جام جم سرا:
تردیدی نیست که مسئولیت عمده تربیت فرزندان در مراحل اولیه رشد و تحول، بویژه در دوران جنینی، شیرخوارگی و پیشدبستانی بر عهده مادر است، اما این امر مهم بدون حمایت و کمکهای پدر میسر نیست.
روانشناسان معتقدند پدر هم به اندازه مادر برای رشد روانی کودکان مهم و باارزش است و برقراری تعادل بین روابط این دو با فرزندانشان میتواند از نظر روانی سبب رشد صحیح کودکان شود.
پدر نقش مهمی در شناسایی هویت جنسی کودک داشته و در عین حال که مادر سعی میکند با نقش حفاظتی خود فرزند را حفظ کند، پدر، او را به سمت بیرون گرایش میدهد و در کنار دادن حس اعتماد و امنیت، به او اجازه شکستن محدودیتها را میدهد.
پدر و پسر
در هر دورهای نوع رابطه پدرها و پسرها و صمیمیت و احترام بین آنها وابسته به دوران خودشان در تغییر بوده است و اگر خوب دقت کنیم به این نکته پی میبریم که رابطه بین پدر بزرگهای ما و پدرانمان با رابطه پدران ما و پسرهایشان و پدر و پسر نسل بعدی متفاوت است، اما آن چیزی که بیش از پیش به چشم میخورد شکاف بین دو نسل کنونی و فراوانی قابل ملاحظه ناخوشایندی در روابط میان پدرها و پسرها، در خانوادههای مختلف و با تبار اقتصادی و اجتماعی متفاوت، در شهرها و روستاهاست که باید هم پدرها و هم پسرها در ایجاد دوباره رابطهای خوشایند، پایدار و مطلوب بکوشند، البته در این میان پدران سهم بیشتری دارند، زیرا که علت اصلی این شکاف و نابهنجاری رابطهها تربیت نادرست پسران و در اغلب موارد نداشتن وقت کافی از سوی پدران برای پسرهاست.
ارتباط تنگاتنگ و دوستانه پدرها و پسرها تضمینکننده بهداشت روان و آرامش خانواده و همچنین سلامت روانی پسرها در آینده است. امروز بیش از هر زمان دیگر، پدرها و پسرها محتاج رابطهای صمیمی و نگرش خوشایند نسبت به یکدیگر هستند، چون در دنیای امروز که شاهد گسترش و پیشرفت روز افزون تکنولوژی و فناوریهای اطلاعاتی هستیم، ایجاد مصونیت فرزندان بویژه پسرها در برابر این موج بیشتر از طریق به وجود آوردن مصونیت عاطفی آنها میسر است و این جز با حسن رابطه و پیوند عاطفی پدر و پسر مقدور نیست.
در کل روابط محبتآمیز پدرها و پسرها بیشترین تاثیر را در کاهش تنشهای خانوادگی و اضطرابهای فردی به همراه دارد و زمینه سلامت شخصیت و بهداشت روان پدرها و پسرها و اعضای خانواده را فراهم آورده و مناسبترین بستر را برای رشد و تحول مطلوب شخصیت و به وجود آوردن خلاقیت و نوآوریهای فکری و عملی آماده میسازد.
پسرها بیشتر از دختران به دنبال الگوگیری از پدرانشان هستند و پسرانی که از ارتباط صمیمی و خوشایند کلامی با پدر برخوردارند و از مصاحبت و همنشینی، همراهی و همزبانی و همدلی با پدر لذت میبرند، از بیشترین مصونیت روانی و فرهنگی برخوردار هستند و در دوران جوانی، با بالاترین احساس خود ارزشمندی، اعتماد به نفس و صلابت شخصیت همراه میشوند؛ اما آن دسته از پسرانی که از کمترین ارتباط کلامی با پدر محروم هستند و در برابر وجود پدر فاقد اختیار و آزادی و قدرت بیان و اظهار مکنونات قلبی و برقراری پیوند کلامی و عاطفی بوده، پیوسته از سوی پدر مورد کمتوجهی و بیمهری قرار میگیرند، جرأت سوال و جواب نیز نمییابند و با دنیایی از ناآرامی درون، پریشانی خاطر، عقدههای روانی و اندیشه و احساسی نهچندان مطلوب نسبت به رفتارهای پدر در تأمین نیازهای فطری آنان، پای به دوره جوانی میگذارند، بیش از دیگر همسالان خود، وجودشان مستعد انواع آسیبپذیریهای روانی، فکری، اجتماعی و سیاسی خواهد بود.
پسرها از گفتار و رفتار پدرشان درس زندگی، رفتارهای مردانه، همسرداری، آداب و معاشرت با دیگران، مقاومت در برابر مشکلات، احترام گذاشتن به افراد خانواده و اجتماع، راه و رسم زندگی و نیز معنویت را یاد میگیرند.
با توجه به اینکه پسرها به گفتار و رفتار پدرشان نگاه و از آن تقلید میکنند، به پدرشان به دیده احترام نگاه میکنند و اعمال و رفتار او را معیار خوبی و بدی قرار میدهند و از آنها الگو برمیدارند، پدرها باید تا آنجا که میتوانند الگوی خوبی برای پسرانشان باشند.
پدر و دختر
رابطه پدرها و دخترها از گذشته تاکنون در بیشتر موارد، رابطهای گرم و عاطفی بوده است؛ دختران از قدیم مونس و همدم پدرانشان بودهاند و پدران پشت و پناه و دلگرمی دختران و این رابطه حتی تا بعد از اینکه دختر از خانه پدری به عنوان عروس بیرون میرود نیز ادامه دارد و این حس تکیه گاهی و دلگرمی هیچگاه از بین نمیرود.
گاهی نوع رابطه دختر و پدر به تاریخچه زندگی شخصی پدر بازمیگردد. برخی مردان دوست دارند همان رابطهای را با دخترشان ایجاد کنند که با مادرشان داشتهاند و برخی دیگر عشقی را نثار او میکنند که نتوانستهاند تجربه کنند. برخی مردان از داشتن دختر خوشحال میشوند چون رابطه خوبی با پدر خود نداشتهاند، برای این دسته از افراد داشتن پسر به معنی تبدیل شدن به همان پدری است که آنها در کودکی از او خرسند نبودهاند. در حالی که داشتن دختر سبب میشود وزن تاریخ گذشته سبکتر شده و مرد بتواند رابطه جدیدی با فرزند خود ایجاد کند.
از طرف دیگر پدر برای دختر بر خلاف پسرها نوعی «تائید» است و روابط بین آن دو به طور ناخودآگاه برای هر دو طرف اهمیت و برتری خاصی دارد. مهم این است که معمولا این رابطه که از همان ماه اول تولد آغاز میشود همیشه تعادل ندارد و گاهی یک رابطه بسیار نزدیک و عاطفی و گاهی یک رابطه با فاصله بین پدر و دختر شکل میگیرد.
پدر برای دختر حکم کسی را دارد که بین فرزند و مادر جدایی میاندازد، مادر فرزند را به دنیا میآورد و پدر دنیا را به او میشناساند و در پناه خود به او هویتی مستقل میبخشد؛ در واقع این پدر است که به دختر تواناییهای فیزیکی از جمله دویدن و پریدن را میآموزد و حامی همیشگی دختر در فعالیتهای اجتماعی و هوشی است. در ضمن پدر اولین مردی است که به عنوان نمونه جنس مذکر با او آشنا میشود.
نوع ارتباط و برخورد پدران با دخترشان میتواند در آینده او موثر باشد و روابط و تعامل موثر بین آنها، بسیاری از مشکلات دختران را مرتفع خواهد کرد ، زیرا فرزند دختر با توجه به روحیات متفاوت و حساسی که نسبت به فرزند پسر دارد، با ارتباط هرچه عمیقتر با پدرش، به عنوان جنسی مخالف، میتواند مسیر بهتری را برای زندگیش برگزیند و نظارت پدر بر او البته به طور غیرمستقیم و با نگاهی عاطفی، او را نسبت به مخاطراتی که در جامعه امکان دارد تهدیدش کند، آگاه خواهد ساخت.
ارتباط مثبت و حسنه دختر با پدر، علاوه بر جلوگیری از بلوغ زودرس او، باعث خواهد شد که دختران نوجوان دوران بلوغ خود را با بحران کمتری پشت سر بگذارند، البته اغلب افراد جامعه، نقش مادر را به دلیل ارتباط عاطفی فرزندان و روحیه خاص مادر، پررنگتر میدانند و او را نسبت به پدر، نزدیکتر به فرزند تلقی میکنند، اما مسالهای که در اینجا مغفول مانده این است که پدر هم در جای خود باید و میتواند بسیار موثر عمل کند. در این زمینه دختران نیز نباید نقش حاشیهای برای پدران خود در زندگیشان قائل شوند، چراکه پدر نیز همچون مادر دلسوزیها و تجربیات خاص خود را دارد و دختران برای آشنا شدن با روحیات جنس مخالف البته برای انتخاب همسر آینده، باید به درک برخی از خصوصیات پدرشان آگاه شوند و هرچه این درک بهتر و عمیقتر باشد، آینده بهتریبرایشان رقم خواهد خورد.
این ارتباط خوب عاطفی بین پدر و دختر، برای او و همسرش نیز در آینده بسیار مفید خواهد بود و هنگامی که در زندگی برایشان مشکلی پیش آمد، پدر را به عنوان فردی مصلح و معتمد در بین خود به خوبی خواهند پذیرفت و پدر با انتقال تجربیات خود آنها را برای رفع مشکلاتشان در زندگی هدایت میکند.
پدرم را فقط در خواب میبینم
امروزه به دلیل مشکلات اقتصادی و سختی تامین معیشت خانواده پدران مجبور به کار در زمان طولانی در طول شبانهروز هستند و ممکن است حتی حداقل زمان را هم برای تعامل با فرزندان و تربیت و آموزش آنها به طور مستقیم صرف نکنند؛ البته همیشه هم به علت مسائل اقتصادی این اتفاق نمیافتد، بعضی از پدرها اینگونه احساس میکنند که تربیت فرزندان چه دختر و چه پسر به عهده همسرانشان است و خودشان فقط وظیفه برآوردهکردن هزینههای مادی خانواده را به عهده دارند، در حالی که نقش پدر در واکسینهشدن فرزندان بخصوص دخترها در مقابل ویروسهای مختلف و خطرناک جامعه بسیار مهم است.
دکتر سیما فردوسی، مشاور خانواده و استاد دانشگاه شهید بهشتی معتقد است مشکلات و مسائل اقتصادی میتواند تشدیدکننده کمشدن رابطه پدر و فرزندان باشد ولی در بیشتر موارد نمیتواند دلیل اصلی این موضوع باشد و همینطور در بیشتر موارد پدران از پیامدهای احتمالی کار زیاد و صرف وقت کم برای فرزندان آگاهی ندارند.
وی همچنین معتقد است باید فرزند پروری و روابط متقابل پدر و فرزند به پدرها آموزش داده شود و این امری کاملا اکتسابی است و جز از راه انجام کارهای فرهنگی از جمله آموزش در رسانهها، فرهنگسراها و حتی در نماز جمعه، امکان پذیر نیست. اما از طرفی نیز در بعضی موارد مردان برای برقراری تعادل بهتر بین مسائل شغلی و خانوادگی ناگزیر به ازخودگذشتگی برای تامین نیاز مالی خانواده و پیشرفت شغلی هستند. در خیلی از موارد پدران، نیازمند کاهش فشار شغلی هستند. سپریکردن روزهای ناخوشایند در محل کار یکی پس از دیگری میتواند برای رابطه پدر با فرزندانش آسیبزا باشد.
حال این سوال پیش میآید که وقتی پدر در کنار فرزندان حضور نداشته باشد یا ذهنش درگیر باشد، کودکان چه چیزی را از دست میدهند؟ پژوهشها درباره رشد کودک میگوید که کودکان در این مرحله چیزی فراتر از دستیار مادر را از دست میدهند. رابطه پدران با فرزندان با رابطه مادر و فرزند متفاوت است، یعنی ارتباط پدر موجب رشد مهارتهای متفاوت، بویژه در زمینه روابط اجتماعی است و این تأثیرات از سن بسیار کم آغاز میشود.
بسیاری از پژوهشگران بر این باورند که در آغاز پدران با بازیکردن بر فرزندان خود تأثیر میگذارند. پدرانی که بخش زیادی از وقت خود را صرف بازی و شوخی با فرزندانشان میکنند به همراه بازی به کودکانشان آموزشهای متنوعی را ارائه میدهند. در بازی پدران با کودکان در مقایسه با شیوه تعاملی مادران، فعالیتهای جسمی و هیجانی بیشتری وجود دارد؛ برعکس، بازی مادران به شیوهای است که هیجانهای کودک در طول بازی یکنواخت باقی میماند، اما پدران با فرزندان خود بازیهای پر سر و صدا و پر جنبوجوش میکنند؛ مثل بالا بردن کودک یا قلقلک دادن او.
بسیاری از روانشناسان باور دارند شیوه بازی پر سر و صدا و پرجست وخیز پدران وسیله مهمی برای کمک به کودک جهت آموختن هیجانهاست. وقتی پدر این حالتهای هیجانی را شروع میکند و خاتمه میدهد، کودک میآموزد چگونه با هیجان برخورد کند و سپس آرامش خود را از حالت هیجانزدگی باز یابد. وقتی کودک وارد دنیای ناآرام و خشنهمبازیها میشود، چنین مهارتهایی برای او بسیار کارآمد است. با داشتن چنین بازیهای خشنی با پدر، کودک میتواند به نشانههای اوج گرفتن احساسات در دیگران پی ببرد و بداند که چگونه برای خودش بازیهای پرهیجان به وجود آورد و به شیوههایی که نه بسیار آرام و نه پرشتاب و خارج از کنترل باشند به دیگران واکنش منفی نشان دهد. در واقع او یاد میگیرد چگونه هیجانهایش را در سطحی مطلوب برای بازی سرگرمکننده حفظ کند. پژوهشها نشان داده کودکانی که پدران آنها سطوح بالایی از بازیهای جسمانی را داشتند بیشترین محبوبیت را در بین همسالانشان دارند؛ البته به شرطی که این شیوه بازی آمرانه نباشد.
پس به پدران در برابر فرزندان توصیه میشود؛ مهربانی شما، دانش شما، مثالهای شما و شوخیهای شما در او تأثیر میگذارد. به خاطر داشته باشید شما سر مشق یک زندگی کوچک و یک ذهن کوچک بسیار تأثیرپذیر هستید، شما قهرمان فرزندانتان هستید. برای آنها وقت بگذارید و به آنها نشان دهید که وقتی بزرگ شدند چگونه باشند. وقتی بزرگ شدند به آنها افتخار خواهید کرد و شگفتزده خواهید شد چون آنها خود شما هستند و شما میتوانید در زمان پیری، جوانیتان را در فرزندانتان ببینید.
حالا اگر به حد کافی درکنار آنها نباشید چه اتفاقی میافتد؟ مشکلات شروع میشوند. آنها کارهایی میکنند که توجه شما را جلب کنند و البته غالبا هم نسنجیده است. کودکی که پدر، زمان بیشتری برای او صرف میکند، زحمت کمتری دارد، او نیازی ندارد کاری بکند که توجه شما را به خود جلب کند. بسیار خب، حالا شما میدانید آنها چه میخواهند؟ هر داستانی که برایشان بخوانید، هر رفتاری از شما، هر به آغوش کشیدنی، هر بوسه ای، تمام زمانهایی که صرف تربیت او میکنید، هر زمانی که اشک او را پاک میکنید و هر دلسوزی شما را کودکتان میبیند و درک میکند.
بعضی از مادران پدر خانه هم هستند
بعضی از مادران به دلایل متعددی از جمله فوت همسر یا جدایی مجبور به پذیرش نقش دیگری، یعنی نقش پدری هم میشوند. مادر بودن به خودی خود سخت است، اما قبول مسئولیت پدری برای یک زن به طور حتم طاقت فرساست بویژه اگر مجبور به پدریکردن برای پسر باشد این مسئولیت سختتر و دشوارتر هم میشود. پسران معمولا نیاز دارند از یک مرد در خانه تبعیت کنند و در کل از مادر کمتر از پدر حرفشنوی دارند، در نتیجه اداره و تربیت یک پسر برای مادر بسیار سختتر از بزرگکردن و انجام همزمان وظایف پدری و مادری برای یک دختر است؛ البته این مشکلات جدا از مشکلاتی است که بهواسطه مسائل اقتصادی برای زنان سرپرست خانواده به وجود میآید.
روانشناسان معتقدند اگر پسر به هر دلیلی از زندگی در کنار پدر محروم شد حتما یک فرد مذکر مثل یکی از پدربزرگها یا اقوام نزدیک تا حدی نقش الگودهی به او را بپذیرد و با ارتباطهای منظم و برنامهریزی شده کمک کند تا رشد روانی کودک یا نوجوان به سلامت انجام شود و همینطور آنها معتقدند حتی وقتی جدایی والدین اتفاق میافتد، پدری که از بقیه طرد شده، ممکن است باز هم بر فرزندان تأثیر مثبت داشته باشد و تماس منظم با والدی که حضانت فرزندان را به عهده ندارد و حفظ روابط خوب با هر دو والد، میتواند فرزندان را از اختلالات عاطفی حفظ کند.
پدرهاییکه عابربانک شدهاند!
متاسفانه در سالهای اخیر شاهد نوعی از روابط پدر و فرزند بودهایم که شاید تعداد آن کم باشد، اما همان تعداد کم هم قابل تامل است و آن چیزی نیست جز ختم شدن روابط پدر و فرزندی، فقط به مسائل مالی... .
بعضی از فرزندان باز هم به دلیل تربیت نادرست والدین، تصور میکنند از پدر خود فقط باید توقع تامین مخارج خود را داشته باشند و در بیشتر موارد پدران اینطور فرزندان نیز به این رابطه تن داده و فقط به تامین مایحتاج آنها اقدام میکنند و به اصطلاح حکم عابربانک را پیدا کردهاند.
همانطور که در خانواده والدین باید مدیریت عاطفی، روانی و اجتماعی را برای ایجاد روابط دوستانه و رسیدن به تکامل خانواده به عهده گیرند و عمل کنند، باید بر دخل و خرج خانواده نیز مدیریت کنند. مدیریت اقتصادی خانواده در شرایط عادی باید براساس میزان درآمدهای یکی از اعضای خانواده که به طور معمول پدر است و هزینهها تنظیم شود. خانواده باید براساس شرایط حال تصمیمگیری کند و در مدیریت اقتصادی جایی نیز برای پسانداز در نظر بگیرد. این نوع مدیریت نشان از آیندهنگری خانواده دارد و باعث میشود در بیشتر موارد خانواده دچار مشکلات مالی و اقتصادی نشود و در برابر مشکلات و عوامل پیشبینی نشده اقتصادی مقاومت کند.
درحال حاضر به دلیل تجملگرایی، مخارج اضافه، نداشتن قناعت و صرفهجویی و الگوهای مصرف نامناسب نیمی از خانوادهها با سه شیفت کارکردن نمیتوانند هزینههای زندگی را تأمین کنند. این خانوادهها در مدیریت اقتصادی خانواده مشکل دارند و فرهنگ قناعت و صرفهجویی در این خانوادهها بسیار کمرنگ است. باید در خانواده صرفهجویی و درست مصرفکردن و به آنچه داریم، راضی باشیم، فرهنگسازی شود. فرهنگ مصرف صحیح موجب آرامش، شادابی و نشاط خانواده میشود و در کل خانوادهها باید با استفاده از آموختههای مذهبی از تجملگرایی و مصرفزدگی که هزینههای خانوادهها را افزایش داده است مبارزه کنند. آمارها نشان میدهد 80 درصد هزینههای زائد خانوادهها به دلیل تجملگرایی و چشم و همچشمیهاست. بنابراین اقتصاد خانواده را باید براساس داشتهها و درآمدها برنامهریزی کرد نه براساس خواستهها.
در زندگی هر کودک زمانی فرا میرسد که حس پیشبینی روز مبادا و خالی بودن جیب، او را متوجه عواقب بیپولی و پسانداز میکند و در اینجاست که نیاز به داشتن مسئولیت مالی برای کودک احساس میشود و این مقوله معمولا از سن پنج یا شش سالگی آغاز میشود. از طرفی فرزندانتان را به کسب درآمد و پساندازکردن تشویق کنید. از کودکی به آنها بیاموزید که میتوانند پول توجیبی خود را پسانداز کنند و وقتی به سن جوانی رسیدند با یافتن شغلی پاره وقت، در کسب درآمد بکوشند. این کار به آنها احساس خوبی میدهد و اعتمادبهنفس آنها را بالا میبرد. آنها با این کار احساس میکنند که میتوانند در مسائل مالی، به والدین خود کمک کنند و فقط صرفا دریافتکننده نباشند و به طور دائم از پدر توقع بر آوردهکردن نیازهایشان را نداشته باشند.
بچهها دیگر از من حساب نمیبرند
مردانگی عموما به کار و موفقیت کاری، قدرت، شهرت و آبرو، سلطهگری و تسلط روی خانواده گفته میشود، اما یک پدر خوب باید صبور و مهربان باشد و فقط برای بهدست آوردن پول تلاش نکند. اگرچه خیلی از پدرها، هنوز پایبند الگوها و سبکهای قدیمی هستند، اما مطالعات نشان میدهد، پدرهایی که دیگر از سلطهگری و مردانگی افراطی سابق پیروی نمیکنند و ضمن حفظ اقتدار مردانگی شان به ابعاد دیگر زندگی خانوادگی اعم از ارتباطی، عاطفی، اخلاقی، اقتصادی و... خود با همسر و فرزندان توجه میکنند؛ علاوه بر آنکه ازدواجهای بهتری دارند و در کارهایشان موفقترند، راحتتر خود را با بچههایشان وفق میدهند و از لحاظ جسمی و روحی، از سلامت بیشتری برخوردارند.
دکتر لیلا زعفرانچی، پژوهشگر خانواده و اقتصاد خانوار در این باره میگوید: از نقطه نظر رویکرد اسلامی بحث عاطفه و مهر و ایجاد امنیت روانی در خانواده بیشتر به عهده مادر و اقتدار و رهبری در کنار تامین معاش خانواده وظیفه اصلی پدر است، علاوه بر آن وظیفه فراهمکردن شرایطی ایدهآل برای تربیت صحیح فرزندان نیز به عهده پدر است.
وی میافزاید: بنابراین پدر همانطور که مظهر مهر و محبت برای همسرش است از نظر کودک باید مرجع قانون، عدل و انصاف باشد و پناهگاه خوبی برای بچهها محسوب شود. شیوه محبت و اتکا به نفس پدر برای کودک درسآموز است، این در حالی است که در اسلام توصیههای زیادی هم به امر محبت به پدری کوشا و مسئول از طرف خانوادهها مورد تاکید است. همانطور که پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: دوستی پدر خود را حفظ کن و رشته آن را مبر که خداوند متعال نور تو را قطع میکند. این همه احترام برای پدری است که تمرین لیاقت کرده و برای صلاح خانواده از هیچ کوششی فروگذار نبوده است.
وی همچنین معتقد است: دنیای مدرن امروز با همه پیچیدگی و رمز و رازهای مختلف کماکان نیازمند چهرهای مقتدر و در عین حال پرعطوفت از پدر است؛ مشغولیتهای کار بازاری، عرضهای ناهمگون از تعداد نقشها را برای والدین امروزی رقم زده است که بعضا با کمرنگ شدن اقتدار پدر به عنوان اصلیترین سرپرست خانوار توام است.
آنچه در سالهای قبل به عنوان چهرهای مذموم از نقش مرد در خانواده تحت عنوان مرد سالاری به شمار میرفت، امروزه با تعدیلی نابهنجار تمام ساختارهای لازم برای یک انضباط خانوادگی را مختل کرده است و در این میان نقش و کارکرد ویژه مرد به عنوان پدر خانواده با تغییر کارکردی بیش از حد نابجا با موضوع احقاق حقوق زنان از کارکرد اصلی خویش بازمانده است.
و ختم کلام اینکه نصیحتپذیری و عمل به وصایای پدر، زمانی از سوی فرزند به درستی و کمال میسر میشود که از خوشایندترین تجارب و دلچسبترین خاطرات در پیوندهای عاطفی و روابط محبتآمیز پدر و فرزندی بهرهمند باشد.(الهام طباطبایی/ضمیمه چاردیواری)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد