری بر جبهه مخالف دولت سوریه زده و آنها را در مقابل دید جهانیان رسواتر ساخته است. در چنین فضایی قرار است طرح واشنگتن - مسکو در ژنو به مذاکره گذاشته شود. از جمله مواردی که آشکار شده این است که مسکو اعلام کرده است در گفتگوهای آتی باید جمهوری اسلامی ایران و همچنین عربستان نیز حضور داشته باشند.
این هفته، پاکستان شاهد برگزاری انتخابات مجلس بود که طی آن حزب مسلم لیگ به رهبری نواز شریف پیروز شد. هر چند هنوز نتیجه رسمی اعلام نگردیده است ولی منابع خبری پاکستان اعلام کردهاند حدود 100 کرسی از 276 کرسی مجلس را حزب نواز شریف توانسته است تصاحب کند.
انتخابات این دور پاکستان یک ویژگی داشت و آن این بود که برای اولین بار در تاریخ استقلال این کشور یک دولت غیرنظامی توانست عمر طبیعی خود را طی کند و قدرت را به یک دولت غیرنظامی دیگر واگذار نماید چرا که تمامی دولتهای قبلی با کودتای نظامیان مواجه شده بودند.
نواز شریف که پیشتر نیز دو دوره نخستوزیر پاکستان بود، اکنون با تجربه بیشتری سکان این کشور 180 میلیون نفری را به عهده گرفته است. وی با دو چالش مهم مواجه است تحت اینکه تلاش خواهد کرد اقتصاد به شدت آسیب دیده این کشور را سر و سامان دهد و دوم، مواجهه با گروههای افراطی و خشونتها و ناآرامیهای سیاسی است که این کشور با آن روبهروست.
نواز شریف، البته اولویت دولت خود را احیای اقتصاد عنوان کرده است ولی قطعاً معضل تروریسم و فرقه گرایی، کمتر از مشکل اقتصاد نیست، هر چند عنوان میشود که نواز شریف روابط بهتری با گروه طالبان و سایر گروههای افراطی دارد ولی این روابط، در زمانی که وی سکان هدایت اجرایی کشور را به دست بگیرد شرایط متفاوتتری خواهد داشت.
نکته بعد، نوع روابط دولت نواز شریف با آمریکا به عنوان دیگر بازیگر مهم عرصه سیاسی پاکستان خواهد بود. نواز شریف، دولتهای قبلی را به دلیل پیروی بیچون و چرا از خواستهای آمریکا، مورد شماتت قرار میداد و از جمله، از سکوت این دولتها در قبال حملات گسترده هواپیماهای بدون سرنشین که منجر به کشته شدن شمار زیادی از مردم این کشور شده است انتقاد میکرد و اکنون باید دید سیاست وی در این باره چگونه خواهد بود، به ویژه آن که دولتهای پاکستان، جملگی به دلیل دریافت کمک مالی از آمریکا، هرگز رغبتی به رویارویی با اقدامات مداخله گرانه آمریکا از خود نشان ندادهاند.
این هفته، شیخ یوسف قرضاوی، که اخیراً مواضع تفرقه افکنانه و اظهارات فتنهجویانهاش مورد شگفتی و تأسف مسلمانان شده است به فلسطین اشغالی سفر کرد و با برخی مقامات حماس دیدار نمود. وی که به خود، عنوان «رئیس شورای علمای جهان اسلام» نیز داده است در اظهاراتی که طی دو سال اخیر، یعنی از زمان وقوع قیامهای مردمی در منطقه، داشته است، کاملاً به عنصری در خدمت سیاستهای دولت قطر که آنهم در خدمت اهداف آمریکا و صهیونیستهاست، تبدیل شده است. قرضاوی ضمن حملات مکرر به جمهوری اسلامی ایران و حزبالله لبنان، از شورشیان سوری حمایت کرده است. قرضاوی چندی قبل به لبنان رفت و تلاش کرد در آنجا جناحهای همفکر خود را علیه حزبالله لبنان بشوراند و حالا با سفر به غزه همان هدف، یعنی تقویت جریانهای وهابی و سلفی در منطقه را دنبال میکند.
نکته قابل توجه اینست که درحالی که شیخ یوسف قرضاوی و برخی مفتیان وهابی به عنوان ابزار سیاسی شیوخ قطر عمل میکنند تا در سوریه و لبنان و عراق آتش فتنه را شعلهورتر سازند، سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) که از بانیان اصلی فتنه است اعتراف کرده در انتخابات آینده ریاست جمهوری سوریه اگر بشار اسد کاندیدا شود 75 درصد مردم سوریه به او رأی خواهند داد. این اعتراف سازمان سیا نشان میدهد شیوخ قطر و اربابان آمریکائی آنها و مهرههائی همچون قرضاوی باتمام تلاشها و هزینههائی که کرده اند، در سوریه در باتلاق فرو رفتهاند و در لبنان و عراق نیز راه به جائی نخواهند برد.
ابتکار: «ضرورت ایجاد گفتمان ایجابی در رأی دهندگان»
«ضرورت ایجاد گفتمان ایجابی در رأی دهندگان» سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم وحید حیدری است که در آن می خوانید:
تضاد دیالکتیک بر مبنای نوعی نگرش خاص به پدیدههای جهان هستی بنا شده است به این معنی که هر پدیده ضد خود را در درون خود میپروراند. زیرا در هر پدیده دو عامل وجود دارد:
1.تز یا نهاده، وضع هر پدیده است و حاکی از نیرویی است که وضع موجود هر پدیده را حفظ میکند.
2.آنتی تز یا برابر نهاده، وضع مقابل است که از درون هر پدیده در جهت تغییر وضع آن عمل میکند و با وضع موجود آن در نزاع و جدال است.
ادامه این درگیری و جدال در نهایت به پیروزی آنتی تز بر تز منتهی میشود و در نتیجه سنتز یا همنهاده به وجود میآید که وضع جدید است و خود دارای تز و آنتی تز و محکوم به همان سیر قبلی است.
البته برررسی درستی و یا نادرستی این نظریه موضوع نوشتار حاضر نیست اما تحلیل چگونگی روی کار آمدن دو دولت اخیر نشانههایی از بروز این نظریه را نشان میدهد به این معنی که هر کدام از این دولتها به عنوان سنتز دولت قبلی مطرح شده اند.
این موضوع البته بیش از آن که ریشه در کارایی نظریه تضاد دیالکتیک داشته باشد به رفتار وعملکرد خاص رای دهندگان ایرانی باز میگردد. متاسفانه غالب رای دهندگان ایرانی رفتاری به اصطلاح سلبی را در عرصههای انتخاباتی از خود بروز داده اند و با اندیشه رای نیاوردن طرف مقابل به دیگری رای داده اند و صد البته نتیجه چنین انتخاب و عملکردی از پیش مشخص است.
چنین رفتاری البته تنها از سوی رای دهندگان به نامزدهای پیروز انتخاب انجام نشده است بلکه رای دهندگان به نامزد شکست خورده انتخابات نیز از این رفتار بری نبوده اند. یک نگاه گذرا به انتخاباتهای پیشین به خوبی میتواند مویدی بر این امر باشد. رای دهندگان ایرانی چه به نامزد پیروز رای داده باشند و چه به نامزد شکست خورده رای داده باشند بیش از آنکه رفتارشان با دلایل ایجابی بوده باشد رفتار سلبی از خود بروز داده اند وبه اصطلاح نه بخاطر خود علی که بخاطربغض معاویه سراغ علی رفته اند همین رفتار انتخاباتی نیز متاسفانه کشور را از مسیر اصلی خارج کرده است.
به هر ترتیب هرگاه جریان آنتی تز (مخالف دولت مستقر) از قدرت کافی برخوردار شده باشد توانسته است دولت را به دست بگیرد و سنتز دولت قبلی باشد و البته خود این دولت جدید هم به تز دولت بعدی تبدیل شود.داستان ادامه داری که متاسفانه امروز هم ادامه دارد.
حال این سئوال مطرح میشود که راه شکستن این فرآیند(تز- آنتی تز) چیست؟ در جواب باید گفت تنها راه حل ایجاد گفتمان ایجابی در سطح جامعه و رای دهندگان ایرانی است. تک تک افراد ایرانی باید با توجه به ضرورتهای حال و آینده که دربرابر کشور خود میبینند در میان نامزدهای انتخابات دست به انتخاب بزنند بدون اینکه نگران رای آوری و یا رای نیاوردن نامزد خود و یا نامزد مقابل باشند.
ایجاد فضای ایجابی در انتخابات بیش از هر چیز به ایفای صحیحح نقش نخبگان جامعه؛ خصوصا نخبگان فرهنگی، سیاسی و رسانهها وابسته است. اما آنچه که مشهود است آن است که متاسفانه خود این نهادهای اجتماعی به فضای سلبی دامن میزنند.
به هر حال تا زمانی که رای دهندگان ایرانی رفتاری ایجابی در پیش نگیرند آرزوهای ملی ایرانیان در حد آرزو باقی خواهد ماند.
تهران امروز: «همت جهادی، لازمه مدیریت جهادی»
«همت جهادی، لازمه مدیریت جهادی» عنوان یادداش روز روزنامه تهران امروز به قلم عوض حیدرپور نماینده مجلس است که در آن می خوانید:
بیاناتی که مقام معظم رهبری در چند جلسه اخیر درباره ویژگیهای کاندیدای اصلح مطرح کردهاند، به عملکرد افراد توجه بیشتری نشان داده شده است. به نظر میرسد لازمه عملکرد قوی هم داشتن روحیه جهادی باشد که نمونه موفق آن را در هشت سال دفاعمقدس شاهد بودهایم. در آن زمان نیروهای رزمنده هم کار جهاد اکبر را انجام میدادند و هم به جهاد اصغر میپرداختند.
در سالهای دفاع مقدس نوع فعالیت به این شکل بود که کارها ازصبح شروع میشد و تا زمانیکه انرژی وجود داشت کار کردن ادامه مییافت. در واقع اگر کسی خودش را درگیر کار جهادی کند تا کار وجود داشته باشد نباید دست از تلاش بردارد.
به نظر میرسد صحبت درباره ویژگی کاندیداها در سخنان دیروز رهبر معظم انقلاب نوعی ارجاع به فرمایشات و توصیههای امام راحل بود که فرمودند در واگذاری پستها هیچ ملاکی بهتر از تقوا و جهاد نیست که این ویژگی در زمان جنگ شامل حال رزمندگان میشد.
واژه جهاد که در دفاعمقدس برای حفظ کشور و انقلاب به کار میرفت به ذهن اینگونه متبادر میکند که اکنون نیز برای ارتقای موقعیت کشور نیاز به چنین روحیهای داریم بنابراین کسانی که تلاش میکنند پست ریاستجمهوری را به دست بیاورند باید از خودشان سابقه جهاد در راه خدا را نشان داده باشند.
اینکه در صحبتهای رهبر معظم انقلاب همت جهادی به عنوان یک کلیدواژه مطرح میشود به این دلیل است که ما اکنون بیش از هر دورهای نیازمند این روحیه هستیم زیرا با وجودی که همیشه در حال پیشرفت بودهایم اما اکنون در جمهوری اسلامی در شرایطی هستیم که به دلیل برخی فرصتسوزیها در سالهای گذشته نیازمند جبران عقبماندگیها هستیم و برای رسیدن به این منظور راهی نداریم جز اینکه روحیه جهادی را در خود تقویت کنیم بنابراین برای اینکه به منویات رهبر معظم انقلاب برسیم، لازمهاش رسیدن به نوعی همت مضاعف و جهادی است تا براساس این نوع رفتار با تکیه بر مدیریت صحیح و جهادی بتوانیم اقتصاد کشور را نیز به رشد و پیشرفت برسانیم. در واقع به نظر میرسد انتخاب فردی که روحیه همت جهادی داشته باشد، زمینهساز خلق نوعی حماسه سیاسی است که در نتیجه اجرای درست آن ما قادر خواهیم بود به هدف بعدی که حماسه اقتصادی است برسیم.
شرایط اقتصادی کشور به خاطر شرایط نامساعد جهانی، تحریمها و البته برخی اشتباهات خودمان و ضعف مدیریتی در برآوردها و انجام فعالیتهای مربوط به تولید بهگونهای است که تنها با حرکتی جهادی قادر به پیشرفت قابل توجه اوضاع خواهیم بود. بنابراین باید در این راه کسی را انتخاب کنیم که معتقد به حرکت جهادی باشد تا بتوانیم خلقکننده حماسه اقتصادی و سیاسی باشیم و کشور را از مرحله فعلی به مرحلهای پیشرفتهتر و مبتنی بر عدالت بهتر سوق دهیم.
حمایت: «حماسه ای مصونیت بخش»
«حماسه ای مصونیت بخش» عنوان یادداشت روزنامه حمایت به قلم سید محمد مهدی موسوی است که در آن می خوانید:
هر چه به انتخابات یازدهم ریاست جمهوری نزدیک و نزدیکتر میشویم، مقام معظم رهبری به عنوان سکاندار دوراندیش و بصیر انقلاب، در دیدارها و بیاناتی که دارند، نکات مهم و راهگشایی را در این باره مطرح میکنند که بیشک توجه عمیق به آنها و تلاش در مسیر تحقق شان، بهترین راهنما برای مردم، مسئولان و همچنین نامزدهای انتخاباتی در انجام وظیفه ملی و اسلامی حضور در این آزمون ملی است.
ایشان صبح دیروز در دیدار هزاران نفر از قشرهای مختلف مردم، با تشریح شرایط حساس داخلی و بینالمللی تصریح کردند: «حضور پرشور و پررونق در انتخابات، موجب مصونیت کشور و کاهش طمع بیگانگان برای دستاندازی و خباثت میشود.»
معظمله همچنین با تاکید بر اهمیت مضاعف انتخابات ۲۴ خرداد فرمودند: «مردم برای تحقق اهداف خود و ناکام ماندن دشمن، با حضور پرشور و گرم در انتخابات، از میان نامزدهایی که شورای نگهبان بر اساس معیارهای قانون معرفی میکند، انسانی شایسته، وارسته، مؤمن، انقلابی، اهل استقامت و عزم و ایستادگی و برخوردار از همت جهادی را انتخاب کنند که بتواند بهتر از دیگر نامزدها، بار سنگین عزت و پیشرفت را به دوش بکشد و به جلو ببرد.»
از ابتدای تاسیس نظام مقدس جمهوری اسلامی به دست امام امت (ره) و یاران انقلابیاش، همواره حضور باشکوه مردم در انتخابات جلوه بارز وحدت و همبستگی ملی در برابر دشمنان انقلاب اسلامی بوده و نمایش اقتدار مردم در برابر زیادهطلبی دشمنان محسوب شده است و بی شک این بار نیز همانند گذشته، حضور حداکثری مردم در پای صندوقهای رای، عزت ایرانیان و قدرت بازدارندگیِ مردمیِ نظام اسلامی در برابر تحریمها و تهدیدهای استکبار جهانی را نشان خواهد داد.
بیش از 34 سال است که جهانیان یکی از برجستهترین مصادیق علاقه، وفاداری و پایبندی مردم ایران به نظام و انقلاب اسلامی خود را در انتخابات ایران مشاهده میکنند، خصوصا انتخابات ریاست جمهوری که همواره اهمیت و حساسیت بیشتری نسبت به سایر انتخاباتها دارد؛ در واقع انتخابات در کشور ما جدای از آن که بیانگر حاکمیت قانون و اداره امور بر پایه قانون به شمار میرود، بیانگر مشارکت آگاهانه و داوطلبانه مردم در خلق سرنوشت خود و نیز ادای تکلیف الهی است و دقیقاً از همین روست که به تعبیر رسای امام و رهبری، حضور در انتخابات هم یک حق است و هم تکلیف.
اقتضای ماهیت دشمن، طبعا دشمنی و خباثت است و تعجبی ندارد که در آستانه این دوره از انتخابات نیز دشمنان با حربههای مختلف به دنبال یأس و ناامیدی مردم از انقلاب و نظام هستند.در این میان، بدون تردید چارهسازترین وسیله غلبه بر طمع دشمنان، حفظ وحدت و همبستگی، حضور آگاهانه و مشارکت گسترده در انتخابات در سایه تبعیت از ولایت است.
دنیای اقتصاد: «توسعه صادرات بدون تضعیف پول ملی»
«توسعه صادرات بدون تضعیف پول ملی» عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم دکتراحمد یزدان پناه است که در آن می خوانید:
بهرهگیری از تجارب دیگران، مشارکت بیهزینه ما در آن تجربهها محسوب میشود و موجبات بهرهمندی عقلاییتر از سیاستهای دستیابی به اهداف کلان اقتصادی جامعه را فراهم میآورد.
اگر قرار باشد، توسعه صادرات غیرنفتی، تنوع بخشی ساختار اقتصاد ما را رقم بزند، بهرهمندی از هوش صادراتی حکم میکند سیاستهای پولی بانک مرکزی و سیاستهای تولیدی- صادراتی بخش خصوصی همسو با هم بر اثربخشی فعالیتها هم افزایی داشته باشند.
اینکه کاهش ارزش پول ملی (ریال) تحت شرایطی باعث رقابتی شدن صادرات و در نتیجه توسعه آن میشود، درست است، اما شرط و شروط قضیه مهم است که از جمله آنها به بزرگی میزان کششپذیری صادرات و واردات کشور (شرط مارشال- لرنر) میتوان اشاره کرد. آیا این مهم با توجه به کم و کیف تجارت خارجی ما صادق است؟ به علاوه، آمدیم و کاهش ریال به عنوان محرک صادرات جواب داد، آیا کالای مناسب و به موقع برای عرضه به بازارهای رقابتی دنیا را داریم؟ (به ساختار و ترکیب صادرات توجه شود.) حرف من در اینجا ورود به این بحثها نیست، بلکه میخواهم بگویم «تقویت» دلار در اواخر دهه 1990 باعث شد که جمعی از صادرکنندگان عمده ایالات متحده به رییسجمهور و رییس کل بانک مرکزی (فدرال رزرو) شکایت برند؛ چرا که دغدغههای گرانی کالاهای صادراتی و از دست رفتن سهم بازار آنها را نگران کرده بود. تعامل تیم اقتصادی دولت و بخش خصوصی نتیجه بخش بود؛ چراکه سود صادرکنندگان در آن ایام رکوردشکنی کرد.
حلقه مفقوده قضیه را باید در افزایش چشمگیر بهرهوری در مصنوعات آمریکایی به خاطر بهکارگیری تکنولوژی مناسب جستوجو کرد. بالا رفتن بهرهوری نیروی کار ملی و سرمایه ملی در آنجا قیمت تمام شده تولیدات را پایین و سود تولید و صادرات را بالا برد.
آیا احتمال رفع مرحلهای تحریمها و محوریت «تقویت پولی ملی» در تحول پولی و بانکی که وزیر اقتصاد بارها بهآن نوید داده است و نیاز مبرم کشور به اجرای مفاد استراتژی صادرات غیرنفتی میتواند قدرت و کفایت مسوولان را در بهرهگیری از تئوریها و تجربههای اقتصادی جوامع به نمایش گذارد؟ مقامات کره هم بالا رفتن ارزش پول ملی خود را مهمترین انگیزه برای بالا بردن دو عنصر اساسی استراتژی صنعتی- تجاری آن کشور یعنی «بهرهوری» و «کیفیت» دانستهاند.
اگر درآمد سرشار نفت در 8 سال گذشته فرصت برایمان پدید آورد تا تغییر ساختار بدهیم و نشد، آیا همین «پسته» درس آموزی ندارد که برای تبیین رابطه پول و ارز و صادرات طرحی نو دراندازیم و ساختار تولید کالاهای صادراتی را برای تامین داخل و جوابگویی به بازارهای جهانی سامان دهیم و مهمتر برای بهرهمندی از تقویت پول ملی و توسعه صادرات به صادرات با ارزش افزوده بیشتر (اشتغالزا) بها دهیم؟ پاسخ این سوال در همان اصل اول استفاده از تجربیات انباشته دیگران است که مسیری بدون هزینه در برابر ما قرار میدهد.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران عنوان شد