
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بخش مهم سیاست عشایری انگلیس در ایران ایجاد و برقراری رابطه با رؤسای ایلات و عشایر، رهبران و متنفذین محلی به منظور بهرهبرداری از آن در مواقع نیاز به حمایت آنها بود. انگلیسیها بتدریج موفق شدند وفاداری برخی رؤسای محلی و رهبران ایلات و عشایر را از طریق حمایتهای سیاسی و مالی به سوی خود جلب و حتی با انعقاد قراردادهای فیمابین، تضمین کنند. در صورت بروز هرگونه حرکتی بر ضد منافع انگلیس از جانب روسیه یا دولت ایران، رهبران و رؤسای محلی یاد شده با اشاره و تحریک دولت انگلیس به مثابه حامیان و عمال داخلی آن کشور به مخالفت برخاسته و از وارد آمدن هرگونه آسیبی به منافع انگلیس تا جایی که ممکن بود جلوگیری میکردند. تداوم این سیاست باعث ایجاد نفوذ سنتی و پایدار انگلیس در ایران، بویژه مناطق نفتخیز جنوب شد که بیش از یک قرن دوام آورد.
سیاست عشایری موصوف، در دوره پهلوی نسبت به قبل کاهش یافت ولی هیچ وقت کنار نهاده نشد. این سیاست در سالهای اشغال ایران در جنگ جهانی دوم در مناطق نفتخیز و برخی از مناطق نفوذ و اشغال شوروی اجرا شد. بخشی از عملیات انگلیسیها به رهبری آلن چارلز ترات، رئیس سرویس6 ـ MI در ایران و چارلز گلت، سرکنسول انگلیس در اصفهان، در مناطق عشایری جنوب برای مقابله با نفوذ احتمالی آلمانیها در میان عشایر آن منطقه، بویژه قشقاییها و سایر حرکتهای احتمالی برای استیلا برحوزه نفتی خوزستان بود که در صورت موفقیت میتوانست ضربههای مهلکی برای متفقین و انگلیسیها وارد کند(فردوست،1386: 2/287 ـ 284). بخش دیگر در مناطق فارس و اصفهان بود که در صورت موفقیت شوروی در آذربایجان و کردستان، انگلیس نیز در فارس و اصفهان حکومت انگلیسی تشکیل دهد و از رقیب خود عقب نماند و پس از تصرف تهران به کردستان و آذربایجان حمله کند.
مقطع دیگری که سیاست عشایری انگلیس در سطح گستردهای فعال شد پس از پیروزی نهضت ملی شدن صنعت نفت بود که منافع انگلیس را به طور جدی در معرض تهدید قرار داد. در این مرحله انگلیس به صورت گام به گام از تمام ابزارهای عملیاتی و بازوهای اجرایی سیاست خود در ایران برای مقابله با ملی کردن صنعت نفت و بازگرداندن شرایط به قبل از ملیشدن استفاده کرد، اما دولت مصدق تسلیم نشد و تا مرحله تعطیلی کنسولگریهای آن کشور در ایران و در نهایت قطع کامل روابط سیاسی در مهر 1331 پیشرفت. از این پس، برای انگلیسیها مسلم شد که دولت مصدق با آنها سرسازش ندارد، لذا آخرین راه حل یعنی کودتا و براندازی آن را مد نظر قرار دادند.
انگلیسیها در کنار ارجاع مساله نفت به مراجع بینالمللی، محاصره اقتصادی ایران، کشاندن آمریکا از حالت بیطرفی مثبت به سوی بیطرفی منفی و سرانجام به مخالفت با دولت مصدق، به اقدامات و توطئههای پنهانی برای براندازی نیز اقدام کردند(ازغندی، 1376: 192). هدف اقدامات پنهانی و توطئه بر ضد دولت مصدق مجابکردن آن برای مصالحه و در نهایت در صورت عدم مصالحه، تضعیف و سرنگونی آن بود. کارگردان و مجری توطئهها سرویس جاسوسی6 ـ MI و عوامل داخلی آن مثل برادران رشیدیان، عمال حاضر در مجلس شورای ملی، مطبوعات وابسته، افسران سلطنتطلب و ... بودند.
یکی از مجراهای فشار و توطئه و ایجاد گرفتاری برای دولت مصدق، از طریق تحریک ایلات و عشایر و رهبران آن برای در پیش گرفتن گرایشهای گریزازمرکز در مناطق مختلف، بهویژه در مناطق نفتخیز و مرزهای غربی بود. اسناد موجود این قبیل اقدامات را از سال 1330 نشان میدهند که پس از قطع روابط سیاسی در مهر1331 تا کودتای 28 مرداد 1332 ابعاد وسیعتری به خود گرفت(مصور رحمانی،1374: 1/255 ـ 254). در ایجاد تحریکات و اغتشاشات در مناطق نفتخیز، اعضای سازمان اطلاعاتی و پلیسی شرکت سابق نفت انگلیس و ایران به صورت مستقیم دست داشتهاند. در یکی از گزارشهای وزارت جنگ به نخستوزیری به تاریخ 26 خرداد 1330 آمده است:
«شرکت نفت انگلیس و ایران دارای سازمان پلیسی و جاسوسی است که فعالیت آنها با استقلال کشور ایران منافات داشته و بعضاً به طور قطع مضر و مخالف مصالح کشور میباشد. عدهای از افسران انگلیسی از قبیل(سرگرد فاولر، سرهنگ فریگت، سرگرد جیکاک و غیره) به عناوین مختلف به اسم هیأت مدیره و سرپرست ادارات این شرکت مشغول فعالیتهای جاسوسی در ایران بوده که دائماً در تمام مناطق نفتخیز و عشایری جنوب در حرکت و ضمن تماس با عشایر و اهالی از هرگونه تحریکات و دستهبندی محرمانه خودداری نمینمایند.»
در ادامه این سند آمده است که جیکاک، رئیس تشرفات شرکت نفت همواره داخل عشایر بوده و هدفش ایجاد انقلاب و اغتشاش در منطقه است. جیکاک در مناطق عشایری به شکل مبدل رفت و آمد میکرده و در هر منطقه، خود را با عنوان و مشخصات متفاوتی معرفی میکرد. مثلاً در میان بختیاریها خود را ساحر و مرتاض معرفی کرده و 10 نفر از مرتاضان هندی را نیز به همراه داشت که تربیت شده خودش بودند و همواره در میان عشایر کهگیلویه و بهمئی فعالیت داشته است. براساس این سند سرهنگ فریگت هم در میان عشایر اسلحه و پول پخش میکرد. در اسناد دیگر به ابعاد دیگر تحریکات مأموران اطلاعاتی انگلیس در میان عشایر اشاره شده است. از جمله به جلسات مخفیانه شبانه مأموران انگلیسی با رهبران و رؤسای عشایر اشاره گردیده است(آرشیو مرکز پژوهش و اسناد ریاست جمهوری، پایگاه نخستوزیری، شب 10065). شایان ذکر است که عمال شرکت نفت و کارمندان آن با اطلاعاتی که از مردم و منطقه داشتند به منزله ستون پنجم انگلیسیها عمل میکردند.
بخش دیگری از تحریکات و اقدامات انگلیسیها در چهارچوب سیاست عشایری در مرزهای غربی با عراق از طریق تحریک و تجهیز عشایر مرزی به اقدامات گریز از مرکز بود. در این مناطق عمال انگلیس با عناوین مهندس، پزشک، متخصص امور آبیاری، سدسازی و غیره رفت و آمد داشتند. این تحریکات در مناطق هم مرز با استان سلیمانیه عراق شدت بیشتری داشته است. (همان، شب 9141)
گزارشهای دیگری نیز در مورد فعالیت مأموران انگلیسی در میان سایر ایلات و عشایر در مناطق مختلف کشور مثل کرمان ومکران، کرمانشاه، بلوچستان و غیره وجود دارد.
وجه دیگر سیاست عشایری انگلیس رواج شایعه و اقدام عملی برای ایجاد قحطی بود. هدف آن ایجاد وحشت از ادامه حکومت مصدق بود. انگلیسیها از طریق برخی رؤسای عشایر خوزستان و به کمک قاچاقچیان اقدام به خرید و خروج برنج، گندم، آرد و سایر مواد غذایی میکردند تا از این طریق هم به دولت مصدق فشار آورند.(همان، شب10065)
آشکارترین اقدام عشایر بر ضد مصدق، به رهبری ابوالقاسم بختیار، از سران و رهبران ایل بختیاری، در اواخر بهمن 1331 انجام شد. سران بختیاری پس از ازدواج محمدرضا پهلوی با ثریا اسفندیاری از ایل بختیاری به دربار نزدیک شدند. لذا گفته شد که شورش ایل بختیاری بر ضد دولت مصدق با تحریک و حمایت انگلیسیها از طریق عمال نظامی آنها در ارتش ایران انجام شده است(گذشته چراغ راه آینده است، 1377: صص635 ـ 634). مارک گازیورسکی، سرلشکر زاهدی را متحد ابوالقاسم بختیاری دانسته و میگوید که زاهدی پیش از اتحاد با ابوالقاسم بختیار، نظر موافق سفارتخانههای آمریکا و انگلیس در تهران را جلب کرده بود و متعهد شده بود که در صورت موفقیت مساله نفت را با شروطی مناسب با آن 2 کشور حل خواهد کرد. سازمان 6ـ MI انگلیس نیز برای حمایت از زاهدی، مقادیر زیادی اسلحه و مهمات در اختیار بختیاریها قرار داده بود(گازیورسکی، 1368: 23). گازیورسکی همچنین خاطرنشان میکند که براساس طرح وودهاوس، پیش از اجرای کودتا اغتشاشهای زمانبندی شدهای در نظر گرفته شده بود که مجریانش برادران رشیدیان و بعضی از سران ایل بختیاری بودند و زاهدی وعدة جنوب آزاد به رهبری ابوالقاسم بختیار را داده بود.(همان، صص30ـ 29)
در طرح کودتای 28 مرداد 1332 راهبردهای گوناگونی برای موفقیت کودتا و شرایط و وضعیتهای احتمالی، از براندازی شبهقانونی تا کودتای نظامی، پیشبینی شده بود. یکی از کانونهای توجه طراحان کودتا، ایلات و عشایر بود. در تحولات مهم تاریخ ایران، از جمله تاریخ معاصر ایلات و عشایر و کانونهای قدرت ایلی و عشیرهای همواره نقش تأثیرگذاری داشتهاند. لذا، انگلیسیها که شناخت کافی از این موضوع و رهبران ایلات ایران داشتند و در طول تاریخ معاصر تا آن زمان در مناسبات ایلات و عشایر و حکومت ایران نقشهای گوناگونی به منظور حفظ منافع اقتصادی و سیاسی خود بازی کرده بودند، در رابطه با کودتا بر ضد دولت محمد مصدق نیز جایگاه مشخصی به سیاست عشایری خود دادند. کودتاگران با اطلاع از نقشآفرینی قبلی و مشاهده ورود ایلات و عشایر بزرگ کشور به صفبندیهای سیاسی در حمایت از شاه و مصدق در رخدادهای ناظر بر ملی شدن صنعت نفت و تحولات گوناگون بعدی، در طرح کودتا توجه ویژهای بدان معطوف کردند. در طرح مقدماتی کودتا ملاحظات زیر مورد توجه قرار گرفته است:
1ـ کودتا موجب تحریک و واکنش ایل بختیار، لرها، کردها، بلوچها، ذوالفقاریها، ممسنیها، بویراحمدیها و خمسهها نخواهد شد.
2 ـ مشکل اصلی بیطرفی رؤسای ایل قشقایی خواهد بود. (راعی،1387: 15)
در بخش دیگری از اسناد منتشر شده سازمان سیا در قسمت مربوط به«تحکیم و تثبیت طرح عملیاتی» کودتا آمده است به جای «مقابله و برخورد قاطع با برخی از عوامل مانند رهبران ایل قشقایی» که در طرح مقدماتی کودتا پیشبینی شده بود، «کلیه تلاشها و امکانات باید صرف افزودن بر عده و کارآیی نیروهای مخالف مصدق شوند. (همان،52)
در زمان دولت مصدق و طرحریزی برای کودتا از میان ایلات و عشایر مهم و نقشآفرین کشور، تنها ایل قشقایی در شمار مخالفان حکومت پهلوی و حامی دولت مصدق بود. لذا جلب همکاری و همراهی رؤسای ایل قشقایی با کودتا یا سوق دادن آنها به بیطرفی، برای کودتاگران اهمیت بالایی داشت. بنابراین فعالیتهای دو سویهای در رابطه با ایلات و عشایر شروع شد. از سویی راههای کسب توافق با ایل قشقایی مورد بررسی قرار گرفت و حتی دیداری با سران آن انجام شد و از سوی دیگر بختیاریها ـ ایل قدرتمند رقیب قشقاییها ـ تقویت و تجهیز شدند. ایل بویراحمدی نیز به 2 دسته موافق و مخالف مصدق تقسیم شده بود. برای همراه ساختن ایل بویراحمدی، بویژه سران آن با شاه و زاهدی، به تلاشهای سرلشکر همت و سرتیپ شیوا اشاره شده است. عدهای از نظامیان و رجال سیاسی طرفدار شاه، از یک سو با ترتیب دادن یک ازدواج سیاسی و از سوی دیگر با اختلاف افکنی میان طرفداران مصدق، مانع از اتحاد طوایف ایل بویراحمدی بر ضد کودتاگران شدند. (حسینی، 1373: 46 ـ 23) وودهاوس، فرمانده انگلیسی کودتای 28 مرداد 1332 در خاطرات خود میگوید: «قرار بود سران قبایل نیز در همین زمان[زمان کودتا] به شهرهای جنوب هجوم ببرند و قدرتنمایی کنند. بنا بود اگر مقاومتی از طرف حزب توده به عمل آمد، این قبایل شهرهای حساسی مانند اصفهان و آبادان را اشغال کنند. چون بهترین زمان تجمع نیروهای قبایل زمان ییلاق و قشلاق آنان بود. بنابراین بهترین موقع عملیات قاعدتاً در ماههای آوریل و سپتامبر(اردیبهشت و شهریور) در نظرگرفته شده بود.» (وودهاوس،1364: 39 ـ 38)
کودتاگران در جلب نظر موافق و یا بیطرفی قشقاییها موفق نشدند تا این که کودتای نافرجام 25 مرداد 1332 اجرا و با شکست مواجه شد. محمدناصر صولت قشقایی در خاطرات خود میگوید پس از شکست کودتای اول، گودوین ـ دستیار کرمیت روزولت، فرمانده آمریکایی کودتا، با محمد حسین خان و خسروخان قشقایی ملاقات و از آنها خواست که زاهدی را به میان ایل قشقایی ببرند و پس از برنامهریزی مجدد به سوی تهران حرکت کنند: (صولت قشقایی، 1371: 408 ـ 407).در روز کودتای 28 مرداد1332 سران ایل قشقایی در تهران حضور داشتند و عازم سمیرم بودند، با مصدق تماس گرفته و پیشنهاد کردند که با آنها میان ایل قشقایی برود. ولی مصدق نپذیرفت. (پنج روز رستاخیز ملت ایران، بیتا: 188)
در پایان باید یادآور شد که با توجه به نحوه اجرای کودتای 28 مرداد 1332 و سهولت پیروزی آن، فرصتی برای بهرهگیری از توان و ظرفیت عشایر برای انگلیسیها پیش نیامد و توافق انگلیسیها با برخی سران عشایر به مرحله اجرا نرسید.
سجاد راعی گلوجه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی عیدانه با نخستین مدالآور نقره زنان ایران در رقابتهای المپیک
رئیس سازمان اورژانس کشور از برنامههای امدادگران در تعطیلات عید میگوید
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شد