6 ماه قبل
مرد جوانی دوازدهم خرداد امسال با مرکز فوریتهای پلیسی 110 تماس گرفت و از کشف جسدی خبر داد.
با اعلام این گزارش بلافاصله اکیپی از ماموران مبارزه با جرایم جنایی وارد عمل شدند. آنها در محل با جسد سوختهای مواجه شدند. با آنکه جنازه کاملا سوخته شده بود اما متخصصان پزشکی قانونی بعد از بررسیهای اولیه اعلام کردند جسد متعلق به زنی حدودا بیست تا بیست و پنج ساله است.
یکی از کارگران شهرداری که جسد را پیدا کرده بود در تحقیقات به کارآگاهان گفت: طبق معمول برگها را آتش زدیم که متوجه بوی نامطبوعی شدیم. با خاموش کردن برگها جسدی را لابهلای آن دیدیم. ما همیشه این کار را انجام میدهیم اما این بار ظاهرا جسدی را نیز به آتش کشیدهایم.
باتوجه به محل رها شدن جنازه، این احتمال از سوی کارآگاهان جنایی مطرح شد که زن جوان قربانی جنایتی شده و پیکر او از سوی عامل یا عاملان جنایت به آن محل انتقال یافته است. جسد به دستور بازپرس جنایی به پزشکی قانونی منتقل شد تا علت اصلی مرگ مشخص شود، اما از آنجا که جنازه زن جوان کاملا سوخته بود و هیچ مدرک شناسایی از او به دست نیامد هویت مقتول، ناشناس ماند و بررسیها برای شناسایی هویت جسد ادامه یافت.
زن میانسالی در همان روز کشف جسد به مجتمع شهید قدوسی مشهد رفت و از ناپدید شدن دخترش به نام مهسا خبر داد. این زن به قاضی اماموردی گفت: دیروز عصر دخترم که تازه نامزد کرده است به خانه همسرش رفت اما دیگر از او خبری ندارم. دیر وقت، هنگامی که خبری از مهسا نشد با تلفن همراهش تماس گرفتم اما تلفنش خاموش بود. با همسرش تماس گرفتم. گفت دخترم تا ساعت 10 شب در خانه او بود اما بعد از آن خبری از وی ندارد. به هر جایی که فکر کنید سر زدم اما خبری از مهسا نیست. بشدت نگران هستم و نمیدانم چه اتفاقی برای دخترم افتاده است.
شهادت دروغین
شکایت زن میانسال کافی بود تا تحقیقات کارآگاهان مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی مشهد آغاز شود. در تحقیقاتی که از اهالی محل و اقوام مهسا صورت گرفت، آنها مدعی شدند دختر جوان را در ساعات پایانی شب در پارک نزدیک خانه پدریاش دیدهاند اما در ادامه بررسیها کارآگاهان جنایی با تناقضگوییهایی از سوی این افراد مواجه شدند و تحقیقات مجددا از آنها صورت گرفت.
شاهدان زمانی که از مجازات گواهی کذب باخبر شدند لب به اعتراف گشودند و گفتند همه اظهاراتشان در رابطه با دیدن مهسا در ساعات پایانی شب دروغ است و دختر جوان را آخرین بار قبل از اذان مغرب دیدهاند. آنها توضیح دادند تمام این حرفها را همسر مهسا به آنها گفته است.
بررسی برای یافتن دختر جوان همچنان ادامه داشت تا اینکه سرنخی دیگر به دست آمد. بازپرس شعبه 804 مجتمع شهید قدوسی مشهد میگوید: باتوجه به گذشت زمان، احتمال قتل دختر جوان پررنگتر شد. نخستین مظنون این پرونده همسر مهسا به نام کیوان بود؛ اما او مدعی بود نامزدش از ساعت 8 تا 10 شب نزد او بوده و بعد از آن خانه را ترک کرده و از او بیخبر است. ما سرنخهایی به دست آوردیم که نشان میداد کیوان پس از ساعت 10 شب به محلی رفته که مسیر رفت و آمد او نبوده است. با کشف این واقعیت، چنین به نظر رسید که پسر جوان این مسیر را طی کرده تا جسد نامزدش را مخفی کند.
اعتراف پس از 5 ماه
مدارک و شواهد پلیسی حکایت از آن داشت که کیوان در این جنایت نقش دارد. در نهایت پسر جوان حدود پنج ماه پس از ناپدید شدن مهسا به دستور بازپرس پرونده بازداشت شد. کیوان بیست و دوم آبان امسال در مقابل بازپرس پرونده قرار گرفت.
متهم جوان قبلا چند بار مقابل بازپرس پرونده قرار گرفته بود، اما هر بار با اعلام بیخبری از سرنوشت نامزدش تلاش میکرد راز قتل مهسا را مخفی نگه دارد. کیوان تصور میکرد بالاخره آبها از آسیاب میافتد و اگر همچنان به انکار ادامه بدهد، هرگز راز جنایتی که انجام داده است، برملا نمیشود؛ زیرا هیچ رد و مدرکی از خود بر جای نگذاشته بود اما زمانی که با سرنخهای به دست آمده مواجه شد چارهای جز اعتراف به قتل ندید.
کیوان به بازپرس اماموردی درباره ناپدید شدن نامزدش گفت: همه چیز خوب بود اما نمیدانم چه شد که خانوادهام با مهسا مشکل پیدا کردند و مدام از اطرافیان درباره او حرفها و صحبتهای نامربوط میشنیدم. میدانستم حرفهای آنها درست نیست و حقیقت ندارد، اما تحت تاثیر صحبتهای اطرافیان قرار گرفتم. از طرفی مخالفتهای خانوادهام نیز برای این ازدواج روز به روز بیشتر میشد. شب حادثه از مهسا خواستم به خانهمان بیاید تا باهم
صحبت کنیم.
جسد سوخته
متهم به قتل در ادامه اعترافاتش گفت: تقریبا ساعت هشت شب بود که مهسا به خانهمان آمد. چون با خانوادهام رابطه خوبی نداشت، از آنها خواستم ما را تنها بگذارند. بعد از ساعتی باهم دعوایمان شد و این دعوا بالا گرفت. من از شدت عصبانیت دستم را روی گردنش گذاشتم و فشار دادم. زمانی که به خودم آمدم متوجه شدم مهسا مرده است. نمیدانستم چه باید بکنم؟ من مهسا را کشته بودم و دیگر راهی برای جبران وجود نداشت. هوا تاریک بود. جسد مهسا را داخل خودرویم گذاشتم و او را زیر برگهایی که رفتگران کنار خیابان جمع کرده بودند پنهان کردم و سریع به خانه برگشتم. با خودم گفتم مدتی قضیه را کتمان میکنم و چون هیچ سرنخی از خودم به جا نگذاشتهام و کسی مرا هنگام انتقال جسد ندیده، شک و تردیدها از بین میرود.
بعد از پنج ماه و به دنبال اعتراف متهم جوان، اکیپی ویژه از کارآگاهان مبارزه با جرایم جنایی راهی محل رها شدن جسد شدند اما هیچ اثری از جسد زن جوان نبود. قاضی امام وردی میگوید: طبق تحقیقات صورت گرفته مشخص شد زمانی که کیوان جسد نامزدش را زیر برگها رها میکند، کارگران شهرداری بیخبر از جسد دختر جوان طبق رسم همیشگی برگهای روی هم انباشته را به آتش میکشند اما با جسد سوخته دختر جوان مواجه میشوند. چون جسد سوخته بود و هیچ مدرک شناسایی همراه مقتول نبود، هویت او شناسایی نشده بود. با اعتراف پسر جوان به جنایت، راز جسد سوخته مجهول الهویه برملا و جسد مهسا با گذشت حدود پنج ماه شناسایی شد.
متهم اکنون در بازداشت به سر میبرد. او صحنه قتل را بازسازی کرده و جزئیات کامل درباره نحوه ارتکاب جنایت مشخص شده است. کیوان فعلا باید در زندان بماند تا زمان محاکمه وی در دادگاه کیفری استان خراسان رضوی تعیین شود./ ضمیمه تپش
مرجان رضایی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
گفتوگوی«جامجم» با احمد ابوالقاسمی یکی از موفقترین قاریان قرآن و میزبان برنامه «محفل»
در گفتوگو با دکتر علیرضا کیخا معاون امور استانهای رسانه ملی مطرح شد
علاءالدین بروجردی نماینده مجلس شورای اسلامی در گفت وگو با جام جم آنلاین:
ابوالفضل ظهره وند نماینده مجلس شورای اسلامی در گفت و گو با جام جم آنلاین: