ظهور و سقوط قهوه‌خانه‌ها

تاریخی برای یک افول

پاتوق مذهبی؛ از ابهام در معنا تا آسیب‌ها

پاتوق مذهبی؟ آیا چنین تعبیری برایتان معنادار است؟ صفت مذهبی وقتی به اسمی اضافه شود، معمولا به معنای مشروط کردن آن اسم به مصادیقی است که این صفت را دارا باشند.
کد خبر: ۵۷۶۴۷۷
پاتوق مذهبی؛ از ابهام در معنا تا آسیب‌ها

پس پاتوق مذهبی به معنای پاتوقی است که مورد تائید مذهب باشد. یعنی پاتوقی که در آن افراد خود را مقید به قیود مذهبی (غیبت نکردن، تهمت نزدن و...) کنند.

اما احتمالا وقتی تعبیر پاتوق مذهبی را به کار می‌بریم، مقصودمان معنای دیگری است، یعنی پاتوقی که افراد مذهبی آن را شکل می‌دهند: هیات‌ها، بعضا دفاتر بسیج مساجد یا مدارس و آنچه جدیدا متداول شده است؛ اما به نظر می‌رسد به کار بردن اصطلاح پاتوق برای این موارد دشوار است.

پاتوق در اصطلاح به معنای محلی است که عده‌ای هنگام بیکاری و فراغت آنجا گرد هم می‌آیند. این عده دارای مجموعه مسائل مشترکی هستند و در این محل، بدون مراقبت و نظارت ارگان‌ها و افرادی که این عده در برابر آنها به گونه‌ای معذب هستند، به بیان مسائل خود می‌پردازند، اما نه برای این که چنین مسائلی را حل کنند، بلکه برای این که به اصطلاح با هم درددل کنند و از حال و وضع یکدیگر ـ که به خاطر قرابت طبقاتی و اشتراک مسائل، یک اجتماع و یک «ما» را تشکیل می‌دهند ـ مطلع شوند یا به بیان مباحثی می‌پردازند که برایشان صرفا جنبه سرگرمی دارد تا برای لحظاتی هم که شده، مسائل لاینحل مشترک زندگی خود را فراموش کنند یا این که به مسائل لاینحل مشترک خود نگاهی فکاهی و طنزآلود کنند و به نظم موجودی که آنها را در برابر این مسائل، ناتوان کرده است، بخندند.

بنابراین در مفهوم پاتوق، نوعی اعتراض نهفته است، اعتراض به مسائل و مشکلات مشترک این عده که راه‌حلی برای آن نمی‌یابند، ولی با بیان آن به یکدیگر، تحمل این مشکلات را برای هم آسان‌تر می‌کنند.

به عبارت دیگر، این عده با بیان مسائل خود به یکدیگر، به مسائلی که هر روزه در زندگی با آن دست به گریبان هستند، خودآگاه می‌شوند، هرچند این خودآگاهی تا حدی اندوهبار است، اما به واسطه به اشتراک گذاشتن، این اندوه تحمل‌پذیرتر می‌شود.

حال با توجه به آنچه گفته شد، اصطلاح پاتوق مذهبی چه معنایی می‌تواند پیدا کند؟ از آنجا که مذهب محدود به یک طبقه یا طیف یا قوم خاص نیست، پس چگونه می‌توان پاتوق مذهبی را به مثابه محل تجمع افراد مذهبی برای بیان مسائل لاینحل و در عین حال مشترک زندگی تعریف کرد؟

افراد مذهبی، لزوما گرفتار مسائل و معضلات مشترک در زندگی نیستند، چراکه آنها متعلق به طبقات اقتصادی و اجتماعی متفاوت و نیز اقوام و طیف‌های تحصیلی و صنفی مختلف هستند.

از سوی دیگر، معمولا از منظر درون دینی هم، مذهب چندان نگاه مثبتی به معنایی که ما از اصطلاح پاتوق برداشت می‌کنیم، ندارد. مذهب بویژه مذاهب ابراهیمی، چیزی را به عنوان وقت بیکاری معتبر نمی‌دانند. ادیان ابراهیمی بنا دارند به هر ساعت و دقیقه پیروان خود، رنگ و بوی مذهبی بدهند.

کار و اشتغال برای کسب روزی، به معنای عبادت محسوب می‌شود، اما فرد در سایر ساعات و اوقات خود نیز بیکار نیست، بلکه باید به یکی از آداب دینی مثلا نماز، صله‌رحم و... بپردازد. بنابراین پاتوق مذهبی عبارتی مبهم است.

اما در جامعه هستند محافلی که پاتوق مذهبی نامیده می‌شوند. مثلا در مسجد، بعد از اتمام نماز جماعت و پایان یافتن سخنرانی واعظ مسجد، عده‌ای از اهل مسجد به شکل گروه گروه، دورهم جمع‌ شده و به بیان مسائلی مشابه بحث‌های محفلی و پاتوقی می‌پردازند.

مثلا عده‌ای از جوانان مسجد درباره بازی فوتبال فردا صحبت می‌کنند و عده‌ای از کسبه مسجد، درباره تورم صحبت می‌کنند.

بر این اساس، شاید بتوان پاتوق مذهبی را تغییر کاربرد مکان‌هایی مذهبی در ساعات و دقایقی خاص از کاربرد مذهبی به کاربرد محفلی و پاتوقی دانست.

این تغییر کاربری برای دقایق و ساعاتی در روز موجه به نظر می‌رسد، اما به لحاظ جامعه‌شناختی، این محافل ممکن است به یک آسیب مهم دچار شود و آن این که افراد شرکت‌کننده در آنها، به واسطه جو دوستی و صمیمیت و نیز ایمن ـ آن هم به واسطه روح مذهبی حاکم در این محافل ـ به نوعی خود را دچار مرزبندی‌ای متعصبانه با سایر افراد جامعه کنند.

با نامگذاری چنین محافلی به پاتوق مذهبی این نتیجه‌گیری به ذهن متبادر می‌شود که پاتوق‌های متناظری که افراد دیگر جامعه آنها را تشکیل می‌دهند، پاتوق غیرمذهبی هستند.

به این شکل یک شکاف بین همه طیف‌ها و طبقات جامعه ایجاد خواهد شد که دوسویه این شکاف، دارای دو هنجاربندی متفاوت است: در بین طبقه کارگر، کارگر مذهبی و کارگر غیرمذهبی و در بین طیف دانشجو، دانشجوی مذهبی و دانشجوی غیرمذهبی و... این معضل بیش از هر چیز، احتمالا به مذهب آسیب می‌رساند، چرا که گسترش آموزه‌های مذهبی تا حد زیادی از طریق مراوده افراد مذهبی با سایر اعضای جامعه بویژه در موقعیت‌های غیررسمی‌ای چون اوقات فراغت و نیز سرگرمی و تفریح و مراوده‌های خانوادگی ایجاد می‌شود، اما محصور شدن و شکاف بین اعضای جامعه و محصور شدن ارتباطات افراد مذهبی به ارتباط با یکدیگر، مانع گسترش این فرهنگ است.

حسین شقاقی - جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها