چندی پیش بود که علی کفاشیان برای رهایی از فشار جامعه فوتبال و هجمه انتقادها، از قول کنفدراسیون فوتبال آسیا برای دادن میزبانی جام ملتها به ایران خبر داد تا بحث جدیدی در فوتبال ما باز شود؛ بحثی مبتنی بر یک برنامه بلندمدت شش ساله که برای فدراسیونی که در طول حیات خود کمتر در برنامهریزی موفق بوده است به رویایی دستنیافتنی جلوهگر شود. با این حال از آنجا که در فوتبال ما مرسوم است با بزرگنمایی، حقایقی که وجود دارد پنهان شود فعلا بیتوجه به این مساله که آیا پذیرش میزبانی جام ملتها در اندازههای فوتبال ما و امکاناتی که داریم هست یا نه، پیش میرویم.
برای آنکه معلوم شود کجای فوتبال قاره کهن از لحاظ برنامهریزی، مدیریت، زیرساخت و امکانات ایستادهایم گویی شاهد از غیب رسیده است؛ اتفاقی که شاید ربطی به میزبانی جام ملتهای 2019 و شش سال آینده نداشته باشد، اما مشت فدراسیون فوتبال ما را باز میکند تا با بسط آنچه امروز رخ میدهد آینده را پیشبینی کنیم. فدراسیونی که تیم فوتبالش یکی از 32 نماینده حاضر در جام جهانی است از تامین هزینه لازم برای برپایی یک اردوی آمادهسازی تیم ملی در پرتغال ناتوان مانده و برای بار دوم این اردو را لغو میکند. جالب اینکه با اعتماد به نفسی مثالزدنی خبر کمبود منابع مالی را روی خروجی سایت فدراسیون قرار میدهد تا به نوعی به ضعف خود اعتراف کرده باشد. با این وضع آیا میتوان میزبانی جام ملتها را دستیافتنی دانست یا یک سرگرمی بیش نیست؛ شبیه تیری در تاریکی که احتمال به هدف خوردن آن زیاد نیست.
پرده اول: حال فوتبال ما
در شرایط کنونی که تیم ملی به جام جهانی صعود کرده است باید همه نیروهای فدراسیون فوتبال برای آمادهسازی این تیم بسیج باشند. انتظار میرود که یک تیم راه یافته به بزرگترین آوردگاه فوتبال جهان الان مورد توجه شرکتهای مختلف تجاری داخلی و خارجی باشد تا از طریق عقد قرارداد با اسپانسری با توان مالی بالا، حداقل هزینه اردوهای آمادهسازی را تامین کند، علاوه بر این باید مثل سایر تیمهایی که به جام جهانی صعود کردهاند در روزهای فیفا دی، یا میزبان تیمهایی قدرتمند برای بازی تدارکاتی باشد یا برای انجام این دیدارها به کشورهای دیگر دعوت شود؛ اما خبری از این بازیها نیست و اندک برنامههای مورد نظر کارلوس کرش برای آماده کردن تیم ملی یکی پس از دیگری لغو میشود، آن هم به دلیل کمبود بودجه و البته دلایل دیگری که پنهان میماند. چیزی مثل آنچه باعث تامین نشدن منابع مالی میشود، ضعف مدیریت، نداشتن ارتباطهای قوی و موثر با سایر ارگانها و بیتفاوتی در مقابل زمانی که از دست میرود. آن وقت مسئولان فدراسیون فوتبال امیدوارند تا در سال 2019 با این عقبه میزبان بزرگترین رویداد فوتبالی قاره آسیا شوند. این تناقض را میتوان توجیه کرد؟
منصور پورحیدری با بیان این مطلب که برای میزبانی بزرگترین رویداد فوتبالی قاره باید ابتدا میزبان تورنمنتهای کوچکتر بود به جامجم میگوید: این مقوله نیازمند یک کار کارشناسی بزرگ و شناخت کمبودها و رفع آنهاست؛ کاری که به نسبت تامین هزینههای آمادهسازی تیم ملی برای جام جهانی چند برابر خرج دارد. شاید منطقی باشد که بگوییم فراهم کردن زیرساختهای لازم برای میزبانی مسابقاتی مثل جام ملتها در سالهای آینده ممکن است، به شرط آنکه از همین امروز شروع کنیم و علاوه بر آن ابتدا میزبان تورنمنتهای کوچکتر باشیم.
وی با اشاره به لغو اردوهای تیم ملی و کمبود بودجه و مسائل اینچنینی تصریح میکند: واقعا برای تیمی که به جام جهانی راه یافته و در این سطح از فوتبال جهان قرار گرفته، خیلی بد است که اردو را به دلیل مشکلات مالی لغو کند. این برای ما یک هشدار است؛ هشداری که نشان میدهد در خیلی جاها ضعیف هستیم. خود راهیابی به جام جهانی به یک تیم امتیاز میدهد، اما ما از آن استفاده نمیکنیم. هدف حال حاضر ما دیگر نباید فقط رفتن به برزیل و زنگ تفریح بودن باشد، بلکه الان باید برای درخشش در این رقابتها حداقل بین نمایندههای آسیا آماده شویم، چون پتانسیل آن را داریم. به نظر من درخواست میزبانی جام ملتها بیشتر یک ایدهآل است که دوست داریم داشته باشیم، اما بعید است که با این وضع بتوانیم این امتیاز را کسب کنیم.
پرده دوم: نگاهی به گذشته
برای میزبانی جام ملتها، اولین بار ایران در سال 2002 درخواست داده بود که پذیرفته نشد، به دلایل مختلفی که مهمترین آن ضعف در زیرساختها از جمله استادیوم، زمین چمن، هتلها، جادهها و مسائلی نظیر راه و ترابری بود.
در این میان فقط به وضع و روند ساخت و تجهیز استادیوم در سالهای اخیر اشاره میکنیم. برای نمونه ورزشگاه نقشجهان اصفهان که چند سال طول کشید تا با تامین اعتبار لازم روند ساخت و راهاندازی آن پیگیری شود. هنوز هم به طور کامل کار تجهیز این ورزشگاه تمام نشده است، آن هم با ملاکهای زیادی که کنفدراسیون فوتبال آسیا برای ورزشگاه محل برگزاری مسابقات جام ملتها در نظر میگیرد که کیفیت زمین چمن، سیستم زهکشی زمین برای جلوگیری از نفوذ آب، محل گرم کردن بازیکنان، استاندارد بودن دروازهها، سیستم روشنایی و روشنایی اضطراری، تریبون رسانهای و اتاق کنترل دوپینگ از آن جمله است.
محمدرضا زادمهر در گفتوگو با جامجم به فعال بودن بخش خصوصی در سایر کشورهای صاحب فوتبال اشاره میکند و میافزاید: در تمام کشورها این پروژهها را پیمانکاران بخش خصوصی انجام میدهند، این در حالی است که اصلا بخش خصوصی در فوتبال ما معنایی ندارد که بتواند این پروژههای عظیم را در مدت زمان تعیین شده اجرا کند. اگر بخش خصوصی فعال شود میتوانیم به آینده امیدوار شویم.
پرده سوم: قطر و استرالیا، الگوی هزینه برای ایران
مسابقههای جام ملتها درآمدزاترین رقابتها برای کنفدراسیون فوتبال آسیاست که فقط عواید حاصل از بلیتفروشی به کشور میزبان تعلق میگیرد. طبق آمار اعلام شده قطر به عنوان یک کشور آسیایی برای میزبانی جام ملتهای 2011، 200 میلیون دلار هزینه کرده است؛ مبلغی که برای استرالیا در جام ملتهای 2015 با داشتن امکانات و آمادگی بیشتر حدود 80 میلیون دلار برآورد شده است. این عدد و رقمها در مقایسه با هزینه برآورد شده فدراسیون برای آمادهسازی ایران در جام جهانی قابل مقایسه نیست. آیا میتوان در صورت اعتماد کنفدراسیون به ایران، امید داشت که اعتبار لازم تامین و همه چیز طبق برنامه پیش برود؟
پرده چهارم: رویارویی با حقیقت
در فوتبالی که مدیریت و ثبات آن همواره زیر سوال بوده است، در فوتبالی که هنوز برای برگزاری منظم لیگ و جام حذفی و تعامل سرمربی تیم ملی و مربیان باشگاهی ناتوان است، فوتبالی که اسپانسر ندارد و از نداشتن پول در شرایطی مینالد که بازیکنانش قراردادهای میلیاردی میبندند، سنگ بزرگ برنداریم که نشانه نزدن است. با حقیقت روبهرو شویم و به جای اینکه سرگرمی درست کنیم و وقت هدر دهیم از این فرصتها استفاده کنیم، فرصتی که امروز است، جامجهانی است و انتظاری که مردم دارند و با این وضع برآورده نمیشود.
سارا احمدیان / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد