ماموران پلیس شهرستان اردبیل مدتی قبل در جریان قتل مردی میانسال در مغازهاش قرار گرفتند. بهدنبال اعلام این خبر، گروهی از کارآگاهان جنایی به محل جنایت اعزام و با حضور در محل، با جسد مرد میانسال در حالیکه غرق در خون، روی زمین افتاده بود، روبهرو شدند. صاحب مغازه که اکبر نام داشت، با ضربات چاقو از پای درآمده و در اطراف جسد تعدادی قرص متادون و چند سرنگ افتاده بود. باتوجه به آثار جراحت روی بدن قربانی، این احتمال مطرح شد که مقتول با عامل جنایت درگیر شده است.در ادامه بررسیها مشخص شد اکبر در مغازه لوازم آرایشی و بهداشتیاش، قرصهای ترامادول و داروهایی را که مربوط به معتادان است، میفروخت. همین موضوع احتمال ارتکاب جنایت توسط معتادان و مشتریان مرد مغازهدار را مطرح کرد.
شناسایی مظنون
رئیس پلیس آگاهی استان اردبیل درباره این پرونده میگوید: با مشخص شدن این موضوع که مقتول، داروی متادون میفروخت، تحقیقات برای شناسایی مشتریان او آغاز شد. چند مظنون در این ارتباط بازداشت شدند و در بازجویی از آنها مشخص شد هیچکدام از مظنونان در این جنایت نقشی نداشتند. تحقیقات ادامه داشت تا اینکه مظنون دیگری به نام جعفر که از مشتریان مقتول بود، شناسایی و چند روز پس از قتل دستگیر شد.
سرهنگ عالیزاده ادامه میدهد: با شروع تحقیقات از جعفر، او منکر جنایت بود و ادعا میکرد هنگام وقوع جنایت در خانهاش بود. در تنپیمایی از متهم، روی سر، صورت، پشت گردن و ساعد وی آثار خراش و کبودی دیده و درباره علت این جراحات از او سوال شد. مظنون در پاسخ ادعا کرد با پدرش درگیر شده و آثار ضرب و جرح روی بدن او به همین دلیل است.
کارآگاهان بعد از شنیدن ادعاهای پسر جوان، سراغ پدر جعفر رفتند تا اظهارات او را بررسی کنند اما پدر جعفر مدعی شد درگیری او با پسرش چهار روز قبل از جنایت بود و او با چوبدستی پسرش را کتک زده، بنابراین آثار خراشیدگی روی پوست او ناشی از درگیری آنها نیست. به همین دلیل پسر جوان برای بررسی دقیقتر زخمها، به پزشکی قانونی انتقال یافت.
متخصصان پزشکی قانونی اعلام کردند آثار زخم و کبودی روی بدن جعفر مربوط به چند روز قبل از جنایت است اما آثار خراش و زخم روی گردن و دست متهم با روز حادثه مطابقت دارد.
رئیس پلیس آگاهی استان اردبیل ادامه میدهد: در بازرسی از خانه متهم، روی پرده حمام لکههای خون دیده شد که احتمال میرفت متعلق به مقتول باشد. لکهها برای تعیین گروه خونی به آزمایشگاه تشخیص هویت ناجا ارسال و در ادامه مقداری مواد مخدر نیز در خانه متهم جوان کشف شد.
سرهنگ عالیزاده میگوید: متهم منکر قتل بود اما تمام سرنخها و مدارک پلیسی حکایت از آن داشت که جعفر این جنایت را مرتکب شده است. به همین دلیل پسر جوان ابتدا به اتهام مصرف و نگهداری مواد مخدر با قرار بازداشت موقت روانه بازداشتگاه شد و تحقیقات در این زمینه ادامه یافت.
دوربینهای مداربسته
کارآگاهان در جستجوی مدرکی بودند که نشان دهد متهم برخلاف ادعایش در زمان جنایت خارج از خانه بود. آنها در گام بعدی تحقیقات، فیلمهای دوربینهای مداربسته را که اطراف محل جنایت قرار داشت، تحویل گرفتند. بیش از 12 دیویدی از دوربینهای مداربسته بهدست آمد و تمامی آنها بازبینی شد. در نهایت کارآگاهان در یکی از فیلمها، موفق به شناسایی متهم شدند. در این فیلم پسر جوان در حال رفتن به سمت مغازه مقتول بود و همین موضوع نشان میداد او روز حادثه بیرون از خانه بوده است.
لباسهای فروخته شده
کاراگاهان در بازرسی از خانه متهم لباسهایی را که روز حادثه پوشیده بود، پیدا نکردند. همین موضوع نشان میداد جعفر لباسهایش را بعد از درگیری خونین از بین برده است تا مدرکی علیهاش برجا نماند. با بهدست آمدن سرنخی جدید از پرونده، دوباره به دستور بازپرس پرونده، متهم از زندان برای تحقیقات به اداره آگاهی انتقال یافت. پسر جوان با دیدن تصویر خود در فیلم دوربین مداربسته گفت: قبول دارم من در این فیلم هستم و مسیر حرکتم نیز به طرف مغازه لوازم آرایشی و بهداشتی مقتول است اما این نشان نمیدهد من در روز حادثه آنجا بودم و مرتکب قتل شدم. این فیلم، مدتها قبل از قتل ثبت شده است و دلیلی هم برای حرفم دارم. لباسهایی را که در این تصویر تن من است، یک ماه قبل در بازار فروختم. بنابراین فیلم حدود یک ماه قبل از جنایت تصویربرداری شده است.
جعفر در حالی چنین ادعایی را مطرح کرد که تاریخ ضبط فیلم و صاحب دوربین حکایت از آن داشت که فیلم روز حادثه و لحظاتی قبل از جنایت گرفته شده است.
اعتراف به جنایت
بررسیها در این رابطه ادامه داشت تا اینکه در نهایت پسر جوان به جنایت اعتراف کرد و گفت: مدتها قبل معتاد شدم. وقتی خانوادهام از این موضوع باخبر شدند، خیلی سعی کردند مرا ترک دهند اما بیفایده بود. بعد از مدتی کارم را هم از دست دادم و برای تهیه هزینه مواد سراغ پدرم میرفتم و او را با تهدید مجبور میکردم هزینه موادم را تامین کند. پیرمرد که نمیتوانست از پس این هزینهها بربیاید، چهار روز قبل از جنایت با من درگیر شد و مرا از خانه بیرون کرد و چند ضربه چوبدستی هم به من زد.
جعفر ادامه داد: چند وقتی بود از اکبر، قرص متادون میخریدم. روز حادثه برای خرید قرص به مغازهاش رفتم اما چون پولم کم بود، قرص نفروخت. خماری آنقدر مرا اذیت کرد تا اینکه با خودم گفتم دوباره سراغ اکبر میروم و کمی که بیشتر التماس کنم، دلش نرم میشود و قرصها را میدهد. با همین نیت دوباره به طرف مغازهاش راه افتادم. اکبر تا مرا دید، پرسید پول گیر آوردی؟ من شروع به التماس کردم و گفتم اگر به من قرص بدهد خیلی زود پول را برایش میبرم. التماسهایم بیفایده بود. قرصهایی که خورده بودم قدرت تصمیمگیری را از من گرفته بود و اختیارم دست خودم نبود.
باهم درگیر شدیم و بیاختیار دست داخل جیبم کردم و چاقویی را که همراهم بود بیرون آوردم و چند ضربه به او زدم. اکبر خونین روی زمین افتاده بود و نفس نمیکشید. خیلی ترسیده بودم، باید هر چه زودتر آنجا را ترک میکردم تا کسی مرا نبیند.
چند قرص متادون برداشتم و پا به فرار گذاشتم. لباسهایم خونی شده بود. برای همین به حمام رفتم. شما درست حدس زدید لکه خونی که روی پرده حمام بود، متعلق به مقتول بود. بعد از حمام سعی کردم همه سرنخها را از بین ببرم، به همین دلیل لباسهایی را که در زمان قتل پوشیده بودم داخل کیسهای گذاشتم و همراه چاقویی که با آن اکبر را به قتل رسانده بودم، داخل زبالهها انداختم.
پس از اعتراف پسر جوان، رسیدگی قضایی به پرونده آغاز شد و چند روز قبل او همراه گروهی از کارآگاهان جنایی و بازپرس پرونده راهی صحنه قتل شد و به بازسازی صحنه جنایت پرداخت. متهم پس از بازسازی صحنه قتل، با قرار بازداشت موقت روانه زندان شد و راز قتل مرد میانسال با تلاش کارآگاهان پلیس آگاهی استان اردبیل برملا شد./ ضمیمه تپش
مرجان لقایی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد