امسال سریال پایتخت به کارگردانی سیروس مقدم گام سوم خود را برداشت و به موضوعاتی مثل کشتی، تکریم محیطبانان، یادبود پلنگ مازندران که در خطر انقراض قرار دارد و موضوعات دیگری که مرتبط با یک خانواده ایرانی است، پرداخت.
اما پایتخت 3 با عروسی شروع و با قهرمانی در کشتی تمام شد. روال هرساله مقدم اضافه کردن چند شخصیت جدید به سریالش است که امسال نیز حضور یک محیطبان که به خاطر حفاظت از پلنگ ایرانی زخمی شده با بازی مهران احمدی و نیز یک علیآبادی دیگر به نام رحمت که در کار ساخت و ساز ویلا در شمال است با بازی هومن حاجیعبداللهی در پایتخت 3 بیشتر به چشم میخورد.
حاجیعبداللهی که کار خود را با تئاتر آغاز کرد در دو قسمت از سری دوم سریال پایتخت حضوری کوتاه داشت و با نقش رحمت خروس به مردم معرفی شد که چون خروساش کشته و در سفره شام جاگرفته بود به کاری دیگر روی آورد که این شغل و تیپ جدید وی در پایتخت 3 بیشتر مورد توجه قرار گرفت. با حاجیعبداللهی در مورد نقش رحمت گپ کوتاهی زدیم که میخوانید.
رحمت از کجا شکل گرفت و چه شد که رحمت از یک نقش کوتاه در بخش دوم سریال پایتخت به حضوری جدی در پایتخت 3 رسید؟
رحمت در پایتخت 3 ادامه همان نقش کوتاه رحمت خروسباز در پایتخت2 بود، رحمت یکی از اقوام دور خانواده نقی بود که در پایتخت 2 حضور داشت که در آن سریال خروساش کشته و خورده شد، پس از آن تصمیم گرفت شغل خود را عوض کند. آن نقش کوتاه به ادعای محسن تنابنده و سیروس مقدم مورد توجه قرار گرفت و خیلیها سراغش را میگرفتند پس تنابنده و مقدم به من لطف کردند و این شخصیت را پرورانده و حضورش در سری سوم را بیشتر کردند.
این که رحمت ویلاساز بشود از کجا نشأت گرفت؟
این ایده آقای تنابنده بود که رحمت که خروساش مرده، زمینها و املاک پدری خود در شمال را فروخته و به کار ساختوساز وارد شده و وضع مالی خوبی پیدا کرده، یک ماشین شاسی بلند خریده و تیپش عوض شده و لباسهای جدیدی بر تن بکند.
یکی از شاخصههای نقش رحمت مانند سایر نقشهایی که در سریال پایتخت هست، لهجه مازنی آنهاست. شما برای رسیدن به لهجه مشکلی نداشتید؟
من از قبل با لهجههای ایرانی آشنا بودم. حتی قبل از این که به رادیو و تلویزیون بیایم، با لهجههای مختلف ایران مانند گیلکی و مازنی و... بخوبی صحبت میکردم به همین دلیل مشکل خاصی برای لهجه رحمت نداشتم. تمرین خاصی هم برای رسیدن به لهجه نداشتم و احتیاجی به این نبود که بخواهم با تنابنده که با ما لهجه مازنی کار میکرد، تمرین کنم تا لهجه رحمت دربیاید.
نقش رحمت بداههگویی هم داشت یا براساس آنچه که نویسندگان سریال نوشته بودند، پیش رفت؟
سریال پایتخت بشدت به متن وابسته و پایدار بود. ماجراها، دیالوگها و تمام اتفاقهایی که در سریال میافتاد زیرنظر سیروس مقدم و محسن تنابنده بود. سرپرستی تیم نویسندگان این سریال برعهده تنابنده بود که ایدههای خود را به خشایار الوند و حسن وارسته میسپرد تا آنها متن را بازپروری کنند و سپس با نظر الهام غفوری، محسن تنابنده و خشایار الوند جلوی دوربین میرفت.
من برای بازی در نقش رحمت نه دوست داشتم و نه میخواستم که خارج از چارچوب فیلمنامه کار کنم. برای بازی در این نقش به آنچه که تنابنده تدارک دیده بود اطمینان کامل داشتم. پایتخت و دیالوگهای آن مانند موم در دستان تنابنده نرم بود.
البته گاهی مواقع که من موردی به نظرم میرسید که در نقش رحمت تاثیرگذار بود آن را به تنابنده میگفتم و اگر مورد قبول قرار میگرفت آن را اجرا میکردم.
یکی از شاخصههای شخصیت رحمت لباسهای او و نیز گردنبند طبی او بود. چه شد که این گردنبند برای رحمت طراحی شد؟
عروسی ارسطو که با فروریختن سقف خانه نقی معمولی به پایان رسید باعث شد که تغییراتی در ظاهر بازیگران رخ دهد. نقی خانهنشین و موهایش سفید شد. دستهای موسی با بازی هدایتهاشمی داخل گچ رفت و رحمت نیز به خاطر آسیبی که گردن و ستون فقراتش دید مجبور به استفاده از این گردنبند طبی شد. اینکه تا آخر بازی من در نقش رحمت این گردنبند هم بود به خاطر تحقیقی بود که بر روی این نوع آسیبدیدگی انجام شده بود. تنابنده گفت که اصولا استفاده از اینگونه گردنبندها سه تا پنج ماه طول میکشد بنابراین، این گردنبند تا پایان نقش رحمت همراه او شد.
چرا حضور شما در این سریال تا قسمت هشتم بود؟
بسیار دوست داشتم که تا پایان سریال همراه با گروه باشم؛ ولی به خاطر مشغله بسیار زیاد نتوانستم از قسمت هشتم به بعد در پایتخت 3 حضور داشته باشم. من باید برنامه رنگینکمان را همزمان با سریال پایتخت اجرا میکردم به همین دلیل نتوانستم همکاریام را با پایتخت ادامه بدهم.
روز اول کار من در پایتخت 3 هفدهم دی بود که این روز همزمان با تولد پسرم بود. من پسرم و مادرش را در بیمارستان تنها گذاشته و به سر صحنه سریال پایتخت رفتم. در طول ساخت این سریال من نزدیک به 12 بار به شمال سفر کردم. باور کنید که برایم بسیار سخت و سنگین بود؛ ولی کار با آقای مقدم و محسن تنابنده برایم یک افتخار است و تمام این سنگینی کار را به جان خریدم.
در قسمت آخر و در سالن کشتی برادران دوقلوی شما در سالن حضور داشتند؛ ولی شما نبودید. دلیلش چیست؟
پنجم و ششم فروردین روزی بود که سالن کشتی آفیش شده بود. خشایار الوند با من صحبت کرد که برای رحمت در سالن کشتی کارهایی در نظر گرفتهایم؛ ولی متاسفانه در همان روزها من در مرز ارس در حال اجرای یک برنامه بودم و نتوانستم در سالن کشتی حضور یابم.
مجید احمدی / جامجم
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد