محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در ابتدای برنامه در پاسخ به این سوال که 24 خرداد زمانی که متوجه شدید پیروز انتخابات نیستید، چه حسی داشتید، اظهارداشت: روز انتخابات تا ظهر در خیلی از استانها نفر اول- دوم بودم اما تقریباً ساعت 7-8 بعد از ظهر بود که حس کردم اتفاقی در حال وقوع است و فاصلهام با نفر اول زیادتر شد و ساعت 12شب بود که حس کردم برآوردهای قبلی کاملاً تغییر کرده است.
وی گفت:نظر سنجیها من را نفر دوم انتخابات نشان میداد و برآوردها اینطور نشان میداد که رای تهران من خیلی بالا خواهد بود. برآورد خود ِ من این بود که ما 6-7 میلیون رای پنهان داریم که تصمیم خود را گرفتهاند اما بروز نمی دهند. این آراء از چهار ساعت پیش از انتخابات از نقطهای به نقطه ای دیگر شروع به انتقال کرد. در واقع 4 میلیون رای که ما در انتخابات کسب کردیم، رای 4 میلیون از مردمی بود که محکم روی نظرات و اعتقاد خود ایستادند.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در مورد حضور در ادوار مختلف انتخابات ریاست جمهوری و اینکه آیا دلایل ناکامی خود را در این انتخابات ها رصد کرده است یا خیر اظهار داشت: اگر بعد از جنگ مسائل اقتصادی کشور حل می شود، من وارد انتخابات نمی شدم. امروز هم همه نگرانی من متوجه اقتصاد است. چون این موضوع هم نظام را از طریق تحریم های اقتصادی تهدید می کند و هم زندگی مردم را تحت شعاع خود قرار داده است. اگر موفق شویم از این گردنه عبور کنیم به دو موفقیت دست پیدا خواهیم کرد. اول اینکه زندگی مردم بهبود پیدا می کند و دوم اینکه نظام خودش را از این خطر عبور می دهد. بنابراین برای من خیلی مهم بود که مسائل اقتصادی را تعقیب کنم و ببینم آیا حل می شود یا خیر.
وی افزود: سال 88 از زمانی که وارد صحنه انتخابات شدم فقط یک ماه فرصت داشتم و به همین دلیل نتوانستم به اکثر استان ها سفر داشته باشم. در آن سال مسائلی اتفاق افتاد که در حقیقت در چند روز آخر یک فضای هیجانی و احساسی به وجود آمد. تا قبل از آن چیزی که در ذهن مردم شکل گرفته بود این بود که چه کسانی میتوانند مشکلات اقتصادی را حل کنند و کارآمدی مدیریت کشور را افزایش دهند.
رضایی افزود: در انتخابات این دوره ریاست جمهوری هم آخرین مناظره روز جمعه انجام شد و از آن روز تا زمان رای گیری یک هفته فرصت وجود داشت و به همین دلیل هم ابتکار عمل از دست صدا و سیما به فضاهای دیگر منتقل شد. تا روز جمعه هیچ رسانه ای به اندازه صدا و سیما ابتکار عمل را در دست نداشت.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: در انتخابات قبلی، آخرین مناظره روز دوشنبه بین من و آقای احمدینژاد برگزار شد که طبیعتاً فاصله آن با روز انتخابات خیلی کمتر بود. در هر صورت این فاصله زمانی زیاد باعث ایجاد مسائلی شد که فعلاً زمان مناسبی برای باز کردن آن ها نیست. در هر صورت ما راضی به رضای خدا هستیم و هر کمکی بتوانیم به منتخب مردم خواهیم کرد. برای ما مهم این است که فشارهایی که روی بدنه مردم وجود دارد برطرف شود تا خدایی نکرده نظام آسیب نبیند.
وی ادامه داد: من معتقدم در انتخابات امسال اگر روز سه شنبه و چهارشنبه مناظره چهارم را برگزار می کردیم، نتیجه دیگری در انتخابات ریاست جمهوری رقم می خورد.
محسن رضایی در بخش دیگری از «شناسنامه» در واکنش به این سوال که آیا قبول دارید بخشی از تبلیغات انتخاباتی شما به سیاهنمایی آلوده بود، گفت: چنین چیزی را قبول ندارم، من بیشتر به سیاه زدایی پرداختم. ممکن است سیاه نمایی جنبه هایی از واقعیت را هم دربرداشته باشد اما مشکلات را بزرگ جلوه میدهد و در نهایت منجر به یاس و نا امیدی می شود. اما سیاه زدایی علاوه بر بیان واقعیت ها، راه حل و جایگاه امید را هم مشخص می کند. فکر می کنم هیچ نظر سنجی وجود نداشته باشد که من را با برنامهترین کاندیدا معرفی نکرده باشد. من همیشه برنامه ارائه داده ام و در کنار بیان مشکلات، راه حل هایم را هم ارائه کردهام.
وی افزود: ما همیشه در کنار دیدن موفقیتها، نواقص را هم میبینیم. به نظرم جمهوری اسلامی ایران در بعد نظامی، سیاسی و امنیتی گامهای بسیار بلندی برداشته و در این ابعاد ایران به قدرت اول منطقه و یکی از ده قدرت برتر دنیا تبدیل شده است. اما هر چقدر که در سیاست و امنیت اوج گرفتیم، در زندگی خیلی فاصله داریم. به همین دلیل من همیشه از عدم توازن صحبت کرده و می کنم. بحث ما این است که اقتصاد، معیشت، اشتغال، اخلاق،آرامش در خانواده، نشاط و شادابی و... را ارتقا دهیم و معتقدیم این عدم توازن به ما آسیب میزند.
رضایی ادامه داد: من همیشه در تبلیغاتم باقدرت و قاطعیت از پیشرفتها دفاع کردم اما روی مشکلات مردم دست گذاشتم و راهکار ارائه کردم. خوشحالم که برای اولین بار توانستیم صدای مردم را ببینیم. در فیلم مستند انتخاباتی این دوره، من از خودم چیزی نگفتم و مشاهدات کف خیابانی را توضیح دادم و مشاهداتم را بیان کردم. در تمام جلساتی که در شهرستان های مختلف کشور داشتم در عین حالی که دست روی واقعیت های می گذاشتم بدون استثناء می گفتم که مطمئن باشید در سال های آینده این مسائل و مشکلات را پشت سر خواهیم گذاشت و از آن عبور میکنیم. گفتمان من سیاه زدایی و تاکید بر واقعیت بود. وقتی خودمان به واقعیت اعتراف نکنیم در ادامه به دنبال پیدا کردن راه حل هم نخواهیم بود.
رضایی همچنین گفت: به نظرم از انتخابات 88 تا انتخابات 92 هم دولتمردان و هم مردم رشد فوق العادهای کردند. ما در 88 مشارکت خیلی بالایی داشتیم و در انتخابات 92 هم مشارکت بالایی در انتخابات به وقوع پیوست. اما اتفاقاتی که در سال 88 افتاد این بار تکرار نشد. این اتفاق برای اولین بار در این انتخابات افتاد که نامزدهای دیگر به دیدار نامزد منتخب می رفتند و به او تبریک می گفتند. من خوشحالم که اخلاق در سیاست در حال تقویت شدن است.
وی افزود: مهمترین پیام انتخابات 92 این بود که مردم سالاری دینی در ایران زنده است و بعد از سی و چند سال با قدرت ادامه دارد.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه مصاحبه تلویزیونی خود و در واکنش به پیامک های طنزی که بعد از انتخابات در مورد وی رد و بدل می شد، اظهار داشت: مردم به زبان شوخی انتقادات، حرفهای جدی و خوشحالی هایشان را بیان میکنند، من از این پیامکها ناراحت نمیشوم چون لطیفههای خوبی است و بعضی از آنها اگرچه در ظاهر عامیانه به نظر میرسد اما نکات حکیمانهای دارد که به شخصه از آن استفاده کرده ام. حتی در صحنه تبلیغات از برخی از این پیامک ها استفاده کردیم. مثلاً یکی از این پیامکها این بود که فلانی دوباره آمده کاندید شده و من حس کردم باید به این موضوع پاسخ دهیم. چون بیش از 30 انتخابات در ایران انجام شده و من فقط در دو انتخابات به صورت عملی حضور داشتهام.
وی در مورد امکان حضورش در انتخاباتهای بعدی هم گفت: همه نگرانی من در مورد مسائل اقتصادی است و امیدوارم این دولت بتواند در جهت رفع مشکلات اقتصادی حرکت کند. ما منتظر انتخابات بعدی نمیمانیم و همین الان هر کمکی از دستمان بربیاید، انجام خواهیم داد. الان اقتصاد، به فرهنگ، امنیت، سیاست و... ارتباط دارد. امیدوارم دولت مسائل اقتصادی را حل و فصل نماید.
محسن رضایی یادآور شد: هدف من این بود که با به دست آوردن ریاست جمهوری عملاً یک قرارگاه بزرگ را در کشور به وجود بیاورم و روی مسائل اقتصادی، کشاورزی، صنعتی،تولید، فعالیتهای عمرانی و... متمرکز شوم. هنوز هم معتقدم اگر با دولت به توافق برسیم که یک تیم قدرتمند اقتصادی به وجود بیاید و روی مسائل اقتصادی متمرکز شود، من می توانم در این چهارچوب انرژی و توان خودم را در اختیار مردم قرار دهم.
وی ادامه داد: به صورت غیرمستقیم صحبت هایی شده اما هنوز بحث جدی در این زمینه بین من و آقای روحانی نبوده است. جز اینکه بتوانم خدمت موثری داشته باشم، شرطی برای کمک ندارم.
رضایی در ادامه مصاحبه تلویزیونی خود اظهار داشت: من از سال 50 تا 59 جمعیت سیاسی داشتیم که کاملاً مستقل بودیم و آرام آرام به سمت امام حرکت کردیم. روز اولی که کار را شروع کردیم زیاد امام را نمی شناختیم اما مشیت الهی این بود که با روحانیت و امام آشنا شویم و در مسیر انقلاب قرار بگیریم. اصولگرایی و اصلاح طلبی بعد از جنگ شکل گرفت که همان زمان هم جریان مستقل با ویژگیهای ارزش های انقلاب بودیم و ولایت را همیشه به عنوان محور کارهای خود می دانستیم. در زمان امام من جزو 2-3 نفر نزدیک به امام(ره) بودم و مرتب خدمت ایشان میرسیدم و بعد از رحلت امام هم در خدمت رهبر انقلاب بوده و هستم. این موضوع باعث بروز نوعی استقلال شده است.
وی ادامه داد: در انتخابات 92 زمینهای برای ائتلاف به وجود نیامد. در دوره های گذشته من یک طرفه کنار می رفتم اما این بار حس کردم باید محکم بایستم و تکلیف الهی خود را به انجام برسانم.
رضایی اظهار داشت: من در انتخابات 92 پیشنهاد دادم جلسه ای 400 نفری از نخبگان نظام تشکیل شود و کسانی که میخواهیم ائتلاف تشکیل دهیم وارد این جلسه شویم تا ببینیم نخبگان کشور از ما چه سوالاتی می کنند و در نهایت همه به قضاوت این 400 نفر احترام بگذارند و از تصمیم آنها تبعیت کنند. من این پیشنهاد را بهمن 91 ارائه دادم اما متاسفانه دوستان نپذیرفتند.
وی در بخش دیگری از شناسنامه در مورد جایگاه فعلی کشور گفت: کشور را در آستانه یک خیزش بلند میبینم. کشور ما باید خیز بسیار بلندی بردارد که هم عقب ماندگی ها را جبران کند و هم برنامه ریزی هایی که علیه ما انجام شده دور زده شود. در این راستا باید یک انرژی فوق العاده در جامعه آزاد شود. این انرژی باید از طریق یک جنبش و نهضت به جامعه تزریق شود و دولت به تنهایی نمی تواند این کار را انجام دهد. البته در این میان و برای رسیدن به جهش با یکسری از موانع روبه رو هستیم. رضایی تأکید کرد: فرهنگ ما مصرفی است و باید به فرهنگ تولید تغییر کند. از طرف دیگر اندیشه های سیاسی شکل گرفته در کشور، متعلق به دهه اول انقلاب است که خودش مانعی برای این خیزش بزرگ به حساب می آید. ما امروز به یک اصولگرایی و اصلاح طلبی جدید نیازمند هستیم. اصولگرایی جدید باید از یک طرف به مقاومت و ایستادگی و از طرف دیگر به پیشروی فرهنگی و اقتصادی معتقد باشد. صرف اندیشه مقاومت نمی تواند باعث خیز و جهش ما باشد.
وی ادامه داد: چیزی که تا امروز به دست آوردهایم میراث ماست و چیزی را که میخواهیم تغییر دهیم باید مکمل آن باشد نه در مقابل آن، این خیزش نیاز به یک جنبش و نهضت دارد که ماهیت آن از نظر من اجتماعی است.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین در مورد ورود به سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی گفت:17-18 بهمن 57 بود که در خیابان ایران و در محلی که امام سکونت داشتند، به همراه شهید بروجردی در حلقه اول حفاظت امام(ره) بودیم. من با محمد صحبت کردم و گفتم فکر می کنم دیر یا زود مجاهدین خلق جلوی انقلاب خواهند ایستاد و بهترین راه این است که همه گروه های چریکی هوادار اما کنار هم جمع شوند. حسن این موضوع این است که اگر مجاهدین تصمیم بگیرند کاری انجام دهند، ما هستیم، اگر تصمیم به کودتا هم شود باز ما هستیم. این بود که نطفه مجاهدین انقلاب اسلامی در آنجا به وجود آمد.
وی افزود: بعد از انتشار اولین اطلاعیه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی مسعود رجوی موضع گیری کرد و گفت اینها اسم ما را دزدیدند. این درحالی بود که از سال 53 تا 58 نیروهای مجاهد ِ هوادار امام با رژیم شاه می جنگیدند و مجاهدین اصلی این افراد بودند. در هر صورت ما سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را با این نیت راه اندازی کردیم. اردیبهشت ماه که آقای مطهری به شهادت رسید. آن جا بود که من به دوستان گفتم دیگر در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نمی مانم و می خواهم به سپاه بروم. این تصمیم را هم برای راه اندازی اطلاعات انقلاب گرفتم که امام هم با این موضوع موافقت کردند.
رضایی اظهار داشت: وقتی کار را شروع کردیم، دی ماه به گروه فرقان رسیدیم و 11 تا از خانه تیمی آنها را شناسایی کردیم و اعضای آنها را دستگیر کردیم و از این طریق جلوی خیلی از ترورها گرفته شد.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به سختی جذب نیروهای اطلاعاتی گفت: مثلاً شهید باقری در حزب جمهوری اسلامی عکاس روزنامه بود که آقا او را به من معرفی کرد. مصاحبه ای که با ایشان داشتیم و تحقیقاتی که در مورد وی انجام دادیم ما را نسبت به او مطمئن کرد. در رژیم شاه ما به شدت تحت فشار بودیم و به همین دلیل هم شناسایی ما خیلی دقیق شده بود و با یک ساعت صحبت می توانستیم متوجه شویم که طرف چه شرایطی دارد. آدم شناسی در این مسیر خیلی به ما کمک کرد.
وی افزود: من سه ماه قبل از فرمان امام مبنی بر خروج پاسدارها از گروههای سیاسی، از سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بیرون آمده و استعفا داده بودم. در ادامه آنها با هم دچار اختلاف شدند و روی نقش نماینده امام در سازمان صحبتهایی داشتند. افرادی مثل آقای بهزاد نبوی و دوستانشان می گفتند نماینده امام باید فقط یک ناظر ِ گزارش دهنده باشد و در مقابل برخی دیگر از دوستان می گفتند ناظری که دخالت نکند، بی معناست. این اختلاف ادامه پیدا کرد و در نهایت به انحلال این سازمان انجامید.
محسن رضایی در مورد اولین بازداشت انقلابی اش هم گفت: تابستان تمام شده بود و میخواستیم کلاس سوم هنرستان را آغاز کنیم که دیدم چند تا از لندرورهای ساواک دم خانه ایستاده اند. من را سوار کردند و بردند و کتک فصلی به ما زدند. آنجا به من گفتند به شما نیامده علیه شاه فعالیت و صحبت کنید و در نهایت هم شش ماه زندانی شدم که 5 ماه آن انفرادی بودم. در آن زمان ما گروه سیاسی تشکیل داده بودیم و اطلاعیه پخش می کردیم .و در حال ورود به مبارزه مسلحانه بودیم که این مسائل لو رفته بود.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در مورد دوران فرماندهی خود در سپاه گفت: آن ایام واقعاً به ما سخت می گذشت چون ما با عراق در درگیری مستقیم بودیم و باید با او می جنگیدیم. از طرف دیگر در بین دوستان سیاسی اختلاف نظراتی وجود داشت. از یک طرف دیگر در داخل سپاه نمایندگی یک نظر خاص را دنبال می کرد، حفاظت یک نظری داشت، فرماندهی یک نظری داشت و... علاوه بر همه این ها چون رزمندگان به صورت داوطلبانه در جبهه حاضر شده بودند، باید ابهامات و سوالات هر رزمنده به صورت جداگانه پاسخ داده می شد تا قانع شوند.
وی ادامه داد: قانع کردن فرماندهان، اختلافات بین فرماندهی و نماینده حفاظت، اختلافات بین فرماندهان و سیاسیون و... مشکلاتی بود که پشت جبهه وجود داشت. روبه روی جبهه هم اسم صدام بود اما در واقع آمریکایی ها جنگ را هدایت می کردند. آمریکا آخرین عکس های ماهواره ای را در اختیار عراق قرار داده بود. دلیل لو رفتن عملیات کربلای 4 این بود که 48 ساعت قبل از عملیات شفاف ترین عکس های ماهواره ای به دست صدام رسیده بود. لذا فرماندهی جنگ بسیار سخت بود.
رضایی افزود: من در جنگ آدم صبوری بودم. البته زمان عملیات دوستان از دست ما در می رفتند تا دستورات ما را کمتر بشنوند. اما فرماندهی کردن با دعوا کردن خیلی تفاوت داشت.
وی در مورد نقاط قوت و ضعف جنگ هم گفت: مهمترین مشکلی که داشتیم این بود که به دلیل تخصصی بودن مساله جنگ، تفاهم بین تصمیم گیرندگان خیلی دیر حاصل میشد، متاسفانه مشکل فعلی اقتصاد هم این است که درک درستی از مشکلات اقتصادی وجود ندارد و تصمیم گیری واحد روی آن صورت نمی گیرد و اختلاف نظرهای زیادی در این رابطه وجود دارد که در کنار هم جمع نمی شود. در جنگ بزرگترین مشکل ما این بود که نمی توانستیم به تفاهم معرفتی- شناختی برسیم. البته من منکر مسائل و مشکلات سیاسی نیستم اما بخش مهم مشکلات به درک ناهمگون از حادثه جنگ باز می گشت.
محسن رضایی ادامه داد: اگر آتش بس قبل از قطعنامه 598 اتفاق میافتاد، شاهد یک فاجعه بودیم و بخشی از ایران جدا میشد، اما قطعنامه 598 مرزهای بینالملل را تثبت کرده بود لذا پذیرفتن ما را با فاجعه مواجه نمی کرد اما ما را به همه آرمان ایمان نمیرساند؛ قطعنامه 598 پیروزی بزرگی بود اما نسبت به آرمانها و شعارهایی که در جنگ داشتیم فاصله داشت. ضمن اینکه این قطعنامه در شرایط بسیار بد و در اوج ضعف ما پذیرفته شد. این مسائل باعث شد ابهاماتی در این زمینه به وجود بیاید. به نظر من ما در بعد نظامی و سیاسی پیروز جنگ بودیم. این جنگ در طی 300 سال گذشته یکی از موفق ترین جنگ های ایران بود که توانست با پیروزی از آن خارج شود.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در بخش دیگری از «شناسنامه» گفت: الان مشغول تدوین کتابی به نام مدیریت دفاع مقدس هستیم که امروز محورهایی از این مدیریت در آکادمیهای مختلف دنیا تدریس میشود. این درحالی است که ما 30 سال پیش که وارد جنگ شدیم هیچ اطلاعی از این محورها نداشتیم. مثلاً جوان های 18-19 ساله بر اثر همین مدیریت تبدیل به قهرمانان بزرگی شدند. اگر می توانستیم این مدیریت را بعد از جنگ و در عرصه های مختلف مثل اقتصاد، صنعت، کشاورزی و... ادامه دهیم شاید امروز ایران 40-50 سال جلوتر از وضعیت فعلی قرار داشت.
وی افزود: ما نتوانستیم مدیریتی را که با هزینههای سنگین به دست آمده بود را شبیه سازی کنیم و آن را به حوزه های غیر دفاعی منتقل کنیم. بسیاری از پیشرفتهای بزرگ دنیا متاثر از جنگ جهانی دوم است. اکثر پیشرفتهای آلمان به تجاربی که این کشور از جنگ جهانی دوم به دست آورده باز میگردد اما متاسفانه ما نتوانستیم از مدیریت دفاع مقدس در حوزه های دیگر استفاده کنیم.
رضایی ادامه داد: اینطور نیست که بگوییم ما در جنگ هیچ اشتباهی نداشتیم مثلاً اگر دوباره جنگ ایران و عراق (باهمان شرایط) تکرار شود باید روی عملیات هایی مثل والفجر مقدماتی و والفجر 4 تجدید نظر کنیم.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه مصاحبه تلویزیونی خود اظهار داشت:من معتقد بودم باید محصولی که در جبههها تولید میشود را به پشت جبههها منتقل کنیم. در بعضی از موارد این اتفاق افتاد و در زمینه فرهنگ عمومی کار شکل گرفت. اما ما میتوانستیم فضای عمومی جامعه را هم جهادی کنیم. این انگیزه بسیار خوبی بود که به مردم بگوییم همانطور که کمک های مردمی را به جبهه می رسانید، بیایید و تولید را هم افزایش دهید. در واقع ما می توانستیم با انگیزه جنگ، به یک جهاد اقتصادی هم برسیم. در آن زمان همه می گفتند جنگ چه زمانی به پایان می رسد تا برویم و سازندگی را آغاز کنیم در حالی که جنگ بهترین انگیزه برای جهادی کردن صنعت، کشاورزی و... بود. تصوری که در مورد مفهوم جنگ وجود داشت باعث ایجاد دوگانگی بین درون جبهه و پشت جبهه شد.
محسن رضایی در بخش دیگری از «شناسنامه» در مورد ماجرای فرزندش (احمد) هم گفت: جبهه فقط فرماندهان نبودند که فداکاری میکردند و می جنگیدند. به نظر من خانواده رزمندهها جهاد کمتر از همسران خود نداشتند. چون ما بعضاً شش ماه یک بار هم فرصت سرکشی به خانه را پیدا نمی کردیم. همسران رزمندهها هشت سال به صورت یک تنه بار خانواده را به دوش کشیدند. این بخشی از جنگ است که واقعاً فراموش شده. جهادی که خانواده ها انجام دادند از نظر من بسیار بالا و گرانقدر بود. مثلاً یک بچه 7-8 ساله انتظار ندارد با پدرش به پارک برود؟
وی ادامه داد: خانواده من یکی از ده ها هزار خانوادهای بود که این مشکلات را تحمل کردند. مثلاً در عملیات والفجر 10 (سال 66) خانواده ام به مریوان آمدند و من هم خودم را از خط مقدم به سختی به آنجا رساندم تا یکدیگر را ببینیم. من تا آمدم و در کنار خانواده نشستم، هواپیماهای عراقی آمدند و همان منطقه را بمباران کردند. من از ترس اینکه به بچه ها آسیبی وارد نشود ملاقات را نیمه تمام رها کردم و آن ها را برگرداندم. فکر می کنم آسیبی که به خانواده رزمنده های دفاع مقدس وارد شد، در صدر اسلام هم وجود نداشت. این بحث ها روی احمد ِ ما هم اثر داشت و بارها به مادرش گفته بود کاش یا پدرم شهید می شد که می گفتیم پدرمان شهید شده و یا می آمد و یک بار باهم به پارک می رفتیم.
رضایی افزود: مساله اصلی جریانی بود که آمد و روی احمد کار کرد. یک شخصی به نام آقای توانا که جزو کلاه سبزهای ارتش شاه بود، به همراه احمد یک مدرسه غیرانتفاعی را راه اندازی کردند. توانا از طریق برادرخانم خود که در ناسای آمریکا فعالیت می کرد زیر پای احمد نشستند و گفتند اگر به آمریکا بیایی ما آنجا تسهیلات و کار خوبی به تو می دهیم که در نهایت احمد را به آنجا بردند. بعد از اینکه او را بردند به او گفتند اگر پناهنده نشوی ما نمی توانیم این امکانات را به تو ارائه دهیم چون پسر فلانی هستی و ما به تو شک داریم.
وی با بیان اینکه برای پناهندگی دو مصاحبه با احمد صورت گرفته، اظهار داشت: ایشان به مغازه ای در آمریکا میرود که برای من کفش بخرد و بفرستد که اف بی آی به او شک می کند و به احمد می گوید تو پناهنده هستی یا با پدرت در ارتباطی؟ که این موضوع باعث زندانی شدن احمد شد. او در زندان بود. ما می خواستیم طی عملیاتی او را به دبی منتقل کنیم اما چون ریسک این عملیات بالا بود، آن کار را انجام ندادیم تا اینکه ما فرصتی به دست آوردیم و با کمک خودش او را به دبی آوردیم و در آنجا مستقر شد.
محسن رضایی در مورد حادثه ای که سال گذشته برای پسرش رخ داد اظهار داشت: متاسفانه زوایای این حادثه مشخص نشده. پلیس امارات در این زمینه با ما همکاری نمی کند. حتی موبایل و کامپیوتر ایشان را هم به ما نمی دهند تا ببینیم آخرین تماس های ایشان با چه کسانی بوده است.
وی در بخش دیگری از مصاحبه تلویزیونی خود در مورد منبع درآمد خود هم گفت: منبع درآمد من از دبیرخانه مجمع و استادی دانشگاه است و به جز این دو مورد، فعالیت اقتصادی دیگری ندارم.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در مورد هزینه تبلیغات خود در انتخابات 92 هم گفت: هنوز محاسبه نکردهایم اما زمانی که تبلیغات را آغاز کردیم فقط 10 میلیون تومان داشتم و با این میزان پول کار تبلیغات را آغاز کردیم. شفاف شدن هزینه تبلیغات کاندیداها بسیار خوب است که باید به صورت قانون نوشته شود. ما در سیاستهای دستوری مقام معظم رهبری این موضوع را لحاظ خواهیم کرد که هزینههای تبلیغاتی به صورت شفاف بیان شود و به اطلاع مردم برسد.
رضایی در ادامه برنامه در واکنش به اینکه چرا فعالیت های نظامی را کنار گذاشته و به عرصه سیاسی وارد شده، گفت: به همان دلیلی که فعالیتهای سیاسی را کنار گذاشتم و وارد فعالیتهای نظامی شدم، فعالیت های نظامی را هم کنار گذاشتم و به فعالیت های سیاسی ورود پیدا کردم. در حقیقت ما سال 58 در حال آمادگی برای انتخابات بودیم. حتی به خدمت رهبر انقلاب هم رسیدیم و گفتیم برای انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا شوید، ما از شما حمایت خواهیم کرد که ایشان فرمودند آقای بهشتی نسبت به من اصلح تر هستند.
وی افزود: بعد از شهادت آقای مطهری لباس سیاست را از تن بیرون آوردیم تا اوضاع کشور را سامان و به نا امنی ها پایان دهیم. بعد از پایان جنگ هم حس کردم خطر بعد مسائل اقتصادی است و به همین دلیل قرارگاه سازندگی را ایجاد کردم و در کنار آن در رشته اقتصاد تحصیل کردم. در واقع من از نظامی گری خارج شدم تا بتوانم در عرصه اقتصاد کمک کنم.
محسن رضایی در مورد انتقاد منتقدین به فرماندهی اش در جنگ گفت: این ها دو گروه بودند. گروه اول که سیاسی بودند و آقای اکبر گنجی محور آن ها بود فکر می کردند من با گروه خاصی از علمای قم تماس دارم و گروه دیگر کسانی بودند که اشکالات فنی و عملیاتی داشتند.
وی در ادامه برنامه هم گفت: همیشه در مسیر انقلاب انحرافاتی وجود داشته است. سال 50 منافقین نماز شب خوان جلوی امام ایستادند و با پرچم اسلام، جلوی اسلام قد علم کردند. من امروز این شرایط را در برخی از افراطی ها می بینم. حتی ممکن است این افراد نیت های پاکی هم داشته باشند. مثلاً آقای اکبر گنجی به من می گفتند شما ضد ولایت فقیه هستی اما وقتی امام حکم دادند که همه باید از آقا محسن تبعیت کنند، اولین کسی که تمرد کرد همین آقای اکبر گنجی بود. بنابراین توصیه من به بچه های انقلاب این است که افراط و تفریط را رعایت کنند.
رضایی در پایان برنامه در مورد دوستان صمیمی خود در بین مسولین نظام هم اینچنین گفت: همت،آقا باکری،حسین خرازی، دقایقی و... کسانی هستند که در گذشته از دوستان صمیمی من بودند و امروز هم با خیلی از مسولین دوستی نزدیکی دارم. توصیه من به نیروهای انقلاب این است که به سمت مردم توجه کنند. ما باید دوره جدیدی را با محور مردم، زندگی مردم، مسائل اجتماعی، مسائل اقتصادی و... در انقلاب شروع کنیم. سیاست در ایران به شدت به توجه به اخلاق و زندگی مردم نیازمند است.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چه تاثیری بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران دارد؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
رضا جباری: درگفتوگو با «جام جم»:
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم: