سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
تصویری که از سیاست بهواسطه سیر تحولات تاریخی آن در ذهن ایرانیان شکل گرفته یک نوع ترس و واهمه از نزدیک شدن به این مقوله را در رفتار اجتماعی آنان شکل داده است؛ تصویری که همچنان با اعتقاد به اینکه سیاست پدر و مادر ندارد از یک بدبینی تاریخی نسبت به این موضوع برخوردار است.
به همین دلیل سیاست در سینمای ما نیز کمتر دستمایه ساخت آثار نمایشی قرار گرفته و سهم آن نسبت به سوژههای خانوادگی و عشقی بسیار کمتر است.
بدیهی است فیلمسازان هم که برساخته همین جامعه و گفتمان عمومی درباره سیاست بودند کمتر سراغ سوژههای سیاسی میرفتند و باتوجه به اینکه گاهی سیاسی بودن به معنای مخالف یا معاند بودن فرض میشد، بالطبع فیلم سیاسی نیز به فیلمهایی اطلاق میشد که در بطن خود قرار است مشروعیت نظام حاکم را زیر سوال برده یا به چالش بکشد لذا ساخت فیلم سیاسی در جامعه ما با دشواریها و محدودیتهای ذهنی و عملی مواجه بود اما بخشی از این فقدان یا کاستی را میتوان در درک اجتماعی ـ سیاسی توده مردم نیز ردیابی کرد.
به این معنی که مخاطبان سینما بویژه قبل از انقلاب کمتر با سوژههای سیاسی آشنا بوده و مطالبات آنها بیشتر از جنس فیلمفارسی بود.
در واقع سطح تحصیلات و دانش عامه مردم در حدی نبود که یک فیلم سیاسی با اقبال عمومی مواجه شود، مگر اینکه در لفافه و با تکیه بر مولفهها وعناصر سینمای مردمی درآمیخته و نشانههایی در خود داشت.
مثلا موفقیت فیلمهای «قیصر» و «گوزنها» را با همین منطق میتوان واکاوی کرد. این در حالی است که فیلم گاو با وجود اینکه واجد تاویلهای سیاسی هم بود، در بین عامه مردم چندان محبوبیت نداشت.
فیلم سیاسی بنا به ذهنیت عمومی درباره مقوله سیاست، به فیلمی اطلاق میشود که لحن افشاگرانه داشته و مثلا از یک رابطه یا مناسبت پشت پرده رمزگشایی کرده باشد.
بسیاری از فیلمهای اوایل انقلاب و دهه 60 که به افشاگری و رازگشایی درباره حکومت شاه میپرداخت، مصداقی از فیلم سیاسی محسوب میشد و با توجه به روحیه انقلابی مردم در آن زمان مورد توجه هم قرار میگرفت.
براساس جامعهشناسی معرفت میتوان دوره تاریخی و گفتمان سیاسی ـ ایدئولوژیک مسلط بر آن را یکی از مولفههای اصلی در شکلگیری زبان سینمایی و مخاطبان آن دانست که سیاست یکی از مهمترین آنهاست.
تصویر مخاطب ایرانی درباره فیلمهای سیاسی را نمیتوان بدون ارجاع به موقعیت تاریخی ـ اجتماعی یک ملت تفسیر کرد.
براساس همین منطق میتوان عدم اقبال یا شکلگیری سینمای سیاسی در ایران را با عدم شکلگیری احزاب و نهادهای مدنی در کشور به موازات هم تحلیل کرد.
به این معنی که همان موانعی که موجب شد تحزّب در جامعه ما با موانع و محدودیتهایی مواجه شود در شکل نگرفتن سینمای سیاسی موثر بود، که تربیت سیاسی و ذهنیت اجتماعی مردم در مقام مخاطب نیز در درون همین گفتمان عمومی قابل درک است.
اساسا علاقه به فیلمهای سیاسی در بین روشنفکران و دانشجویان و کسانی که دغدغه جدیتری به سیاست داشتند مشاهده میشود تا در بین مخاطبان عام، که معمولا به ملودرامهای خانوادگی و عاشقانه علاقه دارند.
اما در یک تحلیل کلیتر در ذهنیت مخاطب ایرانی فیلم سیاسی مترادف با یک نوع افشاگری بصری ـ دراماتیک، لحنی انقلابی و مبارزهجویانه و در نهایت یک تاویل رادیکال از وضع موجود تعریف میشود.
گاه به دلیل همین نگرش و البته محدودیتهایی که درتولید این آثار وجود دارد، مخاطب درگیر یک نوع نشانه شناسی افراطی از دیالوگها یا کاراکترهای فیلم میشود، چنانچه ممکن است هر نوع کنش یا گفتار در فیلم را به یک منظور یا ایده سیاسی ارجاع دهد.
به نظر میرسد مخاطب ایرانی هنوز تصویر روشن و دقیقی درباره سیاست در سینما یا فیلم سیاسی ندارد که این البته برساخته کم تجربگی و بیبضاعتی سینمای ایرانی و یک نوع انقیاد (مطیع شدن) سینمایی در تولید و بازنمایی سیاست در سینماست.
سید رضا صائمی - جامجم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
ابراهیم قاسمپور در گفتوگو با جامجم مطرح کرد؛
ضرورت اصلاح سهمیههای کنکور در گفتوگوی «جامجم»با دبیر کمیسیون آموزش دیدبان شفافیت و عدالت