هر چند افراطگراییها و استفاده نکردن مناسب از آزادیهای سیاسی پس از انقلاب از سوی برخی گروهها، فرجام این رسانهها را شبیه به خود آن احزاب به بنبست کشاند، اما طی بیش از سه دهه گذشته از پیروزی انقلاب، کم نبودهاند احزاب و گروههایی که تلاش کردهاند تا از ابزار رسانه برای تبلیغ شعارها و تفکرات حزبی استفاده کنند.
توسعه رسانههای حزبی که البته به دلیل برخی محدودیتها، گاه به عنوان رسانههای سیاسی همسو عرض اندام کردند تا آنجا اهمیت یافت که در برخی مقاطع، اهمیت یک رسانه به عنوان تریبون جریانی سیاسی، از اهمیت اعضا و مواضع گروهی آنها بیشتر شده و همین موضوع، کمکم رسانهها را بدل از احزابی ساخت که قدرت بسیج افکارعمومی و تقویت بدنه اجتماعی خود را نداشتند. البته برخی قرابتهای کارکردی در این انطباق مفهومی بیتاثیر نبود و شباهتهای احزاب و رسانهها در مواردی همچون کادرسازی حزبی و معرفی چهرههای تازه به عالم سیاست در ساحت رسانه تدوین، تبیین و تبلیغ ایدئولوژی در احزاب و مهندسی افکار عمومی در مطبوعات و در سرانجام بسیج تودهای گروههای سیاسی و کارکرد مشابه برخی رسانهها در ورود مستقیم به عرصه مبارزات انتخاباتی باعث شد تا نتوان مرز روشنی میان احزاب و مطبوعاتی کشید که نقش تریبون را برای این گروههای سیاسی بازی میکردند.
با آن که افول موقعیت رسانههای حزبی در سطح جهان باعث شد احزاب ایرانی نیز اندکاندک تمایلی به برخورداری از رسانه ارگان از خود نشان ندهند، اما برخی رسانههای اپوزیسیون هنوز هم در خارج از کشور به فعالیت مشغولند و البته برخی دیگر پس از تعطیلی در داخل کشور، دیگر هیچگاه دوباره منتشر نشدند.
در میان احزاب فعال در داخل کشور، اما نشریاتی همچون «شما»، ارگان جمعیت موتلفه، «عصرما»، ارگان سازمان منحل شده مجاهدین انقلاب، «مشارکت» ارگان حزب تعطیل شده جبهه مشارکت و «اعتماد ملی» ارگان حزبی به همین نام از نامآشناترین رسانههایی محسوب میشوند که منسوب به احزاب مشخصی بوده و البته به جز اولی، دیگر رسانههای یاد شده نتوانستند مجال انتشار طولانی بیابند.
هر چند اکنون نیز برخی مطبوعات همچون روزنامههای مردمسالاری، همبستگی و کار و کارگر رسانههای مربوط به احزابی با نامهایی مشابه قلمداد میشوند، اما گروههای سیاسی گویی دریافتهاند که فقط با حضور در رسانههایی فراگیرتر و غیروابسته (به لحاظ تشکیلاتی) میتوانند نسبت به اقناع افکارعمومی اقدام کنند. بر همین اساس که اکنون روزنامههای مشهور سیاسی در کشورمان هر چند بوضوح از یک جریان سیاسی مشخص حمایت میکنند و چهرههای حزبی معطوف به یک جریان خاص را معرفی میکنند، اما از نظر تشکیلاتی از حزب مشخصی فرمان نمیبرند.
روزنامههایی همچون پیام آزادی، راه توده، نامه مردم، نشریه مجاهد، نبرد خلق، پیام جبهه ملی ایران، حاکمیت ملت و روزنامه امت و در دورهای روزنامههای صبح امروز، یاس نو، وقایع اتفاقیه، نوروز، بامدادنو و نوسازی، سلام، خرداد، فتح، آفتاب امروز، بیان، حیات نو، کارگزاران، هممیهن، شهروند امروز و... در دورهای دیگر و در فرجام روزنامههایی مانند بهار و آسمان همه و همه روزگاری در این کشور صدای یک جریان سیاسی مشخص به شمار میآمدند، با وجود این به نظر میرسد رادیکالیزه شدن عملکرد برخی احزاب و گروههای سیاسی در کنار تندرویهای مطبوعاتی در کشور بخش وسیعی از مطبوعات ارگان را به تعطیلی کشاند و اکنون فرجام این رسانهها و احزاب، تجربهای پیش روی احزاب و گروههای سیاسی است که راه رفته را تکرار نکنند.
هر چند بهنظر میرسد رسانههای همسو با احزاب سیاسی در ایران امروزه بیش از پیش به سوی سایتهای خبری و پایگاههای اینترنتی متمایل شدهاند و فضای مجازی را برای طرح ایدههای سیاسی خود برگزیدهاند، اما تنها راه ادامه فعالیت رسانههای سیاسی اعم از رسانههای ارگان یا همسو با تشکیلات موجود، حفظ اعتدال و حرکت در چارچوب قانون است؛ اصولی به ظاهر بدیهی که در عمل به دلیل برخی منازعات سیاسی کمتر مجال بروز و ظهور مییابد.
از آنجا که بخشی از بار کنشهای سیاسی مطبوعات در جامعه امروز ایران را نیز مطبوعات و خبرگزاریهای وابسته به برخی نهادهای دولتی و حاکمیتی بر دوش دارند، به نظر میرسد که رعایت مصالح کشور در اینگونه رسانهها که بهنوعی از بودجه بیتالمال ارتزاق میکنند، ضروری است و همزمان باعث میشود الگویی از فعالیت سالم رسانهای در کشور نیز ارائه شود؛ الگویی که بتواند به دور باطل «افراط ـ تعطیلی ـ افراط» در فضای رسانهای کشور پایان دهد.
محمود هرندی / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد