در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
غرب جدید با گسترش بازارهای خود هم نیاز به مصرفکننده و هم مواد اولیه ارزان در ممالک شرقی داشت. حضور غرب از اوایل قرن نوزدهم سرعت زایدالوصفی به خود گرفت و این فایدهطلبی و بهرهبرداری یکطرفه استعمار خوانده شد. هر چند اولین مواجهههای استعماری غرب در ایران از دوره قاجاریه آغاز شده است، اما غربیها در ایران حضوری تا صفویه داشتهاند. کشتیهای پرتغالی نزدیک به صد سال تا زمان اخراجشان توسط امامقلی خان از بند گمبرون در خاک ایران لنگر انداخته بودند و تاجران ونیزی و انگلیسی به دنبال کلید بازارهای افسانهای اصفهان در دربار عالیقاپو بودند. در دوران قاجاریه اما شاهان قاجار بخصوص از دوره ناصری شروع به تقویت بازرگانان خارجی و چاپیدن بازرگانان داخلی کردند. آنها با برداشتن گمرکات از کار تجار خارجی زمینه نابودی صنایع محدود سنتی ایران را فراهم ساختند.
با آغاز قاجاریه و استقرار یک قدرت سیاسی پایدار افرادی مانند رضاقلی میرزا کرمانشاهی، سلطان الواعظین، زینالعابدین شیروانی و میرزا صالح شیرازی در آثارشان تفکرات جدیدی را مطرح کردند و پیشرفتهایی در اندیشه ایرانی روی داد که نشان میداد آگاهیهایی از غرب حاصل شده است و راهحلهایی را هرچند به صورت ابتدایی درباره نحوه پیشرفت و ضرورت آن بیان میکند، این افراد البته هنوز آگاهیهای مشخصی از وجود پدیدهای به نام استعمار نداشتند. نسل پیشرفتهتر روشنفکران تاثیر بسزایی در شکلگیری مقاومت مدنی در مقابل استبداد داشتند. نگاهی به روشنفکران طراز اول مشروطه، کسانی مانند سیدجمالالدین اسدآبادی نشان میدهد علاوه بر سلطه قانونناپذیر داخلی مساله استعمار نیز کم و بیش مورد توجه این اندیشمندان بوده است. اگر برخی مانند ملکم و مستشار الدوله کوشیدند تا مبانی تجدد و ترقی را از مبانی اسلامی استخراج و بر استقلال فکری تاکید کنند، عدهای نیز مانند سید جمالالدین اسدآبادی بر مبارزه با انگلستان به عنوان نماد استعمار تاکید داشتند. روشنفکران ایرانی هرچند از غرب تاثیر گرفته بودند، اما در اندیشه سعی میکردند مستقل فکر کنند و این فکر مستقل است که زمینه کوشش برای حفظ استقلال و استعمارستیزی را فراهم میکند. بخشی از روشنفکران ایرانی همواره مساله استعمار را تاکنون در نظر داشتهاند.
برخی کارشناسان مانند فریدون آدمیت، میرزا ملکم خان ناظمالدوله را از پیشقراولان تقلید از غرب خواندهاند، اما این به تمامه درست نیست، وی در دور اولی اندیشهاش معتقد بود که ما نباید از غرب تقلید کنیم، بلکه غرب مانند یک الگوست. ملکمخان اما در نیمه دوم عمر خود ترقی را از دل قرآن استنتاج کرد. وی در روزنامه قانون نوشت «در دنیا هیچ نظم و حکمتی نمیبینیم که مبادی آن در قرآن، اقوال ائمه یا در آن دریای معرفت اسلام که ما احادیث میگوییم و حدود و وسعت آن خارج از تصور شماست به طور صریح معین نشده باشد.» مستشارالدوله نیز کوشید تا میان اسلام و تجدد سازش داده و اصول تجدد را از دل اسلام بیرون آورد. روشنفکری که در مقاومت ملی علیه استکبار و نیز استعمار در ایران نقش بارزی داشت و بیشک تخم مقابله با استعمار را نه در ایران که در سراسر جهان اسلام پراکند، سید جمالالدین اسدآبادی بود. این روشنفکر نه تنها در اندیشه که در عمل نیز با انگلیسیها در افتاد و در نهایت دربارهای فاسد آن روزگار حضورش را برنتافتند. جالب است گفته شود که بیشتر جوانان مصری که برای آزادی، پیشرفت و استقلال رودرروی استعمار ایستادند شاگردان سیدجمالالدین اسدآبادی بودند. وی علاوه بر استعمار، با مادیگرایی غرب نیز به مقابله پرداخت و رساله «رد نیچریه» را نگاشت. او در پاریس روزنامه عروه الوثقی را بنیان نهاد. یکی از بزرگترین آمال سیدجمالالدین اسدآبادی اتحاد اسلام و پیشرفت مسلمانان و نجات از سلطه اروپاییان ذکر شده است. او به کشورهای مختلف اروپایی و اسلامی سفر کرد و در بار دومی که در ایران بود در ایجاد مقدمات جنبش مقابله با تنباکو که نوعی مقاومت مدنی در مقابله با تضعیف تجارت داخلی توسط قراردادی با تالبوت انگلیسی بود، کوشید. لرد کرومر، مستشار مالی انگلیس در مصر در یک گزارش نوشت اگر سیدجمالالدین اسدآبادی یکسال دیگر در مصر زندگی کند نهتنها انگلستان منافع اقتصادی خود را آنجا از دست خواهد داد، بلکه وجود وی تهدیدی برای حیات قاره اروپا قلمداد میشود. وی در مقدمه کتاب «تاریخ الافغان» در توصیف انگلستان مینویسد: «آن کفتاری که او را بلعیدن دویست میلیون مردم و آشامیدن رودخانههای سند و گنگ سیر نکرده است.»
میثم قهوهچیان / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد