آموزههای روزآمد افراد که در زندگی روزمره افراد حاصل میشود، ممکن است در ادامه مسیر زندگی، مورد اصلاح قرار گیرد یا حتی به کلی نفی شود حتی ممکن است پیشرفتهترین نظریههای علمی نیز مورد تردید و تشکیک قرار گرفته و در نهایت به عنوان نظریهای نادرست رها شود. امروزه حتی معادلات ریاضی نیز قطعیت خود را از دست داده است و همواره این احتمال میرود که درستی آنها زیرسوال رود، اما باورهای دینی، به لحاظ مقدس بودن چنین نیست و باورهایی مطلقا صحیح تلقی میشود.
ممکن است فردی ادعا کند این که ممکن است نظریات علمی و باورهای روزمره همواره زیر سوال روند و نادرستیشان آشکار شود، درباره باورهای دینی نیز صادق است.
ممکن است فردی تا دیروز به دین مسیحی باور داشته باشد، اما امروز به دین اسلام گرایش پیدا کند. این صحیح است ولی مقصود نویسنده از قداست باورهای دینی و تفاوت آنها با باورهای روزآمد و علمی این نیست بلکه مقصود این است که فرد دیندار، تا زمانیکه یک دین را پذیرفته و از آن عدول نکرده، حقایق و آموزههای آن دین را به عنوان حقایقی آسمانی و مقدس میپذیرد ولی همان فرد وقتی به برخی آموزههای علمی باور دارد، آن آموزهها را مقدس و آسمانی نمیداند، بلکه میپذیرد که ممکن است هر زمانی این باورها مورد مناقشه قرار گیرد و نادرستی آنها نمایان شود.
اما چگونه میتوان از حقایق دینی تقدسزدایی کرد و آیا اصلا چنین کاری امکانپذیر است؟ شاید تنها راه تقدس زدایی از مفاهیم و باورهای دینی، از درون دین و توسط خود دینداران صورت گیرد، اما چطور ممکن است کسانی که به حقایق دینی باور دارند، و آنها را مقدس میدانند، تقدس این باورها را از بین ببرند، اما این کار با بدفهمی آموزههای دینی و معرفی نادرست آنها صورت میگیرد.
انسانها همواره در معرض خطا هستند و حتی انسانهایی که براساس باورهای ما، کاملا معصوم زیستهاند، در دعاها و مناجاتهایشان، همواره از احتمال گناه، به خداوند پناه میبرند.
حال انسانهای دیگر معلوم است. آنها همواره ممکن است مرتکب خطا و اشتباه شوند. پس چگونه میتوان درباره انسانها براحتی قضاوت کرد؟ از این بالاتر، چگونه میتوان صالحانی را که خداوند وعده ظهور آنها را داده، با عقل بشری و محدود خودمان، تعیین کنیم؟ اگر چنین کردیم و بعد معلوم شد ما در تعیین چنین مصادیقی، به اشتباه افتادهایم، آیا به این وسیله، از تقدس باورهای دینی نکاستهایم؟ آیا موجب نشدهایم آن حقایق آسمانی، در چشم عموم مردم، رنگ و بوی معنوی خود را از دست داده، و به شکل معارف احتمالی و بشری، که همواره احتمال خطا در آنها وجود دارد، درآید؟
همچنین، هیچ کس جز خداوند به پیدا و پنهان زندگی انسانهای دیگر آگاه نیست. هر انسان با آبرویی ممکن است در پنهان، گناهانی را مرتکب شود که اگر آنها را آشکارا مرتکب شده بود، هیچ کس نام او را بر زبان نمیآورد بنابراین قضاوتهای اخروی کردن در باب انسانها، شایسته انسانهای دیگر نیست، بلکه صرفا خداوند است که قاضی و حکمکننده در باب مباحث دینی و اخروی انسانهاست.
هر حکم و داوریای در باب انسانها، صرفا ارزش اعتباری و دنیوی دارد و همواره احتمال اشتباه و خطا در آن وجود دارد. هیچ قاضیای حتی در باب اعمال مجرمانه افراد، ادعا نمیکند که صددرصد حکم صحیح داده و مجرم را واقعا درست تشخیص داده است، بلکه قضات همواره براساس شواهد قضاوت میکنند.
حال چگونه میتوان براساس این شواهد محدودی که از زندگی افراد داریم، درباره شخصیت اخروی آنها قضاوت کنیم و آنها را قطعا صالح یا مفسد بدانیم یا فردی را جزو صالحان و رجعتکنندگان آخرالزمان به حساب آوریم. هرچند چنین خطاهایی در برخی موارد، از سوی افرادی صورت گرفته، اما همواره امید و احتمال این میرود که این خطاها، مبتنی بر قصد و نیتی سوء صورت نگرفته باشد.
حسین برید - جام جم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد