جنگ کرات چنان تاثیری در جامعه زمان خود داشت که در همان روز پخش برنامه، تعدادی از افراد از ترس آدم فضاییها دست به خودکشی زدند، خیلیها شهر را ترک کردند، فروشگاهها مملو از آدمهایی شد که میخواستند مواد غذایی ذخیره کنند، تعداد زیادی در مخفیگاههای شهری پنهان شدند، جادهها و مسیرهای خروج از شهر قفل شد، هرج و مرج زیادی به راه افتاد و همه چیز در شهر به هم ریخت.
جنگ کرات و وحشت ناشی از تسخیر کره زمین به دست فضاییها چنان تاثیر هولناکی در جامعه به جا گذاشت که مقامات محلی مجبور شدند چند بار در همان روز بر غیرواقعی بودن این داستان تأکید کرده، آن را تکذیب کنند و بگویند این برنامه فقط ناشی از یک داستان تخیلی بوده است نه اتفاقی که واقعا رخ داده. با وجود این ترس و وحشت ناشی از این داستان تا مدتها در شهر باقی ماند و داستان جنگ کرات اورسون ولز به یکی از معروفترین تئوریهای علوم ارتباطات یعنی تاثیر عمیق رسانه بر افکار عمومی معروف شد.
حالا قریب به هشت دهه از جنگ کرات و جنجالی که داستان اورسون ولز در جامعه آمریکا به جا گذاشت میگذرد، اما تاثیر رسانه بر افکار عمومی روز به روز جایگاه تازهای در مطالعات ارتباطاتی پیدا میکند؛ جایگاهی که با وجود فراز و نشیبهای خود در علم ارتباطات و رسانه، قطعا تردیدناپذیر است.
حالا دیگر تلویزیون بخش عمدهای از مخاطبان را به خود اختصاص داده است و با توجه به فراگیری و عمومیت زیاد میان مخاطبان میتواند تاثیر زیادی روی افکار عمومی و جهتدهی به باورها، اعتقادات و حتی رفتارها و تصمیمگیریهای جمعی و فردی داشته باشد.
تازهترین بازتاب رسانهای اخیر هم که ناشی از همین تاثیر عمیق در افکار عمومی بود به ماجرای بخشش یک قاتل از چوبه دار مربوط بود که برنامه پرمخاطب «نود» به آن جهت داد تا بار دیگر جانی در کالبدی دمیده شود و یک جوان بتواند طلوع آفتاب روز بعد را هم ببیند. خانواده دیگری هم با این که داغدار بودند، طعم شیرین بخشش را چشیدند و به یمن این عمل نیک خود کمک کردند تا بخشش و بزرگواری در جامعه ایران نهادینه شود.
ماجرای اتفاقی که در برنامه نود افتاد و موجب بخشش بلال از سوی خانواده مقتول شد، نشان میدهد جریانهای رسانهای بخصوص رسانه ملی همچنان میتوانند تاثیرگذار باشند و باعث اتفاقات زیبا و به یادماندنی در جامعه شوند که شیرینی آن تا مدتها در افکار عمومی باقی بماند و از سویی اعتماد مردم به رسانه و برنامههایی مثل نود را صدچندان کند.
برنامه نود هم مثل جنگ کرات اورسون ولز تاثیر عمیقی بر سطح جامعه گذاشت و بر سر زبانها افتاد، اما بار دیگر نشان داد رسانه همچون تیغ دولبهای است که میتواند هم از یک سو مثل آنچه در آمریکا اتفاق افتاد موجب تنش و هرج و مرج در جامعه شود و هم مانند برنامه نود خاطرهای خوب از خود به جا بگذارد.
باقی این داستان که چه استفادهای از امکانات یک رسانه فراگیر شود به مدیران و دستاندرکاران آن رسانه بستگی دارد، اما رسانهها به طور معمول سعی میکنند در اتفاقاتی که در سطح جامعه میافتد، پیشرو باشند و نقش مثبتی از خود به جا بگذارند. به طوری که این داستان، چندی پیش نیز در برنامه «ماه عسل» تکرار شد و به یمن فراگیری تلویزیون و استفاده مطلوب از پرمخاطب بودن یک برنامه، کودک گمشدهای به آغوش خانواده خود بازگشت.
اگر چنین مواردی در رسانه ملی تکرار شود و این عادت به استفاده از تاثیر رسانه در نیکوکاری و کمک به اقشار جامعه به یک فرهنگ عمومی در رسانه ملی تبدیل شود، یقینا منافع درازمدت آن یعنی حفظ مخاطب و راضی نگه داشتن او به خود رسانه برمیگردد و انجام چنین اعمالی به رویه معمول همه افراد جامعه تبدیل خواهد شد؛ رویهای که میتواند نهتنها در نود و ماه عسل بلکه در همه برنامههای رسانه ملی دیده شود./ ضمیمه قاب کوچک
رضوان اناری
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد