از همین رو گاهی برخی گمان میکنند به تصویر کشیدن این عناصر و المانهای بصری کنشهای دینی یعنی ساخت یک فیلم مذهبی چون بازنمایی تجربههای انتزاعی و درون دینی، امر دشواری است. با این حال برخی از کنشها یا مناسک مذهبی فیالذات واجد نشانههای دراماتیک بوده یا میتواند در خدمت بسط یک روایت نمایشی قرار بگیرد. زیارت از آن جمله است. سویه جمعی بودن زیارت و آداب و رسوم مرتبط با آن بستری ایجاد میکند تا قصههایی در دل خود بپروراند.
زیارت کردن به دلیل تجربه دینی مشترک برای مخاطبان ایرانی فارغ از سویه دراماتیک بودنش واجد حس نوستالژی و عاطفی است که میتواند در خلق موقعیت و فضاهای حسی در فیلمها نیز کمک کرده و با ایجاد امکان همذاتپنداری، مخاطب را با قهرمان قصه همدل کند بویژه قهرمانهای شکست خورده! واقعیت این است که در اغلب فیلمهای ما زیارت با تراژدی گره خورده است، به این معنی که معمولا شخصیتهای قصه در گرفتاریها و موقعیتهای تلخ و مستاصل شده زندگی خود به زیارت میروند البته این یک قاعده کلی نیست مثلا در فیلمها مومن، قهرمان فیلم به همراه نامزدش در موقعیتی شاد و با حالی خوش به زیارت شاه عبدالعظیم میروند.
با این حال و بهرغم تعلق خاطر و دغدغهای که مخاطبان ما به مناسکی مثل زیارت دارند کمتر فیلمسازان ما از این موقعیت در شمایل دراماتیکی اش بهره بردند و بیشتر به اقتضای قصه، مثلا سکانسی را به زیارت اختصاص دادند اما در این میان فیلمهایی هم هست که نگاه جدیتری به این مقوله داشته و حتی برخی بنیان درام خود را بر مبنای زیارت و موقعیت آن گذاشتهاند. مثلا فیلمهایی مثل دو چشم بیسو، کیمیا، به آهستگی، در انتظار معجزه، شب، هر شب تنهایی و آسمان هشتم از آثار سینمای ایران است که داستانشان در مشهد روایت شده و بخشهایی از موضوع به زیارت و زائران حرم حضرت امام رضا(ع) مربوط میشود.
اما شاید رسول صدر عاملی مهمترین کارگردانی باشد که به شکل سلسلهوار و در یک سه گانه نه فقط مشهد که زیارت حرم امام رضا(ع) را دستمایه روایت خود قرارمیدهد. او در سه فیلم شب، هر شب تنهایی و در انتظار معجزه قصههایی را روایت میکند که در یک نسبت مستقیم و معنادار با مفهوم زیارت شکل میگیرد. در فیلم «شب» به کارگردانی رسول صدرعاملی که سال 1386 ساخته شد، داستان فیلم در مشهد میگذرد و در بخشهایی نیز شاهد حضور شخصیتهای فیلم در حرم مطهر امام رضا(ع) و تحول شخصیتی آنها هستیم.
گروهبان جوان که در آستانه ازدواج با دختر مورد علاقهاش است باید خلافکار باسابقه و فراریای را بهزندان بازگرداند، اما بارش شدید برف، نقل و انتقال را با اشکال مواجه یا متوقف کرده است. گروهبان چارهای ندارد تا صبح روز بعد را با زندانیاش در مشهد بگذراند. او به سختی جایی را برای اقامت در یک مهمانپذیر پیدا میکند.
در ادامه شب اما گروهبان مسموم و توسط مالک مهمانخانه به بیمارستان منتقل میشود، مهمانخانهدار که مرد میانسال پاکدلی است به خلافکار پیر اعتماد میکند تا او بتواند پیرزنی را که مشتاق سلامت همسر بستریاش در بیمارستان است، به زیارت امام رضا(ع) ببرد. پیرمرد بازمیگردد اما از زندانی خبری نمیشود. گروهبان و مهمانخانهدار در اوج پریشانی و ناامیدی به بارگاه امام رضا(ع) پناه میبرند تا آرامش بگیرند. اما زندانی نیز تحت تاثیر زیارت خود از فرار منصرف شده و بازمیگردد. عزتالله انتظامی، خسروشکیبایی و امین حیایی بازیگران سه نسل سینمای ایران در این فیلم نقشهای اصلی را ایفا میکنند.
رسول صدرعاملی در «هر شب تنهایی» هم بستر اصلی داستانش را در مشهد قرار میدهد. عطیه (لیلا حاتمی) نویسنده و مجری یک برنامه خانوادگی رادیوست. او هر روز به پرسشهای شنوندگان این برنامه پاسخ میدهد و به آنها توصیه میکند با همسرشان چگونه باشند تا زندگی زناشویی بهتری داشته باشند. عطیه به شهر مقدس مشهد آمده است، اما او درگیر مناسبات خود و همسرش (حامد بهداد) است و مشکلی دارد که حل نشدنی است.
در پایان این فیلم شاهد تحول شخصیتی و عقیدتی عطیه هستیم. «در انتظار معجزه» قسمت سوم این سهگانه است، درباره امیر و مهرانه، زن و شوهری که چشم دیدن یکدیگر را ندارند. ازدواج سه سال پیش آنها اشتباه بوده و زندگی جهنمی آنها امانشان را بریده اما ناگزیرند یک شبانه روز یکدیگر را تحمل کنند. این زن و شوهر همراه دخترشان به مشهد میروند.
در واقع زیارت یک سفر انفسی است که البته با سفر آفاقی هم همراه میشود و حرم، یک لوکیشن مقدس که در آن شخصیت قصه که معمولا قهرمانی شکست خورده و زخمی است به قصد التیام و آرامش خود آمده. گاهی زیارت بهانه و فرصتی میشود برای بازگشت بهخویشتن و حتی گاه تحول اخلاقی شخصیت اصلی فیلم. فارغ از موقعیتهای اخلاقی زیارت، خود زیارتگاهها نیز از حیث بصری واجد کارکردهای زیباییشناختی بوده و در خدمت پیام اثر قرار میگیرد.
همچنین زیارتگاه به عنوان هدف فیلم و حسرت و آرزوی شخصیت اصلی واقع میشود و از پس آن قصههای جادهای شکل میگیرد مثلا قهرمان قصه به قصد زیارت حرم امام حسین(ع) راهی کربلا شده و در طول مسیر تجربههای دراماتیکی را از سر میگذراند. عصر روز دهم مجتبی راعی به نوعی واجد همین ویژگی است. در قدمگاه محمد مهدی عسگرپور نیز قهرمان قصه با دخیل بستن به یک امامزاده و زندگی در آنجا بهدنبال یافتن حاجت خود بود.
ردپای زیارت را در بسیاری از فیلمها میتوان پیدا کرد اما در یک نگاه کلی کارکرد سینمایی زیارت رامی توان درچند مورد بازشناسی کرد. تجربیات روحیاخلاقی زیارت، سفر زیارتی و آئین و مناسک زیارت که با عناصر قصه و درام درهم تنیده میشود تا در نهایت زیارت در یک ساختار بصری بر دل مخاطب بنشیند.
سیدرضا صائمی / جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد