چیزی که باعث شده تالابهای کشور ما با شرایط کنونی مواجه شود بهرهبرداری نامناسب و ناپایدار از منابع طبیعی موجود در حوزه آبریز آن تالابهاست که به مشکلات موجود منجر شده است.
اکنون همه تلاشمان این است که در حوزه تالابها از همان مسیری که رفتهایم برگردیم. در دورهای این نوع تفکر در میان مردم گسترش یافته بود که منابع طبیعی و بویژه منابع آب نامحدود است و هرکس میتواند به اندازه و توانش از این منابع برداشت کرده و استفاده کند.
در حقیقت به این منبع به عنوان مجموعهای از منابع عمومی نامحدود که نیاز به مدیریت نداشت نگاه میکردیم. تنها توجهمان به این نکته بود که چقدر میتوانیم تولید کنیم تا بتوانیم هر اندازه که میخواهیم برداشت کنیم.
در تالاب پریشان نیز همین ماجرا وجود داشت. در حاشیه تالاب پریشان با هدف توسعه و رونق کشاورزی تعداد زیادی چاه اعم از قانونی و غیرقانونی وجود داشت که وضعیت کنونی این تالاب نیز نتیجه حفر همین چاههاست.
تالابها که در پایین دست حوزههای آبریز قرار دارند، زودتر از دیگر بخشهای این حوزه، مشکلات را نشان میدهند. وقتی درباره تالاب صحبت میکنیم، تالاب دغدغه اصلی ماست اما وضعیت نامناسب تالابها نشاندهنده این است که کل حوزه آبزیر در حال از بین رفتن است که نشانههای آن را میتوان در تالابها مشاهده کرد.
برداشت بیرویه از حوزه آبریز، مدیریت نامناسب و ناپایداری منابع طبیعی در تالاب خودش را نشان میدهد. کاهش سطح آب سفرههای زیرزمینی و فرونشست خاک، همه نشانههایی از بهرهبرداری نابخردانه و مدیریت ناصحیح منابع طبیعی در کشور است.
سازمان محیط زیست در مواقع مختلف هشدارهایی میدهد اما موضوع این است که گاهی چرخ توسعه و چرخ رشد جمعیت آنقدر سریع در حال حرکت است که الزاما تصمیمگیران به هشدارها توجهی ندارند و تنها هدف یا اولویت اصلی آنها تامین آب و غذاست.
در این شرایط اولویتها متفاوت است البته کاملا درست است اگر بگوییم سازمان محیط زیست میتوانسته نقش بهتری ایفا کند.
این سازمان گاهی میتوانسته هشدارهای جدیتری را اعلام کند اما نکته مهم این است که سازمان محیط زیست فقط به سازمان حفاظت محیط زیست محدود نمیشود. موضوع یک کار گروهی است و باید در ذهن و نگاه برنامهریزان توسعه این سرزمین نهادینه شود.
وقتی من برای توسعه این سرزمین تصمیمگیری میکنم در هر حوزهای که باشم، خیلی مهم است که علاوه بر توجه به هشدارهای نهادی مانند سازمان حفاظت محیط زیست، نگاه توسعه پایدار به قضایا پیدا کرده باشم و موضوع محیط زیست فقط یک موضوع لوکس و فانتزی و درجه دو نباشد.
برای حفاظت از محیط زیست هم باید به منافع بلندمدت توجه داشت و هم به منافع کوتاهمدت. عمده تصمیمگیریهایی که تا به حال با آن مواجه بودهایم، توجه به منافع کوتاهمدتی مانند ایجاد شغل و معیشت افراد بوده است.
یعنی ما به اثرات بلندمدت و اثراتی که این تصمیمها در 30 تا 50 سال آینده خواهد گذاشت، توجهی نداشتهایم. درباره تالابها نیز همین طور بوده است.
وضعیت کنونی دریاچه ارومیه، نتیجه تصمیمگیریهایی است که سه تا چهار سال پیش درباره توسعه کشاورزی نامحدود در حاشیه دریاچه ارومیه گرفته شده است البته نمیتوان با قطعیت گفت بازگشت به گذشته امکانپذیر است یا خیر. اگر درست حرکت کنیم باید بتوانیم به همان نقطه اول برسیم.
این مساله فقط به کشور ما محدود نمیشود. در کشورهایی مانند سوئیس هم بازگشت به فضای طبیعی و کاهش اثرات ناشی از دستکاریهای انسان در طبیعت در دفتری به نام بازطبیعیسازی مورد توجه است یعنی در کنار الگوهای توسعه باید به بازگشت به وضعیت طبیعی که در آن زندگی میکردهایم، هم توجه داشته باشیم. هیچ کشوری را نمیتوانیم از توسعه بازداریم.
وقتی از سازمان محیط زیست صحبت به میان میآید، گاه این طور به نظر میرسد که داریم از سازمان محیط ایست حرف میزنیم و این سازمانی است که میخواهد مانع توسعه شود. این ذهنیت اشتباهی است که در ذهن مدیران سرزمین ما شکل گرفته است، در حالی که قرار است محیط زیست فرمان توسعه باشد.
یعنی وقتی ما به مباحث و معاهدات بینالمللی نظیر کنوانسیون رامسر توجه میکنیم، متوجه میشویم دیگر کسی فقط به محیط زیست توجه ندارد بلکه همه بر این باورند که باید الگوی توسعه پایدار، حفاظت در کنار توسعه و بهرهبرداری خردمندانه از منابع مورد توجه باشد یعنی همه معتقد به بهرهبرداری در کنار حفاظت از منابع هستند.
این بازگشت مبتنی بر راهکارهای علمی یعنی استفاده از علم و فناوری روز است. علاوه بر این باید به استفاده از دانش بومی که در چند دهه اخیر از آن غافل ماندهایم هم توجه داشته باشیم.
مردم از گذشتههای دور بدون اینکه با مشکلی مواجه شوند، در کنار طبیعت زندگی میکردهاند. در دورهای تصور میشد باید فقط به علم روز توجه داشته باشیم و الگوی توسعهمان دانشمحور یا فناوریمحور باشد و به همین دلیل دانش بومی را کنار گذاشته بودیم.
اکنون میگوییم برای اینکه روند بازگشتمان تسریع یابد، باید هم از علم استفاده کنیم و هم به دانش بومی و نقش مردم توجه داشته باشیم. در الگوی بینالمللی توسعه باید مراقب باشیم، دانش و علم روز مبتنی بر ظرفیتهای جامعه محلی باشد.
محسن سلیمانی روزبهانی - مدیر ملی طرح حفاظت از تالابهای ایران
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد