فرهاد میرزا با سابقه حکومت فارس و کردستان و حتی عهدهداری مسئولیت نیابت سلطنت در دوران سفراول ناصرالدین شاه به فرنگ در سال 1290 قمری یکی از تاثیرگذارترین سیاستمداران عصر ناصری است. او افزون بر شخصیت سیاسی دارای جایگاه فرهنگی ممتازی هم بود. تسلط کامل بر ادبیات فارسی و عرب و تاریخ ایران و اسلام و نیز علوم اسلامی، فرهاد میرزا را به یکی از دانشمندان عصر خویش تبدیل کرده بود. فرهاد میرزا دارای آثار متعددی همچون: جامجم. زنبیل. نصاب انگلیسی. کنز الحساب و دیوان اشعار است. سفر تاریخی وی نیز سال 1292 قمری آغاز و سال 1293 قمری پایان میگیرد. فرهاد میرزا این سفر را نیز بنا به دلایل اعتقادی و مذهبی و برای اجرای فریضه حج انجام داد. وی هفتم شعبان 1292 مقارن با شانزدهم شهریور 1254 تهران را ترک کرد و هشت ماه بعد در دوم ربیعالثانی 1293 برابر با نهم اردیبهشت 1255 به تهران بازگشت. خط سیر سفر حج فرهاد میرزا از روسیه و عثمانی و مصر میگذشت و به حجاز میرسد و پس از حج گذاردن بار دیگر از همین مسیر به وطن برمیگردد. سفرنامه فرهاد میرزا نشاندهنده منازعه فکری بزرگی است که میان سنتگرایان و متجددین در ایران و بلکه سراسر جهان اسلام در آن روزگار آغاز شده بود و البته بعدها ابعادی گستردهتر یافت. این سفرنامه از جنبههای مذهبی، ادبی، تاریخی و حتی جمعیتشناسی، نژادشناسی، گیاهشناسی و زمینشناسی دارای ارزش است ولی درباره عمدهترین ابعاد سفرنامه میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
ایرانگرایی
شاهزاده فرهاد میرزا نیز همچون پدرش عباس میرزا عشق و علاقه زیادی به ایران داشت و از هر فرصتی برای ابراز این عشق استفاده میکرد. چنانچه در جایی نوشته است که در سواری بدیهه گفتم:
ملک ایران تا ابد پاینده باد
کوکب بخت عجم تابنده باد
آن که تابش داد آن گلدسته را
آفتاب عمر او رخشنده باد
در همه جای سفرنامه فرهاد میرزا نیز عشق به ایران و افسوس از شکستهای ایران و غصه بر سرزمینهای از دست رفته ایران آشکار است. اشاره میکند که به جاهایی رفته است که از هنگام جنگ ایران و روس تاکنون کسی از آنجا عبور نکرده و برای اولین بار فرهاد میرزا از آنجا بازدید کرده است. فرهاد میرزا به زیارت آرامگاه حکیم نظامی گنجوی هم میرود و از خرابی آنجا شکوه میکند. در این باره در سفرنامه فرهاد میرزا نوشته شده است:
«از چاپارخانه هفت ورس دیگر طی کردم. باز قراول خانه است و هفت ورس دیگر که طی کردیم در یمین راه گنبد کوچکی بود که خراب شده. قبر شیخ نظامی است که تا شهر گنجه هفت ورس است. پیاده شده به سر قبر او رفتم. قراولخانه که در این نزدیکی است. قراولها آنقدر کاه برای اسبهای خود ریخته بودند که ممکن نبود میان گنبد بروم و یادم آمد که شیخ در اسکندر نامه فرموده:
به یادآور ای تازه کبک دری
که چون بر سر خاک من بگذری»
از دیگر نشانههای عشق فرهاد میرزا به هویت و تاریخ ایران علاقهاش به ضرورت ترجمه کتاب تاریخ هرودوت است. او در طرابوزان با حاکم و والی این شهر دیدار میکند که تاریخ هرودوت را از یونانی به ترکی ترجمه کرده است. پس او را تصریح به چاپ کتاب میکند و از ضرورت ترجمه تاریخ هرودوت به فارسی میگوید:
«تاریخ هرودوتس معروف مورخ یونان را که در فرنگستان کمال اعتبار را دارد. والی پاشا به ترکی ترجمه کرده است. خیلی ایشان را تصریح کردم که او را بدهد طبع بکنند. فیالحقیقه اگر آن نسخه طبع شود. بسیار تاریخ نافع است و احوال سلاطین عجم را خوب نوشته و از ترکی به فارسی ترجمه کردن آسان است.»
استقلال در برابر اروپا
فرهاد میرزا در دستهبندیهای سیاسی رایج در ساختار قدرت سیاسی آن روزگار ایران در دسته محافظهکاران و کسانی بود که مخالف نفوذ فرهنگی اروپا و روس و انگلیس در ایران بودند. در کنار فرهاد میرزا، برادرش سلطان مراد میرزا حسامالسلطنه بود و در نقطه مقابل آنها تجدد طلبان بودند که اروپامآب به شمار میرفتند و مشهورترینشان میرزا ملکمخان و میرزا حسین خان سپهسالار صدر اعظم ناصرالدین شاه بودند. قرارداد رویتر هم نبرد همین دو دسته بود که به پیروزی محافظهکاران انجامید. خود فرهاد میرزا درباره ضرورت الغای قرارداد رویتر در سفرنامهاش مینویسد:
«اگر قدرتی نداشته باشیم که به اضطرار، خصم کلاه ما را بردارد. حالا خودمان کلاه را به اختیار از سر برداشته و بر سر دیگری گذاشتهایم. کسی منکر راه آهن نیست. هرکه منکر باشد از عقل بیگانه است ولی نه به آن طور که به اختیار، دولت ایران خود را مسلوب الاقتدار کند. الحمدلله برای دولت ایران ممکن است که کم کم به این کار بپردازد وسالی چهار وپنج فرسخ از مال خود بسازد. که در عرض هفت و هشت سال به رشت و انزلی از تهران که محل تجارت است برسد. دیگر چه لازم است که آب و کوه و جنگل انبوه و قنوات منطسمه و انهار منجسه و معادن ایران تسلیم رویتر بشود؟ که هر گامی مایه هزار ناکامی است.»
در جایی دیگر فرهاد میرزا سفر به اروپا را به سخره گرفته و آن را بیمعنا میداند. طعنهای هم به میرزا صالح شیرازی اول دانشجوی اعزامی ایران در عصر عباس میرزا ولیعهد دارد که رفته است در لندن به تماشای شتر لندن پرداخته ولی مهمتر از این طعنه رد سفر اروپا به دعوت میرزا ملکمخان است که شاید طعنهای به خود ناصرالدین شاه هم باشد. فرهاد میرزا در این باره مینویسد:
«جناب ناظمالملک میرزا ملکمخان هم آن دفعه همین را نوشته و مرا دعوت اروپا و دیر سکوپا کرده بود. هیهات تضرب فی حدید بارد (افسوس آهن سرد میکوبد) اخوان عظام در رکاب همایون رفتند چه گلی چیدند؟؟؟ که من آن گلاب را بگیرم؟ به فرنگستان رفتن هم معنی ندارد. بلکه خدا خواست از جانب دولت قاهره ماموریت و خدمتی باشد و ما هم بتوانیم در آن وقت تحصیل سوغاتی بکنیم که به ملت و دولت از آن توشه فایده و از آن خوشه عایده برسد والا!!»
طعنه و نقدش به اروپاگرایی مخصوص ایرانیها نیست به سلطان عثمانی و دربار او هم طعنه میزند. آن هم رودررویشان. صدراعظم عثمانی به افتخارش ضیافت شامی ترتیب میدهد و غذاهای اروپایی را بر سر سفره شام میگذارد. این به مذاق فرهاد میرزا خوش نمیآید و در این باره نوشته است:
«گفتم من از بعضی غذاهای فرنگی خوشم میآید، ولی ترک عادت خود کردن و اصرار در کارهای دیگری کردن خوب نیست. اهل اروپا هم از غذاهای ما خیلی خوششان میآید، ولی هرگز در خانه خودشان غذای ما نمیخورند. به خلاف اهل اسلام هر شب در خانه خود به تقلید اهالی یوروپ. سلات (سالاد) و سوپ میخورند. تصدیق کرد که درست میفرمایید و به جهت ملاحظه من و سفارش وزیرمختار هیچ مشروبات مسکر منکر در سر سفره میز نبود. با وجود آن که اغلب ایشان عادت داشتند. امشب را به اکرام من و ادب اسلام کرده ترک احرام کردند.»
تکیه فرهاد میرزا بر استقلال در عمل هم بود. چنانچه در تفلیس که با میخاییل، جانشین امپراتور روسیه در قفقاز دیدار میکند در پاسخ به درخواست دولت روسیه برای تخته قاپو کردن ایلات مغان به بهانه دزدی و سرقت که شاید مقدمهای بود برای دستاندازی روسها در مغان. سخت و محکم میایستد و میگوید:
«عرض کردم. دزدی و دغلی لازمه طبیعت ایلات است. البته در فصل زمستان باید هر که در مغان به ریش سفیدی میرود. مانع باشد که از طرفین به رعیتها بیحسابی نکنند.»
تاکید بر استقلال فرهنگی ایران هم یکی از اولویتها و اهداف فرهاد میرزا بود. در سفرش در تفلیس با میرزا فتحعلی آخوندزاده نیز دیدار میکند و او خط پیشنهادی لاتین خود را به فرهاد میرزا برای جایگزینی با خط فارسی پیشنهاد میکند که این پیشنهاد هم با پاسخ منفی فرهاد میرزا روبهرو میشود. فرهاد میرزا در سفرنامهاش در این باره نیز نوشته است:
«حالا در دویست میلیان ملت اسلام این خطوط رواج گرفته. تغییر او مشکل است:
سعدی به روزگاران مهری نشانده بر دل
بیرون نمیتوان کرد الا به روزگاران»
سفرنامه فرهاد میرزا سال 1366 خورشیدی به اهتمام اسماعیل نواب صفا و بهوسیله کتابفروشی زوار به چاپ رسیده است.
سیاحت غرب
ایران در دوران قاجاریه شرایط سختی را میگذراند. حضور رقبای قدرتمند خارجی در منطقه و عقبماندگی فنی و علمی و ناکامی بزرگ ایران در دو جنگ با همسایه شمالی باعث سرخوردگیهایی در جامعه شده بود. نفوذ کشورهای غربی در ایران و ورود محصولات فرهنگی از کشورهای اروپایی، ایرانیان را با مفاهیم جدیدی ازجمله تجدد و تنوعآوری در عرصه حکومت، اندیشه و سبک زندگی آشنا کرد. برای فهم هر چه بهتر این پدیدههای نوظهور، نخبگان فرهنگی و سیاسی چند صباحی را در مغرب زمین گذراندند و بعد از مراجعت به وطن بازگوکننده تجربیات شخصی خود از دوران مهاجرت بودند. حاصل این گردشگری، در رسایل سیاسی و سفرنامهها مندرج است. سیاحتکنندگان غرب چند دسته بودند. برخی از سفربرگشتگان، همه دلایل ناکامی جامعه ایرانی را ماندن در گذشته دانستند و مدعی شدند که عامل نجات تنها تقلید صرف از آداب و رسوم غربی است و برخی دیگر ضمن تاکید بر اصالت سنتهای گذشتگان و تاثیر مهم آن بر زندگی مردم، بعضی از آموزههای فرهنگی و مفید آن دیار را با مفاهیم سنتی ممزوج کرده و فرآوردههای متناسب با شرایط بومی خود ارائه دادند. به هر صورت نگاهی به نتایج این سفرها و مطالعه موردی «از فرنگ برگشتگان»، مخاطب را با دنیایی از تضادها و تفاوتها در بینش و منش آشنا میسازد.
محمدعلی بهمنی قاجار
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد