
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
دو: چشمانتان را ببندید و تجسم کنید. امروز تصور خانه، اداره، مدرسه، دانشگاه، سینما، بوستان، رستوران، اتوبوس، تاکسی، قطار، هواپیما، مطب، کلینیک، بیمارستان، زندان، دادگاه و در شکل کلیتر آن، تصور مکان بدون صندلی برای ما عجیب و غریب نیست؟ صندلی ـ با همه اشکال و اجناس متنوع آن ـ برای همه ما یک معنی بیشتر ندارد؛ دعوت به نشستن. صندلی فقط یک خواسته از ما دارد؛ این که بنشینیم. به این ترتیب ما آدمهای شیفته زندگی شهری با کمال میل ـ یا حتی بدون کمال میل ـ خواست صندلیها را اجابت میکنیم و رویشان مینشینیم اما سوال حیاتی این است: چند دقیقه یا ساعت روی صندلی بنشینیم؟
سه: احتمالا شما هم تجربه مسافرتهای طولانی با اتوبوس را از سر گذراندهاید. مسافرتهایی که در آن ساعتها مجبور بودهاید بر صندلی اتوبوس تکیه بزنید و سرانجام در مقصد وقتی میخواستید از اتوبوس پیاده شوید، متوجه شدهاید به شکل صندلی درآمدهاید، یعنی ستون فقرات و پاهایتان شکل صندلی به خود گرفتهاند و به صورت محسوس از تاخوردگی صندلی تا خوردهاند، مثل وقتی که آدم پارچهای به خیاط میدهد و کت و شلوار میگیرد، عضله دادهاید و شکل صندلی را تحویل گرفتهاید.
چهار: حالا آدمهایی را تصور کنید که هر روز 12 ساعت یا حتی بیشتر روی صندلی اتوبوس مینشینند. شاید باور نکنید آدمی پیدا شود که حاضر باشد هر روز هفته و ماه، تجربه نشستن 12 ساعته بر صندلی اتوبوس را از سر بگذراند. بله! هیچکس حاضر نیست، اما در عین حال همه ما هر روز این تجربه را از سر میگذرانیم. ما هر روز ساعتها سوار این اتوبوسها میشویم، با این تفاوت که این اتوبوسها قرار نیست جایی بروند. آنها اتوبوسهایی است که سر جای خودشان در اتوبوسها و خیابانها ایستادهاند و ما گاهی روزانه بیش از 12 ساعت روی صندلیهایشان مینشینیم. این اتوبوسها، محل کار و ادارات ما هستند.
پنج: اگر یک پاک کن جادویی داشتم، بهواسطه این پاککن، خیلی از این صندلیها را از خانهها، مدرسهها، ادارات و دانشگاهها پاک میکردم. آن وقت آدمها مجبور بودند راه بروند و درس بخوانند. راه بروند و کار کنند. راه بروند و فکر کنند. راه بروند و جلسه برگزار کنند. راه بروند و بنویسند.
شش: من به شکل صندلی درآمدهام، تو هم همینطور، او هم همینطور، ما، شما، ایشان به شکل صندلی درآمدهایم. به شکل صندلی درآمدن، اتفاق فراگیری است. بنابراین کسی متوجه نیست مگر این که کسی از بیرون بیاید ـ کسی که هنوز به شکل صندلی درنیامده است ـ و متوجه این تغییر شود.
هفت: در زندگی امروز، دست و پا برای بسیاری از ما اعضای تزئینی و دکوراتیو به حساب میآید. بدون تعارف اگر این دست و پا را نداشته باشیم خلل چندانی در زندگی بسیاری از ما به وجود نمیآید. مگر اتفاق عجیب و غریبی بیفتد که ما ماهی یا سالی یکبار شنا کنیم، بدویم یا پیادهروی کنیم و به واسطه شنا، دویدن یا پیادهروی، دست و پایمان را دوباره حس کنیم و با کارکردهای ذاتیشان آشنا شویم.
هشت: همکاری دارم که در هر فصل سال، بهانهای موجه و متناسب با آن فصل برای ورزش نکردن میتراشد. بهار میگوید به گرده گلها آلرژی دارم و نمیتوانم در هوای آزاد نفس بکشم، چه برسد به ورزش. تابستان از گرمای هوا مینالد و بوی تند عرق آدم ها. پاییز و زمستان هم وارونگی هوا را پیش میکشد. میگوید ورزش در این هوا سم مهلک است؛ هم برای قلب، هم برای ریه.
حسن فرامرزی / جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
«جامجم» در گفتوگو با عضو هیات علمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی به بررسی اثرات منفی حفر چاههای عمیق میپردازد
سخنگوی صنعت آب در گفتوگو با جامجم: