لاله بر باد رفته

در بین کشورهای اسلامی، لاله در فرهنگ دو کشور ایران و ترکیه نفوذ عمیقی دارد.وجود 19 گونه از گونه‌های این گل در کشورمان باعث شده است تا این گل، گل ملی ایران لقب بگیرد البته کشورهای افغانستان، ترکیه، هلند، مجارستان و بلژیک هم لاله را گل ملی خود می‌نامند و در این زمینه همزاد ایران محسوب می‌شوند.

بسته به نوع آب و هوا و کشورهای مختلف عمر و دوام این گل زیبا نیز متغیر است، به طوری که در کشور دوست و همسایه ترکیه «عمر گل لاله» تا امروز به سه فصل و 115 روز رسیده است! و در کشور ما هنوز متولد نشده سقط می‌شود و پیش از پاگذاشتن به عرصه زندگی فاتحه‌اش خوانده می‌شود!

اسدالله نیک‌نژاد، کارگردان مشهور و جنجالی سینمای ایران که سال‌ها پیش با ساخت سریال معروف «پاییز صحرا» نامی برای خودش دست و پا کرد و بعدها جلای وطن کرد و برای ادامه فیلمسازی به آمریکا رفت، باغبان اصیلی بود که پس از بازگشت قصد تولید و پرورش گل لاله را داشت! مدیران سینمایی دولت قبلی با پیشنهاد اسی نیک‌نژاد بلافاصله دل و دین باختند و در‌خصوص تولید و حمایت از ساخت فیلم زندگی لاله صدیق اتومبیلرانی قهرمان ایران، این فیلم را پروژه‌ای فاخر و ملی تعریف کردند و بودجه‌هایی میلیاردی برای آن در نظر گرفتند.

مهم‌تر از همه آن‌که سنگ بنای بریز و بپاش‌های این فیلم، این اثر به اصطلاح بزرگ و سینمایی که با تولید به زبان انگلیسی داعیه جهانی شدن داشت، در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی که مطابق نامش باید حامی آثار مستقل و تجربی باشد، شکل گرفته بود؛ موردی که باعث شد با تغییر دولت و جابه‌جایی مدیران این مرکز جلوی آن گرفته شود و به دلیل خروجی نامشخص و تمام نشدن فیلم باوجود زمان طولانی تولید این طرح به حالت تعلیق درآید.

جدا از این‌که اساسا تعلیق یک فیلم در دنیا سابقه دارد یا نه و مدیران فعلی سازمان سینمایی و مرکز گسترش تا چه حد اهل مصالحه، گفت‌وگو و مذاکره برای چاره‌اندیشی منطقی و بدون عداوت در این مورد باشند، اما نمی‌شود از خطاها و اشتباهات احتمالی سازندگان و به عبارت دیگر باغبانان «لاله» چشم‌پوشی کرد.

نیک‌نژاد وقتی دید که مسئولان فعلی سینمایی رغبتی به اتمام این طرح ندارند، این روزها سخت در تلاش است حتی به قیمت گرو گذاشتن خانه‌اش، این فیلم ناتمام و معلق را به پایان برساند.

ماجرای «لاله» و حکایت لاله‌ای که نروییده مرد هم یکی از آن داستان‌های عجیب و غریبی است که تنها در سینمای بی‌در و پیکر ما می‌تواند اتفاق بیفتد. به قول استاد شهریار:

بی‌داد رفت لاله بربادرفته را

یارب خزان چه بود بهار شکفته را

علی رستگار - گروه فرهنگ و هنر